هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸

هافلپاف، مرگخواران

اگلانتاین پافت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲:۲۲:۰۸ جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
هافلپاف
پیام: 163
آفلاین
سلام ارباب...
خوبید ارباب...
میدونم پستم خیلی بده ارباب...
ولی نقدش کنید لطفا ارباب...
ناراحتم نباشید ارباب...


ارباب...ناراحت شدید؟



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۹ چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸

ارنى پرنگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۷:۴۴ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
سلام لطفا این رو نقد کنید.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
وین


به نظر من، سوژه شخصیتت ایراد داره. ربطی به این نداره که چقدر نویسنده خوبی باشی یا چقدر تلاش کنی. بهترین نویسنده سایت هم نمی تونه این سوژه رو به جایی برسونه. منظورم از سوژه همین "خ" هاست که چند بار اشاره کردم و چند بار مستقیم گفتم که بی فایده اس.
البته هر وقت از من درباره سوژه ای سوال می کنن، حتی اگه باهاش موافق نباشم هم می گم یه مدت امتحانش کن. شاید موفق شدی. چون قرار نیست کل پیشگویی های من درست از آب در بیان.
ولی اینو امتحان کردی...نمی شه. نه جالبه، نه جذابه، نه خنده داره، نه به دردت می خوره، نه کمکت می کنه.
من فکر می کنم بهتره تا دیر نشده مسیر اشتباه رو برگردی و از اول شروع کنی. انتخاب نهایی با خودته چون شخصیت مال خودته.


بررسی پست شماره 536 خاطرات مرگخواران، وین هاپکینز:


نقل قول:
-وین!
-چیه خروف؟
اینو توی نقد پست یکی از اعضای محفل هم گفته بودم.
محفلی ها به دامبلدور خیلی احترام می ذاشتن. این کلمه "پروف" توی چت باکس یا تاپیک های غیر ایفای نقش می تونه استفاده بشه. صمیمیت رو نشون بده. ولی توی پست ایفای نقش، یه کمی به نظر من غیر محترمانه اس. کمی تحقیر آمیزه. مثل این می مونه که یه مرگخوار به لرد بگه لردی...لردک!
"چیه پروف" هم جوابی نیست که یه محفلی به دامبلدور بده. وین، اون جا هنوز عضو محفل بود.


نقل قول:
دامبلدور، چهره اش شکل دیگری داشت؛ شکلی که برای وین کاملا عجیب بود.
چرا دامبلدور چهره اش؟
چهره دامبلدور بهتر نیست؟


نقل قول:
-می دونی فلفل دلمه ای هات خیلی تلخن؟ می دونی از خور خور کردنت خسته شدیم؟
فلفل دلمه ای که تلخ نمی شه! چقدر آشپزیت خوبه وین!
دامبلدور هم مثل ما از خور خور کردنت خسته شده!

دامبلدور صبورترین شخصیت کتاب بود. در حد بسیار اعصاب خرد کنی! خیلی بعیده که به یه عضو محفل به همین سادگی بگه از شکل حرف زدنت خسته شدم.
این نتیجه، خیلی دور از ذهنه، و وقتی قراره به نتیجه ای عجیب و غیر منطقی برسیم، مجبوریم مقدمه چینی کافی براش انجام بدیم. یا مجبوریم قضیه رو کاملا طنز و غیر منطقی کنیم.
این جا طنز نیست...مقدمه کافی هم نداره. خواننده قانع نمی شه. این که دامبلدور، فعل رو جمع بسته هم به این قانع نشدن کمک می کنه. این طرز حرف زدن لرده، نه دامبلدور.
این جاشو می شد به این شکل نوشت که مثلا من مشکلی ندارم...ولی اعضای محفل دارن شکایت می کنن و از خور خور کردنت خسته شدن...


نقل قول:
وین، بسیار زودرنج بود و همین کافی بود که وین به خشم بیاید.
"همین" بر می گرده به جمله قبل.
یعنی معنی جمله بالا این می شه:
وین بسیار زودرنج بود و همین زودرنج بودن وین، کافی بود که او به خشم بیاید.
که درست نیست...
با اضافه کردن دو کلمه، مفهوم جمله درست می شد:
وین، بسیار زودرنج بود و همین جمله دامبلدور کافی بود که وین به خشم بیاید.



نقل قول:
- بله، من هم خیلی وخته که می خوام مرگخوار اخباب بشم.

