عشقا چطورین؟
من اعتراض دارم! نه از اون اعتراضا که قراره به جایی ختم شه و نتیجهای بگیره و چیزی رو عوض کنهها! نه! فقط میخوام بگم کارتون زشت بود ... ایششششش!
نقل قول:
۱۱:۲۹:۴۲ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۶
این تاریخ و ساعتیه که من پیرزن هلک و هلک پا شدم اومدم زنبیل گذاشتم تو میخونه واسه کلاس وردها!
نقل قول:
۱۰:۰۸:۴۵ جمعه 10 شهریور ۱۳۹۶
اینم تاریخ و ساعتیه که استاد مخشمونو دادن!
نقل قول:
23:59:59 جمعه 10 شهریور ۱۳۹۶
اینم زمانیه که ما با احتساب لطف استاد و تمدید وقت، واسه تحویل دادن مخشمون فرصت داریم!
امروز روز عیده ... بچهها و نوههای من از اقصی نقاط جهان میان خونم ... باید ازشون پذیرایی کنم. حالا اگه مخشمو ننویسم چی میشه؟ شرمندهی اون دختر گل میشم که بهش قول دوئل دادم! اگه بنویسم چی؟ نهایتا لابلای هیپوگریف قربونی کردن تو چند دقیقه سر هم بندی کنم مخشمو و نمرهی گروهمو بیارم پایین و شرمندهی همگروهیهام بشم. تازه اگه بتونم و فرصتش پیش بیاد!
اینه که الان شاید به طور رسمی حقی از من ضایع نشده باشه ... ولی وارد یه بازی شدم که دو سرش باخت و شرمندگیه!
شاید بگین وظیفه استاد نیست که هر روز به سایت سر بزنه ... ولی به نظر من وقتی استاد خودش مخشی مشخص میکنه که نوشتنش مستلزم حضور خودشه، این وظیفه رو آگاهانه برعهده میگیره و باید بتونه تو فواصل کم این کار رو بکنه تا مخش دادنش به یکی 4 روز به تعویق نیفته.
فکر نکنم واکنش خاصی بشه به این اعتراض نشون داد. انتظار خاصی هم ندارم از مدیریت که کاری انجام بدن در واکنش بهش! کاریه که شده و قانونی هم زیر پا نرفته. ولی از استادی که انقدر متشخص و منظم و اتوکشیده ان، این بی ملاحظگی بعید بود! تازه بعدشم به من پیرزنی که هلک و هلک زنبیلمو 4 روز پیش رسوندم اینجا انگ «دقیقه نودی» میزنن! روا نیست آقای بودلر ... ایشششششش!