هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۰۲ جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹

مگان راوستوک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۰۲ شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
از ظاهر خودم متنفر نیستم، چون می دونم زیباترینم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
سلام ارباب می تونید پست شماره ۵۹۳ باشگاه دوئل رو برام نقد کنید؟
من گند زدم.


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
مگان عزیز

سلام. خوبیم. البته که مزاحم نیستین.


لطفا برای پست های دوئل، قبل از اعلام نتیجه درخواست نقد نکنین.
دو تا دلیل داره.
اولیش اینه که ممکنه امتیازدهی و اعلام نتیجه یک هفته طول بکشه. تو اون یک هفته پست های دیگه ای زده بشه و این درخواست فراموش بشه. قبل از اعلام نتیجه هم که نمی شه نقد کرد. ممکنه روی قضاوت داورا تاثیر بذاره.

دومیش اینه که فقط برای پست های دوئلی که امتیاز نهاییشون کمتر از 26 باشه می شه درخواست نقد کرد. پست شما هنوز مشخص نیست امتیازش چنده.

شما صبر کنین نتایج اعلام بشه. اگه شرایط لازم رو داشت درخواست نقدش رو بدین.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹

مگان راوستوک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۰۲ شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
از ظاهر خودم متنفر نیستم، چون می دونم زیباترینم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
سلام ارباب.
خوبید؟
مزاحم که نبودیم.
می شه نقد نقد پست شماره۵۹۳ باشگاه دوئل رو بزارید؟


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۱۰ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۳۷:۱۴ یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
سلام ارباب!
خوبید ارباب؟ کی رو بخورم ارباب؟
ارباب اینو نقد میکنید بی زحمت؟


سلام الکس

این اطراف کسی رو نخور!
لطفا وقتی پستتون مال انجمنی غیر از خانه ریدل هاست، یه خلاصه کوچولو و کلی از داستان هم بگین.

نقد شما رو با ماموت گرسنه فرستادیم. یه چیزایی هم بده بخوره. ضعف کرد!



ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۷ ۲۳:۰۱:۳۴



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

هافلپاف، مرگخواران

اگلانتاین پافت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۸:۵۸ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
هافلپاف
پیام: 163
آفلاین
سلام بر ارباب قدر قدرت، قوی شوکت، با عظمت!
ناراحت نباشید.

نقد می خواستم ارباب اگه زحمتی نیست.


اگلانتاینمان

ناراحت نیستیم به جان الکس!
زحمتی نبود. نقد شما رو با اسب آبی فرستادیم. ممکنه خیس شده باشه. پهنش کنین رو سدریک. خشک می شه.



ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۷ ۲۲:۲۰:۳۸

ارباب...ناراحت شدید؟



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام لیسامون

باید مدت زیادی گذشته باشه!


بررسی پست شماره 675 خانه ریدل ها، لیسا تورپین:


نقل قول:
مرلین فکر می‌کرد در هوا معلق مانده است، اما بعد از چند ثانیه فهمید که معلق نیست و در واقع با شتاب در حال سقوط است.
شروعت خیلی خوب بود. یه صحنه ساده، ولی خنده دار. پست قبلی رو که می خوندم با خودم فکر می کردم من چطوری ادامه می دادم؟... مطمئنا همینجوری. با پرداختن به وضعیت مرلین. چون سوژه خوبی هم بود. اون سوژه خوب رو گرفتی و ادامه دادی.


نقل قول:
مرلین با سر میان جمعیت مرگخواران افتاد.
- خیلی دردمون گرفت. پس حس درد اینگونه است.
این قسمت هم مثل بالا بود. ساده و خنده دار. طنزش خیلی پررنگ نیست. لازم هم نیست باشه. این طنز با توجه به شخصیت، و لحن جدی صحبت مرلین کاملا کافیه. گاهی باید به چیزی که هست اکتفا کنیم. سعی نکنیم به زور بیشترش کنیم، چون خراب می شه.


نقل قول:
- خیر مرلینمون اخراج نمیشه. حتما با اعضای بارگاه قهر کرده. منم دیگه توجهی نمی‌کنم بهشون.
از سوژه خودت خیلی خوب و به جا استفاده کردی. "صبر کن تا موقعیتش پیش بیاد و بعد استفاده کن" یعنی همین. خواننده این جا انتظار نداره لیسا همچین حرفی بزنه. همینه که جالبش می کنه. همیشه همینجوری استفاده کن.


