هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱:۱۳ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۱

گریفیندور، محفل ققنوس

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۳:۲۴ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲
از دفتر کله اژدری
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
محفل ققنوس
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 73
آفلاین
سلام باباجان.

پرسش 1: کودوم پیرانارو از نظر ظاهر و باطن برای نگهداری انتخاب میکنید؟ ( امتیاز6)
همه موجودات جادویی و غیرجادویی شایسته ی محبت و عشق هستن. با نیروی عشق میشه بر همه چیز غلبه کرد. حتی چیزهایی که به نظر خشن و گرسنه میان فرزندم.
من شخصا از ققنوس بیشتر از پیرانا خوشم میاد. البته پیرانا هم اگه آتیش بگیره پخته میشه و با خورده شدن به چرخه طبیعی برمیگرده. همه ما برمیگردیم.
توی اکواریوم پیراناها، یه پیرانا بود که روشنایی و پاکی‌ش از بقیه بیشتر بود، دندون نوازش به سر و کله ی بقیه پیراناها می کشید و سعی میکرد پیراناهای تیره رو ارشاد و راهنمایی کنه. من ترجیح دادم این پیرانا رو بذارم تو اکواریوم بمونه تا به بقیه هم قطاراش و البته جبهه روشنایی کمک کنه. در آخر پیرانایی که قرمز طلایی بود و کنجکاوانه نگام میکرد رو برداشتم تا از طریق تفاهم رنگی و ظاهری حداقل بتونه با فاوکس رفیق بشه.

پرسش 2: چجوری بدون جادو پیرانا هاتون رو توی این تنگا نگه میدارین که تیکه تیکه نشین؟ (9 امتیاز)
اصولا اول با پیرانا صحبت کردم که دارم از یه محیط خشن و مختلط به آرامش و صمیمیت محفل ققنوس دعوتش میکنم. اما قبل از اینکه جوابم رو بده پیراناهای دیگری هم کنجکاو شده بودن که بیان و حتی بعضیاشون هم زبرلب میگفتن که میخوان بیان آرامش و صمیمیت محفل رو به دندون بکشن ‌‌و بهم بزنن.
منم چیزی نگفتم فرزندم... بهرحال هرکس اشتباهاتی داره، جاهلن و جویای نام. همه ما اشتباهاتی داشتیم بهرحال.
برات خلاصه کنم منم مجبور شدم مستقیما وارد عمل بشم و پیرانای موردنظرمو در تور ریشی غیرقابل نفوذم گذاشته و از اون محیط بیرون بکشم.
البته چندتا پیرانای دیگه هم به ریشم آویزون شدن که قسمت دانش آموزای دیگه ت شد. دعواشون نکن فرزند.

پرسش 3: توی رولی که مینویسین فرض کنین فقط سبزی و جعفری در اختیار دارید. چجوری بدون جادو پیراناتونو سیر میکنین؟ (15 امتیاز)
دامبلدور با لبخند ملیحی به پیرانای خودش که حالا در تنگ مخصوص بود زل زده بود. پیرانا هم انگار داشت لبخند میزد، اما درواقع برق و تیزی دندوناشو به دامبلدور نشون میداد و با نگاهش میگفت که اگه جرئت داری بیا اینور شیشه!

-من که ماهی نیستم باباجان، اگه دوس داری میتونی بپری بیرون دور هم باشیم.

دامبلدور زبان نگاه را می فهمید. اون شونصدو شصت و شیش زبان زنده دنیا را بلد بود و حتی مردم دریایی از دست دانشش در امان نبودن.

ققنوس که در بیشترین فاصله ممکن از پیرانا و دامبلدور نشسته بود غرولندی کرد. پیرانا هم که هم خوشحال و هم متعجب بود از اینکه انسان زبان فهمی گیرش اومده شروع کرد به صحبت های بیشتر.

-این حق توئه که استیک و شامپاین درخواست کنی فرزندم. اما متاسفانه جن های خونگی فقط برای دانش آموزای هاگوارتز غذا درست میکنن. حتی منم فقط توی جشن ها و وعده های اونا غذا میخورم.

پیرانا دلش به حال پیرمرد لاغر مردنی نسوخت. او سنگدل تر از این حرفا بود.

