هری میدونست که هرمیون با این کار مخالفه ولی نمیخواست بازی رو ببازه. اون مطمئن بود استفاده از خانم نوریس یه فرصت عالیه. پس با ترس و لرز رو به هرمیون کرد و گفت:
- هرمیون!
- بله؟
- خوبی؟
- نه!
- امم... میخواستم بگم که ... امم...
هرمیون که کاسه صبرش لبریز شده بود، با عصبیانیت و کمی دل شوره به هری گفت :
- بگو دیگه جون به لبم کردی!
هری کم کم اعتماد به نفسش رو دوباره بدست آورد و شروع به صحبت کرد:
- هرمیون!
- هرمیونو زهر نجینی! میگی یا بگوئونمت؟
هری که از عواقب خشم هرمیون آگاه بود، گفت:
- خب، ما باید اون بازی معجون سازی رو ببریم آره؟
- آره.
- و اینکه... روی یه آدم باید تستش کنیم آره؟
- چرا تو یه سوالو چند بار میپرسی؟
هری با دست، به خانم نوریس اشاره کرد و گفت :
- اونو میبینی هرمیون؟
- آره، منظورت اون سطل آب دیگه؟!
- نه، یکم اونورتر.
- تالار تفکر؟
- نه! اون گربهه دیگه، ای بابا!
هرمیون که تازه دوهزاریش افتاده بود، رو به هری کرد و گفت:
- آهان! یعنی تو میخوای از طریق خانم نوریس معجون رو روی فیلچ امتحان کنی؟ فکر خیلی باحالیه پسر!
هری در حالی که واقعا تعجب کرده بود و اصلا فکر هم نمیکرد هرمیون به این راحتی نقششو قبول کنه، گفت:
- هرمیون تو چرا امروز اینطوری ای؟ به راحتی این نقشه شیطانی رو قبول کردی، چند دقیقه پیش گیج میزدی، الان این نقشه رو بدون اینکه بهت توضیح بدم فهمیدی...
هری مشغول صحبت با هرمیون بود که فیلچ از تالار تفکر بیرون اومد و به سمت خانم نوریس رفت. هری به هرمیون گفت:
- زود باش! بیا زیر شنل!
فیلچ، خانم نوریس رو برداشت و به سمت راهروی بعدی رفت تا اونجا رو تمیز کنه. به همین راحتی نقشه هری نقش بر آب شد! در صورتی که فیلچ پیش خانم نوریس بود، هیچکس نمیتونست بهش نزدیک شه!
هری با حالت
از زیر شنل بیرون اومد و به هرمیون گفت:
- یه بار تو عمرم یه نقشه خوب داشتم، اونم از دست رفت.
- تا حالا نقشه ای نداشتی؟
- نه! همه نقشه ها رو تو میکشیدی!
- آره، الان هم یه نقشه دارم.
هری گفت:
- بگو ، بگو !
- نقشه مارادر کجاست؟
- امم. توی خوابگاه گریفیندوره توی ساکم، زیپ وسطی، زیر چوبدستی زاپاسم! امم... حالا میخوای باهاش چیکار کنی؟
- خب، ما باید امشب، مکان خوابیدن فیلچ و خانم نوریس رو پیدا کنیم، بعد هم...
هرمیون داشت با ذوق و شوق به هری توضیح میداد که صحبتش رو هری قطع کرد:
- ولی ما نمیتونیم حتی شب هم به خانم نوریس نزدیک شیم، چون فیلچ گوش به زنگه!
- شاید ما نتونیم، ولی آرنولد که میتونه!