هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۳۹ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹

Luna_rey


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۳ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۴:۵۶ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
نام:لوسی ویزلی.
گروه:ریونکلاو.
ویژگی های ظاهری:دختری با قد تقریبا متوسط و لاغر اندام. موهای مشکی رنگ که تا زیر سرشانه ام می‌رسد و اغلب آزادانه دورم باز میگذارم .چشمانی به رنگ قهوه ای تیره.
ویژگی های اخلاقی:دختری صبور،آرام و زیرک. عاشق نوشتن داستان های کوتاه تخیلی و همچنین خواندن مانگا. مهربان و دلسوز نسبت به همه. متنفر از دروغگویی.
بسیار قابل اعتماد. کمی فراموشکار.
چوبدستی:چوب بلوط انگلیسی شاخه های کاج یونانی فرانسوی ۳۳ سانتی متر با هسته قلب اژدها و پر ققنوس انعطاف پذیری متوسط. برای ورد های مهم و جادوی سیاه استفاده میشه.
جارو:آذرخش.
معرفی کوتاه:فرزند پرسی ویزلی و آدری هستم یک اصیل زاده! در بهترین شهر دنیای جادوگران بدنیا آمدم و زندگی کردم خیلی ها فکر میکنند تک فرزند هستم ولی اینطور نیست! من یک برادر بزرگتر دارم که در همه حال و همه جا مواظبم است. تقریبا کل خاندان ویزلی در گریفیندور بودند ولی من برای ریونکلاو انتخاب شدم،از این بابت اصلا ناراحت نیستم چون من علاقه چندانی به گریفیندور ندارم و خصوصیات اخلاقی من اصلا با گریفیندوری ها جور درنمیاید.

---
تایید شد. خوش اومدی.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۵ ۲:۱۲:۱۴

𝓛𝓾𝓬𝔂𝓦𝓲𝓼𝓵𝔂
𝓻𝓪𝓿𝓮𝓷𝓬𝓵𝓪𝔀


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۵ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹

Luna_rey


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۳ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۴:۵۶ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
نام:لوسی ویزلی
گروه:ریونکلاو
ویژگی های ظاهری:دختری با قد تقریبا متوسط و لاغر اندام. موهای مشکی رنگ که تا زیر سرشانه ام می‌رسد و اغلب آزادانه دورم باز میگذارم .چشمانی به رنگ قهوه ای تیره.
ویژگی های اخلاقی:دختری صبور،آرام و زیرک. عاشق نوشتن داستان های کوتاه تخیلی و همچنین خواندن مانگا. مهربان و دلسوز نسبت به همه. متنفر از دروغگویی.
بسیار قابل اعتماد. کمی فراموشکار.
چوبدستی:چوب بلوط انگلیسی شاخه های کاج یونانی فرانسوی ۳۳ سانتی متر با هسته قلب اژدها و پر ققنوس انعطاف پذیری متوسط. برای ورد های مهم و جادوی سیاه استفاده میشه.
جارو:خب راستش زیاد مطمئن نیستم..شاید یک آذرخش
معرفی کوتاه:(راستش من چیزی راجب لوسی ویزلی نمیدونم)

---

سلام دوباره، ببینید معرفی شخصیت مثل بیوگرافیِ شخصیتتون می‌مونه و هیچ مانعی نداره که برپایه‌ی خلاقیتتون باشه. تا زمانی که چارچوب‌های دنیای جادویی شکسته نشده (مثلا نگید لرد سیاه رو شکست داده! یا چیزهایی از این قبیل) مانعی نداره که از خلاقیت خودتون استفاده کنید. همچنین، یه معرفی کامل به بهتر شناخته شدن و جاافتادن شخصیتتون کمک شایانی می‌کنه.
پس ازتون می‌خوام یک‌بار دیگه معرفی‌تون رو بنویسید، این بار کامل‌تر، و اینجا بفرستید تا تایید بشه.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۲۳:۵۸:۱۶

