_اهم اهم!
-بفرمایید؟!
-اومدم شخصیتمو معرفی بنمایم،ولی چون خیلی با شخصیتم ممکنه یکم طول بکشه!
-معرفی بنما حالا ببینیم چی میشه.
نام مبارک:تام ریدل
ملقب به:خفن-جذاب-خوشپوش و..
-مطمئنی همیناس؟
-ای لعنت... باشه.ملقب به گور به گور شده
همسر(ها):دو شلواره،مروپ گانت و سیسیلیا جان
فرزند(ها نداره):تام ریدل پسر(کلا خانوادگی خلاقیتمون در اسم گذاری بالاس!
)
ویژگی های شخصیتی:
محبوبیت
مشهوریت
خوشگلیت
خوشتیپیت
و هزاران ...یت دیگر که در این باب نمیگنجد
سرگذشت:
در خانواده ای ثروتمند و غیر مذهبی چشم به جهان گشودم.بعدش چشمامو بستم چون خونمون نه اینکه خیلی بالا بود،آفتاب زد تو چشمم.
پدرم جزو مقامات دولتی وزارتخانه و مادرم باباش پولدار بود(
)
در کل بچه مایه محسوب میشدم.
(بیست سال بعدی در اوج رفاه و عشق و حال گذشت تا خط پایین!)
اقا ما یه روزی از روزها سوار اسب گرون و سفیدمون بودیم و داشتیم میرفتیم دم در خونه سیسیلیا بوق بزنیم بیاد پایین که یهو وسط راه این مروپ ما رو دید یه دل نه صد دل عاشقمون شد!
البته طبیعی بودا،کل دخترای محل و خارج از محل(به جز مجیکوند و ویزاردکوه) عاشق بنده بودن و هستن،ولی این مروپ ما رو گول زد و به اسم آبمیوه ی نذری بهمون یه معجونی داد که این جادوگرا بهش میگن معجون عشق
بعدشم که دیگه یادم نمیاد اون دوران ذلت بار رو،ولی دوستان میگن که تو اون چند سال حتی مروپ رو از خودم هم بیشتر دوست داشتم!
بعدشم که فرزندم به دنیا اومد و اربابیت و جذبه و خوشتیپیت رو از بنده به ارث برد و بقیه ویژگی هایی که میبینیدم از همین مامانش به ارث برده
چند وقتی گذشت و یه روز که برای گشت و گذار با خانواده رفتیم لب دریا،ما دلا شدیم آب بخوریم که یهو تصویر خودمونو توی آب دیدیم و انقده خوشگل بودیم عاشق خودمون شدیم و کلا اثر معجون عشق پرید!
از اون موقع هم که ناپدید شدیم و رفتیم سیلسیا رو گرفتیم. و فعلا هم شنیدیم پسرمون اربابی شده بس مشهور بنابرین تصمیم گرفتیم برگردیم خونه ریدل و اونجا سکنت گزینیم!
تایید شد.
خوش اومدی به ایفای نقش!