هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹

پاپی کاکستون old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۵ یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۶:۲۸ پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۹
از شوما چه پنهون...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 4
آفلاین
پاپی کاکستون (معروف به PC) یه پسر جوونیه که پدرش اهل لس‌آنجلس آمریکا و مادرش اهل آبادان ایرانه و برای همین، پاپی زبون انگلیسی رو با لهجه‌ی آبادانی حرف می‌زنه.

توی سن 4 سالگی، پدر و مادرش تصمیم گرفتن برگردن ایران، چون مادرش اونجا کنار خونواده و فک و فامیلش راحت‌تر بود. ولی پاپی خیلی قاطعانه بهشون گفت که نمیاد ایران! چون می‌دونست اونجا بدبخت میشه! این جر و بحث‌ها به جایی کشیده شد که پاپی از خونه فرار کرد و از اون به بعد، زندگیش رو تو خیابونای لس‌آنجلس گذروند.

پاپی واسه بدبخت شدن، نیازی نبود که توی ایران زندگی کنه. اون توی لس‌آنجلس به اندازه‌ی کافی مزه‌ی بدبختی و فقر و سختی رو چشید. در حدی که برای چندین ماه، به‌جز یه رکابی سفید و یه شلوار جین، چیز دیگه‌ای برای پوشیدن نداشت.
امّا هم‌نشینی با لات‌های لس‌آنجلس، یه خلافکار حرفه‌ای ازش ساخت و طولی نکشید که با اعضای گروه Thug Life یعنی هوریس اسلاگهورن، روبیوس هاگرید و تراورز رفیق شد. گروهی که خرج زندگی‌شون رو با بانک‌زنی و سرقت ماشین و اینجور چیزا در می‌آوردن.

توی یکی از روزها، چندین جغد وارد خونه‌ی گروه شدن که هرکدوم‌شون یه نامه واسه هر کدوم از اعضای گروه داشتن.
اعضای گروه Thug Life به مدرسه‌ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز دعوت شده بودن!
اونا بعد از عبور از سکوی نُه و سه چهارم، قطار سریع‌السیر هاگوارتز رو دزدیدن و فوراً خودشون رو به هاگوارتز رسوندن و اونجا گروه‌بندی شدن. اینجا بود که گروه‌شون از هم پاشید. هوریس اسلاگهورن رفت اسلیترین، تراورز رفت ریونکلاو، روبیوس هاگرید رفت گریفیندور... و... پاپی کاکستون رفت هافلــپاف!

البته دوستاش توقع دیگه‌ای هم نداشتن. پاپی کاکستون سخت تلاش می‌کرد و هیچوقت نااُمید نمیشد. اون مأموریت‌ها رو تا تموم نمی‌کرد، بیخیال نمیشد. اون عاشق Retry کردن خرابکاری‌هاش بود. حتی بعد از اینکه سر مأموریت دنبال کردن قطار حامل مواد مخدر، هوریس اسلاگهورن 186 بار سرش داد زد:
All we had to do, was to follow the damn train, Poppy!

به دلیل اصالت آبادانیش، توصیه میشه که قبل از هرگونه بحث و گفتگویی با پاپی، یه بالشت و یه فلاسک قهوه و یه قابلمه پاپ‌کرن با خودتون داشته باشین، چون همیشه احتمالش هست که ساعت‌ها واستون چاخان بگه.

=====

شناسه‌ی قبلیم رو دقیقاً یه سال پیش فعال کردم و اگه اشتباه نکنم، الآن میشه گروه رو هم عوض کرد، مگه نه؟


تایید شد.


ویرایش شده توسط Poppy در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۲۰ ۲۲:۰۵:۰۴
ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۲۰ ۲۲:۱۱:۵۹


