هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟ (1 امتیاز)

از تجربیات هر فرد.
اگر قرار باشه توضیح بیشتری بدم ترجیح میدم همراه با ذکر یک مثال باشه.
لوگومبا قدرت این رو داره که قلب و مغز فردی که بهش نگاه می کنه رو بدون هیچ سانسوری ببینه یعنی عملا شما در برابرش خود واقعیتون خواهید بود.
از طرفی دیگه باید یادآوری کنم که همه ی انسان ها بخشی از گذشته اشون در مغزشون و بخشیش در قلبشون حک میشه. ممکنه اتفاقی در گذشته افتاده باشه که الآن شما حتی یادتون نیاد چی بود؟ چی شد؟ اما اثری که اون اتفاق حالا چه خوب چه بد روی احساسات شما گذاشته روی قلبتون اثر میگذاره و عملکرد درست یا اشتباه شما در اون موقعیت در مغز ثبت میشه. تمام این هاست که شخصیت شما رو می سازه برای همینه که خیلی از افرادی که کودکی های سختی داشتن در بزرگسالی تبدیل به افرادی هنجارشکن میشن.
پس نتیجه گیری کلی میشه اینکه لوگومبا شمای واقعی رو نشونتون میده، اونی که شاید ته ته قلبتون پنهانش کردید و تنها ترین و شاید ارزشمندترین آدم دنیاست.


2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! (5 امتیاز)


راستشو بخواید دلم نمیخواست از واقعیتی که لوگومبا نشونم داد صحبت کنم. اما جادوآموزم و معذور، پس باید بگم.
وقتی مقابلش ایستادم خودمو دیدم مثل آیینه ای که جلوم ایستاده باشه، این موضوع کمی خوشحالم کرد آخه تصور کردم خیلی خوبه که داره بهم نشون میده خودمم و توی هر شرایطی مثل مایعی که در ظرف های مختلف راحت فرم می گیره، نیستم. هم رنگ جماعت شدن حد و حدودی داره که خب گویا من رعایت می کردم وگرنه لوگومبام خودمو نشونم نمیداد.
لباس هایی که تنم بود رنگارنگ بود ولی باید بگم اصلا به هم نمی اومدن. اگر اجازه بدید بگم چی تنم بود بعدشم تفسیر خودمو میگم.
شما یه هودی با رنگ های رنگین کمانی که در هم تنیده شدن تصور کنید که آستین هاش خیلی بلنده و نوک انگشت هام فقط معلومه اونوقت این هودی جذاب با چی تنم بود؟ با یه شلوار پارچه ای دم پا گشاد که دم پاش از خیلی از دامن هام گشاد تر بود.
تا یادم نرفته بذارید براتون بگم پارچه ی این شلوار چه رنگی بود. کاش فقط یه رنگ بود، نه اصلا کاش چند رنگ بود، کاش طرح نداشت.
شما یه سبز چمنی رو در نظر بگیرید که روش طرح برجسته ی گل باشه، نه یه مدل گل، نه دو مدل گل که باید خدمتتون عرض کنم صدها مدل گل ریز مختلف که حتی دوتاشونم نبود که مشابه باشن. حالا شما فکر کنید بخواید با این شلوار یه جا بشینید، نصف گل ها له میشن و حامیان طبیعت، همینایی که فاز محیط زیستی دارن میان سراغتون چهارتا طلسم میریزن سرتون که آی داد و آی فغان که طبیعت رو خراب می کنید و براتون مهم نیست چه بلایی سر کره ی زمین میاد.
من یه اشاره ی کوتاه به کفش هام هم می کنم و بعد میرم سراغ احوالات روحیم که سخن در موردشون زیاد است.
خب باید بگم با این شلوار یه پوتین ارتشی پام بود. و این تنها قسمتی از تیپم بود که تفسیری براش ندارم.
شرایط روحیم خیلی درهم بود. یه خوددرگیری خاصی در لوگومبا مشاهده کردم موقعی که میخواست بگه من آدم شادی بودم و هستم یا اینکه آدم غمگینیم.
از اونجایی که ما یه رگ هندی داریم و خب هندیام تا تقی به توقی میخوره و اصوات مناسب حرکات موزون تولید میشه از خودشون حرکات موزون در میکنن، منم به طرز داغونی می رقصیدم، البته از یه جانور انتظار خاصی هم نمیشد داشت.
روی صورتم یه لبخند وسیع و طویل و گنده نقش بسته بود که الآن هرچی تلاش می کنم اونقدر از ته دل بخندم نمیشه، بحث خواستن نیست بحث نتوانستنه چون که ماهیچه های صورتم یاری نمیکنن که انقدر منقبض بشن تا من براتون همونجوری که دیدم بخندم.
تا اینجا فضا شاد بود، رنگا شاد، لباسا مناسب خنده، لبخند عظیم و حرکات موزون اما داشتم گریه می کردم اونم نه یه اشک عادی که آدم خودشو قانع کنه از شدت خنده است نه، داشتم زار میزدم.
دور چشمام گود رفته بود و نوک دماغم قرمز شده بود. مژه هام بهم چسبیده بود و توی سفیدی چشم هام مویرگ های قرمز رو میشد دید.
و در آخر باید از موهام بگم، بلندیشون به زانوهام می رسید و رنگشون هم مشکی پر کلاغی بود. روی سرم هم یه تاج گل یاس که روشون چند تا پروانه هم نشسته بودن بود.

