ما مرگخوار تعیین کردن میشیم!
ما تو دهن مرگخوار شکلاتی زدن میکنیم!
اصلا حواستون بودن میشه که دارین چیکار کردن میشین؟
کجا بودن میشه آرمان های ارباب فقید؟
کجا بودن میشه اون همه ابهت؟
کجا بودن میشه اون سیاهی؟
مار صورتی؟
مار خوب بودن میشه ولی صورتی؟ خودتون دونستن میشین که دارین چیکار کردن میشین؟
آخه صورتی؟
الان به یک محفلی گفتن کنین که ما زیر چتر صورتی بودن میشیم، ترسیدن میکنه؟ یا گفتن میکنه:
-چه با عشق!
یه نگاهی به دور و برتون کردن بشین.
یه نگاهی هم به من کردن بشین.
این شباهت من به ارباب براتون سوالی بوجود نیاوردن میکنه؟ اگه نمیکنه مشکلی نیست...برای خودم میکنه!
من به پشتوانه وزارت خودمو لرد بر حق اعلام کردن میکنم.
شاید گفتن کنین:
-چه غلطا!
باید گفتن بشم که من و ارباب فقید خیلی شباهت داشتن میشیم!
۱-مو نداشتن میشیم!
2-پرنسس بابا داشتن میشیم!
و از همه مهم تر هر دو ابهت زبان زدی داشتن میشیم!
اینا همه نشان دهنده ی این بودن میشه که من ارباب آینده ی شما مرگخواران بودن میشم!
بیعت خودتون رو با اون شکم پرست شکستن کنین و با من بیعت کردن بشین تا دوباره ابهت رو به مرگخواران برگرداندن کنیم!