پاسخ به:شخصیت خود را معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹

مگان راوستوک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۰۲ شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
از ظاهر خودم متنفر نیستم، چون می دونم زیباترینم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
نام:بریجیت
گروه: اسلایترین
سپر مدافع:اسب تک شاخ
نژاد: اصیل زاده
سن:۲۲ سال
ویژگی های ظاهری:مو های کوتاه مشکی با چتری،چشم های سبز،قد بلند
اخلاق:مهربان،به شدت درس خون و کتاب خون،
عضویت در باشگاه دوئل
استعداد:در درس دفاع در برابر جادوی سیاه،دوئل،حفظ کردن سریع مطالب
چوب دستی:چوب درخت بلوط،۱۴ اینچ،ریسه قلب تک شاخ با،انعطاف پذیر
جارو:نیمبوس ۲۰۰۳
حیوان خانگی:جغد سفیدی به اسم اسکارلت
توضیح کوتاه درباره زندگی:من در خانواده ای کم جمعیت به دنیا اومده بود.توی روزی در فصل بهار،اون روز نسیمی ملایم می وزید و در ساعت ۱۰ صبح من به دنیا اومدم و وقتی ۱۱ سالم شد مثل بقیه بچه ها نامه هاگوارتز رو دریافت کردم.همه به من می گفتن که به خاطر هوش سرشارم به ریونکلاو می رم و خودم هم ریونکلاو رو دوست داشتم ولی کلاه من رو به اسلایترین فرستاد.من در دوئل نسب به هم سن و سال هام در دوئل خیلی وارد بودم بنابراین در باشگاه دوئل ثبت نام کردم.وقتی بزرگ شدم پدر مادرم می گفتن که من باید به گروه مرگ‌خواران بپیوندم ولی من گوش نکردم.اخه من دوست ندارم به مردم اسیب بزنم و به حرف کچل بی مو و دماغ گوش بدم.تا اینکه اینقدر دعوای بین ما زیاد شد که من به پیش خاله م که در پاریس زندگی می کرد رفتم و متوجه شدم که اون هم به مرگ‌خواران نپیوسته و مثل من به مرگ خواران نپیوسته و تا حالا دارم با خاله م زندگی می کنم



------
برای تغییر شخصیت، باید شناسه جدید بسازید و این معرفی شخصیتی که بالا نوشتید را با شناسه جدید در همینجا ارسال کنید. بعد از اون، شناسه فعلی شما بسته خواهد شد و با شناسه جدید به اسلیترین خواهید رفت.



ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۷ ۲۱:۰۵:۱۹

Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹

جیسون هانتینگدن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۰ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۳:۲۸ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
از جهان زیرین پیش بابام!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 28
آفلاین
جیسون هانتینگدن
.........................

توجه توجه


شما مشغول خواندن عجیب ترین،خارق العاده ترین،ترسناک ترین و خاص ترین معرفی جهان هستید.پیشنهاد میکنم اگر از بیماری قلبی رنج میبرید این متن را نخوانید چون ممکنه بعدش بیاید خونمون بعد مجبور میشم با پارتی بازی بفرستمتون بهشت

خب من یه دورگه ی نیمه خدا _نیمه انسانم هیچ کدوم از خانوادم جادوگر نبودن (البته بابام میتونه از زیر زمین اسکلت ظاهر کنه به موجودات جهان زیرین دستور بده یا خودشو به اشکال مختلف دراره و در یک ان در جاهای مختلف ظاهر شه ولی خب..... فکر نکنم جاوگر حساب شه)
به اسلیترینی ها هشدار میدم بهم نگن مشنگ زاده چون ممکنه ( فقط ممکنه ها یوقت فکر نکنین مطمعنا اتفاق میفته ) بابام بشنوه و ببرتون دنیای زیرین و ...بهتون بستنی بده ( اره بستنی اصلا چاخان نمیکنم)
چون دو رگه ام و دورگه ها بخاطر قدرت خداییشون بوی خاصی دارن هیولا هارو به خودشون جذب میکنن منم یه هیولا ربای انسانیم خب دیگه قید هاگوارتزو بزنین چون بزودی یه مشت هیولا میریزن اینجا البته نگران نباشین من قدرت اسکلت ظاهر کردن بابامو به ارث بردم ! تازه میتونم شبح هم ظاهر کنم . تازه بهترین قسمتش سایه سواریه ! ینی میتونم برم تویه سایه و از سایه دیگه بیرون بیام !!
غذای مورد علاقم هم امبروسیاست نوشیدنی مورد علاقم هم نکتاره ( اینا غذا های خدایین اگه ادما بخورن میمیرن ) منم اگه زیاد بخورم میمیرم البته میرم پیش بابام و با پارتی بازی ردم میکنه ولی خب ...

