هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۶ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸
#40

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
دور رده بندی شطرنج هاگوارتز

ریونکلاو vs هافلپاف

سوژه: تشکل

تصویر کوچک شده

- گب! مجوز میخوام!

تام همینطور که با لگد درِ اتاق وزیر رو باز می‌کرد، این رو گفت.

- چته؟! مگه سر آوردی؟!
- ببخشید خب.
- مجوز چی می‌خوای حالا؟
- هیپ-هاپ.
- هاپ هاپ؟ اسم سگه؟
- نه. همونا که اعتراضی میخونن... سریع میخونن!
- همونا که به وزارت‌خونه اعتراض میکنن، نه؟
- آره.

بعد برای اینکه امتیاز از گروهمون کم نشه، مکالمه ی من و گب، خلاصه میشه و آخرشو می‌نویسیم.

- باید بری پیش رابستن.

تام فاصله ی 10 سانتی‌متریِ بین میز وزیر و معاون را طی کرد.
- بهم گفتن شما مجوز موسیقی می‌دین.
- درست گفتن کردن.
- خب مجوز می‌خوام.
- چه موسیقی ای خوندن می‌شین؟

اینجا هم همون کارو تکرار می‌کنیم و مکالمه خلاصه میشه.

- اسم هنریتون چی‌بودن میشه؟
- جِسِبع.
- حالتون بد بودن شده؟
- نه، اسمش اینه. جِ سِ بِ ع.
- ... حالا متن ترانه تون رو گفتن کردن بشین.

این جمله ی رابستن، تام رو به خاطرات و زمان تشکیل گروهش برد...

فلش‌بک، یک‌هفته قبل

تام، در خیابان قدم می‌زد و ناگهان زیر آواز زد.
- اینجا لندنه، یعنی شهری که، جادوگر مجبور به بودن تو محله ی تاریکه!
- تاریکه و پر از آشغال، یه وزارت داره که بی عرضه‌اس آشکار!

تام لحظه ای ایستاد، و بعد پشت سرش رو نگاه کرد.
- هوریس؟!
- تام؟!
- پایه ای؟
- همیشه!

و این سرآغازی بود بر دوستی تام و هوریس و تشکیل گروه "جسبع".

فردای همان روز، کافه ی هاگزمید

تام، هوریس و سه غریبه؛ در کافه ی هاگزمید، دور یک میز نشسته بودند.
- معرفی نمی‌کنی هوریس؟

هوریس، جرئه ای از نوشیدنی کره ایش رو نوشید و شروع کرد.
- این سونامیه، این سیله، اینم زلزله.
- انگار کتاب زمین شناسیه! ... خب حالا مسخره بازی بسه، جدی‌شو بگو!
- من با تو شوخی دارم؟
-

تام به چهره ی سه عضو دیگر گروهش نگاه کرد. یه جای کار می‌لنگید...

سه روز بعد، زیرزمین خانه ی هوریس

- خب تام، بیتو بنداز.

تام، پشت دستگاه عظیم الجثه ی هوریس رفت.
- کدومشه؟ فک کنم اینه.

تام دکمه رو فشار داد و موسیقی شروع شد.

- خودت شروع کن تام.
- آ... آره! اینجا لندنه یعنی شهری که، جادوگر مجبور به بودن تو محله ی تاریکه.

هوریس ادامه داد.
- تاریکه و پر از آشغال، یه وزارت داره که بی عرضه‌س آشکار!

بعد این‌جارو برای اینکه به قسمت بی‌ناموسی/سیاسی ماجرا نرسیم، سانسور می‌کنیم و به بعد از ضبط آهنگ می‌ریم.

- سونامی! کارت عالی بود. سیل، تو هم ترکوندی پسر! هوریس، کار تو هم حرف نداشت. زلزله توهم خیلی بیت خوبی زدی. این آهنگ می‌ترکونه.

تام تک‌تک به سمت بچه ها می‌چرخید و این‌ها رو می‌گفت.
- خب، حالا اسم گروهمون چی باشه؟
- بلایای طبیعی.
- پنج وحشی!
- نظرتون چیه خودم اسم انتخاب کنم؟ مثلا جسبع!
- هع؟!
- جسبع! "جادوگران و ساحره های با عقیده!" مگه اون گروه معروفِ یادتون نیست؟ سِبِع!
- سبع؟
- بابا NWA رو میگم.
- یعنی ما الان WWWA شدیم؟
- دقیقا.

