هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۰۵ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸

هافلپاف

گابریل ترومن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۲ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۵۰:۱۲ سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲
از ایران
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 66
آفلاین
گابریل ترومن

چوبدستی: چوب درخت توت پر ققنوس و ریسه قلب اژدها

اخلاق:درون ریز و میشه گفت خوش اخلاق

سن 20 سال

مو قهوه ایی

رنگ چشم:عسلی

قد:183

پوست:سفید

بدن:فیتنسی خوش بدن

پاترونوس:اژدها

گروه:هافلپاف

بوگارت:بزرگ شدن(بالا رفتن سن)

خب من گابریل ترومن هستم ارشد گروه هافلپاف و جزوه گروه ارتش دامبلدور به طور مخفی و دوست صمیمی خدابیامرز سدریک هستم من پدرم جادوگر مادرم ماگله و فقط اونا میدونن من جادوگرم میدونین که نباید کسی بدونه خب راستش علاقه خاصی به جینی دارم ولی فرصت نشد بگم و نمیشه دیگه بعد از جینی فرصت های زیادی برام پیش اومد ولی خب دله یکی باید جاشو بگیره خب حاشیه خارج شیم مهارت کمی در زدن گیتار دارم و طلسم مورد علاقه من اکپلیارموس و استیوپفای و اکسپکتو پاترونوم هستش.
بعد عرضم به حضورتون خیلی به چیز های جادویی علاقه دارم تقریبا همشون دوست دارم همشونو تجربه کنم و یکی از آرزوهام اینه بشم رییس وزارتخونه.و به نوشتن خیلی علاقه دارم و رنگ زردو دوست دارم چون نشانه بزرگی و قدرتمند بودنه
خب یکی از ترس های من بزرگتر شدنه و به نظر خودم بعد از سدریک دیگوری من زیبا ترین هستم خدابیامرز خودشم میگفت یکی از کسایی که دوست دارم باهاش خیلی حرف بزنم هاگریده
و توضیح زیاد نمیدم چون خیلی درون ریزم



چرا آخر جملاتت نقطه نمی ذاری؟!
استیوپفای درسته. توی معرفیت جاگزینش کردم. معرفیت کوتاهه. بعدا برگرد و تکمیلش کن.

تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدی!


ویرایش شده توسط Eden_Janson در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۵ ۱۱:۰۹:۱۸
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۵ ۱۲:۳۶:۱۱
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۵ ۱۳:۵۱:۴۴
ویرایش شده توسط گابریل ترومن در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۵ ۱۵:۴۱:۱۷

روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸

استفن کورنفوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۵:۵۰ پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹
از اون ور در رفت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 59
آفلاین
نام : استفن کورنفوت.
مکان و زمان تولد : لندن ، دور و بر میدان گریمولد سال 1880 .
گروه : ریونکلاو.
چوبدستی : چوب درخت سیکامور ، موی دم تکشاخ ، به طول 12/2اینچ .
پاترونوس : سگ بزرگ ایرلندی.
بوگارت : باسیلیسک .
علایق :
تیم کوییدیچ : فلاموث فالکونز (Falmouth Falcons)
شیء : گوی زرین .
حیوان خانگی : آکرومانتیلو .
مکان مورد : کوچه دیاگون .
ورد : سکتوم سمپرا .
شخصیت : نیوت اسکمندر .
دیگر علایق : استفاده از جادوی سیاه ، یادگاران مرگ ، کشتن ماگل ها .
توضیحات :
استفن همراه با آلبوس دامبلدور و گرالت گریندل والد در لندن به دنیا آمد و در سن یازده سالگی به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز پا گذاشت . کلاه گروهبندی نتیجه گرفت که استفن در گروه ریونکلاو بهتر عمل خواهد کرد و بنابراین استفن پا به دنیا ی جادوگری گذاشت .
استفن در اولین کلاس مراقبت از موجودات جادویی با شخصیتی بسیار خجالتی ولی باهوش ، از هافلپاف به نام نیوت اسکمندر آشنا شد . مدتی گذشت تا بتواند دل نیوت را بدست بیاورد (همانطور که می دانید نیوت دانش آموز مرموز و خجالتی هاگوارتز بود ) ولی استفن توانست ! آنها در سال های تحصیل در هاگوارتز بهترین دوست های هم بودند و رازهایشان را بین هم به اشتراک می گذاشتند . از تیره ترین راز های نیوت مثل عشقش به لیتا تا پیدا کردن یک آکرومانتیلو در جنگل ممنوع ، که نیوت شبانه پی آن روان می شود .
پس از ترک هاگوارتز هردو به استخدام وزارت سحر و جادو می شوند . نیوت در بخش موجودات جادویی و استفن در کارآگاهی . این بهانه ای شد تا آن دوست از هم کمی جدا شوند پس از یک سال نیوت به سمت خانه استفن در حال حرکت است تا خبر مهمی به او بدهد .
آنها پس از بغل و احوال پرسی روی مبلی می نشینند و استفن با کاپوچینو
( نوشیدنی مورد علاقه استفن ) از نیوت پذیرایی می کند . نیوت با سوالی حال استفن را می گیرد .
_ اهههههم خب ! استفن دوست من حاضری همراه من به سفر به دور دنیای برای تکمیل کتابم بیای ؟
استفن که درحال نوشیدن کاپوچینو بود از حرکت می ایستد و فنجان را دوباره به سمت میز می برد و همانجا رها می کند .
استفن از قبل خبردار شده بود که نیوت از وزارت استعفا داده است ولی باور نمی کرد که بخواهد برای تکمیل کتابش به سفر برود . استفن با آن که از قبل جواب سوالش را می دانست از نیوت پرسید
_ تصمیت قطعیه ؟
_ آره هست من از همون موقع که اومدم تو هاگوارتز تصمیمم قطعی بوده . من همیشه می خواستم جهان رو بگردم و جانوراش رو کشف کنم .
_ اممممممم پس با این اوصاف نیاز به یک همکار داری ...
_ بله .
_ و تو من رو انتخاب کردی ؟
_ ببببله
_ اوهوم
استفن پس دست کشیدن به چانه اش می پرسد ؟
_ و کی می خوای حرکت کنی
_ سوم ماه می
_ که یعنی دو روز دیگه
_ آره و نظرت ؟
_ نه .
_ چی ؟
_ نه . ببین نیوت من الان یه کار دارم نمی تونم رهاش کنم ( تا حدی استفن به کارش وابسته بود )
_ پس کار من اینجا تمومه !
استفن با لحن تلخی ناشی از تاسف رو به نیوت می گوید :
_ خداحافظ دوست من
و در را روی نیوت می بندد ...
***


دو روز بعد نیوت تا از خانه خارج می شود با دوست خویش استفن رو به رو می شود
_ استفن ... تو ... اینجا ؟
_ بله استفن ، من اینجا .
_ که یعنی ...
_ همراه نیوت اسکمندر نویسنده بزرگ کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها به سفر اکتشافی می رود .
_ اوه اسم کتاب که پیدا کردی .
و آنها هم را بغل کردند همراه هم به سمت ایستگاه کینگ کراس لندن حرکت کردند.

***

هنوز خیلی چیز مونده که بگم ولی خب وقتش نیست و کاغذ پوستی جوهر کافی ندا !

جوهرم تموم شد


چطوری همزمان با آلبوس و گلرت به دنیا اومده ولی تو هاگوارتز دوست نیوت اسکمندر بوده؟ زمانی که نیوت دانش‌آموز هاگوارتز بوده، آلبوس توی هاگوارتز پروفسور بوده! بنابراین من این جمله رو از معرفی شخصیتت حذف کردم. اگه تغییر دیگه‌ای خواستی بدی بگو تا اعمال کنم.

تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۵ ۱۰:۵۶:۲۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸

وین هاپکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۱:۴۵ سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
از تون خوشم نمیاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 236
آفلاین
سلام.
امکانش هست این دو بخش معرفی مو تغییر بدید؟

رگ:دورگه
ویژگی های ظاهری:قد نسبتا کوتاه،موی سیاه و نسبتا بلند،او یک عینک زرد به چشمانش میزند اما رنگ چشم وین،زرد است.

بقیه بخش ها رو نمیخواد تغییر بدید.

هر زمان که بخواید، می تونید کل معرفیتون رو عوض کنید.