حالا بریم سراغ خانوادم.
پدر من ، هادس، یکی از سه خدای اصلی یونانه.
پدرم مسئول دنیای زیرینه و البته خیلی بی اعصابه! حالا چرا؟خب!
داستان از اونجایی شروع شد که پدربزرگم کرونوس به دستورمامانش،برای به قدرت رسیدن باباشو تیکه تیکه کرد انداخت تو دریا بعدم چون فکر میکرد بچه هاش دارن برعلیهش توطئه میکنن همشونو خورد
البته بجز سه تاشون! که بابای من یکیشون بود. اون وعموهام رفتن کرونوسو تیکه تیکه کردن و بقیه رو نجات دادن
بعدش بین دریاها ، اسمونها و جهان زیرین قرعه کشی کردن و جهان زیرین که بدترین بود گیر بابای من اومد برای همین
بابام هیچوقت اعصاب نداره و فکر میکنه عموهام تقلب کردن تازه بابامو داخل المپ (جایی که خدایان اصلی توشن) راه نمیدن
ولی عموهام اونجا رئیسن براهمین بابام از هر فرصتی برای لج کردن باهاشون استفاده میکنه اصلا صمیمیت تو خانواده ی ما موج میزنه تازه خانواده ی بزرگی هم هستیم و عجیب غریبیم! مثلا پسر عموم هرکول یدفعه سعی کرد صاعقه بخوره منظورم این نیست که صاعقه بهش بخوره منظورم اینه که صاعقه رو به چشم ناهار میبینه .
بعضی از بچه های عموهامم خدان مثلا یکیشون خدای خورشیده خواهرش خدای شکار و ماهه ، یکیشون خدای جنگه ( این یکی خطرناکه ) یکیشون الهه عشقه (این یکی از قبلی خطرناک تره )



ویژگی ها:

حس میکنم بدبختم
به خاطر سایه بازیم میتونم راحت ملتو تعقیب کنم .
معمولا مثل جن اینور اونور ظاهر میشم !
بعضی وقتا فکرامو بلند بیان میکنم که کار دستم میده.
ظاهر : کلا سیاهم .کت سیاه ،شلوار سیاه ، چکمه سیاه ،ردای سیاه ، چشم سیاه ، موی سیاه فقط پوستم و دندونام سفیدن تازه بابامم همینجوریه! تازه اون صندلیشم سیاهه ،چمنای باغشم سیاهه ،اسمونشم سیاهه!
پاترونوس:جغد اسکلتی
چوبدستی : مغز استخوان اسکلت نفرین شده ،چوب اسکلت نفرین شده 28 سانتی متر (بابام برام خریده)
خیلی قدرتمنده هااا! ولی چون اسکلتش مال دنیای زیرینه خیلی دلش میخواد برگرده زیر زمین!
جارو: جاروی هادس ساز (یه جارو گوشه انباریمون پیدا کردیم بابام کاری کرد پرواز کنه)
حیوان خانگی : سگ جهنمی البته تو هاگوارتز راش نمیدن تو جنگل ممنوعه نگهش میدارم هر شب با سایه بازش بهش سر میزنم نگران نباشین خیلی مهربونه! فقط دو سه بار تصادفی ادم خورده !
وفاداری ها: گروه ریونکلاو ، کمپ دورگه ها (المپ)



-----
تایید شد.


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۷ ۲۱:۱۱:۰۴

کسی چوبدستی منو ندیده؟

من یه دورگه ام که هیچکدوم از فامیلام جادوگر نبودن!!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹

ایگناتیا ویلد اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۱:۱۷ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
نام:ایگناتیا ویلد اسمیت
گروه: ریونکلا
ویژگی های ظاهری و اخلاقی: قد 180 سانتی متر و ظاهری خوب . خوش اخلاق . دوستان بسیاری دارم. به پدر و مادرم احترام زیادی می گذارم
خون: اصیل زاده
چوبدستی: چوب چوب‌دستی شاه بلوط . مغز چوب‌دستی اژدها .
انعطاف پذیر و 20 سانتی متر
جارو: نیمبوس 2020
معرفی کوتاه: مخترع پودر پرواز و همچنین وارث ریونکلا
سن: 20
مو: خرمایی
رنگ چشم: قهوه ای
مهارت ها: معجون سازی و اختراعات، ساخت ضد طلسم، ساخت طلسم های بسیار قوی




-----
تایید شد!