زمان حال، دفتر معاون وزارت

- اینجا لندنه، یعنی شهری که/ جادوگر مجبور به بودن تو محله ی تاریکه/تاریکه و پر از آشغال، یه وزارت داره که بی عرضه‌اس آشکار/مردمش می‌پرستن آوادارو، ولی پول ندارن واسه دوا و دارو/آره اینجا شهر عجایبه فقط آلیس نداره، فقیر تو آشغالاست و پولدار نیمبوس سواره! آ آره سجبع رو بیته!

- شعرتون خیلی سیاسی بودن میشه.
- کجاش سیاسیه؟
- همه جاش سیاسی بودن میشه.
- این سیاست عرفانیه! شما درکش نمی‌کنید. مقصودش خداست.
- به هرحال، باید از بخش های برابری اجتماعی، سیاسی، مذهبی، تولید ملی و سرقت ادبی تائیدیه آوردن کنی.

بخش برابری های اجتماعی وزارت‌خانه


- بهم گفتن باید بیام اینجا تو مجوز موسیقی بگیرم.
- شعرتون رو بفرمائید.
- اینجا لندنه، یعنی شهری که جادوگر مجبور به بودن تو محله ی تاریکه/تاریکه و پر از آشغال، یه وزارت داره که بی عرضه‌اس آشکار/مردمش می‌پرستن آوادارو، ولی پول ندارن واسه دوا و دارو/آره اینجا شهر عجایبه فقط آلیس نداره، فقیر تو آشغالاست و پولدار نیمبوس سواره! آ آره سجبع رو بیته!
- این دیگه چه محتوائیه؟ چرا جادوگر؟ چرا ساحره نه؟ تا به کی می‌خواین این همه در حق ساحره‌ها ظلم کنیو؟ مگه ساحره‌ها آدم نیستن؟ مگه دل ندارن!
- باشه خب.
- هر چه سریعتر حذف بشه.

تام کمی فکر کرد و بعد، شعر تغییر داده شده رو تحویل بخش اجتماعی داد.
- اینجا لندنه/تاریکه و پر از آشغال، یه وزارت داره که بی عرضه‌اس آشکار/مردمش می‌پرستن آوادارو، ولی پول ندارن واسه دوا و دارو/آره اینجا شهر عجایبه فقط آلیس نداره، فقیر تو آشغالاست و پولدار نیمبوس سواره! آ آره سجبع رو بیته!
- خب حالا تائیدیه ی بخش ما رو میگیره. موفق باشید!

بخش بعدی، سیاسی بود!

بخش سیاسی وزارت‌خانه

- این چه شعریه مرتیکه؟
- کجاشو باید تغییر بدم؟
- وزارت بی عرضه، کاملا توهین به ماست، می‌تونیم دستگیرتون کنیم. لندن هم باید عوض شه! چرا لندن؟ دلیلی داره؟ نکنه پیش زمینه‌ی یک شورشه؟ ها؟ حرف بزن!
- غلط کردم الان عوضش می‌کنم!

تام، برگه ی شعر رو از مسئول گرفت و شعر تغییر داده شده رو به مسئول تحویل داد.
- شهری که طرف توش مجبور به بودن تو محله ی تاریکه/تاریکه و پر از آشغال/مردمش می‌پرستن آوادارو، ولی پول ندارن واسه دوا و دارو/آره اینجا شهر عجایبه فقط آلیس نداره، فقیر تو آشغالاست و پولدار نیمبوس سواره! آ آره سجبع رو بیته!
- خب... بهتر شد. مورد تائیده. بعدی!

تام از فیل‌تر سیاسی هم رد شد، حالا نوبت بخش مذهبی بود.

بخش مذهبی وزارت‌خانه

- سلام علیکم!
- سلام فرزندم.
- مجوز موسیقی می‌خواستم.
- شعرتون فرزند؟

تام برگه ی شعر را تحویل مسئول داد.

