- میشه یکم دقیقتر بگین چه تسترالی میخواین؟

- گفتم که! نه خیلی پیر باشه نه خیلی جوون.

- چه رنگی باشه؟

- تسترال رنگبندی داره مگه؟ زرد باشه!

- میشه یکم دقیقتر بگین چه تسترالی میخواین؟ یه وقت به اشتباه نیفتیم تسترالی سر ببریم که باب میل نباشه!

- تسترالی باشه که رام نشده و شخم نزده و بار نبرده!

- میشه رنگبندیشو واضحتر بگید؟

- زرد! زرد خالص! بدون هیچ خالی با رنگای دیگه!
- آم ... میشه ... حله! الان خیالمون راحت شد که تسترال موردنظر رو سر میبریم.

مرگخواران همگی دست در دست هم دادند به مهر تا اژدهای ارباب را سیر کنند. ماروولو با یک فن «جفتپای سالازاری» رفت توی صورت تسترال تا گیج شود و نتواند مقاومت کند. سپس رودولف آن را سر برید و ادوارد تکه تکهاش کرد و مروپ در پاتیل هکتور آن را لای ادویه و پیاز و کیوی خواباند و مورفین آن را به سیخ
و سنگ کشید و اگلانتاین ذغال آورد و تام آن را کباب کرد و ایوا آن را ... عه! خورد!
- ماما!

- چیز ... اصلا جای نگرانی نیست ارباب. شما فقط ساکتش کنید ما یک تسترال دیگه براش کباب میکنیم.

لرد مطابق آنچه از رابستن آموخته بود، سر اژدها را بر شانهی خود گذاشت و پشتش را نوازش کرد تا آرام شود.
مرگخواران دوباره همگی دست در دست هم دادند به مهر تا اژدهای ارباب را سیر کنند. ماروولو با یک فن «جفتپای سالازاری» رفت توی صورت تسترال تا گیج شود و نتواند مقاومت کند. سپس رودولف آن را سر برید و ادوارد تکه تکهاش کرد و مروپ در پاتیل هکتور آن را لای ادویه و پیاز و کیوی خواباند و مورفین آن را به سیخ
و سنگ کشید و اگلانتاین ذغال آورد و تام آن را کباب کرد و ایوا آن را ... نه دیگه! این دفعه بلاتریکس او را مهار کرده بود و نخورد.
- آماده شد؟ بدین ببینم ...

خوب آره. مثل این که یه دونه رو میتونم بخورم. پس یه دونه تسترال برام کباب کنید.
مرگخواران با حیرت به اژدها که تسترال را یک لقمهی چپ کرده بود خیره شدند.
- ها؟

- چیه؟ این اولین وعدهی غذایی زندگیم بود! بنا به کدوم تجربهی قبلی باید میدونستم که چقدر میتونم غذا بخورم؟ الان دستم اومد. یه دونه رو اوکیم.

مرگخواران سهباره همگی دست در دست هم دادند به مهر تا اژدهای ارباب را سیر کنند. ماروولو با یک فن «جفتپای سالازاری» رفت توی صورت تسترال تا گیج شود و نتواند مقاومت کند. سپس رودولف آن را سر برید و ادوارد تکه تکهاش کرد و مروپ در پاتیل هکتور آن را لای ادویه و پیاز و کیوی خواباند و مورفین آن را به سیخ
و سنگ کشید و اگلانتاین ذغال آورد و تام آن را کباب کرد و اژدها آن را خورد.
- آره. پس دو تا رو هم اوکیم.

مرگخواران چهارباره دست در دست هم دادند به مهر تا ...
- بیخود! کسی دست به کسی ندهد ببینیم! همهی تسترالهای ما را میخواهید بدهید بخورد؟
- خودتون ...
- حاضرجوابی نکن!

راه دیگری برای سیر کردن شکمش پیدا کنید.
- ماما!

- ارباب چرا ما؟ ناسلامتی ماما شمایید.

برای نوزاد هم که هیچی جایگزین ...
نگاه خشمگین لرد رودولف را ساکت کرد. نگاه حاکی از موافقت اژدها لرد را ترساند.