نقل قول:
مرگخواران هنوز هم متعجب بودند اما واقعا مشکلات مهم‌تری برای رسیدگی داشتند.
یه سوژه فرعی کوچیک در پست قبلی داده شده بود. اونم اخراج مرلین بود. این سوژه باید خلاصه و کم باقی می موند. توی یکی دو پست جمع و جور می شد. شما دقیقا همین کارو کردی. خیلی هم خوب دربارش نوشتی. سرسری ردش نکردی. همین که مرگخوارا اینقدر به مرلین گیر دادن و با اصرار سوال پیچش کردن، نشون می ده که سریع از روی سوژه فرعی رد نشدی.

طنز پستت ملایم و قشنگ بود.

شخصیت هات خوب بودن.

سوژه رو عالی پیش بردی. سوژه فرعی رو جمع و جور کردی و به سوژه اصلی ربط دادی.

این که مرلین تصمیم بگیره چیزی در مورد اخراجش به کسی نگه، تصمیم خیلی خوبی بود. همیشه می گم فکر کنین که کدوم مسیر و کدوم انتخاب برای آینده سوژه بهتر و مفید تره. این که مرلین قدرت خاصی برای کمک به مرگخوارا نداشته باشه، موانع بیشتری براشون ایجاد می کنه و مسلما انتخاب بهتریه.


نقل قول:
دیگه واقعا حس می‌کنم رول نویسی یادم رفته. الان جملات این رولو که می‌خونم احساس می‌کنم نویسنده خیلی بسته بوده. نظر شما چیه؟
نظر من اینه که اشتباه کردی. پستت هم خوب بود و هم مفید. نویسنده اش هم خیلی خوب می دونه باید چیکار کنه و از چی سوژه بگیره و چطوری بنویسه.


بازم بنویس!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹

ریونکلاو، مرگخواران

لیسا تورپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۶ چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۹:۱۱:۱۷ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از من فاصله بگیر! نمیخوام ریختتو ببینم.
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 539
آفلاین
سلام ارباب.
چند وقته که نقد نگرفتم ازتون؟
حالا یه پست دارم اگه میشه نقدش کنید.

دیگه واقعا حس می‌کنم رول نویسی یادم رفته. الان جملات این رولو که می‌خونم احساس می‌کنم نویسنده خیلی بسته بوده. نظر شما چیه؟


قهر،قهر،قهر تا روز قیامت!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۱۳ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام مگان. ما نقد آوردیم!


بررسی پست شماره 212 جانورنماها، مگان راوستوک:


خلاصه رو که گفته بودم اول پستتون نذارین.
خلاصه لازم نیست. شما فقط داستان رو ادامه بدین. هر پنج پست(یا بیشتر) یه نفر داستان رو خلاصه می کنه که اون یه نفر هم معمولا یا ناظره و یا یه عضو نسبتا با تجربه. چون خلاصه کردن کار حساسیه و راه روش خودشو داره. باید اول یاد گرفت. غیر از این، خلاصه ای که تو پست قبل از شما زده شده دیگه برای پست شما به درد نمی خوره. چون داستان ادامه پیدا کرده. کسی که اینو می خونه ممکنه دچار اشتباه بشه.


بین نوشته هاتون فاصله نمی ذارین. این یه ایراد اساسی و خیلی مهم نیست. ولی اگه بذارین خوندنش خیلی راحت تر می شه. لحن و مفهوم رو هم بهتر می تونین برسونین.
وقتی یه موضوع تموم شد و دارین در مورد یه چیز دیگه حرف می زنین یه خط فاصله بذارین. وقتی یه نفر حرفشو زد و می خوایین در مورد یه نفر دیگه حرف بزنین فاصله بذارین. مثلا:

-پسرم. در این دنیا هستی اصلأ؟

هکتور با صدای درخت از رویا بیرون امد.
-بله اقا درخته گوش می دم.

درخت شروع به گفتن چالش کرد:
-تو باید این معما ها را حل کنید تا به گل رز چند رنگ برسی.

اینجوری خیلی بهتره.


