هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۲۰ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

لی‌لی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۷ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۴۱ شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
سلام
اسم من لی لی لونا پاتره
اول اسمم به معنی گله دومین از حرف اسمم به معنی ماهه البته ماه به معنی ریموسا نه اون لونا لاوگود
اخریه اسمم که اسم نیست فامیلیه جی کی رولینگ از این فامیلیه خوشش امده نوشته دیگه منم گفتم چرا اشکال بگیرم خوبه
من زبان مار هارو میفهمم زبان شیرهارو هم میفهمم البته کسی نمی دونه ولی نواده ی گرینفدورما!
جیمز و البوس میگن من لوسم!
به نظر البوس که اصلا هیچ اهمیتی نمی دم اگه جیمز میگه لوسم پس لوسم کل کتابارو خودندم
بزرگ ترین ارزوی من اینه که بتونم کتابای دفتر مدیر رو بخونم
البته بعضی وقتا قایمکی میرم میخونم اما با اجازه بریم بخونیم بهتره!!
وقتی رفتم توی دفتر مدیر مدیر قبلی هق هق گریه می کرد می گفت لی لی اوانز فکر کنم عقلشو ازدست داده بود پرفسور مک گونکال به خاطر سر و صدا منو دید!!
اره دیگه این اولین و اخرین بدشانسی من بود که دیگه نتونستم قایمکی وارد دفتر مدیر بشم دیگه با اجازه وارد اونجا میشدم اره دیگه ما پاتر ها همینیم!!
موهام قرمزتیرس چشمام زمردی روشنه عاشق کتاب خوندم
ولی از پرفسور گرنجر بدم میاد!!!لجن زاده ی
روی خون اصیل زاده تعصب خیلی خیلی زیادی دارم
اصلا اعصابم خرد شد دیگه نمی تونم ادامه بدم با اجازه من برم کتابخون تا عصابم خرد نشه .

جمله هات یکم زیادی در همه... ولی با این حال عیبی نداره.

تایید شد!

خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۷ ۲۳:۰۹:۲۹

لی لی لونا پاتر

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

اصیل زاده امد
خون لجنی ها فرار کنید !!!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۵۱ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۸

دابی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۷:۱۰ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 152
آفلاین
سلام

نام:دابی
جنسیت: مذکر
گروه : گریفندور
ویژگی ظاهری : دابی قد کوتاهی داره قربان. انگشت ها شم خیلی باریک و درازه. بینی نوک تیزی داره و گوش هاش هم مثل خفاشه. اما دابی انقدر اونا رو لای در کابینت و زیر اتو گذاشته، همیشه کمبوده و دچار سوختگی درجه دو هست قربان.
رنگ چشم: سبز، خیلی هم گنده
مو : ندارد
چوب جادو : جن های خونگی چوب دستی ندارند.
علاقه ها: نجات هری پاتر، و اقوامش. بد گویی پشت سر ارباب سابقش... دابی بد...! بوممم!
شغل: شاغل در مدرسه جادوگری هاگوارتز
محل زندگی: هاگوارتز
معرفی دابی: دابی جن خونگی آزاده، مدتی خدمتکار خانواده مالفوی بود. بعد از مدتی به دست هری پاتر آزاد شد و تا آخر عمرش به اون کمک کرده. سرانجام به دست بلاتریکس لسترنج و با چاقوی نقره ای او، در راه نجات هری پاتر به قتل رسید.

دسترسی ام به گروه گریفندور رو میشه برگردونین لطفا؟
ممنون

سلام.
دسترسیت برگشت.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۳ ۲:۵۹:۲۹