3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین. (4 امتیاز)

من اول سوال دو یه اشاره هایی به تفسیرم از اینکه چرا خودم رو دیدم کردم ولی بعدش یادم افتاد یه سوال داریم کلا برای این کار واسه همین لطفا اون اولشو توی سوال دو در نظر بگیرید بقیه اشم همینجا خدمتتون عرض می کنم.

من آدم شاد و خوش بینی هستم، یعنی تا وقتی بدی یه آدم کاملا بهم ثابت نشه از نظرم آدم خوبیه. از خندوندن آدما لذت می برم و برام مهمه که اگر کسی رو تنها و غمگین دیدم هرکاری که از دستم براش برمیاد انجام بدم. با توجه به این توصیفاتم اون لبخند از ته دل خیلی راحت قابل درکه.
امام چرا این لباس ها تنم بود؟ خیلی اهل مد نیستم ولی سلیقه ام هم در انتخاب زمان هیچ وقت ثابت نبوده، شده یک سال همش لباس هایی با رنگ خنثی بپوشم و بعدش همشونو بذارم کنار جوری که هیچ وقت وجود نداشتن. خیلیا هستن از بلوز و شلوار بیشتر از انواع دیگه ی لباس استفاده می کنن اما من به همه نوع لباس عشق می ورزم. انواع اقسام دامن شما می تونید تو کمدم ببینید همون طور که همه نوع شلوار در هر رنگی که بخواید دارم. خیلی وقت ها با توجه به روحیات اون روزم لباس می پوشم و این نشونه ی خوبی برای اینکه حدودا اون روز حالم چطوره ست. وقتی این لباس ها رو تنم دیدم متوجه شدم لوگومبا میخواد همین عدم ثبات در سلیقه ام رو بهم نشون بده.
اما گل های روی شلوارم واسه چی بود؟ من تو زندگیم همچین شلواری نداشتم اما تا دلتون بخواد گل چیدم.
بچه که بودم یکی از تفریحاتم این بود که مجموعه درست کنم. مسافرت که می رفتیم دفتر برمیداشتم و گل هایی که توی اون منطقه وجود داشت رو می چیدم و مثلا دفتر گل های فلان قسمت کشور رو جمع آوری می کردم. تفسیرم خودم اینکه توی دنیای گیاهان یه قاتل زنجیره ایم که آه گل ها دامنمو گرفته و روی شلوارم بودن تا من نتونم بشینم، تو سوال قبل اشاره کردم که نمیشد با اون شلوار نشست، وقتی نتونم بشینم پاهام ورم میکنه و خون هم توی پاهام جمع میشه و در نهایت اتفاقات جالبی برام نمی افته.
چرا گریه می کردم؟ چون تنهام. خیلی لحظات سختی داشتم تو زندگیم که جز اینکه شجاع باشم و خودمو جمع کنم تا هرجوری شده اون وضعیت رو درست کنم چاره ای نداشتم. خیلی وقتا می ترسیدم ولی تصمیم می گرفتم ادامه بدم و نذارم ترس تمام وجودمو تسلیم شرایط سختم کنه. گریه می کردم به حال تمام اون لحظات.
و اما در مورد تاج گل یاسی که روی سرم بود باید بگم یاس گل مورد علاقه ی منه، عطری که استفاده می کنم همیشه باید رایحه ی یاس رو در خودش داشته باشه و لای دفتر های خاطراتم گل یاس میذارم تا کاغذهاشون خوش بو باشه. این ها مثال های کوچیکی بود که میشد بزنم تا بگم چه قدر این گل رو دوست دارم و بهم آرامش میده پس منطقیه که لوگومبا یه بخشی از اون منِ واقعی رو به یاس اختصاص بده.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۹:۴۰ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹

مرلین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۹ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۰:۰۱:۴۲ جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
از بارگاه ملکوتی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
پاسخ پرسش اول:

لوگومبای هر فرد آینه تصویر او در بارگاه ملکوتی است. یعنی با توجه به اعمال و کردار، شما یک پرونده در بارگاه ملکوتی دارید. گاهی آن پرونده زشت است و گاهی زیبا.
برای همین هم تازگی ها سعی داریم خرید و فروش این موجود را غیر قانونی اعلام کنیم. زیرا قراراست نتیجه اعمالتان را بعد از مرگ ببینید؛ نه با نگاه کردن به یک حیوان.

پاسخ پرسش دوم:

به به. عجب شکلی!
اصلاً نگاه کردن به آن سخت است چون مانند پروژکتوری می‌درخشد و چشم هر بیننده ای را اذیت می‌کند. اما وقتی که عینک آفتابی خود را می‌زنید با صحنه ای رو به رو می‌شوید که نفستان را در سینه حبس خواهد کرد.
یک موجود با هیبت گوشت خواران بزرگ ولی با شش پا! انتهای هر پا پنجه ای پشمالو و ناخن هایی تیز و بلند. دم کشیده ای حدودا به طول 2 متر که در هوا پیچ و تاب می‌خورد. سر و صورت به شکل شیر است و یال های انبوه گوش ها را پوشانده. چشمان سبز رنگ در صورت خودنمایی می‌کنند.
تمام پوست و رنگ تمامی موها سیاه است و برق می‌زند! یک عصا هم در پنجه اول از چپ قرار دارد.
شاید برایتان سوال شده باشد که پس چگونه نوری سفید از پوست سیاه ساطع می‌شود؟ باید بگوییم که از پوست ساطع نمی‌شود؛ بلکه هاله ای است که ما را در بردارد.

پاسخ پرسش سوم:

خب همانطور که گفتیم این موجود به شکل پرونده ای که در بارگاه دارید به نمایش درمی‌آید. با توجه به اینکه ما پرونده ای نداریم، این حیوان از تصورات کارگزاران از ما نشات می‌گیرد!
اولاً که ما در بارگاه به شش پا معروف هستیم، چون خیلی کار می‌کنیم و زحمت می‌کشیم. البته نه به اندازه هشت پا.
رنگ سیاه هم بخاطر تمایلات مرگخواری ما است. فی الواقع دادیم تمام دیوار ها را سیاه کنند جز اتاق خودمان که سبز است و احتمالاً چشمان سبز بخاطر آن است. همه در بارگاه می‌دانند که ما علاقه وافری به اسلیترین و گروه مرگخواران داریم.
عصا هم که مشخص است.
آن نور هم که بخاطر تقدس نمایی ما در اذهان کارگزاران می‌باشد.
فقط نمیدانیم چرا شکل یک حیوان گوشت خوار با دندان های تیز درآمده ایم. ممکن است بخاطر این باشد که اگر کسی در بارگاه کارش را به درستی انجام ندهد می‌زنیم پاره پوره اش می‌کنیم؟
یک صحبتی باید با کارگزاران بارگاه انجام دهیم.


شروع و پایان با ماست!