- این دیگه چه شعر مبتذلیه فرزندم؟ مشکل داره.
- این دفعه کجاش؟
- چرا تاریکی و آشغال تا روشنایی و پاکیزگی هست؟ چرا آوادا پرستش بشه تا خدا هست؟

تام دوباره شعر را تغییر داد.
- پول ندارن واسه دوا و دارو/آره اینجا شهر عجایبه فقط آلیس نداره، فقیر تو پاکیزگیه و پولدار نیمبوس سواره! آ آره سجبع رو بیته!
- موفق باشی فرزند، تائید شد.

بخش تولید ملی وزارت‌خانه

- مجوز.
- به به! خیلی خوش اومدین. شعرتون لطفا.

تام شعر را تحویل مسئول مربوطه داد.

- نه دیگه! نمیشه عزیز، چرا نیمبوس تا پرایدوس تولید داخل داریم؟

تام دوباره مجبور به تغییر شعر شد.
- پول ندارن واسه دوا و دارو/آره اینجا شهر عجایبه فقط آلیس نداره! آ آره سجبع رو بیته!
- عالی!

این داستان ادامه داشت!

بخش سرقت ادبی وزارت‌خانه

-
- مجوز می‌خواین؟
-
- شعرتون؟

تام با خستگی و ترس و لرز شعر رو تحویل داد.

- نمیشه! شما از آلیس در سرزمین عجایب سو استفاده کردین!

تام باز هم شعر رو تغییر داد.
- آ، آره! سجبع رو بیته!
- محشره.

تام بالاخره از تمام فیل‌تر ها رد شد!

دفتر وزیر

- همشو گرفتم.

تام در حالی که فاصله‌ای با جنازه‌ شدن نداشت شعر رو تحویل وزیر و معاونش داد.

- خوبه ها. ولی خشن بودن می‌شه! مخصوصا قسمت " آ آره سجبع رو بیته" خیلی بد بودن میشه. باید یکم لطیف‌تر سراییده شدن شه!
- میشه بگین چطوری؟
- مثلا اینطوری خوب بودن میشه: "شهر ما خیلی خوب بودن میشه، بچه های خوب دونستن بشین، ما از همه جا بهتر هستن شدیم، تو خودتون کار خرابی کردن نکنین"!
- ystop:

تام برای مجوز شعر پیشنهادی را تائید کرد... البته در ظاهر!

سه روز بعد، روزنامه پیام امروز

نقل قول:
انفجار در شهر!
آهنگ زیرزمینی و بدون مجوزِ "وزارت کثیف" از گروه "جسبع" به یک میلیارد گالیون فروش رسید! گزارش ها حاکی از آن است که نسخه ی دیگری از این ترانه مجوز گرفته بود، اما این ترانه بدون مجوز و با جعل مجوز قبلی پخش شده است. گابریل دلاکور وزیر سحر و جادو، دستور داده تا تمام دیسک های این ترانه از سطح شهر جمع‌آوری شوند، اما به گزارشِ گزارشگر ما این امر غیرممکن است.



پایان!


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۶ ۲۱:۵۰:۵۵
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۶ ۲۱:۵۳:۵۱

آروم آقا! دست و پام ریخت!


پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۱ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸
#39

ارنى پرنگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۷:۴۴ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
فیل
در برابر
فیل


نقل قول:
هافل و ریون
سوژه: تشکل

شما بنا به ساخت یک تشکل موسیقی زیرزمینی جادویی می‌کنید. به نظر می‌آید که وزارت خیلی با قضیه کنار نیامده و سنگ‌هایی جلو پاتان می‌اندازد. آیا موفق به انتشار اولین البوم می‌شوید؟ چه خبر شده؟ یکی به من توضیح بدهد.


داخل زیرزمینی نمور ارنی پشت دستگاه میکس موسیقی ایستاده بود و با پخش شدن اهنگ با دستش به آدم هایی که وسط زیرزمین با میکروفونی جلویشان ایستاده بودند علامت داد.

-خب دیگه وقتشه. هاگرید از تو. یک دو سه.
-میشه قسمت کرد جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید.
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم رنگی.
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین تر بیا روی سطح برای روز بهتر...

