نمرات جلسه دوم ماگل شناسیآرتمیسیا لافکینآرتمیسیا...متاسفانه شما یه چند روزی برای اینکه تازهوارد محسوب بشی، اضافه داری...و خب جدای از اون تکلیفت رو هم قبل از تاریخ مورد نظر فرستادی...پس متاسفانه تکلیفت نمرهدهی نمیشه، لکن میتونم این رو بگم که خیلی خیلی خوب نوشته بودی و اون چیزی که میخواستم رو انجام دادی و اگه نمره دهی میشدی، نمرهی بالا یا شاید هم کامل میگرفتی!
هلنا ریونکلاوخب هلنا...رول خوبی بود...اصول رول نویسی رو رعایت کردی، فقط یک چیزی توجه ام رو جلب کرد...معمولا وقتی میخواییم دیالوگ بنویسم، دیالوگ رو اگه با خط قبلی مرتبط باشه، با یک اینتر جدا میکنیم..نه دو اینتر..مثلا تو نوشته بودی:
نقل قول:
سریع چوب دستی اش را جمع کرد ، حالت عادی به خود گرفت و سعی کرد آثاری از خشم در چهره اش نباشد.
_کار؟من؟ مطمئنید پروفسور دامبلدور ؟
در حالی که باید اینطور میبود:
"سریع چوب دستی اش را جمع کرد ، حالت عادی به خود گرفت و سعی کرد آثاری از خشم در چهره اش نباشد.
_کار؟من؟ مطمئنید پروفسور دامبلدور ؟ "این از این...در مورد نقطه ضعف...قلقلکی بودن طبیعتا خیلی نقطه ضعفی هست که میشه ازش استفاده کرد و ساخت چنین نقطه ضعفی برای شخصیتت اقدام بدی نیست...ولی حواست به شخصیتت باشه...تو هلنا ریونکلاوی...یک روح یا شخص افسرده...یک آدم عاشق...یه جادوگر اصیل...هیچ مشکلی نداره که تو صفت قلقلکی بودن رو برای شخصیتت انتخاب کنی، منافات خیلی ناجوری با شخصیت اصلی که توی داستان وجود داشت نداره...فقط خواستم بگم حواست باشه که شخصیتت به خودی خود کلی پتانسیل داره که میتونی ازشون استفاده کنی...مطمئنا به مرور زمان پخته تر مینویسی و ایفای نقش میکنی...
نمره: 16
گابریل تیتبهبه...خانوم تیت...خوش اومدی...رولت بد نبود گابریل...یه سری اشکالات داشت البته که بهشون میپردازیم تا بتونی برای رولهای آیندهات اصلاحش کنی.
چزی که به چشم میاد در وهله اول، استفاده نکردن از علائم نگارشی هست...این علائم برای بهتر خونده شدن نوشته اس...در مورد "نقطه" صحبت میکنم بیشتر...خیلی جاها از رولت جملهای تموم میشه، ولی خبری از نقطه که نشون دهنده پایان جمله باشه نیست...و اینطوری خواننده متوجه نمیشه که جمله کی تموم شده و ممکنه نفهمه که چی شد!
یه مثال میزنم:
نقل قول:
صدای خنده هایی ترسناک میومد گابریل با اینکه میدونست کار اشتباهیه رد صدا رو گرفت...
حالا جمله پایین رو بخون:
"صدای خنده هایی ترسناک میومد. گابریل با اینکه میدونست کار اشتباهیه رد صدا رو گرفت..."دیدی چقدر بهتر شد؟ تنها و تنها یه نقطه اضافه شد...
نکته مهم بعدی...خیلی از توصیفاتت و دیالوگ هات اضافه اس....یعنی اگه نباشن هیچ تغییری توی اصل داستان ایجاد نمیشه....هیچ نکته خاصی ندارن...نه فضا سازی میکنن، نه نکته جالبی داره و نه طنز خاصی داره...صرفا ممکنه باعث بشه حوصله خواننده سر بره...مثلا:
نقل قول:
گابریل خیلی ارام شروع کرد به پوشیدن لباس و بعد از چند ثانیه به راهرو ها رسید، اون باید میرفت به سمت طبقه ی سوم تا از انبار جاروها،جاروشو برداره و باز برگرده طبقه ی اول.