اشکال اصلی نوشتت، غیر منطقی بودنشه.
وین خیلی بچگانه رفتار می کنه. انگار دامبلدور داره با یه بچه هفت- هشت ساله حرف می زنه. این جا هم مثل بالا دقیقا یه نتیجه غیر منطقی داریم که مقدمه چینی کافی نداره.
وین می تونه تصمیم بگیره که مرگخوار بشه...ولی مجبوریم دلایل منطقی و قانع کننده برای این کار بیاریم.


نقل قول:
وین، بسیار زودرنج بود و همین کافی بود که وین به خشم بیاید.
- بله، من هم خیلی وخته که می خوام مرگخوار اخباب بشم.

وین، کوله پشتی زردش را برداشت و هافل را درون آن گذاشت.
-هلگاخافظ پروفسور دامبلدور.

تا وقتی فاعل عوض نشده، لازم نیست اسم رو تکرار کنیم. یعنی اینجوری:

وین، بسیار زودرنج بود و همین جمله کافی بود که به خشم بیاید.
- بله، من هم خیلی وخته که می خوام مرگخوار اخباب بشم.

کوله پشتی زردش را برداشت و هافل را درون آن گذاشت.
-هلگاخافظ پروفسور دامبلدور.


دو تا وین رو حذف کردم و موقع خوندن می بینی که نوشته، مختصرتر، ولی قشنگ تر شده.


هافل سگ بود؟
هنوزم مطمئن نیستم چیه...ولی بالاخره فهمیدم که حیوون دست آموز وینه.
این جا دو تا اشکال داریم.
خیلی حرکت قشنگی نیست که اسم یه گروه رو روی حیوون بذاریم. اینو بیشتر برای ایفای نقش سایت گفتم. الان یکی بره اسم کلاغشو بذاره اسلیترین، ممکنه یه اسلیترینی زیاد خوشش نیاد. یه ذره باید مواظب این اسامی باشیم.
اشکال بعدیش اینه که این سوژه اصلا جا نیفتاده. برای همین بود که گفتم بالاخره فهمیدم هافل چیه! چند جا بهش اشاره کرده بودین...ولی اصلا مشخص نبود که این کیه و چیه و از کجا اومده و چه ویژگی ای داره. ممکنه توی انجمن هافلپاف درباره اش نوشته باشین یا حرف زده باشین، ولی اونجا رو همه نمی بینن. سوژه ها رو باید خارج از انجمن های خصوصی جا بندازین.


نقل قول:
-پخمک خودخواه! موقعی که مرگخوار اخباب شدم خونه گریمولد رو روی سرش خراب می کنم!
نه یه مرگخوار درباره دامبلدور این جوری حرف می زنه...نه محفلی...نه محفلی سابق. بالاتر هم گفتم که وین زیادی داره بچگانه رفتار می کنه.


نقل قول:
وین، بیل زردش را از توی کوله اش بیرون آورد و شروع به کندن زمین کرد.
-بیا هافل. باید تا فردا بریم خونه ی اخباب.
-خوورا!

هافل که مانند وین در دلش غوغایی بود، شروع به حفر راهی به خانه ی ریدل کرد.
این جاش خوب بود. خنده دار بود. این که از همچین راهی بخواد بره به خانه ریدل ها. از این می تونه تو سوژه های دیگه هم استفاده کنه. حتی می تونه گسترشش بده. برای رفتن به هر مکانی از یه راه عجیب یا مسخره یا خنده دار استفاده کنه. همین حفر زمین رو هم می تونه تکرار کنه.
در مورد حیوون دست آموزش هم بگم. این جور سوژه ها وقتی کمک کننده هستن که به یه دردی بخورن. نه این که وبال گردن صاحبشون بشن.
خیلی از اعضا برای خودشون حیوون خونگی انتخاب می کردن. ولی کل کاری که انجام می دادن این بود که تو هر سوژه ای اینا رو دنبال خودشون بکشن و اجبارا درباره شون بنویسن. این یعنی همون وبال گردن شدن. ایجاد مزاحمت برای شخصیت.
یکی دو نمونه موفق هم داریم. یکی عقرب لادیسلاو زاموژسلی سابق(دامبلدور فعلی) هست که با وجود این که کار خاصی انجام نمی داد، ولی شخصیت خیلی خوبی بود. اشاره های به موقع و جالب لادیسلاو بهش، شخصیت رو قوی کرده بود.
یکی دیگه شمشیر تاتسویا بود که حرف می زد و لجبازی می کرد.
یکی دیگه بچه رابستن بود که البته هنوز هم هست و به نظر من شخصیت اضافه خوبیه. به درد می خوره. می شه دربارش نوشت. سوژه سازه.
وقتی همچین چیزی به شخصیتمون اضافه می کنیم، در برابرش مسئولیم. مجبوریم روش کار کنیم. الان هافل برای منِ خواننده یا نقد کننده مشکلی ایجاد نمی کنه. برای وین ایجاد می کنه. مزاحم خودت می شه. مگه این که درباره اش فکر کنی. که این حیوون(که هنوزم مطمئن نیستم سگ باشه یا چی) چه ویژگی به درد بخور یا خنده داری داشته باشه. اون موقع اس که باری از روی دوش وین بر می داره و کمکش می کنه.