-کات. خوب بود. نوبت توعه یوان.
-وی گات تو هولد آن تو وات وی گات. ایت دازنت مِیک دیفرنس ایف وی میک ایت اُر نات.

-بسه. هوریس برو.
-ابریق مرا شکستی ربی. بر من درِ عیش را بستی ربی.
من می میخورم و تو می کنی بد مستی ؟؟!! خاکم به دهن مگر تو مستی ربی؟؟
- هاگرید اینو بده هوریس بخوره. هوریس شاد تر بخون یه کم.
-قلوپ قلوپ قلوپ. عوق. باشه.
تو پادشاه قلب من هستی. در قلب من بیا خدایی کن. از مرز پیراهن من ردشو. آری بیا کشور گشایی کن. تصویر کوچک شده

-کافیه. پروفسور شروع کن. ضبط میشه.
-برای با تو بودنم راه ستاره رفته ام.
هر سفر ثانیه را من به شماره رفته ام.
هزار پنجره نگاه در انتظار ساخته ام.
روح غرور مرده را در اشک خود شناخته ام.
-کات. اسنیپ پارت آخر برو.
-سلام عشق سابق. یادته که منو؟! صبر کن؛ قطع نکن. الو؟
دلم تنگه واسه حرفای شبونه. من صدام همونه.
تو عادت کردی به یه صدای جدید. چی شد پس اون علاقه ی شدید؟
حرف بود همش نه؟ جوری دستاشو گرفتی انگار جفت همین.
دلم خوش بود به اینکه تورو دارم. پیش اون کردی کلی بد و بیراه بارم.
یادم نمیره خیلی بدهکاری بهم. وقتی همه رفتن تو هم نموندی با من .
گوش میدی؟ هنوزکه قط نکردی؟ اون شبایی که گوشی تو روم ردمیکردی.
فکرم هزار جا میرفت گفتی وقتم پره. پس چطور واسه اونا وقت میکردی؟
گفتی دیگه مثل سابق نیستی خب بی انصاف یه کم صبر میکردی.
چطور دلت رو زدم؟ من که میمردم من که برات تب میکردم. تصویر کوچک شده


-تمام. خوب بود آقایون به نظرم این اهنگ میترکونه و مارو از زیرزمین به پنت هاوس میرسونه.

همه ی خواننده ها میخواستند همدیگر را بغل کنند اما به دلیل مسائل بهداشتی ترجیح دادند که پاترونوس هایشان این کار را برایشان انجام دهند. بعد از خوشحالی کردن همه از زیرزمین خارج شدند و سر کارهای روزمره ی شان رفتند جز ارنست و هاگرید که همچنان در زیرزمین ماندند.

ارنست هم زیرزمین را به مقصد وزارتخانه ترک کرد و به هاگرید قول داد که نتیجه را برای او توضیح دهد. به وزارت خانه که رسید متوجه صف طولانی که جلوی در اتاق گابریل دلاکور کشیده شده بود شد و جز صبر کردن چاره ای نداشت.

بعد از گذشت چند ساعت ایستادن در صف بالاخره ارنست به جلوی صف رسید که صحبت های نفر پشت سری توجهش را جلب کرد.

-داداش اینا دارن یه چیزایی رو از مردم پنهون میکنن.
-چطو مگه؟
-ما یه فامیلی داریم تو اطلاعاته.
-جدی؟ کدوم اطلاعات؟
-اطلاعات بیمارستان. میگفت نه ملیون نفر کرونا گرفتن. از بالا گفتن نامه اش را پاره کنید مردم نفهمن.
-بابا این حرفا چیه؟ اینجوری که ینی کل کشور گرفتن. آیا کل کشور گرفتن؟
-بابا عزیز من، ما قوم و خیش مون تو اطلاعاته.
-جدی؟ کدوم اطلاعات؟
-اطلاعات شهرداری. گفتن کامیون کامیون دارن قفل میارن.
-قفل برای چی؟
-میخوان دور تا دور شهرو در بزنن، درهارو قفل کنن که قرنطینه مون کنن.

ارنی:

-نفر بعدی. گفتم بعدی.

ارنست از جا پرید و به سمت اتاق گابریل رفت. که منشی جلوی اورا گرفت.