نقل قول:
درخت با تعجب بیشتری به سمت پایین خم شد.
-چی؟!
-هیچی دیگه اقا درخته همین. فقط می خواستیم که ریشه هاتون رو در بیاریم.
شروعتون خوب بود. آخر پست قبل یه نکته مهم داشتیم. اونم این بود که درخت حرف می زنه. این پست بهتر بود با اشاره به همین نکته شروع بشه که شما هم همین کارو کردین.


نقل قول:
درخت که از این اهانت بسیار خشمگین شده بود با خشم به هکتور گفت:
-من هزاران سال است که در این جنگل زندگی می کنم و هیچ جادوگری نتوانسته است من را از ریشه در بیاورد چون هیچ کس در چالشی که من گفتم پیروز نشده بود.
شما یه وظیفه ای توی پستتون داشتین. توی پست قبلی به شخصیتی اشاره شده که ما هیچی ازش نمی دونیم. درخت! و شما باید این شخصیت رو معرفی کنین. می تونین هر جوری دوست دارین در نظرش بگیرین. شوخ... جدی... خنگ... با هوش... پر حرف... بد اخلاق! باید فکر کنین که کدوم یکی از اینا برای سوژه جالب تر می شه. همونو انتخاب کنین. توی سوژه ها هم همینطوره. وقتی چند راه برای ادامه دادن دارین، به آینده فکر کنین. به هدف سوژه نه...به این فکر کنین که کدوم انتخاب سوژه های بیشتزی برای نوشتن بهتون می ده. یه نمونه اش رو توی همین سوژه داریم. مرگخوارا باید دو نفر رو انتخاب می کردن که برای آوردن آب به جنگل برن. این جا اگه دو تا شخصیت جدی و باهوش و هماهنگ رو انتخاب می کردیم احتمالا خیلی سریع به آب می رسیدن و قضیه حل می شد. این خوب نبود. ولی سدریک و هکتور دو شخصیت متضاد هم هستن. سدریک شدیدا تنبل و خواب آلوئه و هکتور شدیدا پر انرژی و خل و چل! ترکیب اینا با هم سوژه ساز می شه.


نقل قول:
هکتور با شنیدن چنین جملاتی به فکری فرو رفت. فکری که وقتی از چالش بیرون بیاید همه ی مرگ خواران به او حسودی می کنند. دیگر دردانه ارباب می شود و دیگر کسی به خوردن معجون هایش نه نمی گوید.
اینجاش خیلی خوب بود. متناسب با شخصیت هکتور نوشتین. احتمالا آرزوی هکتور هم همینه که همه باهوش حسابش کنن و به معجوناش نه نگن.


نقل قول:
-تو باید این معما ها را حل کنید تا به گل رز چند رنگ برسی.معمای اول این است که تو باید به جایی بروی که در این اب هایی یخ زده است و بعد به جایی که گل هایش وحشی می باشند و بعد به جایی که مردم بسیاری دارند ولی بدان انجام شهر نیست و در اخر جایی که تمامش شادی است و رنگین کمان. انجا می توانی گل را پیدا کنی.
معما در حد غیر قابل فهمی سخت و پیچیده اس. این خودش نکته خوبیه. معنیش اینه که قرار نیست این دو تا برن دنبال حل معما. خط آخر هم به این موضوع کمک کرده:
نقل قول:
هکتور که از معما گیج شده بود به ارامی بلند شد و به سمت سدریک رفت.
اشاره به گیج شدن هکتور و این که رفت به سمت سدریک خیلی خوب بود. اینا الان می تونن با هم مشورت کنن. یا دوباره با درخت حرف بزنن و یا کلا برای پیدا کردن آب سراغ روش های دیگه ای برن.


چیزی که من ازش مطمئن نیستم اینه که شما عمدا معما رو پیچیده و غیر قابل حل نوشتین یا هدفتون این بود که واقعا برن و حلش کنن.
اگه عمدا پیچیده نوشته شده که اینا نتونن برن دنبالش، خوب و درسته. ولی اگه قصد داشتین این معما حل بشه، مانع خیلی سختی برای سوژه فرعی ایجاد کردین. سوژه های فرعی رو نباید پیچیده کنیم.


ساده و واضح می نویسین. این خیلی خوبه. جمله هاتون هم قشنگ و رسا هستن.