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۸

هستیا کرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۳ جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۹:۵۲ دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
-سلام من هستیا کرو هستم
یه خواهر دوقلو دارم که زشته و غر غروعه
همش دعوامون میشه
-چرا؟
-خب دیگه ولی پشت هم دیگه ایم
-ویژگی ظاهری؟
-پوستم خیلی رنگ پریدسو چشمام عسلیه و بعضی وقتا سبز میشه
-و موها
-نقره ای
-قد
-بلندتر از فلورا هستم
-اصیل زاده ای؟
-ارههههه مامی و ددی هم مرگ خوارن
-چه گروهی هستی؟
-اینکه معلومه اسلیترین
-چوبدستی؟
- رنگش سفیده و نازکه و انعطاف پذیره بلنده و درازه از ریشه ی گل عشقه
-اخلاقیات
-خیلی شوخطبعمو همش فلورا رو روی هوا برعکس می کنم
-پاترونوس
-باورتون نمیشه نمی گم
-نه بگو
-نه دیگه نگم بهتره
-می گی با اخراج؟
-اوه اوه ببخشید سوسکه یعنی خانم دوشیزه ی فلانی
-بگوو
-خب باشه یه پروانه ی نغره ایه خوشگل اینقدر نازههه می خوای بگم چطوری پرواز می کنه؟ انقدر ناز پرواز می کنه
-باشه باشه قبولی برو
-تو که نباید بگی قبولییی
-خب باشه برو یکی میاد یا تایید میشه یا نمیشه دیگه




چطور بود؟


چرا آخر جملاتت نقطه نذاشتی؟

تایید شد.
خوش اومدی به ایفای نقش.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۲ ۱۴:۳۹:۵۰


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۸ دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۰۸ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
از این گور به اون گور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
_اهم اهم!
-بفرمایید؟!
-اومدم شخصیتمو معرفی بنمایم،ولی چون خیلی با شخصیتم ممکنه یکم طول بکشه!
-معرفی بنما حالا ببینیم چی میشه.

نام مبارک:تام ریدل
ملقب به:خفن-جذاب-خوشپوش و..
-مطمئنی همیناس؟
-ای لعنت... باشه.ملقب به گور به گور شده
همسر(ها):دو شلواره،مروپ گانت و سیسیلیا جان
فرزند(ها نداره):تام ریدل پسر(کلا خانوادگی خلاقیتمون در اسم گذاری بالاس! )
ویژگی های شخصیتی:
محبوبیت
مشهوریت
خوشگلیت
خوشتیپیت
و هزاران ...یت دیگر که در این باب نمیگنجد
سرگذشت:
در خانواده ای ثروتمند و غیر مذهبی چشم به جهان گشودم.بعدش چشمامو بستم چون خونمون نه اینکه خیلی بالا بود،آفتاب زد تو چشمم.
پدرم جزو مقامات دولتی وزارتخانه و مادرم باباش پولدار بود( )
در کل بچه مایه محسوب میشدم.
(بیست سال بعدی در اوج رفاه و عشق و حال گذشت تا خط پایین!)
اقا ما یه روزی از روزها سوار اسب گرون و سفیدمون بودیم و داشتیم میرفتیم دم در خونه سیسیلیا بوق بزنیم بیاد پایین که یهو وسط راه این مروپ ما رو دید یه دل نه صد دل عاشقمون شد!
البته طبیعی بودا،کل دخترای محل و خارج از محل(به جز مجیکوند و ویزاردکوه) عاشق بنده بودن و هستن،ولی این مروپ ما رو گول زد و به اسم آبمیوه ی نذری بهمون یه معجونی داد که این جادوگرا بهش میگن معجون عشق
بعدشم که دیگه یادم نمیاد اون دوران ذلت بار رو،ولی دوستان میگن که تو اون چند سال حتی مروپ رو از خودم هم بیشتر دوست داشتم!
بعدشم که فرزندم به دنیا اومد و اربابیت و جذبه و خوشتیپیت رو از بنده به ارث برد و بقیه ویژگی هایی که میبینیدم از همین مامانش به ارث برده
چند وقتی گذشت و یه روز که برای گشت و گذار با خانواده رفتیم لب دریا،ما دلا شدیم آب بخوریم که یهو تصویر خودمونو توی آب دیدیم و انقده خوشگل بودیم عاشق خودمون شدیم و کلا اثر معجون عشق پرید!
از اون موقع هم که ناپدید شدیم و رفتیم سیلسیا رو گرفتیم. و فعلا هم شنیدیم پسرمون اربابی شده بس مشهور بنابرین تصمیم گرفتیم برگردیم خونه ریدل و اونجا سکنت گزینیم!