ویرایش شده توسط wizamir در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۴ ۱۹:۱۴:۱۲
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۵ ۶:۰۲:۲۳

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۰۸ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹

همیش فراتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۰ سه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۲:۴۶ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
از مشخص نیست !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 60
آفلاین
نام : همیش
نام خانوادگی : فراتر

گروه : گریفیندور

چوب دستی : 22 سانتی متر و ساخته شده از چوب درخت بلوط و ریشه درخت کاج
به صورت مارپیچ دو تکه چوب به هم دیگر بافته شده اند

سن : نامعلوم


ویژگی های اخلاقی : از ویژگی های اخلاقیم میتونم به بی تفاوتیم اشاره کنم ، این ویژگیم باعث شده آدم خود داری باشم و زیاد با دیگران خو نگیرم ولی وجودم خالی از احساس هم نیست. بیشتر سعی می کنم با کتاب و موسیقی وقتمو بگذرونم و اکثر دوست های من هم وسایل شخصیم هستن.

ویژگی های ظاهری : تقریبا قد بلندی دارم که اگه بخوام دقیق محاسبه بکنم قد من 182سانتی متره ، موهای من سفید رنگه و این سفیدی هم به خاطر کهولت سن نیست ؛ یه بیماری مادرزادیه. چشمام قهوه ای رنگه و بدن لاغری دارم که بیشترشو با عضله پر کردم ( عضله ای نیستم ولی)
سپاس فراوان



-----
تایید شد!
خوش برگشتین!




ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۴ ۷:۲۹:۵۹


پاسخ به:شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹

مگان راوستوک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۰۲ شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
از ظاهر خودم متنفر نیستم، چون می دونم زیباترینم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
نام:مگان راوستوک
گروه:اسلایترین
سال تولد : ۳۱ اگوست ۱۹۸۲
محل تولد:ایرلند، بریتانیا
جارو: اذرخش ۲۰۴۰
چوبدستی:چوب درخت گیلاس،۱۲ اینچ،ریسه قلب اژدها،بسیار انعطاف پذیر
جانور نما: روباه قرمز
پاترنوس:اژدها
ویژگی های ظاهری:مو های بلوند و بلند.چشم های سبز. پوست سفید.(اقلب اوقات بخشی از مو هاشو توی صورتشه تا صورتش رو کمتر ببینن) قد بلند و لاغر
ویژگی های اخلاقی:مهربون،خجالتی،
استعداد ها: یادگیری سریع،صحبت با حیوانات،حافظه عالی
علاقه مندی ها:،والدینش،گربه ش،کتاب ها
حیوان خانگی: گربه سفید
شغل اینده:کار در بخش ازماژشگاهی وزارت سحر و جادو نیویورک
دشمنان: لرد ولدمورت
وفاداری:محفل ققنوس
زندگی:مگان عضو تک فرزند خانواده راوستوک است. خانواده او هر شب پس از شام به کتاب خواندن می پردازند. مگان در خانواده ای خونگرم به دنیا امده است. او در سن ۲۰ سالگی از طرف وزارت سحر و جادو برای جاسوسی پذیرفته شده و در سن ۲۶ سالگی در ازمایشگاه وزارت پذیرفته شد. او در سن ۱۴ سالگی همراه با خانواده اش به المان مهاجرت کردند. او بیشتر زمان خود را در کتابخانه ها می گذراند. کمتر بچه ای به خاطر گوشه گیر بودنش با او دوست می شد. او در سن ۲۷ سالگی با فردی به اسم جاناتان اشنا شد. جاناتان مردی خجالتی مثل مگان بود. او در سن ۳۰ سالگی دختر اولش (رز) را به دنیا اورد و در سن ۳۴ سالگی دختر دومش (رزا) را به دنیا آورد. او در سن ۲۹ سالگی همراه با جاناتان به نیویورک نقل مکان کرد.جاناتان نیز در وزارت سحر و جادو کار می کرد. شغل او مشاور رییس وزارت سحر و جادو بود.
انها در خانه ای دو طبقه با حیاطی بزرگ و با صفا زندگی می کردند. جاناتان و مکان شباهت های زیادی به هم داشتند مانند: عاشق کتاب خواندن بود. مگان و خانواده اش همانند بچگی مگان به کتاب خواندن اهمیت بسیار زیادی می دادند. مگان و خانواده‌اش عاشق تفریح بودند و هیچ وقت با هم ارتباط سردی نداشته اند.
مگان و جاناتان وقتی بازنشسته شدند کتابخانه بزرگی افتتاح کردند.مگان و جاناتان معتقد هستند که هیچ چیزی به اندازه خانواده و ارتباط گرم با هم مهم نیست.
مگان هنوز هم مانند مادرش همیشه برای بچه هایش کتاب می خوانند و فرزندان او هم مانند مادر و پدرشان عاشق کتاب خواندن هستند.
رز و رزا بیشتر وقتشان رو در کتابخانه هاگوارتز و کتابخانه والدینشان می گذرانند.
مگان در زمانی که در وزارت سحر و جادو کار می کرد به نویسنده ای بزرگ تبدیل شد و حتی پس از بازنشستگی اش همسرش را نیز به این کار دعوت کرد و جاناتان هم قبول کرد.
مگان بر اثر مسمومیت به قتل رسید زیرا در زمانی که جاسوس بود اطلاعاتی که نباید می دونست رو فهمید و برای همین دیگر به شغل جاسوسی ادامه نداد و هیچ کس به غیر از رییس وزارت از جاسوس بودن او خبر نداشت.
...........
محل زندگی:خوابگاه اسلایترین،خونه خانوادگی شون