-نه این پرنده خوردنی نیس، منم فقط نگاش میکنم. زیادم اذیتش کنی تبدیل به خاکستر میشه.

پیرانا گرسنه اش بود اما با پرچانگی های پیرمرد حالا گرسنه تر هم شده بود.

-آها! بعد از گرفتنت یه پاکتی هم اونجا بود که غذای پیراناها بود. بذار ببینم.

پیرانا با خوشحالی بالا و پایین پرید و چندبار تنگش رو هم گاز گرفت. حتی صابونی هم از جیبش درآورد و دلش رو صایون زد که قراره بیف استراگانوفی، گوشت بره ای چیزی بخوره.
اما از پاکتی که دست دامبلدور بود تنها چند برگ سبزی بیرون آمد که حتی فاوکس هم با بی میلی بهش نگاه کرد و رفت تا برای خودش موشی، همستری چیزی شکار کنه.

پیرانا حالا علاوه بر گرسنه، عصبانی هم بود.

-ببین باباجان، هر کسی تو این دنیا سهمی داره. سهم تو هم از این دنیا همین تنگه و همین سبزی ها. اگه به سهمت راضی باشی و راه درست رو بری، دنیا بهت جایزه های بزرگتری رو میده و غافلگیرت میکنه.

دامبلدور در همان حین که سبزی هارا له و لورده میکرد و در تنگ میریخت تمام راه و رسم دنیا را برای پیرانای بیچاره و بی راه فرار توضیح میداد.

یعد از دو ساعت صحبت بی وقفه، پیرانا تصمیم گرفت خودش را به سیری و خواب بزند تا پیرمرد دست از غذا دادن و صحیت با او بر دارد.
با گرسنگی میشد کنار اومد اما با این پیرمرد هرگز!



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۹:۰۴ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
جلسه اول کلاس مراقبت از موجودات جادویی و شبه جادویی
به نام مرلین ریشو



دانش آموزان کلافه، به ساعت هایشان خیره می شدند و از دیر کرد استاد جدید، ناراضی بودند. صد البته که فقط دانش آموزان به اصطلاح زیادی درسخوان نگران از دست رفتن تایم کلاسشان بودند. بقیه، به نیمکت هایشان لم داده بودند و از بیکاری شان لذت بسیاری می بردند. در بین دانش آموزان غیر زیادی درسخوان، فقط جیانا و لوسی بودند، که از شدت نگرانی سگرمه هایشان در هم رفته بود و نزدیک بود غش کنند. ناخن هایشان را میجویدند و پایشان را تکان می دادند. متاسفانه، می دانستند که استاد این کلاسشان، چه کسی است، و کسی که مد نظرشان بود، تنها مواقعی دیر می کرد که در حال آب دادن دست گلی بود.
استاد مد نظر، یا میخواست جلسه اول کلاسش را به دهن دانش آموزان زهر کند، یا مود بی فکرش را برداشته بود، چون در کلاس با شدت زیادی باز شد و قاقاروی وحشت زده، به پرده ی کلاس چنگ زد و بالا رفت. مثل اینکه ترجیح می داد تا آخر کلاس، نزدیک سقف کز کند. کتی، وارد کلاس شد و آکواریوم حاوی پیراناهایی با دندان های تیز و بیرون زده، پشت سرش، شناور روی هوا داخل کلاس شدند. پیراناها، بسیار گشنه بودند و از شدت آن، به در و دیوار آکواریوم میکوفتند و قلب دانش آموزان را به دهانشان هدایت می کردند. جیانا و لوسی، آب دهانشان را قورت داده و از وحشت، نفسشان را حبس کردند.

- سلام به دانش آموزای گل باقالیم! به کلاس مراقبت از موجودات جادویی و شبه جادویی خوش اومدین! امروز چن تا ماهی خوشگل براتون آوردم. همین دیروز از سایت ماهی های زیبا سفارششون دادم. تو سایت نوشته بود بسیار دوست داشتنی و گوگولین. منتها الان زیادی گشنشونه، پس یه خورده بدخلقن. اگر به ظاهر زیباشون دقت کنید، میبینید که میتونستن جادویی هم باشن. اما شوربختانه و در کمال تاسف بسیار، جادویی نیستن. اسمشونم...