تایید شد.
خوش اومدی به ایفای نقش!


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۰ ۱۷:۰۰:۰۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۵ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸

ارنی مک میلان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۳ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۹ جمعه ۶ تیر ۱۳۹۹
از زیر سایه ی ننجون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 15
آفلاین
نام: ارنی مک میلان

گروه: هافلپاف

چوبدستی: چوب درخت سرو و موی تک شاخ به طول 15 سانتی متر، انعطاف پذیر

لقب: ارنی خفن

پاترونوس: تمساح

جبهه: محفل ققنوس

کوییدیچ: مهاجم

جارو: آذرخش

ویژگی های ظاهری: مو های زرد، چشمای سیاه، قد بلند، پوست سفید

اخلاق: وفادار، عصبانی، شر

توضیح: ارنی مک میلان در خانواده ای اصیل به دنیا آمد. او در ده سالگی نامه ای از هاگوارتز دریافت می کند و در یازده سالگی به هاگوارتز می رود.
در سال اول با سدریک دیگوری دوست می شود.
در سال دوم هم به هری تهمت می زند که او نواده ی اسلیترین است؛ اما بعدا از او معذرت خواهی می کند.
در سال سوم مهاجم هافلپاف می شود و باعث پیروزی در مسابقه گریفندور-هافلپاف می شود.
در سال چهارم هم از هری شاکی بود و هری را شیاد می نامد. او پیکسل هایی برای همگروهی هایش می سازد که رو آنها عبارت"پاتر بوگندو" نوشته شده بود!
در سال پنجم در ارتش دامبلدور عضو می شود و با هانا ابوت ارشد هافلپاف می شوند.
در سال ششم هم در نبرد هاگوارتز شرکت می کند و با ساخت به موقع پاتروناسش، جان هری را نجات می دهد.

پ.ن: سلام. به من گفتم اشتباه شده، می تونی برگردی. می شه دسترسیمو برگردونید؟


سلام. لطفا جوابی که به بلیتتون داده شده بود رو دوباره با دقت بخونید و اگر ابهامی داشتید، از من، فنریر گری‌بک، یا لینی وارنر بپرسید.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ ۲۰:۴۸:۱۰

It's not easy to come back
but I can
because I love hufflepuff
wait for me
~Only Hufflepuff~



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸

آنابل انتویسل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۷ پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸
از باغچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 15
آفلاین
نام: آنابل انتویسل

گروه: هافلپاف

سن: نوجوان

چوبدستی: چوب رز و مغز پر ققنوس

ویژگیهای ظاهری: دختری بسیار زیبا با قد بلند که معمولا لباس بافتنی صورتی یا آبی می پوشه. موهای زرد بلندی داره که تا کمرش پایین اومده ن و چشماش هم رنگ تیله س.

ویژگیهای اخلاقی: مهربون و پرافاده؛ ولی به موقعش چنان خشن می شه که هیچکس باورش نمی شه این همون آنابل خوشکله. به هر حال هر گلی یه خاری داره! معمولا کنار باغچه س و داره به گل ها رسیدگی می کنه.

بوگارت: شکستن شاخه گل ها

اصالت: اصیل زاده

پاتروناس: مهرگیاه

معرفی: روزی مادر آنابل، داشت در باغی قدم می زد که همانجا از درد به خود می پیچد و بیهوش می شود. مدتی بعد، آنابل در همان باغ زیبا به دنیا می آید و بزرگ می شود.
هنگامی مادر آنابل دخترش را می بیند، تنها واژه ای که برای توصیف دخترش پیدا می کرد "زیبا" بود.

در یازده سالگی در گروه هافلپاف گروهبندی می شود و در درس گیاه شناسی نمره های فوق العاده ای نصیب خود می کند؛ به طوری که پروفسور اسپراوت یقین دارد که آنابل به زودی جای او را می گیرد و گیاه شناس خوبی می شود.
در امتحانات سمج، آنابل توانایی خود در گیاه شناسی را به همه ثابت می کند و نمره های درخشانی از این درس کسب می کند.