توی پستتون جمله های اضافه وجود نداره. این ایرادیه که خیلی از تازه کار ها دارن. توضیحات اضافه و بی دلیل. دیالوگ های بی هدف. شما خوشبختانه این ایراد رو نداشتین.

شخصیت ها تا جایی که دیدم خوب بودن. البته شخصیت های زیادی وجود نداشت ولی به هر حال شخصیت ها رو بشناسین. مثل همین هکتور که ازش استفاده کردین. سوژه های هر کدوم توی هر موقعیتی می تونه بهتون کمک کنه.

از شکلک کم استفاده کردین. به نظر من جا داشت بیشتر بشه. گاهی شکلک ها بهتر می تونن حالت گوینده رو منتقل کنن.


سوژه خوب پیش رفته و جای خوبی رها شده. همینجوری بخونین و بنویسین. خیلی زود سبکتون برای خودتون و بقیه جا میفته.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۲۹ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹

مگان راوستوک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۰۲ شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
از ظاهر خودم متنفر نیستم، چون می دونم زیباترینم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
سلام ارباب جان.
ببخشید من می خواستم نقد پست شماره ۲۱۲ جانور نما ها رو برام بگید.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
آیلین


اصولا من نباید نقد می کردم. چون قبل از این تو تالار نقد، درخواست نقد کردین. اینجور پستا رو بلاتریکس نقد می کنه.
ولی این استثنائا پستی بود که خودم می خواستم نقدش کنم.


بررسی پست شماره 587 باشگاه دوئل، آیلین پرینس:


نقل قول:
تند تند، بال می زد و شهر را در جست و جوی خانه ی اربابش میگشت.
این حرفا رو قبلا به خودت گفتم. ولی یه بارم تکرار کنم شاید به درد بقیه خورد.
سوژه هایی که برای شخصیتتون انتخاب می کنین، باید بهتون کمک کنن. نباید مزاحم کارتون باشن.
بعضی از سوژه هایی که برای خودتون انتخاب می کنین، دست و پاتونو می بندن. محدودتون می کنن. هیچ کمکی هم نمی کنن. خیلی وقتا تازه واردا از من می پرسن می شه فلان حیوون رو داشته باشم؟ می گم البته که می شه. ولی به این فکر کن که این حیوون تو سوژه ها و موقعیت های مختلف قراره چه کمکی بهت بکنه؟ فرض کنیم یه نفر هیپوگریف داره. اگه بالای یه برج گیر کنه و هیپوگریفش بیاد و نجاتش بده، این کمک نیست. اتفاقا مزاحمته.جلوی سوژه ها رو می گیره. منظورم از کمک، کمک برای نوشتنه. سوژه ساز بودنه. برای سوژه ساز بودن حیوون یه موضوع مهم لازم داریم. حیوونه باید خنده دار باشه! یه ویژگی طنز داشته باشه. یا بشه ازش برای طنز نوشتن استفاده کرد. لینی چرا حشره شد و حشره موند؟ نمی تونست اژدها باشه؟ می تونست. ولی همین ضعفشه که براش سوژه می سازه. اگه کسی انتخاب کنه که ازدها داشته باشه، باید به یه شکلی اژدها رو طنزآمیز کنه. جانورنما شدن هم به همین شکله. ضررش کمتر از حیوونیه که همراهتون باشه... ولی بازم گاه و بی گاه مجبور می شین بهش تبدیل بشین.چون احساس می کنین لازمه ازش استفاده کنین.
قبلا هم گفتم. تو کل این سایت کسی رو نمی شناسم که با این سوژه جا افتاده و موندگار شده باشه. نجینی ماره...لینی حشره اس...فنریر گرگ نماست. اینا دائما به شکل حیوان هستن و ویژگی های خاص و خوبی دارن و مدتها تلاش کردن که اینو جا بندازن. لادیسلاو عقرب داشت. خوب هم بود. ولی اصل کار لادیسلاو بود. عقربش خیلی فرعی بود و البته لادیسلاو نویسنده قوی ای بود.

برای آیلین هر سوژه ای رو می تونی امتحان کنی. من هیچ مخالفتی ندارم. ولی احساس می کنم لازمه از همین اول راه چیزایی که می دونم رو بگم. می ترسم بری و بری و بری...و وقتی متوجه بشی به جایی نمی رسه که دیگه خسته شده باشی و نتونی برگردی. کارایی رو که با شکل جانورنمای آیلین انجام می دی، همه رو می شه با جادو انجام داد. از پرواز گرفته تا حمله.