نکته: ببین...تازه فهمیدم هافل گورکنه! گورکن بودنش کمی از ناجور بودن اسمش کم می کنه. ولی بازم نظر من اینه که اسم یه گروه رو نباید روش می ذاشتی.


نقل قول:
-هافل، به نظرت اخباب بهمون اجازه ی خرگخوار شدن رو می ده؟
حالا اخباب مهم نیست...ولی خرگخوار؟!

دو تا اشکال اساسی پست و شخصیت شما رو خلاصه کنم.

اولیش منطق داستانه. اتفاقایی که میفتن یا باید خیلی ماهرانه به شکل طنز نوشته بشن که خواننده دنبال منطق نگرده(که این کار سختیه و مهارت لازم داره) و یا منطقی پیش برن. طرف یهو با یه جمله وسایلشو جمع نکنه بره گروه دشمن!
دومیش اینه که خودتو برای سوژه هایی خسته می کنی که نتیجه ای برات ندارن. کمکی بهت نمی کنن. اولین طرز حرف زدن وینه و دومی هافل(که روی این یکی می شه کار کرد. می شه بهترش کرد).

مورد بعدی که هنوز به اندازه دو مورد اول اهمیت نداره، خود وینه. رفتارش باید کمی پخته تر و جا افتاده تر باشه که بتونیم به عنوان مرگخوار یا محفلی یا یه عضو مستقل قبولش کنیم.


راه درازی در پیش داری. دلیلش اینه که مسیر اشتباه رو(در مورد شخصیتت) گرفتی و رفتی جلو. الان چاره ای جز این نیست که برگردیم و از اول شروع کنیم. شخصیتت رو کلا باید از اول بسازی.
مواظب منطق داستان و شخصیت ها باش. دقت کن که کدوم شخصیت چه ویژگی هایی داره و چقدر قدرت داره. اشکالات کم کم برطرف می شن.


هافل رو بردار و برو وین!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸

اما دابزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۱ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۰۶:۴۶ شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 172
آفلاین
تق تق تق!

سلام.
بازم مزاحم شدم؟ وقتتون رو گرفتم؟ ببخشید الان از خونه می رم بیرون، فقط قبلش می شه بی زحمت این پست رو نقد کنین؟ ممنون.


نرسیده عذرخواهی و خانه را ترک می کند!

نقد پست شما ارسال شد.

سلام.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۶ ۲۳:۱۰:۴۷

مزه خونه به همینه... همیشه می دونی درش به روت بازه... می تونی سر تو بندازی پایین و بیای تو و لازم نباشه توضیح بدی به کسی که چیکاره ای اونجا... چون جوابش معلومه... خونت اونجاست... حتی اگه فقط گهگداری بهش سر بزنی!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۹:۵۶ پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸

وین هاپکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۱:۴۵ سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
از تون خوشم نمیاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 236
آفلاین
خلام ارباب.
راه زیرزمینی رو خقد می کنین اخباب؟
خ.ن( ): چون رول خدی بود، خکلک نذاشتم.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۲۱ یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
ما هسته زرد آلو هستیم. ما مفید می باشیم.