پس از فارغ التحصیل شدن، آنابل به عنوان رئیس سازمان حفاظت از گیاهان جادویی انتخاب می شود و در وزارتخانه شروع به کار می کند.
نکته ی باورنکردنی درباره ی این مسئله این است که آنابل این همه افتخارات را فقط با 18 سال سن کسب کرد و چیزی نگذشت که آنابل، مدال مرلین گیاهان جادویی را از وزارت سحر و جادو را دریافت کرد.





جایگزین شد!


ویرایش شده توسط آنابل انتویسل در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۷ ۱۴:۱۳:۴۱
ویرایش شده توسط آنابل انتویسل در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۷ ۱۴:۲۰:۵۲
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۱۷:۲۲:۱۶

Flowers


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۵ چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸

هافلپاف، مرگخواران

سدریک دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۳ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۲:۳۱:۲۷
از خواب بیدارم نکن!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
هافلپاف
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 699
آفلاین
سلام.
می‌شه لطفا این معرفی شخصیت رو جایگزین کنین؟ مرسی

نام: سدریک
نام خانوادگی: دیگوری
گروه: هافلپاف
رتبه خون: اصیل‌زاده
پاتروناس: کوالا
چوبدستی: چوب بامبو، موی کوالایی کهن‌سال و رو به مرگ در وسط آن، طول سی سانتی‌متر، بی‌اندازه انعطاف پذیر.

ویژگی‌های ظاهری: دارای قدی بلند، موهایی قهوه‌ای سوخته و خوش‌حالت، چشمانی خاکستری و بینی قلمی و کشیده.

ویژگی‌های اخلاقی: بی‌اندازه مهربان و وفادار به دوستان و اطرافیانش، خوش‌رو و خوش‌برخورد، اما بی‌نهایت خسته و به عبارتی، تنبل!

سدریک دیگوری، دانش‌آموزی تحصیل‌ کرده در مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز می‌باشد که در گروه هافلپاف تحصیل می‌کرد.‌ در همان دوران تحصیل، به دلیل خستگیِ مفرط و میل شدید به نشستن در یک مکان، تنها کاری که از دستش بر می‌‌آمد درس خواندن بود که همین موضوع او را به شاگردی ممتاز تبدیل کرده و به مقام ارشدی نیز دست یافته بود.
مدتی به توصیه یکی از دوستانش برای مبارزه با این حجم از خستگی، در تیم کوییدیچ هافلپاف در نقش جستجوگر فعالیت کرد و حتی برای تشویق بیشتر، به مقام کاپیتانی نیز منصوب شد؛ اما بدن و روحش توانایی تحمل این میزان از تحرک و جنب‌و‌جوش را نداشت و از تیم انصراف داد.
به دلیل ظاهر خوب و جذابش، موقعیت‌های زیادی برای دوستی داشت و دور و اطرافش پر بود از ساحرگان مختلف؛ اما به علت همان ویژگی‌ای که بر وجودش چیره بود، یعنی خستگیِ بیش از حد، هیچگاه نتوانست قدمی به جلو بردارد و کاری برای دوستی با کسی بکند.
پس از پایان دوران تحصیل، به دلیل علاقه‌ی زیادش به لرد سیاه تصمیم گرفت به گروه مرگخواران بپیوندد. او هم‌اکنون مرگخواری در خانه‌ ریدل‌ها می‌باشد که جز به اربابش و بالش محبوبش که همه جا با خود می‌برد، به چیز دیگری فکر نمی‌کند. بالشی که از کودکی در کنارش بوده و وسیله‌ای مهم و با ارزش و جزئی از وجودش به شمار می‌رود و تحت هیچ شرایطی، حتی برای یک ثانیه حاضر به دوری از آن نیست.



انجام شد.


