همون موقع در طرف محفلی ها:-خب فرزندانم همه به من گوش بدین!
-بله پرفسور ما سروپا گوشیم!
-خب،خب همونطور که میدونید ما به زهر مار نیاز داریم و حالا مار و تخم های گرامیش در دستان خانم بروکس هست؛ ما اول باید خانم شیلا بروکس رو پیدا کنیم.
-شیلا؟ شیلا بروکس کیه پرفسور؟
-اوه سوال خوبی بود باباجان. شیلا بروکس ایشون هستند این دختر نه ها این یکی که سمت چپ واستاده دقت کنین...خب فکرکنم همه فهمیدین کی هستن!
-بله پرفسور ولی حالا از کجا باید پیداشون کنیم؟
-سوال متوسطی بود اقای اسمیت، ما فقط و فقط به خاطر یک چیز به این کوچه کثیف و خطرناک ناکترن امدیم، اون هم پیدا کردن شیلا هستش!
-خب پرفسور ممکنه مرگ خوارا شیلارو پیدا کرده باشن،اونوقت چی؟
-دقیقا! سوال منحصربه فردی بود خانم لافگین. ما قراره به سه گروه تقسیم شی...
-سه گروه! پرفسور چرا سه گروه؟ ما با یک گروهم میتونیم موفق شیم!
-زاخاریاس عزیز بذار حرفم رو کامل بگم! خب داشتم میگفتم:
گروه اول: باید در کوچه ی دیاگون مستقر بشن.چون ممکنه شیلا بیاد اونجا!
گروه دوم: باید به لونه ی مار برن و از اونجا اطلاعات دریافت کنند. درضمن ممکنه مرگخوارا از اونجا رفته باشن، پس در اون صورت شما میرین دم لونه ی ر.
و گروه سوم:باید همراه من به دنبال شیلا در کوچه ی ناکترن بگردند.
-پرفسور حالا تقسیم بندیمون چطوره؟
-سوال خوبی بود برایان! تقسیم بندی به این شکله:
گروه اول:ارتیمیسیا لافگین،روبیوس هاگرید عزیز و سر گادوگان به همراه لاوندر براون،میرن تو کوچه ی دیاگون.
گروه دوم: زاخاریاس اسمیت،جوزفین مونتگو مری و فلور دلاکور عزیز و حسن مصطفی هم میرن سمت لونه ی مار.
گروه سوم: خودم،اما دابز و ریموند جان میریم دنبال شیلا.
-اممم...پرفسور پس من چی؟
-اوه خانم کلیرواتر شما با گروه اول برین.
-البوس عزیز منم که نخودم نه؟
-اوه،الستور تو رو هم فراموش کردم؟ چه خنگیم تو با گروه دوم برو چون گاراگاه ماهری هستی!