-ببین وزیر مهمون ویژه داره بهتره سریع کارتو انجام بدی.

ارنست چپ چپ به منشی نگاه کرد و داخل شد.

-سلام گابی.
-واستا سرجات. از اون خط زرده جلوتر نمیای.

گابریل در یک دستش اسپری ضد عفونی کننده و در دست دیگرش دستمال بود و داشت تمام چیزهایی که مراجعه کننده ی قبلی با ان ها تماس داشت ضدعفونی میکرد. که رد پای شخص روی فرش هم جز همین چیزها میشد. گابریل جای پاها را پاک کرد و پاک کرد تا به نزدیک درب ورودی و ارنست رسید. همینکه به پای ارنست رسید بدون بلند کردن صورتش گفت.
-پاتو بلند کن. انگار اون یارو از وحشی اومده بود. ایــش!

بالاخره استریل کردن اتاق تمام شد و گابریل کمرش را راست کرد و با ارنست صورت تو صورت شد.

-یا مرلیییین.
گابریل جیغ کشان خودش را پشت میز وزارتش پرت کرد.

-چی شده؟ ببین من اومدم اینجا که...
-اومدی منو مریض کنی؟ ماسک نداری چرا؟

ارنست خواست بگوید د آخه لعنتی ماسک مگه پیدا میشه؟ که تصمیم گرفت سکوت اختیار کند تا کارش پیش برود.

-خب چیکار کنیم حالا؟
-هیچی پشتت رو بکن به من و صحبت کن.
-باشه.

ارنست رو به در کرد و شروع به صحبت کرد.

-بببین گابریل این موسیقی جدیدمه میخوام توی پیام امروز چاپش کنی.
-نمیشه.
-چرا نمیشه.
-چون مجوز نداری. مجوز هم دوساله که نمیدیم. پس نمیشه حالا برو بیرون.
-چی؟ من اینهمه راه اومدم حالا میگی مجوز نمیدی؟
-آره میخوای چیکار کنی؟ جلو نیا ها.

ارنست به سمت میز گابریل رفت و هوا گرفت تا یک سرفه ی جانانه توی صورت گابریل شلیک کند که انطرف تر مهمان ویژه ی گابریل که صورتش را پوشانده بود نقابش را برداشت.

-من مجوز میدم.

ارنست و گابریل هر دور به سمت او برگشتند. گابریل با عصبانیت فریاد زد.
-نه. عله! تو نمیتونی چنین کاری بکنی؟
-نمیتونم؟
-چرا خب میتونی. اما نباید اینکارو بکنی. اینا یه گروه زیرزمینی هستن.
-خب باشن. مجوز دادنم یه شرط داره ارنست پرنگ. اونم اینکه منم باید تو اهنگتون باشم.

گابریل:
ارنست:

یک روز بعد در مجله ی پیام امروز چهره ی عله کبیر در کاور موسیقی ارنست پرنگ و دوستان به عنوان خواننده ی اصلی خودنمایی میکرد.

_________________________________________________________
برای شنیدن این اهنگ لطفا به روزنامه ی پیام امروز مراجعه کنید.




پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
#38

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 459
آفلاین
واهاااای دوس‌جونیای باهوش شطرنج‌بازم، سوولاام.

هافل و ریون
سوژه: تشکل

شما بنا به ساخت یک تشکل موسیقی زیرزمینی جادویی می‌کنید. به نظر می‌آید که وزارت خیلی با قضیه کنار نیامده و سنگ‌هایی جلو پاتان می‌اندازد. آیا موفق به انتشار اولین البوم می‌شوید؟ چه خبر شده؟ یکی به من توضیح بدهد.


گریف و اسلی
سوژه: ابرقهرمان

لرد سیاه در طبقه‌ی بالایی یک قلعه‌ی مرموز زندانی شده و جالب است بدانید که به وی یک کلاه‌گیس برای انداختن از پنجره داده‌ند. ترجیحاً به نجاتش بروید.


***

نکنید فراموش که تا پایان ۱۶ اسفند وقت دارید برای ارسال پست. هووورا. سه روز کامل. یه هفتاد و دو ساعت دوس‌داشتنی. و اگه دیرتر بفرستید؟ رشته‌ها پنبه می‌شن! خدای من.


