هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۱۰ جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰

هرمیون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۴ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۷:۲۷ دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۰
از داخل کلاه گروهبندی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
سلام گفته بودین دوباره هرماینی گرنجر رو معرفی کنم:
نام:هرماینی گرنجر
نام کامل:هرماینی جین گرنجر
گروه:گریفندور
جارو:ندارد
نژاد:ماگل زاده
پاترونوس: سمور ابی
عضویت:ت.ه.و.ع ــ محفل ققنوس ــ الف دال
چوبدستی:چوب درخت مو با تار دل اژدها

هرماینی باهوش ترین ساحره سال در هاگوارتز است. او نیز یک گریفندوری است که در سال 1991 وارد هاگوارتز شد. والدین او، هر دو ماگل و دندان پزشک می باشند. او کتاب های بسیاری را مطالعه می کند و باور دارد که تمام اطلاعات مفید و ضروری که ارزش یاد گرفتن دارند را می توان در کتاب ها یافت. زمانی که در کلاس پیشگویی فهمید که پیشگویی یک هنر است و نمی توان آن را از کتاب ها یاد گرفت از آن بیزار شد و بعد از مدتی کلاس را ترک کرد. در اولین سالش در هاگوارتز هرماینی متوجه شد که بچه ها زیاد به او علاقه ای ندارند چون او یک (علامه ی دهر) بود و همیشه به بقیه دانش آموزان خطاها یشان را تذکر می داد. در طول این چند سال هرماینی کمی دلپذیر تر شده است ولی هنوز احساسش را نسبت به قانون شکنی از دست نداده است.

هرماینی ذهن بسیار زیرکی دارد. او طلسم های بسیار زیادی را به خاطر می سپارد و می تواند در وضعیت های سخت که بقیه در آن جا می زنند، راهش را پیدا کند. وقتی که کلاه گروه بندی می خواست هرماینی را گروه بندی کند می خواست او را در ریونکلا قرار دهد اما در نهایت هرماینی به گریفندور رفت. هرماینی در سال پنجم توانست طلسم سپر مدافع را اجرا کند - این جادو در سطح N.E.W.T است (م.ق.19). او در ایجاد آتش قابل انتقال و ضد آب تخصص دارد. او یک سال تمام از زمان برگردان استفاده کرد تا بتواند کلاس های اضافی بگیرد و در آن واحد در دو جا باشد ولی این کار برایش خسته کننده بود. او در اغلب درس ها اول می شود و به نویل لانگ باتم در کلاس های معجون سازی کمک می کند. اغلب اساتید او را دانش آموز برتر می دانند ولی به نظر اسنیپ او یک آدم خود نماست.

هرماینی موهایی قهوه ای رنگ و پر پشتی دارد. رنگ چشم های او نیز قهوه ای است. روز تولدش 19 سپتامبر است و در سال 1993 برای هدیه تولدش یک گربه نارنجی رنگ به نام کروکشانکس(کج پا)، برای خود خرید. دوستان صمیمی او رون ویزلی و هری پاتر هستند. او با جینی ویزلی هم دوست است. در چهارمین سالش در هاگوارتز، ویکتور کرام که یک بازیکن معروف بلغارستانی بود و برای مسابقات سه جادوگر از طرف مدرسه ی دورمسترانگ به هاگوارتز آمده بود به هرماینی علاقمند شد. هرماینی نیز به علاقه ی او تا حدی جواب داد ولی ظاهرا او از رون نیز خوشش می آید و در نهایت با رون ازدواج می کند و رز و هوگو را به دنیا می اورد .

هرماینی یک وجدان انسان دوستانه قوی دارد. او حاظر است بی وقفه برای گرفتن حق ستم دیده ها و تو سری خورها کار کند. او به سرعت نویل را تحت حمایت خود گرفت و او را در معجون سازی کمک کرد. او کروکشنکس را از مغازه حیوانات خرید چون کس دیگری نمی خواست که او را بخرد. هرماینی ساعت های متعددی را صرف دفاعیه باک بیک، یک هیپوگریف که اشتباها متهم شده بود، کرد. بعد از آن او حمایت از جن های خانگی را شروع کرد.

هرماینی یک خواهر کوچک تر از خودش نیز دارد که ساحره نیست، چون به هاگوارتز نیامده است
هرماینی سپتامبر به دنیا می آید.

1984 تا 1990
هرماینی به دبستان ماگلی می رود.

