هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹

ریونکلاو، محفل ققنوس

آلنیس اورموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۲ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
امروز ۱۳:۰۱:۰۲
از دست این آدما!
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 182
آفلاین
سلام لرد!
اگه امکانش هست این رو برام نقد کنید.



سلام آلنیس!

ما امکانات لازم رو داشتیم. انجامش دادیم. با عقابی آبی رنگ برات فرستادیم. البته خودش آبی نبود. روش رنگ پاشیدیم. عصبانی هم شد. بلا رو نوک زد!




ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۱۰ ۱۶:۲۵:۱۰

Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۱۱ چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
چقدر شکلک زدی بچه!

بررسی پست شماره 649 باشگاه دوئل، پلاکس بلک:


نقل قول:
خوبه ارباب؟ نسبت به دوئل های قبل بهتر شده؟ می‌دونم نشده!
می دونه نشده.


کار خوبی کردی که نقد خواستی. چون پست های عادیت خیلی خوبن. گاهی حتی هیچ ایرادی ندارن. طنزت خوبه. سوژه ها رو خوب ادامه می دی.
پست های دوئلت کمی ضعیف ترن. وقتی بین این دو تا، اختلاف کیفیتی وجود داره، یعنی مشکلت در مورد چهارچوب دوئل هاست.
موقع دوئل کردن نباید احساساتی بشیم! این اشتباه رو خیلیا مرتکب می شن. چیزی رو که برای خودشون خاصه یا معنی عمیقی داره، وارد دوئل می کنن. مثلا یکی برادرش رو از دست داده. اینو تو دوئل می نویسه. خیلی هم ماجرا رو تغییر نمی ده... چون روی این قضیه حساسه. ولی خواننده ها و داورا چیزی از این موضوع نمی دونن. معنی خاصی براشون نداره. نوع خفیف ترش هم درگیر بعضی از شخصیت ها شدنه. که تو دچار این یکی هستی. زیادی درگیر شخصیت اسنیپ شدی. ببین... حتی ننوشتی آیلین. گفتی مادر پروفسور. همین محدودت کرده. این کارو گاهی با دوستای سایتیمون هم انجام می دیم. مثلا کسایی که توی رولاشون فقط و تا جایی که ممکن باشه از دوستای خودشون استفاده می کنن.
این دو مورد از نظر قوانین سایت و رول نویسی اشکالی نداره. کمش ضرری هم نداره. خودتم یادته که از من پرسیدی و گفتم هیچ اشکالی نداره. ولی وقتی به همه جا سرایت کنه، نویسنده رو محدود می کنه. دست و پاشو می بنده. خلاقیت رو ازش می گیره. این که برای استفاده از شخصیت های خاصی احساس اجبار کنیم، ما رو از دیدن پتانسیل شخصیت های دیگه محروم می کنه.


سوژه شما هدیه بود. اولین چیزی که به ذهن هر کسی که پلاکس رو کمی می شناسه می رسه، اینه که پلاکس برای اسنیپ هدیه سال نو بخره.
اولین اشکالت همینه. دم دست ترین سوژه رو برداشتی. سوژه هایی که به ذهن همه می رسه رو باید کنار بزنی و بری جلو... بری سراغ سوژه ای که کمتر در معرض دیده. به ذهن همه نمی رسه. می تونه غافلگیر کنه. می تونی چیزای جدیدی در موردش بنویسی.
این جا دو تا انتخاب داشتین. یکی شخصیه که قراره هدیه رو بهش بدین و یکی هم خود هدیه.
دو مورد اصلی که باید روشون تمرکز کنی اینا هستن. اینا باید جالب و جذاب و متفاوت باشن.


نقل قول:
هکتور آخرین پاتیل در دستش را درون قفسه گذاشت، از ویبره های شدیدش معلوم بود که خیلی خوشحال است، چون بلاخره یک نفر پیدا شده بود که قدر معجون هایش را بداند.
شروعت خوب بود. از شخصیت هکتور خوب استفاده کردی و موفق شدی توجه خواننده رو جلب کنی. همین موضوع که چی شده و کی به معجون های همیشه اشتباه هکتور اعتماد کرده، برای ایجاد کنجکاوی کافیه.


نقل قول:
پشت در یک تپه گل قرار داشت که کم کم از بالای آن کله ای با موهای فرفری نمایان شد:
_ روزبخیر استاد!
صحنه بامزه بود. بهتر بود کمی وسطش مکث می کردی. بعد از این که هکتور باتپه گل مواجه شد. می تونست کمی گیج بشه... یا بهتر از اون، خیلی عادی با تپه گل سلام و احوالپرسی کنه. همینجوری که نوشتی هم خوب بود.