جایگزین شد.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۳ ۱۶:۴۶:۴۳

See the dark it moves
With every breath of the breeze


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸

استفن کورنفوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۵:۵۰ پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹
از اون ور در رفت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 59
آفلاین
نام : نیکلاس فلامل
گروه : ریونکلاو
چوبدستی : چوب سرخدار ، از ریسه قلب اژدها ، چهارده اینچ تمام
و غیر قابل انعطاف .
پاترونوس : دورفی با چکش ( پاترونوس دورفی هم وجود داری اونم از نوع چکشی)
بوگارت : معجون مرکب پیچیده (دلیلش به شما ربطی نداره )
توانایی ویژه : جاودانه ، جاودانه کردن دیگران با سنگ جادو ، التیام بیماری ، زنده کردن مردگان (در شرایط بسیار بسیار خاص !) ، معجون سازی
مکان زندگی : پاریس خانه نیکلاس فلامل ( از پاریسی ها بپرسی راه رو نشونت
می دهند ( در ضمن تابلو هم داره ))
علاقه : معجون و معجون سازی جاودانگی ، جاودانگی و البته جاودانگی.
ویژگی های ظهری
مو به ترتیب سن : سیاه ، کمی سیاه روبه خاکستری ، خاکستری و سفید .
رنگ چشم : سبز ملایم
سن : شیصد و اندی ، شایدم هفتصد ( حسابش از دستم در رفته )
ویژگی های باطنی : هرچی دنبالشی یا باید تو روزنامه بخونی یا تو جست و جوگر مشنگی (گوگل البته اپرا هم میشه )
توضیحات : (قسمت بالا رو پیشنهاد می دهم ولی رازهایی که مشنگ ها نتوانستند بدست بیارن رو بهتون می گم )
نیکلاس در سال هزار و سیصد و سه میلادی در شهر پاریس در خوانواده ای
اصیل زاده به دنیا آمد .
در سن یازده سالگی مثل خیلی های دیگر وارد مدرسه تازه تاسیس شده
علوم و فنون جادوگری هاگوارتز شد که هنوز موسسانش ( گودریک گریفیندور
سالازار اسلیترین ، روونا ریونکلاو و هلگا هافلپاف) در آن در حال تدریس بودند . زمان گروهبندی برای نیکلاس فلامل فرا رسید و دو جادوگر عالی رتبه به نام های سالازار اسلیترین و روونا ریونکلاو بحث راسر انتخاب نیکلاس در گروهشان شروع کردند . در نهایت آنها از نیکلاس خواستند که خودش گروهش را انتخاب کند . در نهایت نیکلاس نگاهی به روونا با آن چشم هایی که فریاد
می زدند ریونکلاو ، ریونکلاو! انداخت و بعد به سالازار ، که با آن نگاه های خصمانه اش به نیکلاس می گفت یا اسلیترین یا هیچی !
سپس بعد از چند ثانیه نیکلاس نفسش را بیرون داد و با صدایی بلند قریاد کشید
_ریونکلاو !
سالازار لعنتی فرستاد و روونا با آررررررررره غلیظ ، پیروزیش را اعلام کرد و دست نیکلاس را گرفت و آن را به سمت میز ریونکلاو راهنمایی کرد.
سال ها بعد از فارغ التحصیل شدن از هاگوارتزاو به دنبال با ارزش ترین چیز در دنیای جادوگری به راه افتاد . سنگ جادو !
او پس از سال ها جست و جو آزمایش مکان سنگ جادو را پیدا کرد غاری مدفون شده در کوهستان های تبت و هیمالیا . مکانی در قلمروی بزرگ یتی ها
(همون پا گنده شما )! نیکلاس بدون تیمی پژوهشگر و تنها به دنبال سنگ جادو روان شد . در راه به چند یتی برخورد کرد و آنها اورا بیهوش و بازداشت کردند و به پادشاهیشان بردند.
پس از اینکه بیدار می شود سعی می کند از موادی درون کیفش قرار داشتند
معجون مرکب پیچیده و تغییر صدا بسازد و نوش جان کند خوشبختانه مو های یتی در قفس ریخته بود و به همین دلیل به راحتی معجون هارا می سازد و تبدیل به یک یتی سفید پشمالو می شود...
نگهبان را صدا می زند نگهبان بدون توجه به گولی که خورده در قفس را باز
می کند و نیکلاس مشتی نصیبش می کند و آنرا بیهوش درون قفس می گذارد به سمت سر سرای بزرگ یتی ها راه می افتد ...
بدو بدو درون سر سرا می شود و به زبان یتی ها مپفریاد میزند اون مرده فرار کرده خوشبختانه همه از جمله پادشاه به سمت در می دوند و به سرعت ناپدید می شوند او به سرعت متوجه چیزی می شود نشان بروی صندلی پادشاه ! اون همان سنگ جادو بود ک. ب بدن پر زوری که داشت نشان را کند و به سمت در اصلی به راه افتاد .
خوش بختانه لشکری هم منتظرش بودند او که حالا دوباره تبدیل به انسان شده بود معجونی خورد شروع به پرواز کرد و از بالای سر یتی ها یی که به آن نیزه پرتاب می کردند رد شد و از آن ها فرار کرد .
بقیه اش تو همون جایی که گفتم هست برید و بخونید