𝓛𝓾𝓬𝔂𝓦𝓲𝓼𝓵𝔂
𝓻𝓪𝓿𝓮𝓷𝓬𝓵𝓪𝔀


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹

Luna_rey


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۳ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۴:۵۶ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
نام:اما دابز
گروه:ریونکلاو
ویژگی های ظاهری:دختری با قد تقریبا متوسط و لاغر اندام. موهای مشکی رنگ که تا زیر سرشانه ام می‌رسد و اغلب آزادانه دورم باز میگذارم .چشمانی به رنگ قهوه ای تیره.
ویژگی های اخلاقی:دختری صبور،آرام و زیرک. عاشق نوشتن داستان های کوتاه تخیلی و همچنین خواندن مانگا. مهربان و دلسوز نسبت به همه. متنفر از دروغگویی.
بسیار قابل اعتماد. کمی فراموشکار.
چوبدستی:چوب بلوط انگلیسی شاخه های کاج یونانی فرانسوی ۳۳ سانتی متر با هسته قلب اژدها و پر ققنوس انعطاف پذیری متوسط. برای ورد های مهم و جادوی سیاه استفاده میشه.
جارو:خب راستش زیاد مطمئن نیستم..شاید یک آذرخش
معرفی کوتاه: بخشی از زندگینامه:
اما دابز دختری شاد و مهربان بود که از یک سالگی نزد خانم و آقای دابز زندگی می کرد .خانواده دابز مادر و پدر واقعی اما نبودند و فقط اما را به سرپرستی قبول کرده بودند. بنابر گفته خانم کتی دابز در یک روز طوفانی وقتی او در خانه تنها بوده صدای در را می شنود،وقتی در را باز می کند زنی جوان و زیبا را می بیند که چوبی در دست دارد که آن را به سمت پشت نشانه می رود گویی کسی در حال تعقیب او بوده و او می خواست با آن چوب از خود دفاع کند زن جوان نگاهی ملتمسانه به خانم دابز انداخت و گفت: خانم خواهش می کنم مراقب دختر من باشید! مراقب امای من باشید ! لطفا اما را تحت سرپرستی خود قرار دهید و او را از خطرات حفظ کنید. خواهش می کنم خانم! خواهش می کنم!. سپس او اما را در آغوش خانم دابز گذاشت و در گوش فرزندش گفت:

-امای عزیزم مراقب خودت باش! ببخشید که نتونستم برات مامان خوبی باشم ولی تو باید دختر خوبی برای این خانواده باشی.اما بدون مامان خیلی دوستت داره و می خواد که همیشه بدرخشی!

زن این را گفت و از آنجا دور شد .
از آن زمان به بعد اما در کنار خانواده مهربان دابز زندگی کرد. او در شش سالگی به قدرت هایش پی برد و راز اینکه دختر آن خانواده نیست را فهمید.در یازده سالگی اما نامه هاگوارتز را دریافت کرد ولی خانواده دابز کمی به این موضوع مشکوک بودند بنابراین اما را قانع کردند که هاگوارتز برایش خطرناک است.ولی این موضوع با آمدن نامه ی مدیر هاگوارتز تمام شد و اما توانست به دنیای واقعی خود یعنی سرزمین جادوگران برود.
او علاوه بر درس خواندن در هاگوارتز به دنبال شناسایی و سرگذشت خود و مادر و پدر حقیقی اش می گردد.

---

با سلام، شخصیتی که انتخاب کردید قبلا انتخاب شده و در حال حاضر در اختیار شخص دیگری قرار داره.
لطفاً یکی از شخصیت‌های آزادِ لیست شخصیت‌های ایفای نقش (که با فونت مشکی رنگ مشخص شده‌اند) رو انتخاب کرده و در همین تاپیک - معرفی شخصیت - معرفی‌تون رو بنویسید.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط Luna_rey در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۱۸:۰۲:۰۷
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۲۰:۰۲:۲۸
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۲۰:۰۳:۰۶

𝓛𝓾𝓬𝔂𝓦𝓲𝓼𝓵𝔂
𝓻𝓪𝓿𝓮𝓷𝓬𝓵𝓪𝔀


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۴۵ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹

aghazade


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۶ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱:۳۹ یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹
از دست حسودا و بدخواها!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1
آفلاین
نام: تو شناسنامه یکم طولانیه ... که مهم هم نیست! همون آسپ بگین.