کتی، چانه اش را خاراند. پس از چند دقیقه تفکر و به جایی نرسیدن، عاقبت تسلیم شد و کتابی را از کیفش بیرون کشید.
- اسمشون... پیراناست! عه، فکر کردم گیاه خوارن. اما مثلی که گوشت خوارن. خب، طوری نیست. بازم کارمونو پیش میبره. به دندونای قشنگشون نگاه کنین که چطور میتونن گوشت رو به راحتی تیکه تیکه کنن!

جیغی از نهان تعدادی دانش آموز بیرون پرید و دستی بالا رفت.
- اس... استاد! ببخشید اما فکر کنم این ماهیا یه خورده خطرناکن. مخصوصا هم که جلسه اول...

کتی، چوبش را تکان داد و دهان دانش آموز را بست. خوش نمیدید کسی در تدریسش دخالت کند.
- اتفاقا خیلیم مهربونن. قول میدم از یه گله پشمالو ناز تر و مهربون ترن.

تلنگری به آکواریوم زد تا خشم پیرانا هارا بیشتر برانگیزد. سپس، به گوشه ی کلاس اشاره کرد و تعدادی تنگ کوچک و نقلی ظاهر شد.
- قراره پیرانا های قشنگتونو توی این تُنگا نگه دارین. مطلب اضافه ایم ندارم. خودتون باید روش مراقبت ازشونو بفهمین.

قبل از اینکه از کلاس خارج شود، چیزی یادش افتاد. رو کرد به دانش آموزان رنگ پریده و بی نوایش.
- خودتون پیرانای مد نظرتونو از آکواریوم بیرون بیارین و بندازین تو تنگ. در ضمن، اگه سه ساعت دیگه گشنه بمونن، وحشی میشن.

و بی توجه به جیغ و داد ها، سرش را در کتاب پیرانا شناسی فرو کرد و از کلاس خارج شد.
- شاید باید به جای پشمالو، پیرانا نگه میداشتم...

قاقارو قبل از ورود کتی به راهرو، روی سرش پرید تا حسابش را صاف کند.

پرسش 1: کودوم پیرانارو از نظر ظاهر و باطن برای نگهداری انتخاب میکنید؟ ( امتیاز6)


پرسش 2: چجوری بدون جادو پیرانا هاتون رو توی این تنگا نگه میدارین که تیکه تیکه نشین؟ (9 امتیاز)

پرسش 3: توی رولی که مینویسین فرض کنین فقط سبزی و جعفری در اختیار دارید. چجوری بدون جادو پیراناتونو سیر میکنین؟ (15 امتیاز)

نقل قول:
در ضمن، انتظار توصیف های کاملی از فضای رول و جانورتون دارم.
سعی کنید این جلسه بیشتر دقتتون رو روی توصیف هاتون از فضا و مکان و اشیاء بزارید و خلاقیتتون هم پرورش بدید.
موفق باشین!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
ترم 26 سالانه هاگوارتز


تدریس این کلاس در تابستان برعهده‌ی پروفسور کتی بل خواهد بود.

جلسه اول
تاریخ تدریس: چهارشنبه 15 تیر
مهلت ارسال تکالیف: تا چهارشنبه 29 تیر

جلسه دوم
تاریخ تدریس: شنبه 8 مرداد
مهلت ارسال تکالیف: تا شنبه 22 مرداد

جلسه سوم
تاریخ تدریس: سه‌شنبه 1 شهریور
مهلت ارسال تکالیف: تا سه‌شنبه 15 شهریور


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
امتیازات جلسه سوم (آخر)



هافلپاف

رودولف لسترنج: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
خیلی به سختی راضی شدم امتیاز کاملو بدم. زودباش برو تا پشیمون نشدم.

گابریل تیت: 1 + 4 + 2 + 1 = 9
یک امتیاز کم کردم چون خواسته بودم یکم بیشتر در مورد ظاهر جانورتون توضیح بدین.

پومانا اسپراوت: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
خوب بود.

نیوت اسکمندر: 1 + 4 + 2 + 1 - 2 = 7
همونی که به گابریل هم گفتم. + دو امتیاز از جمعت کم کردم چون اصلا مشخص نبود مرغ طوفانت کوچیک شده یا بزرگ؟ در حالی که مبحث اصلی این جلسه همین بود.