بررسی پست شماره 234 فرهنگستان ریدل، مروپ گانت:


پست، فقط با توجه به ظاهرش، طولانیه. دلیل این که اینو همیشه تکرار می کنم اینه که نمی خوام کسی فکر کنه لازمه که طولانی بنویسه. اگه هدف خاصی ندارین یا طولانی نوشتنتون دلیل خاصی نداره، نصف این پست کافیه. بیخودی وقتتون گرفته نشه. یا می تونین به جای یه پست بلند، دو تا کوتاه بزنین که هم فعالیت خودتون بیشتر باشه هم سایت فعال تر بشه.
کمی هم به موقعیت پست ربط داره. مثلا اگه اولش خلاصه کرده باشین، کمی طولانی شدنش مانع خوندنش نمی شه.
باز تاکید می کنم که محتوای پست مهم تره. گاهی یا لازمه و یا بهتره که طولانی باشه. ترجیح دادن پست کوتاه مال وقتیه که بلند نوشتن هیچ فایده ای نداشته باشه.


نقل قول:
-ببین پیاز داغ مامان، کوتاه کردن موها هر چند وقت یک بار ضروریه. مخصوصا برای شما که موهای پرپشتی داری.
-

لرد دستی به سرش کشید.
فقط بیابان بود!
شروع، عالی بود.
وقتی داشتم پست های قبلی رو می خوندم، گفتم کاش دامبلدور رو برنگردونن و برن سراغ یه شخصیت دیگه. برای دامبلدور همینقدر کافی بود. شما هم رفتی.
طرز خطاب لرد توسط مروپ رو همه می تونن حدس بزننف ولی هر دفعه به شکلی خلاقانه خواننده رو غافلگیر می کنی. خلاقیت خیلی خوب بود. طنز خیلی خوب بود. استفاده از ویژگی شخصیت ها بدون آسیب زدن به چارچوب شخصیتشون عالی بود. دیالوگ جدی و در عین حال مسخره مروپ خیلی خوب بود...بیابان لرد هم عالی بود.


نقل قول:
در فکر فرو رفت. شاید مادرش اخیرا فرزند دیگری هم پیدا کرده بود که نامش "پیاز داغ" بود. از قضا آن فرزند موهای پرپشتی هم داشت. شاید او برادری دوقلو پیدا کرده بود! اگر چنین موضوعی صحت داشت باید در اولین فرصت این برادر حق خور را به سزای اعمال کثیفش می رساند. حتما بخاطر همین برادر ظالم بود که سر او اکنون عاری از یک تار مو مانده بود زیرا تمام مو های ژن خوب گانت و ژن بد ریدل های گور به گور شده را برادرش به ارث برده بود.
خیلی خیلی خوب بود.
افکار لرد خوب بود...ولی نظر مروپ که هر طور شده لابلای فکر لرد جاسازی شده بود عالی بود...بازم غافلگیر کننده و جالب.


نقل قول:
تا موهای مبارکتو کوتاه کنند و عین ماه شب چهارده بشی.



نقل قول:
ظاهرا این بار دیگر پای برادر گم گشته اش "پیاز داغ" وسط نبود.
این اصرار نویسنده برای درست و واقعی بودن افکار لرد خیلی خوبه. نویسنده هر وقت لازم باشه، از طرف مروپ اظهار نظر می کنه. هر وقت لازم باشه از طرف لرد نتیجه گیری می کنه و این کار رو اونقدر ظریف و ماهرانه انجام می ده که خواننده فرصت اعتراض پیدا نمی کنه!


نقل قول:
مورچه ای که دانه جو ای را کف زمین خانه ریدل حمل میکرد با شنیدن جمله مروپ ناگهان متوقف شد و از همان فاصله نگاهی به لرد انداخت.
-یه تار مو و یه دستگاه دماغ ناقابل!
خیلی خوب بود. اگه همه یه ذره به این جزئیات توجه کنن، دیگه کسی مشکل پیدا کردن سوژه و ایده نخواهد داشت. همین یه مورچه برای نوشتن کل پست کافیه! مثلا مروپ و لرد دو سه تا دیالوگ بگن و مورچه هی تعجب کنه و دخالت کنه، حتی اگه نشنون.


نقل قول:
مروپ از آن دست مادرها بود که هرگز عیوب فرزندش را نمی دید. هنوز سخنانش لرد را قانع نکرده بود که آخرین ترفند خام سازی را به کار گرفت.
-عزیز مامان، زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم/ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم!