1991
×01 سپتامبر: هرماینی با رون، هری و نویل در قطار سریع السیر هاگوارتز آشنا می شود.
×12 سپتامبر: اولین کلاس پرواز برای گریفندوری ها و اسلیترینی ها
×19 سپتامبر: دوازدهمین جشن تولد
×31 اکتبر: هرماینی توسط هری و هرماینی از دست غول کوهی رهایی پیدا می کند. از آن پس با هم دوست می شوند.

1992
×اولین هفته ژوئن: هری، رون و هرماینی به تعقیب کوییرل می روند و بعد از گذراندن مراحل سخت موفق می شوند که از دزدیدن سنگ جادو توسط ولدمورت جلوگیری کنند.
×01 سپتامبر: سال دوم آغاز می شود.
×31 اکتبر: پانصدمین جشن مرگ سر نیکلاس
×25 دسامبر: هرماینی از معجون تغییر شکل استفاده می کند و اشتباها خودش را به یک گربه تبدیل می کند.

1993
×اوایل فوریه: هرماینی از درمانگاه مرخص می شود..وی از شکل گربه بیرون آمده است.
×8 می: توسط باسیلیسک به سنگ تبدیل می شود.
×30 می: هرماینی علاج پیدا می کند و به حالت عادی بر می گردد.
×31 اگوست: هرماینی هری و رون را در کوچه دیاگون می بیند و با هم به همراه ویزلی ها در پاتیل درز دار اقامت می کنند.
×1 سپتامبر: سال سوم آغاز می شود. هاگوارتز پر از دیمنتور است.
پروفسور مک گونگال به او زمان برگردان را می دهد و با استفاده از آن وی می تواند کلاس های اضافی بگیرد.

1994
×6 ژوئن: عصر آن روز باک بیک باید اعدام می شد. سیریوس بلک دستگیر شد. با تلاش های هری و هرماینی و با استفاده از زمان برگردان، آن ها از دست بوسه دیمنتور ها فرار کردند و سیریوس سوار بر باک بیک توانست هاگوارتز را ترک کند.
×دوشنبه 22 اگوست: هرماینی به چهارصدو بیست و دوُمین جام جهانی کوییدچ رفت.
×1 سپتامبر: سال چهارم آغاز شد.
×25 دسامبر: جشن یول بال، 8 شب تا نیمه شب، ویکتور کرام همراه هرماینی بود.

1995
×ژوئن: هرماینی ریتا اسکیتر را که به شکل حشره در آمده بود دستگیر می کند.



فیلم ها
اما واتسون نقش هرماینی را در فیلم ها بازی می کند.



انجام ‌شد.


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۲۰ ۱۳:۲۰:۳۳
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۲۰ ۱۳:۲۲:۲۴
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۲۰ ۱۹:۳۱:۰۸
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۲۰ ۲۳:۳۳:۲۹

قدم به قدم تا روشنایی از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر!!
می جنگیم تا اخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!
برای گریفندور!!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

گریفیندور، مرگخواران

پیتر جونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۳ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۹:۴۱:۵۲ پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲
از محله ی جادوگران جوان تحت آموزش هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
پیام: 234
آفلاین
سلام
اومدم یه تغییرات کوچیکی توی معرفیم به وجود بیارم

نام
: پیتر

نام خانوادگی :جونز

نام کامل: پیتر توماس جونز

گروه : گریفیندور

رتبه خون : مشنگ زاده

چوب دستی : 35 سانت به چوب سرخدار و هسته دمنتور. انعطاف پذیر و مناسب افسون های تاریک.

پاترونوس: گرگ

نژاد
: نیمه اِلف

ملیت
: بریتانیایی.

تاریخ و مکان تولد: 1 آوریل 2005/ لندن، انگلستان.

توانایی ها و ویژگی های خاص: تیپ و طرز لباس پوشیدن خاص، بویایی خوب و همینطور تنها توانایی خاصش. تلپورت.

محدودیت ها: اگه از جادوی سیاه(تقریبا خالص و خاص) چوبدستی با هسته دمنتورش استفاده کنه تا 10 دقیقه دیگه نیاز شدید و کشنده ای به غذا پیدا میکنه و هرچقدر غذا بیشتر و پرانرژی تری باشه زمان گشنگی پیتر کمتر میشه و اگه غذا کامل باشه و یا حتی یکی از شکلاتای مخصوصش باشه گرسنگی از بین میره. هرچند اگه تا 10 دقیقه ذره ای غذا بهش نرسه انرژیش تحلیل میره و میمیره.
و دومین محدودیت مربوط به تلپورته که برخلاف تصور بقیه هرچقدر جایی که تلپورت کنه دورتر از مکان اولش باشه بهش بیشتر آسیب میزنه و انرژیشو میگیره. شاید بتونه بدون تحلیل انرژیش فقط تا شعاع 10 متریش تلپورت کنه و به خودش آسیبی نرسونه.