ایزابلا تینتوئیستل: 0.5 + 1 + 1 + 2 + 0.5 = 5
خیلی کوتاه جواب دادی و با توجه به امتیاز سوالا انتظار داشتم بیشتر توضیح بدی. از طرفی اصلا سایز جانورت رو مشخص نکرده بودی که اصلی‌ترین نکته تو این جلسه بود.

زاخاریاس اسمیت: 2 + 4 + 2 + 1 - 2 = 8
دو امتیاز از کلش کم کردم چون هدف این جلسه پاسخگویی براساس سایز تغییر یافته‌ی جانور بود.

رز زلر: 2 + 4 + 2 + 1 - 1 = 9
قرار بود جانور سایزی متفاوت از اصلش داشته باشه که مال تو همون ابعاد بود. اما اینقد خوب و کامل توضیح داده بودی که برخلاف بقیه فقط 1 امتیاز از کلش کم کردم.

آرتمیسیا لافکین: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
تا اینجای کلاس توضیحات تو از همه کامل‌تر بود! راضیم ازت. + تکالیفی که گفتی رو دیدم. خوشبختانه اون امتیاز هوریس اصلا برای گروهش محاسبه نشد چون دیر ارسال کرده بود، اما مرسی که گفتی!

آگلانتاین پافت: 2 + 3 + 2 + 1 = 9
سوال دو 4 امتیازی بود، انتظار داشتم بیشتر توضیح بدی.

سدریک دیگوری: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
که وسط کلاس می‌خوابی هان؟

رکسان ویزلی: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
کامل و عالی!



ریونکلاو

هیزل استیکنی: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
از ایده‌ی بزرگ کردن غذاش خیلی خوشم اومد!

آیلین پرنس: 1 + 4 + 2 + 1 = 9
به توضیحات گابریل تیت مراجعه کن + خیلی خوب بود که زدی کشتیش! سر همین جواب بقیه سوالاتم قبول کردم.

اُفلیا راشدن: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
جواب سوال سه از همه بهتر بود.



گریفیندور

جیمز پاتر: 1 + 2 + 1 + 1 = 5
خیلی کم توضیح دادی. با توجه به امتیاز سوال انتظار بیشتری دارم. از طرفی به سایز جانورت که موضوع اصلی این جلسه بود توجه زیادی نکردی.

پروتی پاتیل: 1+ 4 + 2 + 1 = 9
توضیحات گابریل تیت رو بخون. جدا از اون همه چیزو عالی توضیح داده بودی!

گلرت گریندل‌والد: 1 + 4 + 2 + 1- 2 = 7
توضیحات گابریل تیت + خوب نوشته بودی ولی من خواسته بودم سایز جانور متفاوت از اصلش باشه در حالی که داکسی تو همون اندازه‌ای بود که باید می‌بود. سر همین 2 امتیاز از کل کم کردم.



اسلیترین

دومینیک ویزلی: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
خوب و کامل بود.

مانامی ایچیجو: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
جالب بود، خصوصا وقتی تا اومدی انتخاب کنی همه قفسا ته کشید.

مرلین: 2 + 4 + 2 + 1 = 10
عالی بود!


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹

رکسان ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۱۳ پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۵۵ شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰
از ش چندشم میشه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 219
آفلاین
1. پارچه رو کنار بزنین و بگین با چه جانوری مواجه شدین؟ بزرگ یا کوچیک؟ (2 امتیاز)

من آروم رفتم سمت یه پارچه... خیلی آروم... اونقد آروم که سدریک فکر کرد از پارچه ترسیدم و نزدیک نمی رم اصلا. واسه همین خودش پارچه رو برداشت، انداخت روش و خوابید.
من پشت پارچه رو نگاه کردم و... باورتون میشه پروفسور؟ من تصور میکردم یه گربه کوچولو با موهای خیلی وحشتناک ببینم، ولی عوضش یه کروکودیل گوشتخوار غول پیکر خیلی زیبا دیدم!