در حالی که تن شاعر در گور میلرزید و بخاطر این حسن استفاده از شعرش به شاعر شدنش لعنت می فرستاد، لرد دوباره دستی به سرش کشید. به قدری شعر خام کننده بود که واقعا حس میکرد تار موهایی را در زیر انگشتانش حس می کند.
این قسمتش اصلا ضعیف یا بد نبود...ولی به خوبی قسمت های قبلی نبود. درست وقتی که می خواستم بگم بهتر بود این قسمت حذف بشه به دیالوگ لرد رسیدم:
نقل قول:
لرد دوباره دستی به سرش کشید. به قدری شعر خام کننده بود که واقعا حس میکرد تار موهایی را در زیر انگشتانش حس می کند.
-برویم مادر جان...می خواهیم زلف های بلند خود را کوتاه کنیم تا بر بادتان ندهیم.
همین دیالوگ لرد و خام شدن خیلی مسخره اش دلیل کافی برای حذف نشدن قسمت قبل بود.


انتخاب لرد، مخصوصا به همراه مادر متوهمش برای ادامه سوژه عالی بود.
طنز پست خیلی خوب بود.
شخصیت ها خیلی خوب بودن.
کل پست خیلی خوب بود.

اولش گفتم طولانیه...در حالت عادی و فقط با در نظر گرفتن اندازه پست طولانیه. گفتم اگه دلیل یا هدف خاصی ندارین کوتاه بنویسین. این جا این پست رو نمی شد کوتاه کرد. حیف بود. همینجوری باید نوشته می شد. این جا دلیل خاص داشتیم!


مادر جان دور شو ...خیلی دور و خیلی به سرعت. خودت هم دلیلش رو می دونی!
روز به روز داری بهتر می نویسی. روشنه؟ مفهومه؟ ملتفت شدین؟




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۱۱ شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸

مروپ گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۸ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۳:۵۴ جمعه ۵ فروردین ۱۴۰۱
از زیر سایه عزیز مامان
گروه:
کاربران عضو
شناسه های بسته شده
پیام: 425
آفلاین
هسته زردآلو مامان، میشه لطف کنی و این پست مامانو نقد کنی؟



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۸ چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸

ریچارد اسکای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۰:۵۸ سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱
از اون بالا بالا ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 61
آفلاین
قیییچچچچ(افکت صدای باز شدن در) ، قییییچچچ دوم(افکت صدای بسته شدن در و رفتن یکی از مرگخواران به بیرون.
قییییچچچچ، قققییییچچچ دوم، و یکی دیگر .
قققییییچچ، ققییییچچچ دوم، و سپس.
ققققییییچ،ققققییییچچ دوم، و دوباره.
ققققققیچچچچ، قققیییچچچ دوم ، این داستان ادامه دارد...

_تااااممم ! پس کی می خوای این در بی صاحبو درست کنی؟

صدای موتور هواپیما به گوش میرسید ، ولی مثل همیشه لرد عکس العملی نشان نمیداد.
بعد از گذشت چند دقیقه...
ببببووووممم !
هواپیما مسافر بری جلوی صورت لرد ایستاد، درست جلوی صورتش! و لرد همچنان عکس العملی نشان نداد.
ددین دین، ددین دین، دریدین دد درین ... آهنگ قطع شد و در هواپیما در حالت نیمه باز ماند.
ریچ از پنجره به بیرون جهید و کیف حامل برگه را بر روی میز لرد گذاشت و درش را باز کرد جلوی لرد گرفت.
سپس ریچ به در کنده شده توسط هواپیما اشاره کرد.
_فکر کنم دیگه نیاز به تعمیر نباشه.

و سپس با خراب کردن بخش دیگری از خانه ریدل ها به بیرون رفت.


صورتحساب تخریب هاتون برای دامبلدور، و نقد برای شما ارسال شد!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۸/۱۰/۲۸ ۰:۵۹:۴۴



شناسه قبلی : آبرفورث دامبلدور



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۷ سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
ربکا!

می ری یه گوشه و بی سر و صدا درخواست...
اوه...نه...

نقد نخواستی...سوال پرسیدی. کاریست بسی خوب!