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۹:۰۵ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

ویزنگاموت، مرگخواران

بلاتریکس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱:۴۴:۵۴ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲
از زير سايه لرد سياه
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 828
آفلاین
1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟ (1 امتیاز)

کروشیو!
سوتفاهم نشه... جواب سوال رو دادم.
همچین یه بذر کویچیکی بود، هی بهش گفتم لوبیا سحرآمیز شو، گوش نداد. منم عصبی شدم یه کروشیو نثارش کردم. البته گفتنیه که قبلش این رودولف خیر ندیده اعصاب و روانم رو به هم ریخته بود. خلاصه اینجوری شد که حرصم رو سر این گیاه خالی کردم. اونم یهو زیادی تغییر کرد. هم ماهیتش و هم ظاهرش...

2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! (5 امتیاز)

والا تا اون موقع که من بالاسرش بودم بذر بود... گیاه! ریز و بنفش... یه جوونه هم مثل کاکل فرق سرش بود. بعدا از در و همسایه شنیدم که یه ساقه بلند بالا با هفده‌تا پا ریز داره... البته یکی دیگه می‌گفت هفده‌تا ساقه بلند بالا داره با یه پا ریز! همچنان هم یه کاکل فرق کله‌اشه! چشم داره یکی اینقدر! البته باز یکی دیگه بود می‌گفت اون چشم نبود و دهن بود. من که نفهمیدم دهن چرا باید مژه داشته باشه.
والا یه بار دیگه رودولف هی گفت ایناها... اینجاس رو‌به‌روت... من هی اینور رو نگاه کردم و هی اونور... هیچی نبود. دیگه آخر خسته شدم یه کروشیو کردم تو حلق رودولف...

3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین. (4 امتیاز)

والا خانم همسایه می‌گفت که اسم من رو می‌شنوه این شکلی میشه. همین که بهش میگه بلاتریکس، جیغ می‌زنه و بنفش میشه و کاکلش می‌زنه بیرون!
والا من خودم نفهمیدم چرا اینجوری می‌کنه. حالا یه کروشیو خورده دیگه... آبرو‌ریزی می‌کنه چرا، نمی‌دونم!
البته گفتنیه که همسایه بالایی می‌گفت خانم همسایه توهم زده و معلوم نیست چی مصرف می‌کنه. می‌گفت اینا همش خرافاته... والا من که نفهمیدم چی درسته چی غلط!


I was and am the Dark Lord's most loyal servant
I learned the Dark Arts from him


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۸:۰۱ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

لاوندر براون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۲۴:۵۴ سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲
از عشق من دور شو!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 263
آفلاین
سلام ای پِروفِسور!
باحال و چاش بر انگیز بودهااا. دمتون گرم.
نقل قول:
1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟ (1 امتیاز)


اووووفففف...چه سوال خفن و چالش برانگیزی! من برای این سوال یه توضیح طــــــــولــــــاااااانی...عه! یک امتیاز کلا؟ خب، یه خرده کوتاهش میکنم آخه امتیازش کمه.
ببینید، این لوموگبا...گومولبا..لوبومگا..ای بابا! لوگومبا! این لوگومبا، یه موجود جادویی خاص و خفنه. کاش قبل از اینکه ما کشف کنیم که چی هست، ازش برای کلاس خودتون استفاده میکردین تا ببینین کی به کلاستون علاه داره و کله کی رو باید بکنین.
لوگومبا، در هر مکانی که قرار بگیره، هر کسی که اونو ببینه، در واقع بازتاب احساس خودش نسبت به اون مکان رو می بینه. مثلا اون دانش آموزی که طلایی میدید عاشق این کلاس بود و دیگری نه.برای مثال، اگه لوگومبا توی یک مکانی که برای کسی که اونو می بینه ناشناسه قرار بگیره، تصور اون شخص رو بازتاب میکنه. ترسناک میشه، برای بعضی بیخیال ها بامزه میشه، حتی ممکنه شبیه صندوق رای انتخابات بشه( اگه کسی که اونو می بینه زاخاریاس اسمیت باشه.)
از این قابلیت خفن لوگومبا اساتید میتونن برای کلاسشون استفاده کنن. بدون اینکه به بچه ها بگن این چیه ازشون بپرسن این چه شکلیه. بعد به اونایی که خوشگل می بینن امتیاز بده و بقیه رو اعدام کنه.