نقل قول:
هکتور در را باز تر کرد و تپه گل وارد شد:
این جا خیلی کار خوبی کردی که به جای اسم پلاکس، از تپه گل استفاده کردی. طنزش خوب شده.


نقل قول:
مردمک چشم هکتور گشاد شد و ویبره ای به ظاهر تمام ناشدنی آغاز گشت.
این صحنه هم خوب بود. صحنه های ساده رو می تونی به شکل متفاوت توصیف کنی. همون تپه گل بالایی هم اینجوری بود. این ویژگی مهم و خوبیه که داری. کافیه سوژه های جالب و خلاقانه هم بهش اضافه بشه. اینجوری همه چی عالی می شه. خلاقیت رو هم داری. فقط باید ازش استفاده کنی.


نقل قول:
_ خب، من یه شامپو میخوام! کـــه... چشم های براق و مشکی پرفسور رو قشنگ تر و موهای براق و مشکی شون رو خوش حالت تر نشون بده؛ در ضمن برای قد و قامت رعناشون هم مناسب باشه!
این قسمت، برای یه پست عادی بد نیست. جایی که سوژه اجازه بده و موقعیتش باشه. ولی برای دوئل همونطور که گفتم زیاد جذاب نیست.


نقل قول:
_ این پرفسور خوشگل که میگی کی هست؟ چرا تا حالا ندیدمش؟

چشمان پلاکس پر از اشک‌ شد:
_ پرفسور اسنیپ دیگه، میخوام بهشون هدیه سال نو بدم!
_ آوو! من کارم رو شروع میکنم، تو هم بی حرکت میشینی همونجا!
باید یه حقیقت تلخ رو بهت بگم. پروفسور اسنیپ خوشگل و جذاب و رعنا و صاحب چشمای براق و موهای خوش حالت نیست. این که پلاکس اونو اینجوری ببینه کاملا قابل قبوله... ولی هکتور می تونست کمی تعجب کنه.


نقل قول:
_ میشه تو این فاصله شیشه شامپو رو نقاشی کنم؟
سوژه نقاشی پلاکس تا حد زیادی بهتر شده. توی رول های دیگران هم می بینم که ازش خوب استفاده می کنن. خودت هم سعی کن عادی نباشه. شیشه شامپو کمی عادیه. چیزای غیر عادی تری رو نقاشی کن. مثلا یکی از ویتامینای توی شامپو رو! چون به هر حال عکسشو قرار نیست بکشی... خود موضوع نقاشی باید عجیب باشه.

نقل قول:
___________________
خوابگاه اسلیترین خالی شده بود و همه برای تعطیلات سال نو به خانه هایشان رفته بودند.
خط نه! تیتر!
اینجا کجاست... یا چه زمانیه. اینه که باید تعیینش کنی.


نقل قول:
_ اگه خوششون نیاد چی؟ اگه ناراحت بشن چی؟

بلاخره نویسنده تصمیم گرفت به تفکرات بیهوده و مسخره خاتمه دهد و پلاکس را روانه دفتر اسنیپ کند.
نویسنده رو بی دلیل وارد ماجرا نکن. تمرکز خواننده رو به هم می زنه. برای وارد شدن نویسنده، صحنه یا جمله قبلی باید خیلی قوی باشه. ولی افکار و جمله های پلاکس خیلی ساده و حتی خسته کننده بودن.


اسنیپت شدیدا ایراد داشت. زیادی ملایم و مهربون بود. بخشی از برخوردش رو می شه به اسلیترینی بودن پلاکس ربط داد. ولی بازم زیادی ملایم بود. شخصیت ها نباید از چهارچوبشون خارج بشن. اسنیپ رو باید توی جمله ها و برخوردش هم نشون می دادی.


نقل قول:
اسنیپ به دیوار تکیه زد و کاملا افسرده و غمگین از خوشحالی قر داد و ایول گفت و جشن گرفت.
یعنی اگه لیلی رو زنده کنن و بیارن بذارن جلوش هم امکان نداره اسنیپ این حرکات رو انجام بده. برای همینم این قسمت رو حتی به عنوان طنز هم نمی شه قبول کرد.
شخصیتی که بهش تکیه کردی، بزرگترین نقطه ضعف پستت شده.


نقل قول:
سپس با خوشحالی و دلسردی تمام به حمام رفت.
تصور دو احساس خوشحالی و دلسردی بطور همزمان، منطقی به نظر نمی رسه.


نقل قول:
پلاکس نگاهی به چهره اخم آلود اسنیپ و کلاه پشمی روی سرش انداخت و نشست.
شکلک مال دیالوگه. بجز موارد خیلی خاص که این قسمت یکی از اون موارد نیست. این شکلک رو نمی شه به هیچکدوم از شخصیت ها نسبت داد. به نویسنده هم اصولا نباید بشه!