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۷ ۱:۵۷:۱۱

فقط ارباب!
هستم...ولی خستم!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸

دراكو مالفوى old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۹ پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۱:۰۲ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 37
آفلاین
معرفی شخصیت نام:دراکو مالفوی
تولد:5 ژوئن
چوبدستی:چوب دزخت زالزالک و موی اسب تک شاخ
گروه:اسلترین
پدر:لوسیوس مالفوی
مادر:نارسیسیا مالفوی
جارو:نیمبوس 2001
بسیاری از رفتارهای دراکو در مدرسه از تاثیرگذارترین شخصی که او میشناخت، پدرش، الگوبرداری شده بود و او صادقانه رفتار سرد و تحقیرآمیز لوسیوس نسبت به همه افراد خارج از دایره نزدیکانش را تقلید میکرد. دراکو که از نظر جسمی چندان با اباهت نبود با جذب کردن مرید دوم (کراب پیش از هاگوارتز در این مقام قرار داشت) در قطاری که به مدرسه میرفت، در طول شش سال تحصیلش از کراب و گویل به عنوان ترکیبی از مرید و محافظ استفاده میکرد.احساسات دراکو نسبت به هری همیشه تا حد زیادی به خاطر حسادت بود. با وجودی که او هرگز طعم شهرت را نچشیده بود، هری بیشک آدمی بود که بیشترین حرف درباره او زده میشد و مورد تحسین ترین فرد در مدرسه بود؛ این موضوع طبیعتا برای پسری که با چنان تصوری بزرگ شده بود که جایگاهی تقریبا شاهانه در جامعه ی جادوگری دارد، آزاردهنده بود. از آن فراتر هری در پرواز از او با استعدادتر بود؛ یعنی همان مهارتی که مالفوی مطمئن بود در آن ، میتواند همه را در سال اول تحت تاثیر قرار دهد. این حقیقت که استاد معجونسازی، اسنیپ از مالفوی خوشش میآمد و هری را تحقیر میکرد تنها یک جبران مختصر بود.دراکو که شیفته ی تصور خود به عنوان یک مرگخوار واقعی شده بود، با عزمی راسخ راهی هاگوارتز شد. او که به تدریج متوجه شده بود ماموریتش بسیار دشوارتر از آن چیزی است که تصور میکرده و پس از آن که نزدیک بود دو نفر دیگر را به جای دامبلدور بکشد، کم کم اعتماد به نفسش را از دست داد. دراکو که خطر آسیب دیدن خود و خانواده اش را بر فراز سرش حس میکرد، کم کم شروع به خرد شدن زیر فشار کرد. تصورات دراکو درباره ی خودش و جایگاهش در جهان داشت از هم میپاشید. او در تمام زندگی اش از پدری بت ساخته بود که از خشونت حمایت میکرد و هیچ ابایی نداشت خود نیز از آن استفاده کند و حال پسرش دریافته بود که تمایلی به قتل ندارد و او این را شکستی شرم آور میدانست.زمانی که لوسیوس کمی بعد از آزکابان آزاد شد، خانواده اجازه پیدا کردند که زنده بمانند و به عمارت مالفوی باز گردند. گرچه اکنون دیگر کاملا بی اعتبار بودند. مالفوی ها از رویاهای رسیدن به بالاترین موقعیتها در حکومت ولدمورت به پایینترین مرتبه مرگخوارها تنزل پیدا کرده بودند؛ بیعرضه ها و افراد ضعیفی که از این پس مورد تحقیر و تمسخر لرد سیاه بودند.



سلام من بعد از چند ماه برگشتم و میخوام نقش آفرینی رو شروع کنم لطفا دسترسی گروهی من و برگردانید



با تشکر دراکو مالفوی



انجام شد.
خوش برگشتی!


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۶ ۱۸:۵۴:۲۷

JUST SLYTHRIN


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸

ربکا لاک‌وود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۷ چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۳:۳۱ شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۲
از از تاریک‌ترین نقطه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 326
آفلاین
نام:
ربکا لاک‌وود

گروه:
ONLY RAVEN

سن و جنست:
یه دختر جوون!

