- تبعید آخه؟ یعنی چی؟ این حرکتای غیر متمدنانه چیه؟!
- نه که تو الان خیلی متمدنی! مرتیکه گرگینه بچه خوار!
فنریر با ناراحتی به قاضی نگاه کرد. حکم تبعید براش به معنی دوری از لرد سیاه، دوری از یخچال پر از گوشت خونه ریدل و دوری از جاسازهای سوسیس و کالباس خودش بود. و البته فنریر قبلا که توی آزکابان بود، فراق کودکان بی گناه لیتل هنگلتون رو تجربه کرده بود. کودکانی با گوشت لذیذ که منتظر بودن تا گاز زده بشن و تبدیل به گرگینه بشن.
اون حتی متوجه شد که به صورت ناگهانی دلش برای حمام خانه ریدل ها هم تنگ شده. اصولا از حمام متنفر بود و اصلا اونطوری نمیتونست. ولی الان حتی حمام رو هم ازش گرفته بودن!
گرگینه برای دومین بار توی عمرش ناراحت بود. البته خودشم به خوبی میدونست که تا سه نشه، بازی نشه. ولی فنریر گری بک و ناراحتی؟ اصولا چیزی نبود که مرگخوارا راجع بهش دیده باشن. از نظرشون اون همیشه کسی بود که روحیه شو حفظ میکرد و تا آخرین لحظه هم شوخ و شنگ بود؛ ولی الان؟ فقط تسلیم بود. و نمیدونست باید چیکار کنه.
قاضی که گویا این موضوع رو فهمیده بود، گفت:
- میری آژانس مسافر بری، اونجا بلیتت رو میگیری، و با همون بلیت هم سفر میکنی به سمت مقصدت. مرلین به همراهت نباشه و تیکه پاره شی مرتیکه...
دو سه نفر از مامورین انتظامی دادگاه از پشت جایگاه قضاوت اومدن و جلوی قاضی رو گرفتن که یه وقت به فنریر حمله ور نشه.
- آها! تا دو ساعت دیگه بلیتت رو نگیری و نرفته باشی، دمنتورا میان باهات ماچ و بوسه میکنن! ختم جلسه!
فنریر با تمام سرعت از دادگاه خارج شد. باید پنج طبقه میرفت بالا، و هفت تا راهرو هم میرفت به سمت چپ تا برسه به آژانس مسافربری وزارت سحر و جادو.
فنریر با تمام سرعت دوید و تونست خودش رو یک ساعته به آژانس مسافربری برسونه.
کارمند خسته ای پشت پیشخوان نشسته بود و کار ملت رو راه مینداخت، فنریر همه رو کنار زد، که البته با توجه به هیکل بزرگش زیاد کار سختی نبود.
- آقا حکم دادگاه واسه فنریر گری بک... تبعید... بلیت ما رو بده ما بریم تا دمنتورا نیومدن.
- سیستم قطعه برادر. باید صبر کنی تا وصل شه.
- یعنی چی سیستم قطعه؟
- عه؟ هیچی اون واسه اداره های مشنگی بود. من خودم کار پاره وقتم تو اداره مش...
- میشه اون بلیت رو بدی فقط؟
- بله بفرمایید.
و کارمند کاغذی به رنگ سیاه با نوشته های سفید رو از داخل کشوی مقابلش بیرون آورد و به فنریر داد.
نقل قول:
حکم تبعید برای مرگخوار بدنام، فنریر گری بک به شرح زیر میباشد:
یک روز کامل زندگی در دوره ژوراسیک و نگهداری از یک بچه تی رکس یتیم، دقت کنید که یافتن بچه تی رکس به عهده شخص تبعیدی میباشد و یک روز کامل تبعید، از زمان یافته شدن کودک آغاز میشود.
با تشکر، وزارت سحر و جادو
فنریر در همان حال که حس میکرد به درون تونلی تاریک کشیده میشود و در زمان سفر میکند، فقط توانست بگوید:
- تو روح هرچی تبعی...