خب...این جمله بالا رو اگه حذف کنی اتفاق خاصی میوفته؟ نه...اتفاقا رول بهتر هم میشه...جاهای دیگه هم اینا تکرار شده...مثل چندتا از دیالوگ ها... یه جا سه خط داشتیم سلام علیکی که بین دامبلدور و گابریل رد و بدل میشد رو میخوندیم!
توجه کن به این نکته برای دفعه های بعدی!
در مورد شکلک ها...قبلا گفتم که شکلک ها معمولا برای دیالوگ ها استفاده میشن فقط...و توی اینجا شکلک هات کم بودن، اون شکلک هایی که استفاده کردی هم اکثر برای قسمت های غیر دیالوگ بود...که گفتم...نباید اصلا استفاده میکردی!
این تکرار "ههههه" ها هم توی ذوق میزد...و برای اینکه این تکرار پیش نیاد، میتونستی از شکلک خنده شیطانی که همون اول استفاده کردی، ته جملات اون لولوخورخوره استفاده کنی و خواننده میفهمید که لحن این دیالوگ همراه با خنده های شیطانیه مثلا!
خلاصه که شما هم با کمی تلاش بیشتر و کسب تجربه میتونی به زودی خیلی خوب بنویسی!
نمره:14
گابریل ترومنآقای ترومن...بنده سوالی دارم...آیا پست قبلی رو ادامه دادی؟
بسیار رول بدی بود...مشخصه که اصلا مسلط نیستین به رول نویسی...ولی اشکالی نداره... اینجا هستی که رول نویسی یاد بگیری...به شرطی که حرف گوش کنی و چیزهایی که بهت گفته میشه رو به کار ببندی!
اول از هر چیزی...از لحاظ ظاهری کاملا بد عمل میکنی. هیچ علامت نگارشی استفاده نمیکنی...غلط های املایی هم خیلی زیاده...برای دیالوگ ما اسم طرف رو قبلش نمیاریم، بلکه از خط فاصله استفاده میکنیم...از شکلک های پشت سر هم استفاده نمیکنیم و در وسط دیالوگ ها هم اینتر نمیزنیم...دیالوگ یک شخص باید پیوسته باشه!
یک بخش از رولت رو بازنویسی میکنم با رعایت این نکات تا متوجه بشی منظورم چیه!
"-خب باید برین دنبال کتاب هیس قورباغه ها قار قار نمیکنن،تاریخچه سیاه هاگوارتز ،تاریخچه کوییدیچ درزمان قاجاریه و...
تیت همینطور داشت اسم کتاب میگفت. و نزدیک به بیست تا کتاب که به سختی پیدا میشن روبه اونا سپرد.
-خب این تاریخچه سیاه هاگواردس به چه دردش میخوره
ترومن خیلی یواش گفت:
-بچه ها بیاین اینجا!
همه رفتن و ادامه داد:
-تیت میخواد حرص ساعت ۴رو خالی کنه، اینجوری گفته اذیت شیم!
بعد حالت مغرورانهای گرفت به خودش و ادامه داد:
-ازونجایی که تو کلاسای معجون سازی استادم دوتا معجون دارم همیشه!
-چی میگی کاری نکن دوباره قهر کنم!
-لیسا!
-خیله خب حالا ادامه بده!
ترومن از جیبش درمیاره...که یکدفعه صدای تیت میاد:
-پیدا کردین؟"اگه دقت کرده باشی جمله بندیات هم بعضیش عوض شده، چون توی اون هم اشتباه میکنی!
یک چیز دیگهای رو باید توجه کنی...وقتی رولی مینویسی باید منطقی باشه...حتی اگه طنز باشه، باید منطق طنز رو رعایت کنه...شخصیت ها نباید خلاف شخصیتشون رفتار کنن!
و در آخر....من ازت خواستم نقطه ضعفی رو نشون بدی بهم از شخصیتت در رول...کو؟ چیزی نمیبینم و فکر کنم اصلا پست تدریس رو نخوندی!
نیاز به نوشتن و نقد خواستن و از اون بیشتر، گوش کردن به نکات و توصیه های نقاد داری گابریل!
نمره: 8
لاوندر براونعلیک السلام لاوندر....هرچند نیاز به سلام علیک نیست....خب...بریم سراغ رولت!
حقیقتش رو بخوام بگم، باید اذعان کنم که پیشرفتت واقعا عالی بود...پستت واقعا چیزی کم نداره...شخصیتت رو داری خوب میشناسی و میشناسونی و اصول رول نویسی رو هم داری رعایت میکنی و میدونی چی به چیه...حقیقتا رولت قسمت های قشنگ زیادی داشت، مخصوصا پایانش.