ظاهر: بیرون از خانه ریدل، معمولا یه لباس رسمی با یه پالتوی سیاه روش پوشیده، و حتی یه عصای تزئینی داره که هیچ نیازی بهش نداره و حتی هیچ توانایی خاصیم نداره، صرفا یه وسیله ماگلیه. ولی بعضی وقتا همراه با خودش اونو میبره و حتی یه بار ازش برای دفاع از خودش استفاده کرد. هروقتم ازش میپرسن اون عصا چه کاربردی برات داره یه جواب میده:
-مگه گودریک شمشیرشو نداشت؟ منم عصامو دارم.
و توی خونه ریدل و جمع دوستاش و کسایی که بهشون اعتماد داره بیشتر وقتا یه هودی خاکستری پوشیده.
پوستش سفیده و چشمای خاسکتری داره. همراه با موهای لَخت و مشکی که خیلی وقتا جلوی چشماشن و اونارو با تکون سرش میندازه عقب، لبخندش همیشه روی لبشه و توی جمع مرگخوارا همیشه از اوناییه که مسخره بازی درمیارن.

ویژگی های اخلاقی: برخلاف بیرون از خونه ریدل این دوستمون توی جمع و حتی توی ماموریتا همیشه خدا زمین تا آسمون فرق داره. اگه توی بیرون سعی میکنه ماموریت های انفرادیشو هرجوری که شده تموم کنه توی خونه ریدل و ماموریتای عمومی همیشه از اوناییه که دوست داره خوش بگذرونه و بیشتر وقتا هم گند میزنه. هرجا و همیشه میگه که لرد بهترینه و بعضی وقتا(از وقتی که نزدیک بود توسط نجینی خورده بشه) حتی چاپلوسی میکنه. تنها دوست دار واقعی میوه های مروپه و میخواد بعدا با یه سیب ازدواج کنه. بیشتر وقتا توی ماموریتا با سبد میوه های مروپ پیداش کنین. خیلی پرحرفه و همیشه خدا درحال صحبت کردنه. از اوناییه که همیشه صحبت میکنن و از این شاخه به اون شاخه میپرن.

متفرقه: توی یه خانواده مشنگ به دنیا اومد که بیچاره ها زیاد وضع مالی خوبی نداشتن، برای همین پیتر بیچاره همراه با درس خوندنش وقتایی که از هاگوارتز خبر نداشت باید کار هم میکرد. اطلاعات زیادی از گذشتش در دسترس نیست. فقط میدونیم مادرش یه الف طرد شدست و پدرِ مادرش خانوادشونو نفرین کرده و برای همین خانوادشون بدشانسه. پدرشم حتی درمورد الف بودن مادرش نمیدونست و همین نشون میداد چرا پیتر انقدر خاصه.
اینکه پرحرفه بر کسی پوشیده نیست. ممکنه ساعت ها گیرتون بیاره و از صحبت درباره بردن تیم موردعلاقه کوییدیچش برسه به اینکه چرا لرد انقدر آدم خوبیه. و حتی به این برسه که این آهنگ خیلی شبیه شخصیت مادرِپدرِ خاله ی پسرعمه ی دخترخالتونه یا انقدر حرف بزنه تا یهو خاموش شه و دوباره نیاز زیادی به غذا پیدا کنه. کلا بیشتر وقتا گشنست و عشقش به میوه های مروپ از زمانی شروع شد که برای ساکت کردنش میوه ی مروپ چپونده شد تو دهنش و از اون موقع یه دل نه صد دل عاشق میوه های مروپ شد. حتی یه انجمن به اسم حمایت های میوه ها و دستپخت مروپ زده.

و پیتر توماس جونز، اینجوری فهمید که زندگی توی دنیای 巫师 خیلی میتونه هیجان انگیز باشه. جدا از اینکه توی کوییدیچ هیچ استعدادی نداره بنده مرلین.