کچل شدن اسنیپ، اتفاق غافلگیر کننده ای نبود.
چطوری می شد کمی غافلگیر کننده کردش؟
اینجوری که از اول نمی گفتی شامپو رو از هکتور گرفتی. بعد از این صحنه توضیح می دادی.


توضیحات خوبن. طنزت خوبه. خودتو محدود نکن. اگه بتونی پست های دوئلت رو مثل پست های عادیت راحت و آزاد بنویسی امتیازات خیلی بالاتر می شن. چون سطحت در حالت عادی بالاتر از اینه.


تموم شد پلاکس! بیا با هم از این جا بریم.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۵۰ سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹

ریونکلاو، محفل ققنوس

آلنیس اورموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۲ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
امروز ۱۳:۰۱:۰۲
از دست این آدما!
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 182
آفلاین
سلام لرد سیاه!
میشه لطفا اینو نقد کنین؟


سلام آلنیس!

نقد شما رو با گرگ سفید فرستادیم. برف هم می باره. خواستیم گمش کنی!


ویرایش شده توسط آلنیس اورموند در تاریخ ۱۳۹۹/۱۰/۳۰ ۱۹:۴۰:۳۶
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۱۱/۲ ۰:۳۳:۱۸

Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۵۴ سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹

پلاکس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۸ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۴۹:۲۸ پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
از ما هم شنیدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 219
آفلاین
هعیییییییی!
ارباب بسی نقد کنندمون!

چقدرررررر دلم برای اینجا تنگ شده بود!

اممم... اربابا، بی زحمت خواهشا این کوچولو رو نقد میکنید؟
البته چندان کوچولو نیست داره وارد سنین نوجوانی میشه!

خوبه ارباب؟ نسبت به دوئل های قبل بهتر شده؟ می‌دونم نشده!

پیشاپیش بسیار بسیار بسیار متشاکرم‌.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۹

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۰ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۰:۳۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱
از خونه ویزلی ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 19
آفلاین
سلام اگه میشه اینو نقد کنین.


سلام.

نقد شما رو با اسب ماده فرستادیم. تحویل بگیرینش. ولی سوارش نشین. جفتک می ندازه.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۱۰/۲۹ ۰:۱۱:۵۲


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۹

ریونکلاو، مرگخواران

آیلین پرینس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸
آخرین ورود:
امروز ۱۹:۵۴:۱۲
از من به تو نصیحت...
گروه:
مترجم
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 305
آفلاین
سلام ارباب! خوبین؟
ارباب جاعون نگرفتین که؟
ارباب من چشای این پایینی رو میخوام!


سلام ایلین! ما خوبیم.
هیچ بیماری ای نگرفتیم. ما مسدودالبیماری هستیم. بیماری اگه بیاد به در بسته می خوره.

این پایینی ایوای ماست! چشماش هم سر جاش می مونه.

نقد پست یه وجبیتو با موشی آلوده و بسیار هپلی فرستادیم.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۱۰/۱۰ ۲۳:۵۴:۵۷

............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۳۷:۱۴ یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
سلام ارباب!
خوبید ارباب؟
ارباب میشه اینو نقد کنید؟
خلاصه داره خودش... خلاصه ی خوبیه؟
نمیدونم شکلک های اون دیالوگ بد بودن یا نه؟
نمیدونم سوژه رو درست پیش بردم ارباب؟


ایوای عزیزم!

وقتی داری این سطرها رو می خونی، ما در دور دست ها خواهیم بود.
دنبال ما نگرد...
از دیدن قیافه کج و کوله ات بسیارخسته و تکیده شدیم.

خوبیم!

شد و اونو نقد کردیم. می دیم مادام ماکسیم بیاره.

خلاصه خیلی خوبی بود. داستان رو بطور کامل و روشن و واضح و بسیار خلاصه تعریف کردی. چیزی کم و زیاد نداره.

در مورد شکلک ها و سوژه هم توی نقد توضیح دادم.

دور شو دیگه!



ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۱۰/۱۰ ۲۳:۳۲:۱۶



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۴۴ یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹

آموس دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۰ پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۱:۴۶ پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۰
از بچم فاصله بگیر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 89
آفلاین
دوباره اومدم. به دلایل نامشخصی نميتونم ويبره بزنم.

لطفا اينو نقد کنید. اینجا سعی کردم تا جاییکه ممکنه سوژه رو جلو نبرم و رو موقعیت تمرکز کنم. ميخواستم ببینم پستم کمکی هم به سوژه کرده یا نه.