رولت میتونست رول جدی باشه...و توی رول جدی ما از شکلک استفاده نمیکنیم...ولی میدونی برای رول جدی خوب چی کم داشت؟ دیالوگ های قوی تر و پخته تر...که مطمئنم به زودی با این سرعت پیشرفت به اون پختگی لازم هم میرسی!
یک نمره اضافی بابت پیشرفتت مستقیما به گروه گریفندور اضافه میشه!
نمره:18 به علاوه 2 نمره اضافی حاصل از پیشرفت!
الکساندرا ایوانواعلیک اسلام ایوا....واقعا نیاز به سلام کردن نیست!
خب خب خب...اینجا چی میبینم؟ یه رول جدی خیلی خوب!
فقط یه نکتهي خيلي خيلي خيلي مهم...حواست باشه...توي رول هاي جدي بعضي ها به آفتي دچار ميشن كه اگه بهش عادت كنن، ديگه ترك كردنش سخته...و اون اضافه نوشتنه...يعني طرف فكر ميكنه كه چون داره جدي مينويسه بايد يك سري جملات سنگين و اضافه به كار ببره...يا توصيفات بيش از حدي به كار ببره...يا به صورت ناشيانه حتي تلخ نويسي رو وارد ميكنن. تو بايد حواست باشه كه دچار اين آفت نشي...نه! اين رولت دچار اين مشكل نبود، ولي خب ميشه رگه هايي ازش رو ديد كه ممكنه دچارش بشي...پس ازت ميخوام حواست رو جمع كني كه دچار اين مشكل نشي!
رولت خوب بود...مشكلي نداشت...نقطه ضعفت مناسبت رو به وضوح نشون دادي...و يك نمره اضافي بابت پيشرفتت مستقيما به گروهت اضافه ميشه!
نمره:19 به علاوه 1 نمره اضافی حاصل از پیشرفت!
ماریوس بلکتازه وارد با استعداد چي ميگه؟ خوش اومدي ماريوس...رولت واقعا من رو شگفت زده كرده...خيلي خوب بود...فقط دوتا نكته ميتونم بگم...
نكتهي اول...اگه توضيحاتم رو براي الكساندرا خونده باشي، ميبيني در مورد مشكلاتي كه ممكنه رول جدي داشته باشه يه سري توضيحات دادم....كه مشمول تو هم ميشه...مخصوصا بخش اخر...تلخ نويسي...براي اين رولت قابل درك بود و خوب بود حتي...مشكلي نداشت طبيعتا..فقط ميخوام حواست رو جمع كني كه قاطي نكني اين دو مقوله رو...جدي نويسي لزوما نبايد تلخ باشه!
نكتهي دوم...كه چيز خاصي نيست...صرفا براي ديالوگ هاي پشت سر هم از يك اينتر استفاده كن...نه دوتا...ظاهر رولت بهتر ميشه و همچنين خواننده متوجه ميشه كه اين ديالوگ ها پشت سر هم هستن و وقفه ای بین گفتگو دو نفر یا چند نفر ایجاد نشده!
نمره: 18
سوروس اسنیپببینید کی اینجاست...پورفسور اسنیپ افسانه ای!
رول خیلی خوبی بود...فقط یکی دوتا مشکل ریز داشت...اول اینکه طنز خوبی داری...چرا اصرار میکنی یه جاهایی بیش از حد طنز به کار ببری؟ کجا مثلا؟ اینجا:
نقل قول:
*و شخص مورد نظر سوسکی وار پیش از آنکه مورد اصابت ترکش های خشم و غضب سیوروس قرار گیرد، از صحنه خارج میشود.*
خب چرا؟ خیلی راحت میتونستی بدون اینکه این جمله رو بذاری توی ستاره یا اون کلمه سوسکی وار رو استفاده کنی، منظورت رو برسونی و هیچ مشکلی نداشته باشه....این سوسکی وار گفتن و داخل ستاره گذاشتن جمله یه چیزی هست توی مایه های اینکه از عمد بخوای توجه جلب کنی و داد بزنی "ببیند چقدر بامزه است!" و این خودش نتیجه عکس میده...یعنی حتی اگه بامزه هم باشه، اینکه تو بیایی قبلش بگی چقدر بامزه اس، توی ذوق میزنه!