نقل قول:
2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! (5 امتیاز)


اوووووووفففف! چه سوال نابود گر و پرکاری! یعنی من با شونزده سال سن، بشینم نقاشی بکشم؟ ای بابا...
لوگومبای من... یه جونور تپلوی بامزه ست. زرد روشنه. دندون های ریز و گردی داره. دست و پا های کوتاه داره که نصفشون هم لا به لای پشم های گم شده ان. لای پشم هاش اون قدر هوا هست ک مثل یه بادکنک شده. چشم های سیاه درشتی داره وپشمالوئه... در کل طوریه که دلم میخواد برم بگیرم فشـــــــــارش بدم.
اما همین که بهش نزدیک میشم، یه دفعه عوض میشه. پوست و موهاش کاملا قرمز میشن. چشماش درشت و درشت و درشت تر میشن و دندوناش تیز و بلند میشن عین خوناشام ها. و مثل یه گربه ی عصبانی قوز می کنه و زیر لب غرش میکنه. از اینجا جلو تر نرفتم نمیرم و نخواهم رفت چون شاید بپره چشمامو از کاسه دربیاره حیوون وحشی!


نقل قول:
3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین. (4 امتیاز)

این نگاه من به این مکان رونشون میده.کلاس موجودات جادویی. خیلی وقتا و گاها از دور خیلی زیبا و گوگولی مگولیه... اسبای تک شاخ یا پری های کوچولوی مهربون. در اینجور مواقع درس دوست داشتنی ایه. حتی حاضرم براش مشق هم بنویسم(کم رخ میده).
اما خیلی وقتا وگاها از نزدیک وحشی و ترسناکن. مثل لولوخوخوره ها یا اژدهایان! اوه اوه اوه... تنم میلرزه. در اینجور مواقع حاضرم تمام مدت کلاس زمین دستشویی میرتل گریان رو بسابم و برق بندازم و اجازه بدم میرتل باهام درددل کنه اما وارد این کلاس نشم.

خدمتتون استاد!


تصویر کوچک شده

دختری تنها در میان باد و طوفان...

آیا او را رهایی خواهد بود از این شب غربت؟

یا مامانش دوباره او را به خانه راه خواهد داد؟

او در کوچه ی سرد قدم برمیدارد ومی اندیشد:

آیا ریختن آبلیمو در قهوه ی مادر کار درستیست؟


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

پومانا اسپراوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۹:۲۱ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰
از خانه گریمولد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
1.خب به نظر من این موجود از خصوصیات و علایق ادم ادم نشات می گیره نه اینکه من چون رنگ ابی دوست دارم باید ابی شود نه.هر رنگ و شکلی نشانه ای دارد که علاقه ها و خصوصیات ادم را نشان می دهد.

2.اگر بخواهم توضیح بدهم پوستش به رنگ آبی(همان رنگ پوست برقک یا نیفلر) است و چیزی مثل اکلیل های طلایی روی پوستش می درخشد. چشمانش به رنگ قرمز است و اندازه انها همش در حال تغییر است. پوزه و قسمتی از دست و پاهایش به رنگ صورتی کمرنگ است.دمی بسیار بلند و فرداد(مثل دم راسو اما دارای فر بیشتر)دارد.

3.خب رنگ آبی پوستش به دلیل مهربان بودنم است.رنگ چشمهایش به این دلیل قرمز است که بعضی اوقات خشمگین می شوم و تغییر اندازه اش هم به این دلیل است که بعضی اوقات خیلی با دقت کاری را انجام میدهم و بعضی اوقات بدون دقت و سربه هوا انجام میدهم.رنگ صورتی اش به خاطر بخشنده بودنم است.درخشش پوستش به دلیل این است که از پول و مال بدم نمی اید.دمش به این دلیل دارای فر زیاد است که از چیستان و معما خوشم می اید.