2. برخوردی که جانور با شما داشت چی بود؟ (4 امتیاز)

خیلی خوب بود پروفسور! همش میخواست ماچم کنه؛ ولی از اونجایی که من فکر میکردم بیشتر به رز ویزلی میخوره تا من، سعی کردم این اجازه رو بهش ندم. ولی یه بار من حواسم نبود، یکی دوتا از بچه ها رو ماچ کرد. فکر کنم خیلی خوشحال شدن چون دیگه اثری ندیدم ازشون. شما ندیدینشون پروفسور؟

3. چه غذایی برای جانورتون با این ابعاد جدید مناسب می‌دونین؟ چرا؟ (2 امتیاز)

به طرز عجیبی بعد از ماچ کردن بچه ها دیگه کروکودیلمو گرسنه ندیدم. به همین دلیل، ماچ رو بسیار پیشنهاد میدم. هر چی بیشتر بهتر. ولی چون کسی حاضر نبود ماچش کنه، مجبور شدم به روش های دیگه ای رو کنم، مثلا رفتم یه یکی دوتا غول غارنشین شکار کردم که کروکودیل نترسه، ولی نمیدونم چرا از اون موقع از پشت پارچه بیرون نمیاد.

4. آیا جانورتون از غذایی که تو سوال 3 تهیه کردین خوشش اومد؟ چرا؟ (1 امتیاز)

همونطور که گفتم، پارچه رو از روی سدریک برداشت، رفت سر جای اولش و پارچه رو کشید روی خودش. متوجه نمیشم پروفسور، یعنی کروکودیلا دوست ندارن غولای غارنشین رو ماچ کنن؟

5. هرگونه انتقاد و پیشنهادی که نسبت به کلاس در طی این سه جلسه داشتین ارائه بدین! (1 امتیاز)

کلاس خیلی ترسناک بود پروفسور. کلاسای هاگرید خیلی جذاب ترن. یه چندتا اژدها، هیپوگریف، باسیلیسک، چیزی بیارین رو این کلاس. همش پیکسی و پشه و مورچه پروفسور؟


رکسان خالی... خالی خالی! بدون ویزلی!

تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۸:۳۵ جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹

مرلین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۹ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۰:۰۱:۴۲ جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
از بارگاه ملکوتی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
پاسخ پرسش اول:

خب متاسفانه ما زیاد خوش شانس نبودیم. موجودی که دیدیم تاردیگرید بود. حالا اینکه چطور پروفسور توانستند یک تاردیگرید را به دام بیندازند معمایی است لاینحل.
تاردیگرید ها موجوداتی هستند به شدت جان سخت. حتی جادوگران هم از قابلیت های این موجود در تعجب هستند. در فضا و دریا و آتشفشان و هرکجا بگید زنده می‌مانند. حتی از ما هم جان سخت تر هستند!

این موجود دست و پاهایی به شدت کوچک دارد، یعنی خیلی کوچک! چون خودش هم در ابعاد بسیار ریزی هست و قابل مشاهده با چشم غیرمسلح نمی‌باشد. در قسمت سر یک دهان دارد که هرچیزی جلوی دستش بیاید را "هورت" می‌کشد داخل.
چشم و این حرفا هم ندارد. البته فکر می‌کردیم که ندارد. با مشاهده این موجود دلفریب در ابعاد تقریبی یک اسب متوجه شدیم که چشم دارد، خوب هم دارد! این هم کشف ما شد که می‌خواهیم به جامعه جانورشناسی اعلام کنیم! این هم یک تصویر زیبا از این بزرگوار.

پاسخ پرسش دوم:

خب همانطور که در بالا اشاره کردیم این موجود برای زنده ماندن هرچیزی که دم دستش باشد را هورت می‌کشد و می‌خورد.
پارچه را که به کناری زدیم، یک دهان زیبایش به سمت ما دراز شد و مارا به سمت خود کشاند. کسی نبود به این زبان نفهم بفهماند که دیگر کوچک نیست تا از باکتری تغذیه کند و ما پیامبری هستم برای خودمان و نباید ما را بخورد. چون کسی نبود خودمان دست به کار شدیم و قبل از آنکه کاملا به درون بدنش کشیده شویم عصای محبوبمان را فدا کرده و آن را در ورودی دهانش قرار دادیم تا دست از هورت کشیدن بردارد.
اما بیخیال نشد، چون که بیخیال شدن در قاموسش نیست؛ اصلاً برای همین پیگیر بودن است که می‌تواند در مریخ هم زنده بماند!
خلاصه که سعی کرد با آن چنگال هایش ما را بگیرد و قیمه قیمه کند! این موجود صلاحیت افزایش ابعاد را ندارد. خطری است برای بشریت. هیچ طلسم و حربه ای بر او وارد نیست! حتی رودولف هم نتوانست با قمه هایش پوست او را بشکافد و ما را از چنگالش نجات دهد. برای همین سریعا و قبل از تکه تکه شدن غذایی حاضر کردیم تا به او دهیم که شرحش در سوال بعدی است.