---------
جایگزین شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۳ ۲۱:۳۹:۰۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۱۲ سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹

HarryFatima


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۰ شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۰:۳۵:۰۳ دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 26
آفلاین
نام :نویل لانگ باتم
گروه :گریفیندور
مدرسه :هاگوارتز
نژاد :اصیل زاده
محل اقامت :هاگوارتز
مشخصات ظاهری :
رنگ چشم :مشکی
رنگ مو:قهوه‌ای
عضویت در :ارتش دامبلدور
قدرت ویژه :گیاه شناسی جادویی
جارو :نیمبوس 2001
چوب دستی :از چوب آلبالو با هسته موی تک شاخ
توضیحات :نویل همسال هری پاتر میباشد و در گروه گریفیندور قرار دارد.در دروس بسیار ضعیف است اما در درس گیاه شناسی بنیه قوی ای دارد که بعد ها استاد گیاه شناسی هاگوارتز میشود.
او صورتی گرد و موهایی قهوه‌ای دارد، تقریبا تپل و حسابی فراموش کار است.پدر و مادرش حافظه شان را از دست دادندو در سنت مانگو بستری میباشند.
پسر الیس و فرانک لانگ باتم است. با مادربزرگ سخت‌گیرش زندگی میکند که حسابی از دست فراموش کاری هایش عاصی است.



-----
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۳ ۲۱:۳۶:۱۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۸ دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹

محفل ققنوس

یوآن آبرکرومبی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۸ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
امروز ۱:۴۱:۱۸
از اکسیژن به دی‌اکسید کربن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 436
آفلاین
می‌خواستم دسترسی گروه گریفیندور رو بهم بدین، ولی گفتم یه تغییرات جزئی هم به معرفی شخصیتم بدم.



اسمت چیه؟
یوآن... The Fox... آبرکرومبـــــی!

چی صدات کنم؟ از اسمت خوشم نمیاد.
بسیار لطف دارید.
ولی به هر حال، القاب خاص و جذاب زیادی دارم: ﭼﮑﺶ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ، ﺭﻭﺑﻬﮏ ﻓﺮﯾﺒﺎ، ﺩﻭﻍ‌ﻭﺍﮐﺮ، ﺍﺳﭙﯿﺪﯼ، ﻧﺎﺭﻧﺠﮏ، ﻧﺎﺭﻧﮕﯽ، ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ، ﻟﯿﻤﻮ، ﻟﯿﻤﻮ ﺷﯿﺮﯾﻦ، ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯾﻢ!

سن و سالت چقده؟
برای یوآن، سن فقط یه عدده. Forever Young!