این شخصیت گرفته شده. لطفا از لیست شخصیت ها، یکی از شخصیت های آزاد رو انتخاب و معرفی کنید.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۳ ۹:۱۷:۲۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۱ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸

هافلپاف

گابریل ترومن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۲ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۵۰:۱۲ سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲
از ایران
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 66
آفلاین
گابریل ترومن

چوبدستی: چوب درخت توت پر ققنوس و ریسه قلب اژدها

اخلاق:درون ریز و میشه گفت خوش اخلاق

سن 20 سال

مو قهوه ایی

رنگ چشم:عسلی

قد:183

پوست:سفید

بدن:فیتنسی خوش بدن

پاترونوس:اژدها

گروه:هافلپاف

خب من گابریل ترومن هستم ارشد گروه هافلپاف و دوست صمیمی خدابیامرز سدریک هستم من پدرم جادوگر مادرم ماگله و فقط اونا میدونن من جادوگرم میدونین که نباید کسی بدونه خب راستش علاقه خاصی به جینی دارم ولی فرصت نشد بگم و نمیشه دیگه بعد از جینی فرصت های زیادی برام پیش اومد ولی خب دله یکی باید جاشو بگیره خب حاشیه خارج شیم مهارت کمی در زدن گیتار دارم و طلسم مورد علاقه من اکپلیارموس و استوپرفای و اکسپکتو پاترونوم هستش
خب یکی از ترس های من بزرگتر شدنه و به نظر خودم بعد از سدریک دیگوری من زیبا ترین هستم
و توضیح زیاد نمیدم چون خیلی درون ریزم

پستتون توی کارگاه داستان نویسی هنوز تایید نشده. لطفا بعد از اینکه تایید شد معرفی شخصیتتون رو انجام بدین.

فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط Eden_Janson در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۲ ۱۷:۱۴:۲۳
ویرایش شده توسط Eden_Janson در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۲ ۱۷:۱۵:۲۷
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۲ ۲۳:۳۱:۴۴
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۲ ۲۳:۳۹:۵۲

روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸

لی‌لی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۷ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۴۱ شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
لی لی لونا پاتر
چوبدستی : پر ققنوس
رنگ چشم : سبز روشن
رنگ مو : قرمز روشن
رنگ پوست : سفید روشن
قد : متوسط
اخلاق : مهربون باادب باهوش و زرنگ و شیرین زبون
گروه : گریفندور
اصیل زادس و تک دختره و عسل مامان و باباشه و زیبا و زیباییش درست مثل مادر بزرگش لی لی مادر پدرشه از اسم لی لی خوشش میاد و شجاع و باهوش البته یکم شیطونی میکنه ولی چونکه درسش خوبه اخراجش نمی کنند و مثل باباش بعضی وقت ها قوانین رو رعایت نمی کنه ولی بازم اخراجش نمی کنند و به زیباییش معروفه یه بار می خواست شنل باباش رو دو تا کنه ولی خب دو تا شد ولی فقط یک شنل بود شنل نامرئی نبود ولی هرمیون زن دایی اش شنل رو درست می کنه و مثل همیشه یدونه و نامرئی می کنه و یک بار برای جیمز ریش درست کرده بود ولی بازم هرمیون ریش های روی صورت جیمز رو از بین بیبره البته لی لی پاتر توی کوییدیچ عالیه درست مثل باباش و گروه الف دال رو با دو تا برادراش ادامه می ده و دوست داره وزیر سحر و جادو بشه و خلاصه بگم لی لی بسیار دختر باهوش و شجاع و خوبیه و پدر و مادرش اصیل زاده و گریفندوری و جادوگر هستنند و عضو محفل ققنوس می خواد بشه همیشه لباس هایی رو می پوشه که زیبا هستنند و بهش میان و بلده سپر مدافع درست کنه و سپر مدافعش مثل باباش گوزنه و می خواد رئیس گروه الف دال ارتش دامبلدور بشه و یکم فقط یکم لوسه خب این ویژگی دخترا
لطفا لطفا لطفا تایید کنید