پاسخ پرسش سوم:

در کنار ما دانش آموزی بود که سعی داشت یونجه را به گاوی در ابعاد مگس دهد! سریعاً یونجه ها را قاپیدیم و در دهان تاردیگرید مذکور چپاندیم.
یونجه غذایی است ارزان و در عین حال شکم پرکن و مقوی. بهرحال از هیبت یک تاردیگرید کمتر از غذای گاو و اسب و هیپوگریف انتظار نمی‌رود.

پاسخ پرسش چهارم:

بله الحمدللمرلین!
چرا؟ به واقع نمیدانیم. تنها دلیلی که فهمیدیم از یونجه خوشش آمده است آن بود که بالاخره ما را رها کرد. ظاهرا به معده اش هم خوب ساخته بود. چون دفعیات بعدی نداشت. البته نمیدانیم کلا این موجود چیزی را برای دفع می‌گذارد؟ نه!

پاسخ پرسش پنجم:

به واقع خلاقیت بسیار خوبی چه در تدریس و چه در طرح سوالات داشتید. تنها موردی که بنظرمان می‌رسد آن بود که حجم تکالیف کمی زیاد بود. بعضی جلسات نمی‌رسیدیم که هم عبادت کنیم هم به پرونده های بارگاه رسیدگی کنیم هم تکالیف را بنویسیم.
با تشکر از شما و زحمات شما در طول ترم.


شروع و پایان با ماست!


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۶:۳۶ جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹

هافلپاف، مرگخواران

سدریک دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۳ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۲:۳۱:۲۷
از خواب بیدارم نکن!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
هافلپاف
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 699
آفلاین
1. پارچه رو کنار بزنین و بگین با چه جانوری مواجه شدین؟ بزرگ یا کوچیک؟ (2 امتیاز)
از اونجایی که من همیشه به دنبال کمترین راه و مسافت طی شده هستم، دستمو به سمت اولین قفس سمت راستم دراز کردم و پارچه رو کشیدم کنار. که از شانسم قفس کوچیکی بود که فیلِ کوچولو و ریزه‌میزه‌ای هم وسطش نشسته بود.

2. برخوردی که جانور با شما داشت چی بود؟ (4 امتیاز)
در حالی که سرش رو به نشونه‌ی تاسف تکون می‌داد، خرطومشو کرد توی کاسه‌ی کوچیک پر از آبی که روبه‌روش بود، و بعد با فشار آب رو تو صورتم پاشید. فکر کنم چندان خوشحال نبود که مسئولش هر دو ثانیه یه بار، چشماشو ببنده و تلو تلو بخوره.

3. چه غذایی برای جانورتون با این ابعاد جدید مناسب می‌دونین؟ چرا؟ (2 امتیاز)
به دلیل علاقه‌ی زیاد فیل‌ها به میوه، مجبورم از گنجینه‌ی میوه‌ای باارزش بانو مروپ که برای فرزند دلبندشون تدارک دیده و ریزریز کردن که قاطی غذاهای دیگه بکنن، بدزدم و تو دهن این فیل بچپونم.

4. آیا جانورتون از غذایی که تو سوال 3 تهیه کردین خوشش اومد؟ چرا؟ (1 امتیاز)
بله بسیار‌. به دلیل این که خیلی قشنگ خرد شده بود و کاملا متناسب با سایز دهنش بود؛ و همچنین همیشه از قدیم گفتن مال دزدی شیرین‌تره.

5. هرگونه انتقاد و پیشنهادی که نسبت به کلاس در طی این سه جلسه داشتین ارائه بدین! (1 امتیاز)
هیچ انتقادی ندارم جز این که جلساتی بس مفید و زیبا رو پشت سر گذاشتیم. اصلا استادِ ریز خوبه. خیلی خوب‌. چون وقتی کسی (من نه‌ها، یه کسی) اون پشت مشتا بخواد وسط کلاس بخوابه، متوجه نمیشه.