نام خانوادگی: من خودمم! خود خودم. به اسمی که از یکی دیگه به ارث ببرم نیازی ندارم. منو از روی خودم قضاوت کنین نه خونوادم!

گروه: جایی که همه می‌خوان با شجاعت و هوش و نژادشون شاخ باشن، تو به جای شاخ بودن، یه هافلپافی خاص باش.

چوبدستی: چرا دوست دارین آدمو از چوبدستیش قضاوت کنین؟ چوبدستی یه چیز شخصیه ... من حق دارم که چوبدستیمو فقط به کسی نشون بدم که خودم بخوام و اونم منو بخواد. حتا بابامم حق نداره چوبدستیمو تفتیش کنه.

جارو: نمی‌دونم چرا براتون مهمه. به هر حال یه آذرخش آخرین مدل فول آپشن چیزی نیست که آدم بخواد هر جا می‌شینه در موردش حرف بزنه.

ویژگی‌های ظاهری: یه سری حسود پلاستیکی همیشه کل استایل خاصمو بی‌خیال می‌شن و می‌پرسن سیاه‌پوست بودنمو از کی به ارث بردم؟! این اسکلای نژادپرست فکر می‌کنن لک‌لک‌ها هم مثل خودشون عقب‌مونده‌ان و رنگ واسشون مهمه! بدبختای عصر حجری!
به هر حال از اون که بگذریم همیشه خاص خودم لباس می‌پوشم و به نظرم هیچ‌کس حق نداره بگه چی خوبه چی بد چی زشته چی قشنگ. من همینم که هستم. نمی‌خوره نصیحت به دردم.

ویژگی‌های اخلاقی: سرم تو لاک خودمه ... تا وقتی که کسی کاری به کارم نداشته باشه و به خودش اجازه نده تو کارم دخالت کنه. در کل تیپ اخلاقیم خار (خیلی آرام و رنجور) هست. از جنجال و جنگ و دعوا هم خوشم نمیاد. بذارین یه چیزی رو همین‌جا روشن کنم! شاید بابای من با خیلیا دشمنی داشته ... و به خیال خودش هنوزم بعضیا بدخواهشن ... ولی به نظر من تا کاری به کسی نداشته باشی، کسی کاری به کارت نداره. هرچیم که قبلا بوده، تموم شده رفته. ایزی بابا! تا کی طلسم و طلسم کشی؟! الان دوره‌ی گفت‌وگو شده ... به نظرم وقتشه یک بارم که شده بابام با آقای ولدمورت بشینه سر میز مذاکره و سنگاشونو وا بکنن. الکی هم یه عده کاسه‌لیس دنبال رداش راه نیفتن و آتیش بیار معرکه نشن. بقیه‌ی مردمو هم با این توهمات اسیر نکنن. خلاص!

تایید شد. خوش اومدید.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۰:۲۱:۱۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹

اریکا جی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۱۲ جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 16
آفلاین
نام: اریکا جی
نام مستعار: شکیلا
نام خانوادگی : جی (کوتاه شده جایمز)
تاریخ تولد:۴ سپتامبر ۲۰۰۶
حیوان خانگی: شاهین
نژاد: دورگه (مادر:مشنگ_پدر:جادورگر)
والدین:
پدر:هنری Henry جایمز(او در دنیای مشنگ ها پزشک بود و در دنیای جادوگری از کارمند های وزارتخانه بود و بعد از اشنایی با دامبلدور عضوی از محفل شد
در گروه اسلایترین بود )
مادر: مارلین اولیور(او نیز پزشک است و در دانشگاه با هنری اشنا شد)
گروه: گریفندور
اخلاق: من صبور هستم زیاد دعوا نمیکنم اما اگه کسی ظلم کنه در مقابلش می ایستم مهربان هستم و به همه کمک میکنم زیاد شجاع نیستم ولی اگه کسی یا چیزی که دوستش دارم در خطر باشه از همه شجاع ترم عاشق درس و کتاب هستم و بازی و تفریح رو د‌وستدارم با همه زود جور در میام
ظاهر:
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ پوست: سبزه
رنگ مو:مشکی
قد:۱۶۵cm
سن:۱۴
جنسیت:زن
محل تولد: اسپارکس
چوب دستی:
۳۲ سانتی متر،مغز:مو و پودر تک شاخ،چوب درخت بید،انعطاف پذیر
پاترونوس: دلفین
علاقه مندی ها:کتاب رمان و درسی/عکاسی/نقاشی/کوییدیچ/درمانگری/کاراگاه
جارو: آذرخش
نقش درتیم کوییدیچ: دروازه بان
زندگی نامه:من فقط ۴ سال داشتم که ولدمورت برای گرفتن اطلاعات از پدرم به خونه ما اومد اما پدرم اون اطلاعات رو نداد و ولدمورت پدرم و مادرم رو کشت زنی که اونجا حضور داشت که به شدت دلش برای من سوخت و منو به فرزندی قبول کرد اون به خاطر این کار یک چشم خودش رو از دست داد اما این برای من هیچی از زیبایی هاش کم نکرد اون دیگه هیچ وقت به مرگ خوار ها ملحق نشد و تمام وقتش رو برای من گذاشت و شبانه روز کار کرد و منو به مدرسه فرستاد تا اون روز من نمیدونستم واقعا چه خانواده ای داشتم اما بعد از اومدن اون جغد همه چی تغییر کرد و من به مدرسه جادوگری هاگوارتز رفتم و.....

----
لطفا مجددا ملاحظه فرمایید

----

تایید شد.


ویرایش شده توسط ۳۶۶۱۲۵۷۱۷۱ در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۲ ۱۵:۴۶:۴۳
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۲ ۲۱:۰۳:۵۸
ویرایش شده توسط ۳۶۶۱۲۵۷۱۷۱ در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۳ ۱۰:۱۶:۱۵
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۳ ۱۳:۱۸:۱۳
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۳ ۱۳:۱۹:۰۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹

Fateme_sh_194


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۰ شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۱۲ یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام:هپزیبا
نام خانوادگی : اسمیت
مشخصات ظاهری : خوش هیکل ،زیبا ،موهای بلند خرمایی روشن ، چشمان عسلی و قد بلند.!
اصالت : اصیل زاده ،یکی از نوادگان هلگا هافل پاف
مشخصات اخلاقی: دختری بسیار مهربان ،خوشرو ،سخت کوش و یک هافل پافی اصیل
چوب جادو: :پنجه ي گوركن استوايي پوشيده شده با كيتين شاخ اسب تك شاخ.35 سانتي متر.
جنسیت : مونث
توضیحات اضافه : هپزیبا اسمیت یکی از نوادگان اصیل هلگا هافلپاف است که شباهت بسیار زیادی از لحاظ اخلافی و ظاهری با وی دارد .همچنین او وارث چوب دستی هلگا هافل پاف بوده و یکی از سخت کوش ترین دانش اموزان هافلپاف است .همچنین امتحانات سمج را با بهترین نمرات پشت سر گزاشته و به نوعی نگهبان مخفی ارثیه ی هافل پافی هاست همان طور که پیشبینی شده بود یک نفر از نوادگان هلگا که بسیار به وی شبیه است خواهد امد و وارث هافل پاف خواهد شد .!

.....

تایید شد.


ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۹ ۲۱:۴۵:۵۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲ دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹

mohammadali.sa


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۰ پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۵۰ دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
جینی در حال خواندن مطلبی درباره ی موجودات جادویی در کتابخانه است. دراکو، کرب و گویل هم وارد شده اند.
دراکو کتاب را از دست جینی چنگ زد و گفت:
- هی دختره! این چیه داری می خونی؟
جینی عصبانی شد و کتاب را از دست دراکو گرفت:
- سمت من نیا! برو کار خودتو بکن!
-وای وای مامان! دختره ی لوس! معلومه دیگه! وقتی بابات پول نداره برات کتاب بخره مجبوری بیای همینارو بخونی!
جینی کتاب را باز کرد. سعی کرد اشک هایش را پنهان کند. از جایش بلند شد و به سوی دیگری رفت. دراکو دنبال جینی رفت و گفت:
- هی ترسو! کجا داری می ری؟
- دنبالم نیا!
دراکو کتاب را به سوی کرب دراز کرد و گفت:
- هی بچه ها! یکی اینو بگیره ببینم این دختره چی میگه!
سپس خطاب به جینی گفت:
- مثلا دنبالت بیام می خوای چیکار بکنی؟
جینی سر جایش میخ کوب شد. دیگر نمی توانست خشم خود را کنترل کند. چوبدستی را از جیب ردایش دراورد و رو به دراکو گرفت و از ته دل فریاد زد:
- اکسپلیارموس!
چوبدستی دراکو به هوا پرتاب شد. جینی نزدیک تر رفت، اما دراکو فرار کر

---

با سلام، داستان شما در کارگاه داستان نویسی رد شده، اول از همه چیز باید اونجا تایید بشید، بعد در تاپیک گروهبندی از علایق و مشخصات اخلاقی خودتون بگین و دو اولویت به کلاه بدید تا بسته به چیزی که ازتون می‌دونه، گروهبندی‌تون بکنه و سپس؛ یکی از شخصیت‌های آزادِ لیست شخصیت‌های ایفای نقش رو انتخاب کرده و در همین تاپیک - معرفی شخصیت - معرفی‌تون رو بنویسید.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۴ ۰:۰۸:۵۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹

دراکو مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۱ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 30
آفلاین
نام: دراکو...اما بهم دریک، دراک،درام دلا دما، راکو، اکو هم میگن... میتونی انتخاب کنی... دستتو باز میزارم.

نام خانوادگی =مالفوی های... اصیل

گروه: دلبرمان اسلی

ظاهریات:


دراکو مالفوی (متولد ۵ ژوئن ۱۹۸۰) یک پسر بی روح و از خود راضی بور و زیباست با چشمانی خاکستری رنگ

اخلاقیات
:


شاید اطرافیان او بگویند او بسیار از خود راضی و مغرور است...ولی این کمبود ریشه در زندگی کودکی او و سن مدرسه رفتنش دارد.
او بسیار بد اخلاق است و همیشه قصد دارد سال اولی ها را اذیت بکند.

معرفی شخصیت
:


معرفی شخصیت:(با لحن راز بقا بخوانید) او موجودی موذی... و شیطانی بود که در خانواده ایی مایه دار متولد شد و زندگی خود را اغاز کرد... او انقدر حسود بود که به خانواده خود نیز حسادتت میکرد.
بعد چندین سال ازار مشنگ و غیر مشنگ به هاگوارتز راه پیدا کرد و به گروه اسلایترین... و انجا ازار خود را ادامه داد...
او موجودی پاچه خوار و دختر کش بود... که در طول سال تحصیلی خود همه را به گور فرستاد...
او علاقه زیادی به لرد دارد و تنها بغل کننده لرد نیز هست
او هم مانند بقیه بقیه اصیل زاده ها...(به جز ویزلی ها) از مشنگ ها و درگه ها متنفر بود و حتی بعد از عاشق شدن بچه اش اسکورپیوس او را از خانواده ترد کرد.



از زبان وی

دقیقا یادم می اید...در حیاط خانه مشغول مسخره کردن مشنگ ها بودم که جغدی از اسمان به زمین امد و نامه من را از مدرسه هاگواتز برایم اورد.

هنگام رفتن به سالن با ان کله زخمی اشنا شدم و قصد دوستی با ان را کردم ولی او به جای من با ان ویزلی بی اصل و نصب دوست شد و من را تحقیر کرد.
در اخر سال تحصیلی گروه ما پیروز شد...ولی ان پیر خرفت با امتیاز دادن به ان کله زخمی ویزلی خوائن و هرمیونی گروه گریفیندر را پیروز کرد.