و اگه حوصله خوندن تموم معرفی رو ندارین بدونین که پیتر: یه مرگخوار احساساتیه که توی بیرون از مکان امنش خیلی بداخلاقه ولی توی خونه ریدل همیشه میخنده و خوشحاله، بیش از حد پرحرفه و مشنگ زاده ایه که مادرش الف بوده، میتونه تقریبا تلپورت کنه و توی کوییدیچ افتضاحه، همچنین عاشق یه سیب شده و دوستدار رسمی میوه های مروپه


انجام شد!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۹ ۲۲:۵۷:۱۸



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۴۶ سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰

هرمیون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۴ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۷:۲۷ دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۰
از داخل کلاه گروهبندی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
نام: هرمیون گرنجر
گروه: گریفندور
نژاد: مشنگ زاده
پاترونوس یا سپر مدافع: سمور ابی
رنگ چشم: قهوه ای
رنگ مو: قهوه ای
قدرت: حافظه ی قوی و هوش بسیار
چوبدستی: چوب درخت مو با مغز تار دل اژدها
عضویت در: الف دال ــ محفل ققنوس ــ ت. ه. و.ع

معرفی شحصیت: من دختری باهوش و درسخوان هستم حافظه ای قوی نیز دارم
همسر: رون ویزلی
فرزند:دختر و پسر با نام های رز و هوگو
هرمیون گرنجر در سال سوم با استفاده از زمان برگردان به همه ی کلاس ها می رفت. و در سال های چهارم و پنجم و ششم و سال اخر در همه ی مراحل هری پاتر را همراهی کرد.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
اولین بار که به هرمیون گرنجر بر می خوریم در قطار هاگوارتز به دنبال وزغ نویل است.
هری رون و هرمیون وقتی غول غارنشین را از پا در می‌آورند و هرمیون دوست هری و رون می شود.


معرفی شخصیتتون برای شخصیت مهمی مثل هرمیون، می‌تونه بهتر و کامل‌تر باشه. لطفا بعدا برگردید و تکمیلش کنید.

تایید شد!


ویرایش شده توسط viyana در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۸:۵۳:۴۲
ویرایش شده توسط viyana در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۸:۵۷:۱۸
ویرایش شده توسط viyana در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۹:۴۱:۳۳
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۸ ۵:۲۷:۴۶

قدم به قدم تا روشنایی از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر!!
می جنگیم تا اخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!
برای گریفندور!!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰

دیوید ماکای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۳:۳۳ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰
از روی قله های موفقیت!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5
آفلاین
نام : دیوید ماکای
گروه : اسلیترین
نژاد : دورگه
ویژگی های ظاهری و اخلاقی : پوست روشن - موی بلند و نقره ای رنگ - قد ۱۷۰- چشم های عسلی - بینی متعادل - فردی شجاع ، بی پروا ، زرنگ و بد اخلاق
چوب دستی : چوب درخت گردو + قلب اژدها
جارو : آذرخش
معرفی کوتاه : زندگی... کلمه ای به نظر ساده اما پر معنا... کلمه ای که دیوید ماکای نتونست اون رو تجربه کنه...
مادر دیوید یک اصیل زاده بود و پدرش یک مشنگ... دیوید از ابتدای زندگی اش یعنی از وقتی که به دنیا آمد تحت رفتار بد و ناملایمتی های پدر و مادر و افراد خانواده اش قرار گرفت... خانواده ای که زندگی رو براش جهنم کرده بود...
دیوید زمانی که پنج سالش بود از خانه فرار کرد و به یتیم خانه رفت... اما در آنجا هم زندگی اش تغییری نکرد و دوباره در سن هشت سالگی از یتیم خانه فرار کرد... اما این دفعه فرارش متفاوت بود... چون دیگر تنها نبود و دوستش لی لی هم با او از آن یتیم خانه فرار کرده‌بود... لی لی دختری خوش ذوق بود و تنها دوست دیوید، دوستی که فقط کمی توانست زخمی را که دیوید از خانواده اش خورده بود التیام ببخشد... آن دو باهم فرار کردند و به یک جنگل رفتند، جنگلی سرسبز و دور از ذات بد انسان های دیگر... زندگی آن دو به سختی می گذشت، تا اینکه نامه هاگوارتز بدست آنها رسید... شاید بعد از سال ها این بهترین خبری بود که آنها شنیده بودند، چون هر دو به هاگوارتز دعوت شده بودند... این اولین ریشه ی امید در دل هردویشان بود... آنها سال اول را به هاگوارتز رفتند و لی لی به گروه گریفندور و دیوید به گروه اسلیترین رفت... با اینکه این جدایی برایشان سخت بود اما باز هم آنها خوشحال بودند زیرا دیگر یک سقف بالای سر در روز های سرد و سخت زمستان داشتند... اما باز هم این شادی ابدی نبود زمانی که آنها در سال چهارم بودند، لی لی درگیر بیماری بسیار سختی شد و متاسفانه در همان سال هم فوت کرد... آخرین ریشه امید هم در دل دیوید از بین رفت و حالا او مانده بود و تنفرش ، او مانده بود و تنهایی اش...