فقط ارباب!
هستم...ولی خستم!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹

گریفیندور

گلرت گریندل‌والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۹ پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 8
آفلاین
سلام پروفسور



پارچه رو کنار بزنین و بگین با چه جانوری مواجه شدین؟ بزرگ یا کوچیک؟ (2 امتیاز)


اولش با خودم فکر کردم و گفتم باید موجود بزرگی رو انتخاب کنم تا مورد تحسین بقیه قرار بگیرم .
چون من یکی از بد ترین جادوگران سیاه دوران هستم و دوست دارم مورد توجه قرار بگیرم و از این کار برای اهداف شومم استفاده کنم .

با تمام حواسم به سمت بزرگ ترین قفس رفتم و ملافه روی اونو برداشتم . و تنها چیزی نبود جزحیوانی کوچیک به نام داکسی .



2. برخوردی که جانور با شما داشت چی بود؟ (4 امتیاز)


داکسی حیوانی موذی و شیطانی هست که همیشه ازش برای اهداف شیطانی استفاده میشه و حیوان حرف گوش کنی نیست .

اولش بحثمون از نابود کردن تمام مشنگ های عالم و حکومت بر اون ها شروع شد . بعد از مدتی با ما برترین ابر خبیث دنیا در مورد روش کشتن مشنگ و کشتن جادو گر ها اختلاف پیدا کرد . و سعی کرد با سم خودش منو آلوده کنه . که مورد خشم من قرار گرفت .


3. چه غذایی برای جانورتون با این ابعاد جدید مناسب می‌دونین؟ چرا؟ (2 امتیاز)

معمولا این موجودات شوم از حیوانات قدرتمند تر از خودشون تغذیه می کنند . که من از تخم های نجینی مار ولدمورت استفاده کردم که بعد خوردن آنها هنوز اشتها بزرگی داشت که مانند سال اول مورد خشم خودم قرار دادم کروشیو ای نوش جانش کردم .


4. آیا جانورتون از غذایی که تو سوال 3 تهیه کردین خوشش اومد؟ چرا؟ (1 امتیاز)


اره اولش یه ذره بیهوش بود که چیز خاصی نبود ولی بعدش که بهوش اومد سعی در انتقام داشت که باز همون سر نوشت . اخه این چه موجود بی خودی هست .


5. هرگونه انتقاد و پیشنهادی که نسبت به کلاس در طی این سه جلسه داشتین ارائه بدین! (1 امتیاز)


ما همیشه اعتراض داریم ما قویترین جادوگر دنیاییم و غیر این عرضی نیست . چرا همچین موجود کوچیکی باید تو قفس ما باشه . بدم داکسی ها بخورنت .










ویرایش شده توسط گلرت گریندل‌والد در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۲۱ ۱۳:۱۶:۴۸


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹

هافلپاف، مرگخواران

اگلانتاین پافت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲:۲۲:۰۸ جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
هافلپاف
پیام: 163
آفلاین
1. پارچه رو کنار بزنین و بگین با چه جانوری مواجه شدین؟ بزرگ یا کوچیک؟ (2 امتیاز)
اگلانتاین سعی کرد کوچک ترین قفس را انتخاب کند، اما دانش آموزان دیگر خیلی زود تر از او دست به کار شده بودند؛ پس ناچار به سمت قفس بزرگی رفت و پارچه ی رویش را برداشت.
سگی قهوه‌ای با چشمانِ سیاه رنگ و براقش به او زل زده بود.

2. برخوردی که جانور با شما داشت چی بود؟ (4 امتیاز)
سگ به پشت کف قفس خوابید و سعی کرد به او بفهماند که باید قلقکش بدهد.
پافت دستش را از بین میله های قفس گذراند و پوست نرم و قهوه ای رنگ سگ را به هم ریخت.

3. چه غذایی برای جانورتون با این ابعاد جدید مناسب می‌دونین؟ چرا؟ (2 امتیاز)
- آهاا...دهنتو باز کن پسر! این یکی مچ دستشه‌.

اگلانتاین خم شد و ساق پای تام را برداشت و پشت سر مچ دستش، داخل قفس سگ انداخت.