نیستم ولی هستم

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۴۲ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

هوریس اسلاگهورنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۴ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۱ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 30
آفلاین
یک جانور رو انتخاب کنین و توضیح بدین که چطور می‌شه نوع جانورنماش رو از واقعیش تشخیص داد. (5 امتیاز)
برای این کار سعی می‌کنم حیوونایی که اهلی نمی‌شن رو انتخاب کنم یا حیوونای وحشی‌ای که آدم می‌خورن! مثلاً یه خرس... اصولاً اگه بری جلوی یه خرس گرسنه اگه واقعی باشه که دیگه رفتی اون دنیا ولی اگه اون خرسه برا خوردنتون یکم صبر کرد و با دقت به شما و لباستون خیره شد لابد یه جانورنماس! خب خرس گرسنه که چیزی حالیش نمی‌شه! ببینه یه غذای آماده جلوشه سریع حمله می‌کنه ولی خرس جانورنما با دقت به شما خیره می‌شه تا ببینه دوستین یا دشمن، یا اگه شما رو بخوره چه اتفاقی می‌افته، به نفعشه یا با خوردنتون به دردسر می‌افته یا کلاً ببینه طرف آدم حسابیه یا نه تا یهو جادوش نکنه! و... همینا دیگه.

2. فرض کنین به شما حق انتخاب دادن که یک جانور رو به میل خودتون برای جانورنما شدن انتخاب کنین. چه جانوری رو انتخاب می‌کنین؟ چرا؟ (4 امتیاز)
به افتخار گروهم یه گورکن!
البته خب این تنها دلیلش نیس! خب گورکنا یجورایی نه وحشی‌ان که مردم بخوان برا محافظت از خودشون به اونا صدمه بزنن... و اهلی هم نیسن که اونا رو بگیرن و بخوان اهلیشون کنن! کلاً گورکنا زندگیه آرومی دارن و سرشون تو کار خودشونه و پیدا کردن غذاشون زحمت زیادی نداره، کلاً حیوون خوب و بی‌دردسریه من که ازش خیلی خوشم می‌آد!

3. دوست داشتین جانورنما بشین؟ چه آره و چه نه، دلیلش رو بگین. (1 امتیاز)
آره.
جالبه برام! همش انسان بودن هم خوب نیس... می‌دونین... اگه جانورنما باشی می‌تونی خیلی کارا بکنی! مثلاً هرجا که خواسی بری و هرکاری که بخوای بکنی مخصوصاً اگه ثبت نشده باشی! زندگیه آدمو متفاوت‌تر می‌کنه... دوسش دارم!



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۰۲ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹

Nadinka


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۷ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۰:۲۶ پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 15
آفلاین
نقل قول:
تکالیف:
1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟ (1 امتیاز)
2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! (5 امتیاز)
3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین. (4 امتیاز)


سلام پوروسور.. ببخشید پروفسور

1. ببخشید ولی من با پروفسور راحت نیستم میگم استاد. راضی باشین لطفا

استاد از اونجایی که شما ریونی هستین من می خوام یه بحث علمی رو اینجا باز کنم. استاد شما چیزی در مورد ناخودآگاه هوشمند شنیدین؟
ناخودآگاه بخشیه که بیشتر از 90درصد اعمال زندگی ما رو بدون اینکه خودمون متوجه بشیم کنترل می کنه. و خیلی توانمند تر از چیزیه که عموم مردم فکر می کنن استاد.

اجازه بدین اینطور بگم که هر بار ما به یک شخص یا یک جسم یا... نگاه می کنیم - حتی برای یک ثانیه- ناخودآگاه مون چیزی نزدیک به دو میلیون بایت اطلاعات رو پردازش می کنه و این حجم یک میلیون برابر خودآگاه ماست استاد. چون خودآگاه فقط 100 تا 200 بایت اطلاعات رو می تونه دریافت و پردازش کنه.

استاد شاید با خودتون میگین اینا ربطش به کلاس مراقبت از موجودات جادویی چیه. همونطور که خودتون فرمودین روش کار این موجود با بوگارت فرق داره. به عقیده ی شخصی بنده بوگارت ترس هایی رو نشون میده که توی ناخودآگاه -قبلا- شکل گرفته و گاها فرد باهاشون آشناست چون داره با اون ترس ها زندگی می کنه. اما به نظرم این موجود چیزی رو نشون میده که همون لحظه وارد ذهن ما میشه. یعنی یه آینه از ناخودآگاهه و اطلاعاتی رو نشون میده که همون لحظه وارد ذهن ما شدن. تصویری که دقیقا توی همون ثانیه توی ذهن ما به وجود اومده. امیدوارم تا اینجا منظورمو خوب رسونده باشم.