ببین، خیلی درهم شده متنت. من اینو تایید می کنم، ولی حتما حتما برگرد و درستش کن. چرا انتهای جملاتت علامت نداره؟ حتما باید علامت بذاری که نشون بده جمله تموم شده.
هر جا موضوع حرفت عوض میشه هم اینتر بزن تا متنت نظم بگیره.

تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط ژینوس در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۹ ۱۸:۵۸:۳۱
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۰ ۱:۳۰:۳۹

لی لی لونا پاتر

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

اصیل زاده امد
خون لجنی ها فرار کنید !!!


بدون نام
7باره اینجا نوشتم!
ناظر های عزیز لطفا تایید کنید



بدون نام
نام کامل:الا ویلکینس
گروه :اسلیترین
چوبدستی:چوب زبان گنجشک و مغز موی دم تسترال به طول24 سانتی متر،خشک
رگ:اصیل زاده
پاتروناس:اسب تک شاخ
بوگارت:تاریکی
توانایی های ویژه: درمان دیگران با استفاده از معجون های شفابخش دست ساز خودش!
حیوان خانگی:جغد
علاقه ها:معجون های دست ساز خودش،خانواده ویزلی
توضیح:الا ویلکینس در لندن به دنیا امد.او از کودکی به معجون سازی علاقه داشت و مادرش به او چند معجون ابتدایی در دوران کودکی اش یاد می دهد.مادر او در فرانسه زندگی می کرده است و در بوباتون تحصیل می کرده است.مادر او دوست داشت اگر در فرانسه زندگی میکردند،الا را به مدرسه بوباتون ببرد؛اما انها در لندن زندگی میکردند و الا مثل پدرش به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میرود.
بهترین دوستان الا در هاگوارتز،جینی ویزلی،هرمیون گرنجر و دوقلو های ویزلی هستند،چرا که دوقلو ها معجون های شوخی را از الا میگیرند!کلاس مورد علاقه الا،معجون سازی است.الا همچنین به کتاب خواندن علاقه دارد و با هرمیون و جینی به کتابخانه میروند.الا اولین اسلیترین ی ای است که قصد پیوستن به محفل ققنوس را دارد؛اما به همین دلیل او را خیلی مسخره میکنند؛اما الا به هیچ وجه منصرف نمیشود...


تایید شد!
خوش اومدی.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۹ ۱۷:۳۸:۰۹


بدون نام
دلفینی ریدل(delphini riddle) ملقب به شومسار یا نشانک(Augureyآگری)نوعی ققنوس ایرلندی با پر های سیاه و بدن لاغر همچنین دارای یک منقار تیز است آواز آن نشانه ریزش باران است.اما به اشتباه فرض میشود این آواز پیام آور مرگی در آینده نزدیک است.گروه:اسلیتریننژاد:اصیل زادهویژگی های ظاهری و اخلاقی:موهایی که همیشه نقره ای با رگه های آبی رنگ میشوند،کسی نمیداند واقعا چه رنگی هستند.نود درصد اوقات در حال خواندن کتاب. سعی میکند همه چیز را با دلایل علمی توجیح کند. به کثیفی به شدت وسواس است.از یک ققنوس ایرلندی به نام آگری به عنوان حیوان خانگی نگه داری میکند که او را بسیار لوس و تنبل تربیت کرده.معرفی کوتاه:من گذشته ی جدیدم...من آینده ی جدیدم...من پاسخی هستم که این دنیا دنبالش بوده...من در یک یتیم خانه بزرگ شدم،میدانستم که مثل بقیه نیستم،من فرق داشتم من با مار ها حرف میزدم،و دور از چشم سرپرستم میتوانستم پرواز کنم من کار هایی را میکردم که مطمئنا عادی نبودند.سرپرست من در یتیم خانه یک شومسار نگه میداشت و اعتقاد داشت که آواز آن نشانه مرگ است،او از من متنفر بود و میگفت آواز خواندن پرنده پلیدی من در آینده را نشان میدهد...حق با او بود...حالا من نقش یک شومسار را روی گردنم حک کرده ام تا از یاد نبرم که من برای پلیدی خلق شده ام...و از یاد نبرم من فرزند سیاهی ام...چوبدستی:چوب آبنوس؛مغزی پر آگری،37سانتی متر، رنگ سیاهجارو:بدون جارو پرواز میکند.پترونوس:طاووس