گروهِ هاگوارتزیت چیه؟
بارســلونا!
آخه می‌دونین، قبلاً هم عضو ریون بودم، هم گریف. واسه همین سرخآبی‌ام. ... اهم اهم... ولی الآن کلاه گروهبندی خیلی وحشی داره نگام می‌کنه و منظورش اینه که باید این مسخره‌بازیا رو بذارم کنار و بگم: گریفیندور!

ظاهرت چجوریاس؟


ﻧﺤﯿﻒ ﻭ ﻻﻏﺮ ﺍﻧﺪﺍم، ﯾﻪ ﺩﻡ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﯼ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺩﺍﺭم، ﻫﻤﯿﺸﻪ تی‌ﺷﺮﺕ ﺑﺎ ﻣﺎﺭﮎ "ﺁﺑﺮﮐﺮﻭﻣﺒﯽ" ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭک ﺟﯿﻦ می‌پوشم، ﻗﺪم ﺣﻮﻝ ﻭ ﺣﻮﺵ ۱۷۰ ﺍﯾﻨﺎﺱ، ﺳﻔﯿﺪ پوستم ﺍﻣّﺎ ﻧﮋﺍﺩ ﭘﺮﺳﺖ نیستم، ﻣﻮﻫﺎم ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺁﺗﺸﯿﻦ ﻣﺘﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﻗﻬﻮه‌ایه، دماغم ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩه‌س ﺍﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﺳﻮﺳﻮﻝ نیستم ﻭ اصلاً ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩم، چشام قهوه‌ایه، ﺍﺑﺮﻭﻫﺎم معمولاً ﯾﻪ ﺣﺎﻟﺖ "الآن حالتو می‌گیرم" ﺩﺍﺭﻥ!

از اخلاقیاتت برامون بگو:


خلاصه بگم... یوآن، اِندِ شرارت و موذی بودنه!
ینی غیرممکنه چند دقیقه‌ای رو باهاش بگذرونین و کارتون به گیس و گیس‌کشی نکشه!
ینی دلتون می‌خواد همچین بگیرین خفه‌ش کنین! ینی خفه هم بشه، بازم دلتون می‌خواد بیشتر خفه‌ش کنین و سوپرخفه‌ش کنین!
ینی دلتون می‌خواد تا می‌خوره، شوتِ روبرتو کارلوسی بزنین تو ناحیه‌ی حساسش!
ینی دلتون می‌خواد زیرِ پاتون لهش کنین و با زمین یکیش کنین!
از بس که بطور خودجوش قول و قرارا رو می‌پیچونه!
از بس که زیرِ پاتونو خالی می‌کنه و مجبورتون می‌کنه هی لاگین کنین!
از بس که وقتی توی دعواهای لفظی گیر میفته، شما رو بی‌دلیل می‌کشونه وسط دعوا و خودش می‌زنه به چاک!
از بس که عکسِ Fake در موردتون می‌سازه و توی شبکه‌های اجتماعی پخش می‌کنه!
از بس که حاضر جوابه و هرچی بهش توهین کنین، یه چیز بدتر تحویل‌تون میده!
از بس که استادِ Rap Battle هستش!
از بس که صدای شغال‌مانندش هرشب از شبکه‌ی EuanTV پخش میشه و آهنگ‌های مزخرف می‌خونه و داستان صوتیِ بی‌محتوا میگه و زارت و زورت عین وحشیا عربده می‌کشه!




————
تایید نشد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۲ ۲۳:۲۳:۱۷
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۳ ۸:۱۸:۴۹

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹

اسلیترین

ویولا ریچموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۰ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۲۲ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام: ویولا ریچموند

گروه: اسلایترین

خون: اصیل‌زاده

چوبدستی: ظاهر بسیار ساده با مغز موی تک‌شاخ باستانی

جارو:
نیمبوس ۲۰۱۸ ورژن ۵.۱.۰

ویژگی‌های اخلاقی و ظاهری:
درونگرا
معذب از بودن در مرکز توجه
مغرور
احساساتی
قد متوسط (۱۶۳سانتی‌متر)
وزن متوسط (۶۵) (نه چاق و نه لاغر)
موهای مشکی ِ فر درشتِ کوتاه
رنگ چشم مشکی
پوست سفید
صورت گرد
لهجهٔ غلیظ ایرلندی