حالا یه بحثی پیش میاد. اگه لوگومبا به تصویر شکل گرفته توی ناخودآگاه ما متصله و به هم ربط دارن ، چرا چیزی که من می بینم با افراد دیگه فرق داره؟

استاد لوگومبا هم یه موجوده و وقتی یه همچین توانایی مثل بالا داره یعنی خودش هم ضمیر ناخودآگاه داره.
و اینکه... شنیدین و یا دیدین که افرادی که با هم دوستن یا توی یک خانواده ان چقدر به هم شباهت رفتاری دارن؟ این به علت همون اطلاعات و سیگنال هایی که هر لحظه به هم می دیم و ناخودآگاه همه رو پردازش می کنه! به همین دلیله که می گن شما بعد از یه مدت شبیه کسی می شین که عاشق شین یا با هم بیشتر برخورد دارین. از بحث اصلی منحرف نشیم استاد .
لوگومبا هم وقتی توی جمع قرار میگیره چندین میلیون اطلاعات بهش وارد میشه . از اشخاص مختلف. و اون اشخاص مختلف هم چندین میلیون اطلاعات دریافت می کنن - یادآوری: هیچ دو نفری کاملا شبیه هم نیستن_ و اینجوری میشه که قیمه ها میره تو ماستا و هر کدوم یه تصویر متفاوت دریافت می کنیم.- به نظر من چیز هایی که قبلا تو ناخوآگاه و خودآگاه بودن و عقایدمون هم ممکنه یه درصدی تو این زمینه دخالت داشته باشن-

استاد من برای این سوال کلی فسفر سوزوندم.
امید است که منظورمو فهمیده باشین چون ظرفیت خودم پر شد . یه کم دیگه توضیح بدم فیوز مغزم می پره اونوقت اسلیترین بی تازه وارد میشه.

2.استاد من هیچ مشکلی با داوینچی یا ونگوگ و بقیه ی هنرمندان ندارم. دلیلی نمی بینم یه کاری کنم استخون هاشون تو گور بلرزه.
استاد لطفا یه لحظه چشم هاتون رو ببندید. چی دیدید؟
نمی خوام بگم این دنیای منه بدون شما. - البته اگه تو نمره دادن تاثیر داشته باشه حتما میگم -
ولی در واقع این چیزی بود که من دیدم.
استاد شما جزو صنف نوابغ هستین به نظرتون پرده نمایش ذهنم مشکل نداره ؟
شاید هم این یه تصویری بوده از سیاهیه شب استاد.
نورون های مغز من سر جواب سوال قبل اتصالی کردن. خلاقیتم رو هم دیشب ریختم تو دیگ بپزم برای جواب های گیاه شناسی. دیگه هیچی ازم نمونده برای جواب این سوال استاد.

3.استاد چه کار سختی از آدم میخواین! البته از اونجایی که این تکلیف داره تبدیل به یکی از طومار های دوره ی چوسان قدیم میشه حاضرم در صورتی که چهار نمره رو بدین همینجا تمومش کنم.

ولی خب از اونجایی که من با شخصیت شما آشنایی ندارم یکم برای این سوال هم توضیح میدم. چون نمی دونم شما چقدر خوش سلیقه هستید استاد. از اونجایی که من خودم کسیم که فقط خوش سلیقه ها می پسندنش استاد.
#اختلال-خودشیفتگی

استاد من حس میکنم علت اینکه اون تصویر رو دیدم یا به عبارتی هیچی ندیدم اینه که تازه از سنت مانگو فرار کردم مرخص شدم.
آخه می دونین پزشک ها اصرار داشتن من سندروم دست بی قرار دارم . خودش مطالب رو به صورت طولانی و با قالب طومار تایپ می کنه!
و برای جلوگیری از این کار میخواستن چشم هامو در بیارن که دیگه کیبوردو نبینم استاد. فکر کنم تو اون عملیات صفحه نمایش و آنتنم به مشکل برخورد.
استاد به نظرتون لازمه از سنت مانگو شکایت کنم؟ آخه به خاطر اون کارشون من الان جواب منطقی برای این سوال ها ندارم.


.Even if a snake is not poisonous, it will always act as if it carries venom in its fangs.


