-زاخا چه صدای اشناییه میشنوی؟
-اومممم صبر کن؟
پرده رو زد کنار و خیلس سریع برگشت و چشماش گرد شده بود
-این دوتا اینجا چیکار میکنن؟
-کیا؟
-نه بنزه!!
-بابا میگم کیا؟
-خب خره بنزه دیگه!!
-وای زاخا رفتی رو اعصاب ها!!
-اها فکر کردم ادامه ماشین ماگلیه ک تاره گرفتمه،چیزه...تیت و هلنا.
- قبرم کندس!!
-چرا؟
-آخه از اون وقت که تیتو فرستادم دنبال پروفسور با اون قیافه، بدجور ازم کینه داره ،و هلنا امروز رفتم پیشش عصبی شده و گفت از ناکجاآبادم نمیدونم چرا ،ولی سره ننه بودن یا نبودن مسئله این است...
یکدفعه خودشو جمع کرد
-ترو؟
-ها چیه رفتم تو فاز ،اها سر اینکه این ننه اس یا مادر دعوامون شد
-همین؟
-آره خو!!
خب ببین هیچ راه حلی برات ندارم مرلین بیامرزت!!خدافظ
صدای اشنایه دیگه میاد داشت درد میکشید
-آآآآآآآی درد داره دسته ها سم نیس!!آآآآخ اینم پایه ن سم!!
باصدای خیلی آروم زاخاریاس رو صدا کرد
-زاخا بیا اینجا !!
-درده،زاخا مرگه زاخا، زاخاریسم بگیری !!هی زاخا زاخا
-بیا منو گارد بگیر بیا بزن ،بیا له و لوردم کن،همین مونده منو بزنی وای بهبود اگه بودی این اتفافا نمیفتاد آههههه
-مامان دیگه این از تو اونم از نقی چخبره دیگه اه...من دیگه رد دادم
کارگردان به جلو میاد و زبون رشتی میگیره.
-چخبره هما اینا چی میگن!
سدریک حالت دعوا کردن نقی
-بروپوپورربرو
نویسنده میاد جلو و عصبانیت صحبت میکنه
-چخبره مگه پایتخته اینجا اه.
سدریک اندامشو نشون میده
-آقاااا بیا بزن اصلا بیا اصلا بیا جرم بده اصلا آااااااه
اونجاس که ولدمورت میاد و تذکر میده
-چتونه شماها سدریک کی گفت بیای تو صحنه برو اون پشت تو کات بعدی تو میای چتونه اینجا چت باکسه خونه خاله نیس که سه تا پیام پشت هم میدین.
ترومن همه رو به ارامش دعوت میکنه
-لیدیز اند جنتلمن ارامش خود را حفظ کنید ........خب دو در ،در طرفین دو در ،در عقب و جلو...
یکدفعه با شعار ایسگاه شدین ایسگاه شدین به ریش همه میخنده
-یعنی به ریش مرلین...
مرلین با شال و ردای خاکستری وارد صحنه میشه
-آقای نویسنده این ریشه مارو بیخیال شو جون جدت.
نویسنده با کت شلوار مشکی وارد میشه
-چشم، چشم اقا همه برین سرجاهاتون لرد جان مگه اینجا چت باکسه آخه ؛همین الان اقای الفونسو ادامه بده.
-از جمله درده زاخا مرگ زاخا میریم ۱...۲...۳ برو
ترومن خیلی اروم زاخاریاس رد صدا میزنه.
-زاخا ، زاخا.
-درد زاخا،مرگ زاخا،زاخاریسم حاد بگیری تو ای زاخا زاخا...
-خیله خب توام.
-ترومن فک کنم همینجا تو گونی میری میمیری...اومدن!!
-کیا؟
-گفتم که بننن...اها!! هدر دیگه.
-آآآآآآآخ بدبخت شدیم
-نقشت چیه تروم.؟
-برو یواشکی به ایوانوا بیاد اینجا.
-که چی بشه؟
-باید منو بخوره!!
-ترومن بخورت دیگه نمیای بیرون ها!!
-ما باهم قراداد ۲۰۳۱بستیم!!که اون بخوره من پیوند میزنم اینطوری اون هی میخوره منم پیوند میزنم هر پیوند ۳۰۰گالیون که ۵۰ ،۵۰ حساب میکنیم
-ععععع مگ ۲۰۳۰نبود ؟
-چرا بود ما ۳۱ رو بستیم .
-خب باش الان میام
زاخاریاس خیلی ۰۰۷ایی میره بیرون
-عععع هلنا هدر هم اینجاس...سلام هدر تو اینجاچکار میکنی...؟
-تقصیره...آآآآای ...تقصیر ترومنه به ریش مرلین گیرش بیارم کاری میکنم فراموش نکنه ،گفت یه خبر دارم وه برات مهمه...
کل قضیه رو تعریف کرد
-پس این زاخا کجاس؟
پشت پرده-که اینطورباید یک اَتک به این بزنیم
-ارهعهه فکراتون روهم بذارین یک فکر بکر بکشین
طرف ترومن...
-اینا میخوان مقشه قتل منو بکشن.
در همون حال زاخاریاس با ایوانوا اومد ولی خیلی مخفی.
-خب قراره کیو بخورم؟
-زاخا مگخ توضیح ندادی؟
-چرا صبر کن فکر کنم کارخونه برگشته.
دوتا ضربه به سز الکس میزنه و یادش میاد.
-به زاخا ،بععععععع
-چش شد این چرا بع بع میکنه؟
-هیچی یه نوع سلام احوال پرسی گرم بین پسرا توهم بگو بععععع تا تموم شه.
-بععععععععع
-بععععععع سلام داش ترو ،خب مخی کجا بری ؟
-هرجا ،فقط ازین جا خارجم کن
خلاصه اونجا رو ترک میکند و از خطر مرگ فجیع نجات پیدا میکنن
-خب اهههههههووو(بالا اورد)اینم از اینجا
-بیا اینم دستو پایی که خواستی .
-مرسی فقط مغز بیشتر بیار
-چشم به لرد جان سلام برسون
-
پایان...