چوبدستی:
چوب درخت برگ بنفشه، ریسه قلب اژدهای صورتی. 13 اینچ و انعطاف پذیر.

نژاد:
با افتخار... اصیل زاده و فرانسوی!

سپر مدافع:
خفاش خون آشام!

توانمندی ها:
تبدیل شدن به خفاش خون آشام بنفش-سیاه.

خصوصیات ظاهری:
موهای سیاه و چشای براق بنفش.

خصوصیات اخلاقی:
بد شانس و جیغ جیغو. گوشامم تیــــــزه!
عاشق ارباب، لرد سیاه، هستم... کسی ازش بد بگه جیغ میزنم!

توضیحی کوتاه:
ربکا لاک وود هستم که توخانواده مرگخوار فرانسوی به دنیا اومده. همه ما جانورنمای خفاش هستیم؛ خفاش خون آشام سیاه.
مادرم از دورمشترانگ فارع التحصیل شد و پدرم در هاگوارتز درس خوند؛ ولی اکثر اعضای خاندانمون، تو بوباتون درس میخوندن، چون نژاد پرست بودن!:| حالا منم خیلی اصرار داشتم همونجا درس بخونم... ولی نشد. پدرم نخواست و منم قبول کردم. الانم خیلی اوقات که بچه های بوباتون رو میبینم، جیغ فرا بنفش میکشم! همچنین به خاطر درسایی که مادرم تو خونه بهم میداد، من خیلی تو جادوی سیاه پیشرفت کردم. این پیشرفتم، باعث شد من عضو باشگاه دوئل ریونکلاو بشم.
من فقط 16سالم بود که به لرد سیاه پیوستم... کی از خدمت به بهترین آدم دنیا خوشحال نمیشه؟!:) من که خیلی خوشحال میشم وقتی میفهمم تنها خفاش اربابم هستم!


***

تغییرش میدین؟



انجام شد.


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۰ ۱۶:۰۶:۲۱

Mon Grand Seigneur
fille française
♡ Only Raven ♡


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۲۱ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸

Helen.D


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ شنبه ۱ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۳۱ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹
از نپتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 67
آفلاین




_هیزل استیکنی

_عضو گروه ریونکلاو

_موهای صاف و مشکلی و چشم های طلایی

_ دختری مهربون که عاشق شیطنت و شوخیه ولی به موقش جدی میشه

_چوبدستی ساخته شده از چوب درخت راش و ریسه ی قلب اژدها، 28 سانتی متر

_جارو آذرخش

_پاترونوس:گرگ


_من یه اصیل زادم که تقریبا همه ی خانوادم تو گروه اسلیترین بودن ولی من با اصرار به ریونکلاو پیوستم و اعتقادی به برتری اصیل زاده ها به مشنگ زاده ها ندارم.
از جادوی سیاه خوشم میاد و دوست دارم عضو مرگخواران بشم...اوپس...نباید بلند میگفتم؟...خب کاریش نمیشه کرد.
از چیزای ترسناک خوشم میاد و خودمم متولد هالووینم.
عاشق دوستامم و سعی میکنم با همه صمیمی رفتار کنم...ولی اگه عصبانیم کنن...خب...میتونین خودتون امتحان کنین



از حشرات متنفرم مخصوصا ازون شاخکا و پاهای... اه... بیخیالش
شبا با یه حشره کش زیر بالشم میخوابم


من باهوش ترین و حرفه ای ترین جادوگر جهانم و هیچکس نمیتونه به پام برسه میتونم در یک چشم بهم زدن هاگوارتزو بترکونم و هیچکسم نمیتونه جلومو بگیره!


همچنین من بزرگترین پیشگوی جهانم!


نمیدونم چرا بعضیا میگن خودشیفته ام...


حالا میتونین دسترسی این بزرگوارو برگردونین

البته!
تایید شد.


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۱/۱۰ ۹:۳۶:۵۷

خفن ترین وارد میشود

#اختلال_خودشیفتگی



Raveeeen!!!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.