نام: امریک پلید
جنسیت: نمیدونم والا.
خبر ندارم.
گروه: اسلیترین مرتیکه تسترال!
شغل: آزادم مرتیکه! شغل برا چیمه؟ اینا همه دسیسه های جادوگراس علیه ما جنا!
جبهه: این سیفیدا فقط بلدن از ما بیگاری بکشن! تسترالای بد رنگ! جبهه فقط سیاهی.
ویژگیهای اخلاقی و ظاهری: مگه میخوای بیای خواستگاریم؟
حالا که انقدر کنجکاوی یه چی بین تسترال و غول غارنشین. اخلاقمم که اصا گول به جان خودم.
معترض به همه چی و ناامید از دنیا.
پاترونوس: ما جنا ازین مسخره بازی ها نداریم.
حالا بعضی وقتا یه اژدهای سفیدی از سر چوبدستی میاد بیرون... فک کنم منظورت همونه.
توضیحات اضافه : یه جن گوش دراز یتیم که به گفتهی خودش سیفیدای مادرسیریوس توی بچگی مامان باباشو کشتن. البته دیالوگی که خودش از سفیدا یاد میکنه چیز دیگه ایه که... ولش کنید دیگه چه خبر؟
از اون به بعد با نا امیدی تمام و با دزدی کردن از مردم و هم نوعان خودش زندگی بدبختانه خودش رو میگذروند. شبا از پنجره ی پشت حموم وارد خونه ها میشد و اونجا میخوابید و صبحها خونه هارو غارت میکرد. تا اینکه بعد ها خیلی تصمیم گرفت که از سیفیدای محفلی انتقام بگیره، پس عزمشو جزم کرد، یه تیکه چوب برداشت که تو آستینشون بکنه و تبدیل به یه مرگ خوار شد.
اخلاقیاتش توی یه جمله خلاصه میشه: ناامید از زندگی و معترض به همه چی. اونقدر ناامید که برای بازی تو نقش "گالیور، من میدونم، ما میمیریم" به هالیوود هم دعوت شد به جان مادرش.
در این دنیای جادویی عجیب غریبِ ترسناکِ باحال، به سختی دووم آورد و تنها چیزی که ازین دنیا چشید، ترس و وحشت بود به طوری که ترس واسش یه چیز عادی شده و تبدیل به موجودی شجاع شده.
هدف زندگیش دو چیزه:
"کشتن اون مادرسیریوسا؛ اعتراض به باقی تسترالا!
"
------
پاسخ: گفتن نداره. میدونی دیگه خودت، هیچ شباهتی به یه عضو تازه وارد نداری. ترجیحاً با ارسال بلیط از بخش تماس با ما اطلاع بده سابقاً کی بودی و شناسه قبلیت چی بوده که اگه بازه، بسته بشه. در غیر این صورت بعداً اگه مدیران متوجه بشن دو شناسه فعال داری، مساله ایجاد میشه برات، جدا از اینکه کار مارو دو برابر میکنی. تایید شد!