.Estoy orgulloso de ser un Slytherin.


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹

هلنا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۸ جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 34
آفلاین
1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟
_با توجه به اینکه گفته بودین لولو خور خره
از ترس ما نشات میگره اما این موجود اون طوری نبود، به نظرم قدرت تغییر شکل لوگومبا
از فکر و حسی که ما موقع مواجه با اون داشتیم نشات میگیره، حتی ممکنه به مثبت یا منفی اندیش بودن ما ربطی داشته باشه.

2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! .
بفرمایید اینم لوگومبایی که من دیدم.، ببخشد زیاد نقاشیم خوب نیست.


3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین.

با توجه به این که من توی راه فکر این بودم که چرا توی کلاس قبلی ، موی دم تک شاخ رو توی معجونم زیاد ریختم ، لو گومبای من شکل یک تک شاخ با موهای زیاد رو صورتش در اومد. از حالت پوکر فیس تک شاخ هم معلومه که من هم و اون پشیمونیم.


Kind,Calm,smart
Be yourself and do not change your self in any way


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹

زاخاریاس اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۶ دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰
از وقتی که ناظر بشم پدر همتونو درمیارم.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 349
آفلاین
سلام پروفسور وارنر.

1. قدرت تغییر شکل لوگومبا از چی نشات می‌گیره؟ (1 امتیاز)

راستش... چون جواب سوالو نمیدونستیم از برایان سیندر فورد پرسیدیم و اونم اینو جواب داد:
-قدرت تغییر لوگومبا از چیزی که توی ذهن انسان میگذره نشات میگیره. وقتی در ذهن ادم تصویر یک هیولا میگذره لوگومبا به اون شکل در میاد. اگه تصویر یک اسب تک شاخ یا یه خانوم زیبا تو ذهن انسان شکل بگیره، لوگومبا همون شکلی میشه.

2. لوگومبایی که شما دیدین از نظر ظاهری چه شکلی بود؟ یا توصیف کنین، یا نقاشیشو بکشین! (5 امتیاز)

یه مرد پیر بود. چین و چروک زیاد داشت. موهاش بور و دماغش مثل خودم بود.با کلی نشون و روبان روی سینش، کت شلوار مشکی،کلاه بزرگ که روی اون جواهرات زیادی بود. کروات شیک و کفشای واکس زده و کت و شلوار اتو کرده. دو تا سردوش روی شونه هاش بود که نشون میداد اون یه سرهنگه. با نگاه جدی رو به روی من ایستاده بود. اون خودم در پیری بودم.

3. علت این که لوگومبای شما به شکلی که تو سوال 2 توصیف کردین در میاد، چیه؟ با توجه به جوابی که به سوال 1 دادین توضیح بدین. (4 امتیاز)

اونموقع داشتم به آیندم فکر میکردم. به وقتی که قراره پیر بشم چه شکلی بشم. چه نظارت هایی بگیرم، مدال های مرلینی که روی سینم بودن، افتخاری که برای کمونیسم و کشورم قراره کسب کنم. زندگی آیندم و اینکه چه قدر قراره با نظارت هام خوشبخت بشم.




هرکسی از ظن خود شد یار من

از درون من نجست اسرار من

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۱:۳۵ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹

مگان راوستوک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۰۲ شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
از ظاهر خودم متنفر نیستم، چون می دونم زیباترینم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
سلام پروفسور تکلیف جلسه دوم

1- لوگوموب ها از عمیق ترین ترس های ما منشا می گیرم هر چقدر که خودمون رو بهش بفهمونیم که ترس ما از بین نمی ره لوگوموب ما قوی تر می شه.

2-پروفسور لوگوموب من یه موجود خاکستری کوچولو هست، با چهار تا شاخ ریز، دو تا گوش دراز. به طور کلی این شکلی هستش.

3- دلیلش هم اینه که من از هر نوع موشی بدم میاد و از هرچیزی که باهاش در ارتباط باشه و وقتی یک بار برادرم با یه موش اومد خونه من اون رو کشتم و عذاب وجدان ولم نکرد چون داداشم خیلی ها ناراحت شد و هر بار به لوگوموب نگاه می کنم اون موش با همیچین قیافه ای ظاهر می شه


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.