این جا منظورم فقط آیلین نیست. خیلیا این کارو می کنن. شروع کنین. امتحان کنین. تلاش کنین. ولی دقت هم بکنین! ببینین واقعا می شه یا نمی شه. اگه نشد و اگه این سوژه به پرورش و جا افتادن شخصیتتون کمک نکرد، روش اصرار نکنین. شاید بدون اون راحت تر بنویسین. اگه وسط راه احساس کردین راهتون اشتباهه، برگردین. ادامه ندینش.



نقل قول:
تند تند، بال می زد و شهر را در جست و جوی خانه ی اربابش میگشت.
سرعت این جمله رو می شد کمی کمتر کرد. چون شروع داستان بود. مثلا:
هوا هنوز تاریک نشده بود، ولی باید عجله می کرد. به سرعت بال می زد و شهر را جستجو می کرد؛ برای پیدا کردن خانه اربابش!
به شکل بالا هم قابل قبوله. ولی اینجا بهتره شروع ملایم تری داشته باشیم.


نقل قول:
روی پشت بام خانه ریدل، فرود آمد. از روی سقف پایین پرید و در زد. سدریک در را باز کرد.
-تازه واردی؟ بیا تو. فقط جای زیادی اشغال نکن. ارباب فردا مشخص می کنه که مرگخوار میشی یا نه.
آیلین وارد خانه شد و در را پشت سرش بست. سدریک از مسیر گیج کننده ای به اتاق خودش رفت و آیلین را تنها گذاشت.
قسمت ورود آیلین به خانه ریدل ها و غیب شدن سدریک خوب بود. این قسمت رو می شد کمی بیشتر توضیح داد. این که آیلین داره چه فکری می کنه؟ تعجب کرده؟ ترسیده؟ توی ذوقش خورده چون انتظار استقبال جالب تری داشته؟


قسمت اگلانتاین و تام کمی ساده بود. می تونست متفاوت تر بشه یا کلا حذف بشه.


نقل قول:
توی دودکش رفت و مستقیم در اتاق لرد فرود آمد.
این جاش جالب بود. ولی خیلی سریع جلو رفته. اول می تونست کمی فکر کنه که دودکش ممکنه به کجا ختم بشه. توی ذهنش نقشه بکشه. بره بالا. بپره پایین. اولش متوجه نباشه که کجاست و بعد، یهو با لرد مواجه بشه.
ایده خوبی بود...ولی می تونست بهتر اجرا بشه.


دیالوگ های لرد بامزه بودن. ساده، ولی خوب بودن.


داستانت خیلی سریع پیش رفته. سوژه داشتی... ولی می تونستی بیشتر بهشون بپردازی. توی خانه ریدل ها کلی جادوگر و موجود عجیب و غریب هست که می شه باهاشون مواجه شد. یا همون صحنه ای که میفته تو اتاق لرد. بهتر نبود یه مدتی لرد اصلا متوجه آیلین نمی شد و آیلین چیزایی می دید و می شنید که بعدا می تونست ازشون استفاده کنه؟ یا توی همون گردش و جستجو به اتاق های سری ای می رسید و اطلاعات زیادی پیدا می کرد؟ اینجوری یا مجبور می شدن قبولش کنن و یا بکشنش.


طنزت جای پیشرفت داره. ولی مسیرش درسته. مثلا دیالوگ های جدی لرد بامزه هستن. این خوبه. در مورد بقیه شخصیت ها باید تمرین کنی. اولا خوب بشناسیشون. بعد، از ویژگی هاشون توی موقعیت های مناسب استفاده کنی. گاهی اغراق کنی. مثلا وقتی همه با دقت به حرفای لرد گوش می کنن، اگلانتاین سعی کنه از زیر میز ردای تام رو آتیش بزنه و اشتباهی ردای لرد یا دم نجینی آتیش بگیره. سوژه ها رو به زور وارد ماجرا نکن... توی هر موقعیتی یه شخصیت و یه سوژه جلو میاد، پررنگ می شه، ازش استفاده کن.










شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.