شخصیت های توی کتاب، معمولا با شخصیت هایی که اینجا ایفا می کنیم کمی فرق می کنه. چون دوست داریم خودمون چیزی بهشون اضافه کنیم. بهشون شکل بدیم.
توی ایفای نقش باید اساس کار ما، شخصیت های سایت باشن. مگه این که یکی یه شخصیتی رو واقعا اشتباه و متضاد با کتاب، ایفا کنه. مثلا یه دامبلدوری بیاد شخصیت دامبلدور رو خبیث و شیطانی جلوه بده...این نمی شه.
(که دامبلدور فعلی همچین مشکلی نداره. شخصیت دامبلدور فعلی سایت، نه لوسه، نه خشنه، نه بی مزه اس و نه دلقکه! نه اونقدر خوش باوره که ساده لوح جلوه کنه و نه اونقدر حسابگره که موذی به نظر برسه. توی هیچ کدوم از ویژگی های دامبلدور زیاده روی نکرده. هم کاملا دامبلدوره و هم کاملا منحصر به فرد. ایفای نقشش(چه توی پست هاش و چه چت باکس و جاهای دیگه) به نظر من خیلی درست و قشنگ و حساب شده اس.)

لرد توی کتاب ترسناک مطلق بود. شاید بجز دامبلدور هیچ شخصیتی وجود نداشت که واقعا از لرد نترسه. بعضیا بودن که اگه با لرد مواجه می شدن، اجبارا می جنگیدن...فرار نمی کردن. ولی کسی نسبت به حضورش بی اهمیت نبود.
لرد من، کمی با این لرد فرق می کنه. به اون اندازه ترسناک نیست و ابهت نداره. سعی کردم طنز ایفای نقش رو بهش اضافه کنم و حتی گاهی زیاده روی می کنم.
مرگخوارا احترام این لرد رو نگه می دارن...ولی اونقدرا هم ازش وحشت ندارن. حتی سفیدها هم همینطور. ایفای نقش به سبک "هی ولدی...دماغت کو؟" رو هیچوقت قبول نداشتم و ندارم...این ایفای نقش اشتباهه...ولی انتظار هم ندارم اعضای سایت مثل لرد کتاب با این لرد رفتار کنن. شما باید ظاهر قضیه رو حفظ کنین. یه مرگخوار می تونه غر بزنه...مخالفت کنه...ولی نباید مستقیم باشه. تو ذهنش می تونه این کارو بکنه. جایی که لرد نیست می تونه با احتیاط این کار رو انجام بده. تحت تاثیر چیزی مثل معجون یا طلسم راستگویی می تونه اینکارو بکنه.
در مورد سفیدا هم این حالت وجود داره. این که یه عضو عادی محفل(از نظر شخصیتی) زل بزنه به لرد و بگه "هی کچل...موهاتو کجا جا گذاشتی"، شجاعتشو نمی رسونه...نشون می ده ایفای نقش بلد نیست.
سفیدا و سیاها هر دو باید ظاهر قضیه رو حفظ کنن...ولی شکل برخورد و احساسشون باید متفاوت باشه.

در مورد شخصیت دامبلدور هم یه چیزایی هست که باید رعایت بشه. مثلا این که یه مرگخوار با دامبلدور بجنگه و بدون دلیل منطقی شکستش بده، قابل قبول نیست. طرز خطاب کردن و رفتارشون هم باید متناسب با اون شخصیت باشه. مرگخوارا به دامبلدور احترام نمی ذاشتن...همونطور که محفلیا به لرد احترام نمی ذاشتن، ولی برخوردها محتاطانه و حساب شده بود.

توی پست شما مرگخوارا به لرد اصرار می کنن. حرفاشونو تکرار می کنن. به لرد کتاب نمی شه اینجوری اصرار کرد. کسی جراتش رو نداشت؛ ولی به لرد سایت تا جایی که خیلی زیاده روی نکنیم، می شه. این جا(توی پست شما) لب مرزه...اگه بیشتر ادامه می دادن می تونست باعث اشتباه بشه. مرگخوارای شما(البته فقط کرابه) از حدشون فراتر نرفتن. مشخصه که می ترسن...احتیاط می کنن. همین باعث می شه همه چی سر جای خودش بمونه. شخصیت لرد به شکل طنز آمیزی حفظ شده. خودش هم با حرف ها و شکلک های جدی و جمع بستن فعل های مربوط به خودش به این موضوع کمک کرده.


دور شو ربکا...بی سرو صدا!





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸

ربکا لاک‌وود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۷ چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۳:۳۱ شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۲
از از تاریک‌ترین نقطه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 326
آفلاین
سلام!
خوبین؟
یه پست زدم، ولی میخواستم یه سوالی هم دربارش بپرسم.
این پسته که من زدم، با شخصیتا مغایرت نداره؟ یعنی لرد ابهت خودشو داره یا نه؟

ماجراهای کاشت مو


Mon Grand Seigneur
fille française
♡ Only Raven ♡







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.