بررسی
پست شماره ۲۰۳ افسانه ارباب جانم، جودی جکنایف:
جودی خیلی خوبه که داری سعی میکنی بهتر بنویسی. این تلاشت از پستهایی که میزنی معلومه. اما یه جای کار میلنگه... اگه گفتی کجا؟
خودم میگم... ببینین بین این نقد تا نقد بعدی، باید حداقل سه پست درست و حسابی باشه. یعنی اینکه الان این پست رو نقد میکنم. با توجه به توضیحاتی که بهتون میدم، شما باید سه پست دیگه بزنید. نه تو تالار خصوصی و نه فن فیکیشن. سه رول ایفای نقشی مثل همین.
چرا تالار خصوصی نه؟... چون من عضو تالار شمام. ولی مثلا اگه نقد کننده گریفیندوری باشه، نمیبینه پست شمارو که!
و دومین اشکالی هم وجود داره. اینکه شما از سه جا نقد میخواین. اول تالار، دوم اینجا، سوم تالار نقد.
من وقتی پستهای شمارو نقد میکنم، یادم میمونه چی به چیه. اما نمیرم پستهای تالار نقد رو هم بخونم که. در نتیجه نمیدونم اونجا بهتون چی گفتن.
در ضمن، من به سبک خودم، با علایق خودم و نظرات خودم نقد میکنم. یه نقدکننده دیگه، با معیارهای خودش. ممکنه چیزی که از نظر من اشکاله، از نظر یکی دیگه خیلی هم خوب باشه.
پس نکنین اینکار رو. نقد گرفتن از سه نفر مختلف هیچ کمکی به شما نمیکنه. مخصوصا نقد گرفتن از دو نفری که نظراتشون خیلی با هم فرق میکنه.
مثلا هکتور پست شمارو تو تالار خصوصی نقد کرد. خودم ازش خواستم. چرا؟ چون من و هکتور تقریبا هم نظریم. (گفتم تقریبا، چون هیچ دو آدمی وجود ندارن که دقیقا از هر لحاظ هم نظر باشن.) اکثر چیزایی که از نظر هکتور اشتباهه، از نظر منم اشتباهه. پس ازش کمک خواستم. اما عموما نقدکنندهها نظراتشون فرق میکنه و شما فقط گیج میشی... که بالاخره این کار خوبه یا بد!
به نظرم یه نقد کننده انتخاب کنین و با همون یک نفر پیش برین. حالا هرکی که باهاش راحت ترین و توضیحاتش براتون ملموس تره.
بریم سراغ پست.
نقل قول:
دود همه جای اتاق رو گرفته بود. بلاتریکس و مرگخواران و حتی غیر مرگخواران، به لرد خیره شده بودند که هذیون می گفت:
گفته بودم بهتون این «گفت»هارو بهتره حذف کنین. مثلا اینجا میتونستین اینجوری بنویسین:
دود همه جای اتاق رو گرفته بود. بلاتریکس و مرگخواران و حتی غیر مرگخواران، به لرد که هذیون میگفت، خیره شده بودند.نقل قول:
-توت با خامه جنگلی... ما دستور میدهیم کمی توت جنگی برایمان بیاورید!
این دیالوگ خیلی خوب بود. ببینین دقیقا بحثی که قبلا با هم داشتیم رو اینجا به نحو احسن پیاده کردین. لردی که با ابهته ولی گیجه و هذیون میگه. آفرین. جمله سادهای بود که طنزش خوب بود و خنده دار.
نقل قول:
تنها کسی که برای لرد همه چیز رو آماده میکرد، مروپ بود. میدویید و هرچه لرد می گفت رو انجام می داد.
-توت؟ بیا پسر تاریکم!
-توت جنگی مخلوط با خامه، کمی شکلات خورد شده روش؟ بیا پسر محو شده در دودم!
اینم همینطور. وقتی همه گیج شدن و با تعجب به لرد نگاه میکنن، مروپ داره چیزای عجیب غریبی که لرد میخواد رو براش آماده میکنه. واقعا خوب بود. شخصیت مروپ رو دقیقا شناختین و به خوبی از سوژهاش استفاده کردین.
نقل قول:
تو این مدت؛ -هیچ جوره- بلاتریکس نتونسته بود، زن در سنت مانگو را راضی به اومدن کند. تو آخرین تلاش های بی فایدهاش گفت:
-میاین یا بیارمتون؟
اون نقطه ویرگول اشتباهه. کلا علامت کم کاربردیه. نرید سراغش.
این قسمت پستتون رو حیف کرد. چون مشکل داره. هم جمله بندیش و هم لحنش... یه جا محاوره و یه جا کتابی. «اومدن» محاورهاست و «کند» کتابی! قرار گیری اینا کنار هم بی معنیه.
«راضی به آمدن کند»یا «راضی به اومدن کنه.»
تو این مدت بلاتریکس هیچجوره نتونسته بود، ساحره سنت مانگو را راضی به اومدن کنه. تو آخرین تلاش های بی فایدهاش گفت:
-میاین یا بیارمتون؟تو بحث رودولف و بلا، دیالوگ آخر بلا زیادی بود. خود بحث خوب بود. اما بدانین و آگاه باشین که یه جمله بد وسط یه پاراگراف خوب، کیفیت اون پاراگراف رو تحتالشعاع قرار میده.
چیزایی که نمیدونین خوبه یا نه رو حذف کنین.
پس چی شد؟
۱- نقطه ویرگول نزنین.
۲- «گفت»هارو حذف کنین. به جاش توصیف کنین. مثلا جای اینکه بنویسین بلاتریکس گوشی رو کوبید روی میز و داد زد، فقط بگین گوشی رو کوبید روی میز و بعد دیالوگ رو بنویسین. یعنی:
بلاتریکس که از عصبانیت سرخ شده بود، گوشی رو کوبید روی میز.
-گشت ارشاد چیه؟ مگه اینجا ایرانه؟
و در انتهاش میتونین یه شکلک داد زدن مثل
هم اضافه کنین.
۳- جملات اضافه رو حذف کنین.
۴- بیشتر بخونین... خوندن خیلی بهتون کمک میکنه.
۵-موفق باشید.