دوست عزیز شما نمی‌تونی آواتار و معرفی شخصیت کس دیگه‌ای رو کپی پیست کنی. لطفا از خودت خلاقیت به خرج بده و هرچی که از این شخصیت می‌دونیم رو به زبان خودت بنویس. اگه هم با این شخصیت آشنایی کافی نداری که بتونی معرفیش کنی، لزومی نداره اصرار کنی که حتما این شخصیتو برداری. هرکسی که باش آشنایی داری و راحتی رو بردار. یا یه شخصیت ناشناس رو با پایبندی به قوانین کتاب خودت از نو معرفی کن.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۹ ۸:۲۸:۵۷


بدون نام
نام :دلفی ریدل
گروه:اسلیترین
چوبدستی:چوب شاخ باسیلیسک و مغز ریسه قلب اژدها به طول20سانتی متر،خشک
علایق:ورد های ممنوعه،کشتن،معجون های سمی،مار،قاب اویز اسلیترین
اخلاق:بسیار شرور،بدجنس،اب زیر کاه،بی رحم،حیله گر،جدی
ظاهر:زیبا و دارای قد متوسط و لاغر،موهای زرد و قسمتی از موهایش ابی است. (البته ممکن است او را با موهای قهوه ای هم ببینید.)هنگامی او را با موهای قهوه ای میبینید،مطمءن شوید که او در حال انجام ماموریت است.
والدین:مادر:ناشناس-پدر:لرد ولدمورت
پاتروناس:مثل سایر مرگخواران،ندارد.
جبهه:مرگخواران
توضیح:دلفی از زمان تولدش زیاد چیزی به یاد ندارد،به غیر از این که او پیش پدر و مادرش بزرگ نشد و سرپرستی داشت که یک شومسار را پرورش میداد.دلفی نیز نقش شومسار مانندی روی کمرش حک کرده است.دلفی به غیر از سه طلسم ممنوعه با راهنمایی سرپرستش ورد های خطرناک دیگر هم اموزش گرفت و چون نامه ای در خانه شان پیدا کرده بود که از طرف پدرش بود و به او گفته بود:به هاگوارتز نرو.
دلفی هم اکنون سعی دارد با نجات دادن سدریک و برگرداندن زمان و کشته شدن هری به دست البوس سوروس،پدرش را بازگرداند.اما برای این کار از طلسم ایمپریو استفاده نکرد؛چون البوس سوروس باید به دست خودش هری را بکشد و اگر تحت طلسم کنترل این کار را بکند،فایده ای نخواهد داشت.دلفی مرگخواری قدرتمند است و در اجرای سه طلسم ممنوعه مهارت های زیادی دارد.

خب... ببین، نسبتا بهتر شد اینبار. ولی هنوز به شدت کوتاهه اولا. دوما هم اینکه چرا آلبوس سوروس باید بخواد هری رو بکشه اصلا؟ نبود همچین چیزی توی کتاب ها. و خب... ننویس مخالف کتاب. حتی اگر یه شخصیت بی نام و نشون هم میاوردی، چنین چیزایی که اصلا توی کتاب و منطق کتاب نبود، بازهم تایید نمیشدی. چه برسه برای یک شخصیت کاملا توصیف شده مثل دلفی.

فعلا تایید نشد!


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۸ ۱۴:۱۴:۲۹
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۸ ۱۴:۱۵:۰۲







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.