- عه...نکن بابا. نکن!
- مقاومت نکن تام. غذای سگ شدن مگه بده؟

4. آیا جانورتون از غذایی که تو سوال 3 تهیه کردین خوشش اومد؟ چرا؟ (1 امتیاز)
نه متاسفانه. مثل اینکه خیلی تام خوشمزه ای نبوده؛ سگ بیچاره رودل کرد بعد از خوردنش.

5. هرگونه انتقاد و پیشنهادی که نسبت به کلاس در طی این سه جلسه داشتین ارائه بدین! (1 امتیاز)
پرفسور وارنر...انتقاد؟ اصلا مگه میشه کلمه های "لینی وارنر" و "انتقاد" باهم توی یه جمله بیان؟
هر کسی هم که ازتون انتقاد کرد بگید بیام با پیپ خاموش آتیشش بزنم‌.


ارباب...ناراحت شدید؟



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۳ پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۹

مانامی ایچیجو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۱:۱۴ جمعه ۲۰ خرداد ۱۴۰۱
از این جا تا اونجا که منم کلی فاصله ـَس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
پارچه رو کنار بزنین و بگین با چه جانوری مواجه شدین؟ بزرگ یا کوچیک؟ (2 امتیاز)
ما خیلی تلاش کردیم ببینم کدوم پارچه رو بزنیم کنار ولی نتونستیم. هی رفتیم راست، گفتیم اگه اونی که چپه بهتر باشه چی؟ رفتیم چپ، گفتیم اگر اشتباه کرده باشیم چی؟ حدودا یه ربع با خودمون درگیر بودیم و بعد سرمونو اوردیم بالا دیدیم کلا یه قفس مونده. رفتیم زدیمش کنار دیدیم خالیه. بعد شنیدیم یه صدایی اومد. چشمامونو بیشتر باز کردیم دیدیم یه پاندای سرخه که اندازه قلب گنجیشک شده. واقعا ازین صحنه متاثر شدیم.

2. برخوردی که جانور با شما داشت چی بود؟ (4 امتیاز)
از ما خیلی خوشش اومد. دستمون رو بردیم سمتش خندید البته بعدش چند تا از همکلاسیا اومدن دم قفس سرک کشیدن به اون ها هم خندید. بعد فهمیدیم برای همه میخنده درحالی که ما دوست داشتیم فقط برای ما بخنده.
اومدیم لپش رو بکشیم مارو گاز گرفت. فکر کنم از ما خوشش اومد که گازمون گرفت. داداشمون هروقت مارو گاز میگرفت مامانمون میگفت "گریه نکن مانامی، داداشی دوست داره" برای همین از اون به بعد منم هر جا خواستم به یکی بگم دوستش دارم گازش گرفتم ولی نمیدونم چرا بهم گفتن "سگ" و رفتن.

3. چه غذایی برای جانورتون با این ابعاد جدید مناسب می‌دونین؟ چرا؟ (2 امتیاز)
اول از همه بگم ما کثیف نیستیم ولی چون دیدیم این بچه خیلی ظریف و نحیفه تصمیم گرفتیم بامبو هارو خودمون بجوییم و تف کنیم جلوش که بخوره. شاید تو زندگی قبلیمون مامان گنجیشکی بودیم.

4. آیا جانورتون از غذایی که تو سوال 3 تهیه کردین خوشش اومد؟ چرا؟ (1 امتیاز)
وقتی غذا رو گذاشتیم جلوش شکل وقتی شد که خورشت کرفس داشتیم برای ناهار. بغض کرد و تو چشاش خوندم که میگه"این چیه!" ما هم بهش گفتیم"میخوری بخور. نمیخوری کوفت بخور!" و پاندای سرخ سرش رو انداخت پایین و بامبو های میکس شده رو خورد.

5. هرگونه انتقاد و پیشنهادی که نسبت به کلاس در طی این سه جلسه داشتین ارائه بدین! (1 امتیاز)
استاد ما مامانمون و داداشمون کرونایی بودن باید میبردیمشون بیمارستان. برای پرداخت هزینه های تحصیل هم مجبوریم سه شیفت کار کنیم برای همین به دو جلسه قبلی نرسیدیم و در نتیجه فقط تونستیم خوبی شمارو بشنویم و افسوس بخوریم که از تدریس های شما بهره نبردیم.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.