سال دوم


سال دوم بود معلمی پر حرف و خرفت گیر ما افتاد و ما مجبور شدیم به ان گوش بدهیم...در این سال نیز از من به عنوان نواده سالازار اسلایترین کبیر نیز یاد شد.

سال سوم


زندانی روانی از زندان فرار کرد و جان ما را به خطر انداخت ولی ما اصیل کامل جان به در بردیم.

سال های بعدی

اتفاق زیادی برای من افتاد و باعث شد کینه قدیمی از ان کله زخمی به دل بگیرم...نوزده سال بعد از جنگ هاگواتز با استوریا ازدواج کردم و پسری به نام اسکورپیوس نواده من شد.


----

جایگزین شد.


ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲ ۲۲:۰۱:۲۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۵۲ یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹

رز وکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۳ سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰
از وقتایی که حوصله ندارم یه سر میام اینجا حالم جا میاد :)))
گروه:
کاربران عضو
پیام: 44
آفلاین
توجه! توجه!
شما درحال خواندن بیوگرافی جذاب ترین،خاص ترین،خفن ترین شخصیت جهان هستید که نه تنها دستمالش بلکه همه چیزش زیر درخت آلبالو گم شده!!
نام: رز وکس
گروه: گریفیندور ~
سن:15
جنسیت:دختر
محل تولد:پاریس،فرانسه
تاریخ تولد:14 مارس 2006
چوب دستی: ساخته شده از چوب بید، ۲۵ سانتی متر با ریسه قلب اژدها، انعطاف پذیر
پاترونوس: راسو
جانور نما:سنجاب
علاقه مندی ها: کتاب خوندن،ورزش کوییدیچ،کتاب نوشتن،نقاشی،یادگیری زبان های مختلف جهان،دوئل و ...
ارباااااااب !!
ویژگی های ظاهری: قد متوسطی داره،چشمای گربه ای که همیشه با القابی مثل:"گربه،پیشی و.." مسخره میشه !!
رز دختری با موهای کوتاه مشکی-قهوه ای و چتریه
که اونارو بلند نگه میداره تا چشمای پر جذبه اش که همه محو تماشاش میشن رو پنهان کنه،باید بگم که چتریای اون اصلا تکون نمیخورن و به همین خاطرِ که بعضیا فکر میکنن چتریاش چسبیده به پیشونیش !!
از همه مهم تر اینکه اصلا دوس نداره کسی به چتریاش دست بزنه!!اکثر وقتا دوس داره لباس شل ول تن کنه ..
رز به ظاهر خودش خیلی خیلی اهمیت میده ولی بعضی وقتا اصلا ظاهرش براش مهم نیست و اهمیت نمیده که بقیه در موردش چی فکر میکنن ..
رز توی هاگوارتز به خاطر زیبایی و مهربونیش محبوب بوده و...
(کی اینو نوشته هااان؟! پس بقیش کو؟! )
ویژگی های اخلاقی:بعضی وقتا خیلی از خود راضیه،سعی میکنه مغرور باشه ولی بی فایده اس،گرم و صمیمی ..
اون همچنین استعداد یادگیری سریع،صحبت با حیوانات و هرچی که فکرشو بکنین داره جز کنترل کردن خودش!!
تنهاییش رو با نوشتن میگذرونه،نمیتونه در مقابل بی محلی کردن افراد نسبت به خودش خونسرد باشه ...
هرجایی بخواد بره قبل از خودش تعریفش اونجاست !!
سرکلاس به حرفای پروفسور گوش نمیده و مشغول کشیدن نقاشیه ولی وقتی پروفسور ازش سوال میکنه هرچی که پروفسور گفته رو مو به مو توضیح میده !!
با این حال رز معتقده که به هیچ دردی نمیخوره …
و این دردها هستن که از چپ و راست بهش میخورن …
حس میکنه بدبخت ترین فرد تو جهانه !!
بعضی وقتا فکراشو بلند بیان میکنه که کار دستش میده !!
رز به مرگخوار بودن،کارای ترسناک و عجیب غریب و ورد آوادا کِداورا(avada kedavra) علاقه زیادی داره!
الگوی اول و آخرش پروفسور اسنیپ هست.
.
.
در صورت امکان جایگزین قبلیه بشه لطفا !