بارها گفتم...ایفای نقش شخصیت های شناخته شده میتونه از ایفای نقش نقشهای دیگه سخت تر باشه...چون تو یه چارچوبی داری که دست و بالت رو میبنده وقتی شخصیتت شناخته شده اس...کاری که باید بکنی استفاده از پتانسیل شخصیته...و تو توی این رول به خوبی اون رو انجام دادی...
نمره: 17
زاخاریاس اسمیتخب زاخار...بی انصافیه اگه بگیم پیشرفت نکردی...به وضوح پیشرفت کردی...مخصوصا از جهت ساخت شخصیتت...عقدهی مرکز توجه بودن هم خیلی خیلی خیلی خوب بود...خیلی از جاهای رولت رو من واقعا خندیدم...ولی خب...هنوز شوخصیات جای کار داره و یه جاهایی ضعیفه.
این داستان خیار شدن هم یه تیغ دو لبه اس واقعا...میتونه خیلی خوب بشه و میتونه خیلی بد بشه...پیشنهاد من اینه که تا وقتی که تسلط بیشتری روی ایفا و شوخی های مناسب ایفا پیدا نکردی، زیاد ازش استفاده نکنی...البته اگه قصد استفاده ازش رو داری!
بابت پیشرفتت هم نمره اضافی که مستقیم به گروهت تعلق میگیره رو لایق هستی!
نمره:16به علاوه 1 نمره اضافی حاصل از پیشرفت!
آیرین دنهولم (کجپا)خانوم کج پا...رولتون اشکالاتی داشت و نقطه قوت هایی...قوتاش این بود که نقطه ضعف مناسبی پیدا کردین برای خودتون...و اینکه روایت کردن داستان رو بلدین!
اشکالاتش چیه؟ بزرگترین اشکالش همون روایت هست، در اصل قالب روایت...روایت و رول نویسی اینجا یه قالبی داره که بهتره از اون قالب استفاده کرد. علائم نگارشی، تفکیک جمله ها، فاصله بین جملات و غیره..این ها رو شما رعایت نکردی. که البته چیز خاصی نیست و اگه رول های دیگران رو بخونید و چنتا رول دیگه سعی کنید در این قالب بنویسی، مطمئنم زود راه میوفتی...
حالا من ابتدای رول شما رو هم با توجه به این نکات اصلاح میکنم که بهتر متوجه بشی...
"روزی افتابی بود و ایلین داشت توی حیاط قدم میزد...
-هعی....کمک! کمک کنین! کمکم کنینننننن...
ایلین با سرعت هرچه تمام تر وارد جنگل ممنوعه شد...
...آی کمک، الان منو میکشه!
وقتی به داخل غاری تاریک در جنگل ممنوعه رفت، هیمسو رو دید. یه گربه نر خوشگل که ایرین عاشقش بود...
ایرین تا هیمسو رو دید با عشوه رفت جلوش و گفت:
_ چطوری هیموس؟
-کمکم کن ایرین... کمکم کن... ممد گربه! ممدگربه! تا سه دقیقه دیگه قراره بیاد اینجا منو بکشه!
_چی؟
ممد گربه شرور ترین گربه بین گربه ها بود که اصلا نباید باهاش درافتاد. در افتادن با اون برای گربه ها معنی مرگ حتمی میداد...
-من کاریش نداشتم. فقط دیدم به تیکه گوشت افتاده رو زمین. منم که گرسنه بودم خوردمش. بعد دیدم ممد گربه بالا سرم وایساده!دستامو بست، الانم رفته چوبدستی بیاره!
_تو چیکار کردی؟
_تقصیر خودم نبو... وای! نههههههه...
-خوب خوب ببین کی اینجاست؟! ایرین نفرین شده اومده کمک دوست دزد کوچولوش!
_چیکار میخوای باهاش بکنی؟" شکلک هات معمولا خوب بود...اگه تکالیف قبلی که تصحیح کردم رو هم بخونی خیلی خوب میشه...چون اشکالاتی که بقیه داشتن رو تو هم داشتی...
اشکلات دیگه ای هم بود...در مورد گربه بودن، در مورد اینکه گربه ها چطور از چوبدستی استفاده میکنن و اینا...ولی فعلا تمرکزت رو بذار روی درست نوشتن و بعدا کم کم باقی اشکالتت رو هم رفع میکنیم...چون مشخصا میتونی خوب بنویسی و اینده خوبی داری!
نمره: 11
سو لىبیا برو خجالت بکش!
نمره:20