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
#37

ارنى پرنگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۷:۴۴ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
فیل هافلپاف ارنی پرنگ
حمله به
فیل ریونکلاو تام جاگسن


تصویر کوچک شده


پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
#36

فنریر گری‌بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۱ جمعه ۱ تیر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲
از زیر سایه ارباب
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 552
آفلاین
فیل گریفیندور (فنریر گری بک) به اسب اسلیترین (کریچر) حمله میکنه.




پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۷ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸
#35

هافلپاف، مرگخواران

اگلانتاین پافت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۸:۵۸ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
هافلپاف
پیام: 163
آفلاین
ترکیب تیم هافلپاف

رکسان ویزلی: رخ
ارنی پرنگ: فیل
سدریک دیگوری: اسب
ماندانگاس فلچر: سرباز

داور: اگلانتاین پافت


ارباب...ناراحت شدید؟



پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۶ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸
#34

فنریر گری‌بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۱ جمعه ۱ تیر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲
از زیر سایه ارباب
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 552
آفلاین
ترکیب تیم شطرنج گریفیندور


شاه: تاتسویا موتویاما

اسب:
آرتور ویزلی

رخ: سر کادوگان

فیل: فنریر گری بک




پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸
#33

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
ترکیب تیم شطرنج ریونکلا

تام جاگسن: فیل
آندریا کگورت:اسب
گابریل دلاکور: وزیر
دروئلا روزیه:قلعه


گب دراکولا!


پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۰ جمعه ۹ اسفند ۱۳۹۸
#32

هوريس اسلاگهورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۳ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۳۳ شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰
از می عشق تو چنان مستم، که ندانم که نیست یا هستم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 279
آفلاین
سلام.

مرحله دوم، یعنی بازی‌های فینال و رده بندی از 13 اسفند آغاز می‌شود.

فینال: گریفیندور (سفید) - اسلیترین (سیاه)
رده بندی: هافلپاف (سفید) - ریونکلا (سیاه)

تعیین رنگ تیم‌ها در حضور نماینده چهار تیم و توسط داور چهارم* بازی‌ها صورت گرفته است.

تمامی تیم‌ها می‌توانند دو بازیکن خود را تغییر دهند و همچنین چینش مهره‎‌های خود را نیز از ابتدا انجام دهند. همچنین امکان تغییر داور نیز وجود دارد.

در صورت وجود تغییر، ترکیب جدید تیم‌ها را تا پایان روز 12 اسفند در همین تاپیک ثبت کنید.

تیم‌های سفید تا ساعت 18 روز 13 اسفند فرصت دارند حرکت اول خود را در همین تاپیک اعلام کنند.

داور چهارم تا پایان روز 13 اسفند سوژه‌ها را اعلام می‌کند و پس از آن به مدت سه روز برای ارسال پست مربوط به حرکت اول فرصت دارید.

* با تشکر از زحمات بی دریغ آلبوس دامبلدور عزیز که برگزاری مرحله اول رو به طور کامل و بی کم و کاست انجام دادن. با توجه به این که ممکنه نتونیم از ایشون تا انتهای بازی دوم استفاده کنیم، آقای روبیوس هاگرید به عنوان داور چهارم مسئولیت‌های ایشون رو برعهده میگیرن.

موفق باشید.


ز خاک من اگر گندم برآید،
از آن گر نان پزی مستی فزاید! تصویر کوچک شده


پاسخ به: برد شطرنج جادویی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۴ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸
#31

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۳ یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۳:۴۱:۴۲ دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳
از دست شما
گروه:
کاربران عضو
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
بسمه تعالی




نتیجه برخورد قلعه گریفندور با قلعه ریونکلاو که گرد و خاک فراوونی به پا کرد و قلعه گریفندور نشون دود همیشه دود از کنده بلند می‌شه!

تبریک به فنریر گری‌بک و تیم گریفندور،
خسته نباشید می‌گم به ربکا لاک‌وود و گروه ریونکلاو که با تمام وجود مبارزه کردن!





اطلاعیه فینال و مسابقات رده‌بندی متعاقبا اعلام خواهد شد.



...Io sempre per te







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.