_این چه بوییه.چه بوی عجیبیه.
_اره.شبیه غذاست.
_عههه.ببین یه اقلی پیدا کردم.
_یعنی اینا رو اقلیشون غذا میخورن؟
_نمیدونم بریم اقلیشون رو قرض بگیریم؟
آنها به سمت خانواده ای که داشتند یک پیک نیک دلچسب را در پارکی با هوای مطبوع سپری می کردند رفتند.
-ببخشید اقا؟
_بفرمایید.
_میشه اون اقلیتون رو قرض بگیریم.زود میاریمش.
_اقلی؟اقلی دیگه چیه؟
آنها نمیدانستند اقلی چیست؟
آگاتا در گوش ماتیلدا گفت:
_اینا چطور نمیدونن اقلی چیه.
ماتیلدا به سمت آن مرد رفت و گفت:
_همون اقلی ای که روش این غذا هارو گذاشتین.اون اقلی که زرده و روش گل های قرمز و نارنجی داره و اون اقلیه که روش نشستین و چند تا رنگ آبی و نارنجی و صورتی داره و روش خط های سفید داره.
_اینا که اسمشون اقلی نیست.اون زرده سفره و اون چند رنگه زیراندازه.برای چی لازم دارین ما نمیتوینم اینارو بدیم ولی تو ماشین سِت همینا که دقیقا همین شکلی هستن رو داریم.بیارم براتون؟
_لطفا.
_ما تا شب همینجاییم.
_باشه چشم برش می گردونیم.
ماتیلدا و آگاتا با اقلی ها(سفره و زیرانداز)شان به پیش استاد و بچه ها رفتند.
شروع کردند با دست تک تک زباله های موجود در اقلی هایشان را تمیزکردن.
و بعد هر طلسمی که به ذهن مبارک رسید روی اقلی ها پیاده کردن.
اقلی ها شروع به پرواز کردن و دو دختر هر کدام به سمت یک اقلی دویدن و به سمتشان طلسم توقف پرتاب می کردند.
ولی اقلی ها جاخالی می دادند.
بالاخره بعد از چند ساعت توانستند سوار اقلی ها شوند.
هر دو سوار یک اقلی شدند.
_چه خوبه که میشه جفتمون سوار یه اقلی بشیم.
_آره.تازه دراز هم میتونیم بکشیم.
به سمت جلو حرکت می کردند باد به صورتشان میخورد و دقایق لذتبخشی سپری شد تاذاینکه اقلی دوباره رم کرد.
_اینو نمیشه کنترل کرد.یا مرلین کبیر!
اقلی پیچ خورد و دخترها افتادند.
مرلین به آنها رحم کرد و افتادند روی اقلی شماره دو ئه چندرنگ.
اقلی شماره 2 خیلی تکان تکان میخورد و دخترها خود را به زور روی آن نگه داشته بودند و هر لحظه ممکن از آ« به پایین پرت شوند.
_یه طلسمی چیزی اجرا کن تا رام شه.
_نمیتونم خیلی تکون میخوره.اگه چوبدستیمو در بیارم میفته پایین.
_خب جلوی اقلی رو بگیر تا با اون بهش جهت بدی.
دخترها بعد از یک پرواز نه چندان دلپذیر ولی هیجان انگیزچند متر عقب تر از آن خانواده ای که اقلی ها را از آنها قرض گرفته بودند فرود آمدند و اقلی اول کمی کنار تر از آنها بود.
_پرواز خوبی بود اما باید قدر جارو رو بیشتر بدونیم.
_موافقم.اقلی دوم حتی سرکش تر بود.
_اره.