نقد شما رو دادیم سدریک بیاره. بعد از تحویل گرفتن نقد، پسش بدین. لازمش داریم. سدریک خودمونه.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۷ ۲۳:۵۵:۳۰

گاد آو دوئل

با عصا


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹

رز وکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۳ سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰
از وقتایی که حوصله ندارم یه سر میام اینجا حالم جا میاد :)))
گروه:
کاربران عضو
پیام: 44
آفلاین
درود بر ارباب تاریکی ها.
اومدیم این چرندیات ما رو نقد کنید.
اگه میشه خصوصی باشه اگه نشد هم مشکلی نداره ارباب.
خیلی ممنون ارباب.


درود بر رز!


نقل قول:
اگه میشه خصوصی باشه اگه نشد هم مشکلی نداره ارباب.
البته که می شه. چرا نشه.

ولی بهش نگو چرندیات... تازه اول راهی. این شروعه. فکر می کنی شروع من یا هر کدوم از قدیمی ترا عیب و ایراد نداشت؟ آدم از یه جایی شروع می کنه و به هر جا بخواد می رسه.

محل زندگیت چقدر مثبته! اینجا همیشه برات همینجوری بمونه.

نقد رو با اژدها فرستادیم! زیاد و سنگین بود!


ویرایش شده توسط رز وکس در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۱۲:۵۵:۵۷
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۲۱:۳۶:۴۷

Quand je te regarde et la lune, je sens
...la lune diminuer face à ta beauté


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۴۵ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 250 فرهنگستان ریدل، یه دیگوری!


خلاصه خوبه. بسیار ممنون که خلاصه کردی.

سوژه تا اینجاش(تا قبل از پست شما) یه کمی شلوغ شده که بهتره کمی خلوت تر و ساده تر بشه.


نقل قول:
کراب توی وضعیت بدی گیر کرده بود. باید هر طور شده بود، یه راه حلی پیدا میکرد...
شروع خوبیه. خیلی ساده و کوتاه، مسیر رو مشخص کرده.


نقل قول:
- اهم... کتی؟ یه نفر، دویست تا کوچه پایینتر، دنبال ایده میگشت... مگه نه پلاکس؟

پلاکس چاره ای جز تایید کردن نداشت. دست کتی رو گرفت بیرون رفتن، ولی کتی یه بار دیگه سرشو داخل آورد.
- اگه ایده نیاز داشتین من هستم.
این جا دو تا ایراد داره. یکیش کوچیکه و یکیش کمی بزرگتر.
کوچیکه اینه که چرا پلاکس چاره ای جز تایید کردن نداشت؟ به نظر من دلیلش باید گفته می شد.
بزرگتریه کتیه! کتی و سوژه ای که جا نیفتاده. درسته که سوژه ها با استفاده شدن در موقعیت های مختلف جا انداخته می شن، ولی صاحب سوژه قبل از رسیدن به این مرحله، باید سوژه رو تا حدی جا بندازه. این "ایده دادن کتی" رو من اولین باره که می شنوم. منی که هر روز تو سایتم. می خونم و می نویسم. وقتی من نمی دونم و نمی شناسمش، یعنی جا نیفتاده.


نقل قول:
و رفت.
درست ترین و بهترین کار ممکن! وقتی گفتم سوژه باید خلوت بشه، منظورم کارای عمیق و پیچیده نبود. گاهی به همین سادگی می شه سوژه رو خلوت کرد.


نقل قول:
مگان و لیزابلا به هم نگاه کردن؛ حق با گابريل بود! دوتاشون با فیس و افاده، از سالن بیرون رفتن.
اومدی سوژه رو خلوت کنی و بری ظاهرا! اینم چیزی بود که سوژه بیشتر از هر چیزی بهش احتیاج داشت.


نقل قول:
بلاتریکس دیگه تحملش تموم شده بود.
- بیاین یه فکری به حال این کنیم دیگه.

و به ایوا اشاره کرد
آخرش هم خوب بود. ادامه سوژه رو مشخص کردی.


نقل قول:
ميخواستم ببینم حرکت درستی زدم یا نه. خلاصه ش زياديه؟ سوژه رو خراب نکردم؟
حرکت درستی انجام دادی. مثل یه ناظر پست زدی. من اگه می خواستم اونجا پست بزنم، خلاصه می کردم، سوژه رو کمی خلوت می کردم و آخرش هم یه مسیر واضح مشخص می کردم که بقیه بتونن ادامه بدن.
همین کارا رو کردی. برای همین پستت خیلی مفید بود.


طنز خیلی پررنگ، شخصیت های خیلی پررنگ و صحنه های فوق العاده جذاب نداشت. نمی تونست داشته باشه. چون تمرکزش روی سوژه بود. گاهی مهم ترین کاری که باید انجام بدیم همینه. اینم خیلی مهمه که تشخیص بدیم، کجای سوژه باید چیکار کرد. به نظر من تشخیصت کاملا درست بود.


دور شو!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.