خاطرات مارکوس فنویک (سال نمی دونم )
---------------------------------------------------------------
-مطمئنا تا ایده ام رو بهتون نگم درست بردار نیستم پس گوش بدید
-برای اولین بار تو عمرم ازت می خوام زودتر ایده ات رو بگی
-خب من دو تا ایده دارم یکی اینکه با اون ماشینای ماگلی بریم که اونجاست یکی هم اینه که از اون روح یا عزرائیلی که پشتتونه بخواین بهتون کمک کنه
-چی تو گفتی عزرائیل همون روح مرگی که ما جادو گرا داریم
-خب روح مرگم میشه به من گفت در ضمن دوشیزه بل لطفا از این به بعد به من عزرائیل نگین چون من هنوز امتحان عزرائیل شدنمو ندادم
-این صدای چه فردی بود
-ای بابا مرلین ای پیر پر پر نمنمنه من پشتتونم
-خب واقعا صدا از پشتمونه؟
-ای بابا دیگه شما چرا آقای جاگسن ؟
-خب صورتت ترسناکه یعنی اگه ببینیمت میمیریم؟
-دقیقا دقیقشو بخواین نه چون یه ماسک زدم
- خیلی خب آجیلای پر مغز مامان شما اول برگردین وگرنه یه کروشیو مهمونتون میکنم.
همه ی مرگ خوارا وقتی بر گشتن یه موجودی مثل یه مجنون گر دیدن فقط با این تفاوت که این تفاوت که این موجود دقیقا شبیه روح های هاگوارتز بود.
-تو همونی نیستی که ارباب زندانیت کرده بود بعد فرار کردی.
-فکر کنم نه این کسیه که تو هگوارتز یه نقاشی داشت البته نقاشیش تو کافه ی گروه ریون کلاو بود آره اون نقاش نقاشی تو بود.
همه ی مرگ خواران بجز کتی چوب دستی هایشون رو محکم چسبیدند خب دلیل خوبی هم داشتند کسی که جلوشون بود شاید بعد از هری و دامبلدور و محفلی ها لرد دنبال این فرد بود.
-لطفا حرکت نکن ما هری پاترو از دست دادیم تو رو از دست نمیدیم.
- خب دوستان من می خوام باهاتون یه معامله بکنم اگه من براتون به جای هری پاتر یه محفلی و محلشو بهتون بگم میزارین همراهتون خدمت ارباب حاضر بشم
-اگه قبول نکنیم خودتو ببریم به ارباب نشون بدیم چطور
- چرا ناراحت میشی خب اگه میتونستین منو بگیرین خیلی وقت پیش دوشیزه بل منو میگرفت دیگه درضمن منو یادتون رفته که می تونم ماسکم رو پایین بیارم
-باشه ولی باید یه چیزی تند تر از اون ماشینای ماگلی بدی اونوقت قبول میکنیم.
-خب تا حالا باید خسته شده باشین میتونین اون طرف رو ببینین اون خار ها رو می بینین یادم میاد که حدود یکی دو دهه پیش وقتی از آزکابان فرار کردم از اون خارا برای پرواز کردن استفاده کردم شما هم میتونین از اون استفاده بکنین
-خب باید چیکار کنیم نکنه باید بخوریمش
-بله باید بخورینش یا میتونین اون رو تو پوستتون فرو کنین این هم آدرس زاخاریاس بهتره شما عجله کنین اون الان تو مرلین گاهه راستی اسم من مارکوس فنویک هست لطفا اسم من رو به لرد بگید راستی این تیغ ها فقط برای چند ساعت اثرش موندگاره خدا نگهدار.
- خب کتی برای اولین بار از ایده ات خوشم اومد .
-خب تا موقعی که به ایده های من عمل کنین میتونین درست کارا رو انجام بدین
-خب آجیلای پر مغز مامان راه بیوفتین یعنی پرواز کنین تا یه کروشیو مهمونتون نکردم.