از جلب توجه بدش میاد. از قدرت‌طلبی و ظلم متنفره. خواستار عدالته اما منافع خودش همیشه در اولویته. از ولدمورت خوشش نمیاد و اونو موجودِ تباهی می‌دونه. پنهانی با ارتش دامبلدور همکاری‌هایی داشته.
الان دیگه فارغ‌التحصیل شده و برای خودش کار می‌کنه. معجونای خفنی که دستور ساختشون خیلی سخته رو درست می‌کنه و با قیمت بالایی می‌فروشه.
موجودات جادویی رو دوست داره و نزدیک‌ترین موجود بهش، یه پرندهٔ قهوه‌ای رنگِ کوچیکه که اسمش نِیوه!
تکشاخا رو از بچگی دوست داشته و احتمالاً به همین خاطر چوبدستیش انتخابش کرده.
از پیرو بودن بیزاره و همیشه راه و روش و سیاق خودشو داشته و داره و می‌سازه!
ته دلش به روابطِ نزدیک و دوستانهٔ گریفندوریا حسودیش می‌شه و دلش یه همچون دوستایی می‌خواد.
الانم ۲۴ سالشه!



------
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۱۱ ۰:۲۵:۲۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۷:۳۹ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹

محفل ققنوس

مودی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۱ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱:۲۰ شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹
از کدوم سرویس جاسوسی پول میگیری؟
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 38
آفلاین
نام و نام خانوادگی: اسم من به چه دردت می‌خوره؟ معلومه! هیچی! تو فقط یه مهره‌ای. یه عروسک. کوک شدی تا اطلاعات جمع کنی برای اربابات. سوال بعد؟

نمی‌پرسی؟ می‌خوای منو تحت فشار بذاری آره؟ دستت واسم روئه. تو زمین من داری بازی می‌کنی.

خیلی خوب ... اسممو بهت می‌دم؛ اما فکر نکن تو بردی، من از کسی ترس ندارم که هویتمو پنهان کنم. فقط داشتم باهات بازی می‌کردم. می‌خواستم بدونی من مثل بقیه کور نیستم. می‌دونم پشت پرده چه خبره.

الستور مودی!


گروه: چشمای الستور مودی بازتر از اونیه که بخواد خودشو در بند چارچوب‌ها و دسته بندیا قرار بده. من خودمم. هیچ برچسبی روی پیشونیم نمی‌چسبه.

زندگی‌نامه: جنگیدم. همین. شاید نفهمی، اما تو همین یه کلمه کل زندگیمو ریختم رو دایره. من از بدو تولد جنگیدم تا همین الان. همین الانشم تو جنگم. با کی؟! وای پسر ... تو خیلی کوری. تقصیر تو نیست. کورتون کردن. همتونو. مدام دارن تو گوشتون حرف می‌زنن اما صداشونو نمی‌شنوین. همیشه جلوی چشمتونن اما نمی‌بینین. اما من یکی مثل بقیه تو سیستم حل نشدم. حتا بوی چرکش رو هم همیشه حس می‌کنم. دیدمش، جلوش واستادم و هزینشو هم دادم. یعنی دارم می‌دم.

نه! آره ... منظورم چشم چپم و پای راستم و نوک دماغم نبود، اما اینا هم بخشی از اون هزینس. کوچکترین بخشش و در عین حال تنها بخشی که شماها می‌تونین ببینینش.

چیه؟ منتظری دیگه چی برات بگم؟ همین الانشم تو زیادی می‌دونی. و این برات خطرناکه. باور کن دیگه فقط نگران خودتم. اگر به فرض همین الان تصمیم به حذفت نگرفته باشن، کافیه یه کلمه دیگه بشنوی تا بخوان کلکتو بکنن. و تو مثل من نیستی که بتونی قسر در بری. پس زود باش اون مهر لعنتیو بکوب. به خاطر خودت!


تایید شد.


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۵ ۷:۴۴:۲۶
ویرایش شده توسط مودی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۵ ۸:۰۷:۱۰

تیزترین کارِ قُرون این‌جاست! بزترین آگاهِ اعصار.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.