----

جایگزین شد.


ویرایش شده توسط رز وکس در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲ ۲۱:۰۱:۵۱
ویرایش شده توسط رز وکس در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲ ۲۱:۱۶:۴۰
ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲ ۲۱:۳۳:۵۵

Quand je te regarde et la lune, je sens
...la lune diminuer face à ta beauté


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹

دراکو مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۱ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 30
آفلاین
نام: دراکو مالفوی (بهم دریک، دراک،درام دلا دما، راکو، اکو هم میگن)

نام خانوادگی:مالفوی

ظاهر

دراکو پسری بی روح با موهای بور زیبایی است که از کودکی این قیافه مورد تایید خانواده و دوستان بود که خودش نیز به این قیافه نیز علاقه داشته... لازم به ذکر است که وی موهایش را از پدر ش به ارث برده است.

اخلاق

شاید اطرافیان او بگویند او بسیار از خود راضی و مغرور است...ولی این کمبود ریشه در زندگی کودکی او و سن مدرسه رفتنش دارد.
او بسیار بد اخلاق است و همیشه قصد دارد سال اولی ها را اذیت بکند.


معرفی شخصیت




معرفی شخصیت:(با لحن راز بقا بخوانید) او موجودی موذی... و شیطانی بود که در خانواده ایی مایه دار متولد شد و زندگی خود را اغاز کرد... او انقدر حسود بود که به خانواده خود نیز حسادتت میکرد.
بعد چندین سال ازار مشنگ و غیر مشنگ به هاگوارتز راه پیدا کرد... و انجا ازار خود را ادامه داد...
او موجودی پاچه خوار و دختر کش بود... که در طول سال تحصیلی خود همه را به گور فرستاد...
او علاقه زیادی به لرد دارد و تنها بغل کننده لرد نیز هست
او هم مانند بقیه بقیه اصیل زاده ها...(به جز ویزلی ها) از مشنگ ها و درگه ها متنفر بود و حتی بعد از عاشق شدن بچه اش اسکورپیوس او را از خانواده ترد کرد.


از زبان وی

دقیقا یادم می اید...در حیاط خانه مشغول مسخره کردن مشنگ ها بودم که جغدی از اسمان به زمین امد و نامه من را از مدرسه هاگواتز برایم اورد.

هنگام رفتن به سالن با ان کله زخمی اشنا شدم و قصد دوستی با ان را کردم ولی او به جای من با ان ویزلی بی اصل و نصب دوست شد و من را تحقیر کرد.
در اخر سال تحصیلی گروه ما پیروز شد...ولی ان پیر خرفت با امتیاز دادن به ان کله زخمی ویزلی خوائن و هرمیونی گروه گریفیندر را پیروز کرد.

سال دوم

سال دوم بود معلمی پر حرف و خرفت گیر ما افتاد و ما مجبور شدیم به ان گوش بدهیم...در این سال نیز از من به عنوان نواده سالازار اسلایترین کبیر نیز یاد شد.

سال سوم

زندانی روانی از زندان فرار کرد و جان ما را به خطر انداخت ولی ما اصیل کامل جان به در بردیم.

سال های بعدی
اتفاق زیادی برای من افتاد و باعث شد کینه قدیمی از ان کله زخمی به دل بگیرم...نوزده سال بعد از جنگ هاگواتز با استوریا ازدواج کردم و پسری به نام اسکورپیوس نواده من شد.



تایید شد!
ورود یک اصیل‌زاده‌ی اسلیترینی به ایفای نقش رو به تمام جادوگران با اصالت تبریک می‌گم.


ویرایش شده توسط مالفوی.دراکو در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱ ۲۱:۰۳:۰۱
ویرایش شده توسط ماروولو گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱ ۲۱:۱۵:۰۳







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.