تایید شد. خوش اومدی!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۶ ۱۰:۲۹:۳۹

جانم فدای سالازار اسلیترین و نوادگانش!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۶:۰۳ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰

آمانو یوتاکا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۰ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۹:۴۲ شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰
از هرجایی که امید باشه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 65
آفلاین
نام : آمانو

نام خانوادگی : یوتاکا

لقب : آمی

گروه : ریونکلاو

نژاد : اصیل زاده

چوبدستی : چوب درخت موطلایی - مغز موی تک شاخ -طول ۹ سانت و ۲ میلی متر

حیوان : گربه سیاه

پاترونوس : جغد

ویژگی های ظاهری : لاغر با قد حدودا ۱۶۸ ، موی قهوه ای و کوتاه ، چشم های بنفش و پوست سفید ، اهل توکیو ژاپن

گوشه ای از زندگی :
از بچگی توی خانواده اصیل بزرگ شدم و عاشق مطالعه بودم تا اینکه والدینم رو در یک تصادف از دست میدم و از نظر روحی حالم بد میشه ، بعد از چند ماه خانواده عمه ام من رو به انگلستان میبرند و در اونجا با دختر عمه ام بزرگ میشوم با درک و آگاهی کامل از دنیای جادوگران :»

---
تایید شد، خوش اومدی.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۵ ۷:۳۰:۱۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

آمانو یوتاکا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۰ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۹:۴۲ شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰
از هرجایی که امید باشه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 65
آفلاین
نام : سوجی

نام خانوادگی : میوکی

لقب/ها : سوجی چان ، میویی

گروه : ریونکلاو

نژاد : اصیل زاده

چوبدستی : چوب درخت موطلایی - مغز موی تک شاخ -طول ۹ سانت و ۲ میلی متر

حیوان : گربه سیاه

پاترونوس : جغد

ویژگی های ظاهری : لاغر با قد حدودا ۱۶۸ ، موی قهوه ای و کوتاه ، چشم های بنفش و پوست سفید ، اهل توکیو ژاپن

گوشه ای از زندگی :
از بچگی توی خانواده اصیل بزرگ شدم و عاشق مطالعه بودم تا اینکه والدینم رو در یک تصادف از دست میدم و از نظر روحی حالم بد میشه ، بعد از چند ماه خانواده عمه ام من رو به انگلستان میبرند و در اونجا با دختر عمه ام بزرگ میشوم با درک و آگاهی کامل از دنیای جادوگران :»

---

سلام، خوش اومدین.
این شخصیت توسط این شناسه گرفته شده است. لطفاً شخصیت دیگه‌ای رو انتخاب کنین و اینجا برگردین تا معرفی‌تون رو ارسال کنین.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط Lavin1387 در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۴ ۱۹:۵۰:۱۸
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۴ ۲۱:۳۴:۰۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۲۸ دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰

الیور وود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۲ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۲۰:۱۵ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام و نام خانوادگی:الیور وود
گروه:گریفیندور
معرفی شخصیت:الیور وود یکی از دانش‌آموزان هاگوارتز و دروازه بان و کاپیتان تیم کوئیدیچ گریفندور است. در سال اول ورود هری پاتر به هاگوارتز، پروفسور مک‌گوناگل پس از مشاهده شیرجه شجاعانه هری پاتر (روی چوب جارو) او را به عنوان بازیکن جستجوگر به الیور پیشنهاد کرد و الیور با کمک او توانست بعد از هفت سال تیم کوئیدیچ گریفیندور را قهرمان هاگوارتز نماید. این قهرمانی سه سال متوالی ادامه یافت.

او پس از فارغ‌التحصیل شدن از هاگوارتز در تیم اتحاد پادلمیر عضو شد و در آن تیم به کار خود به عنوان دروازه بان ادامه داد.

همچنین وی در نبرد معروف هاگوارتز که در آن هری پاتر ولدمورت را شکست داد شرکت داشت و به مبارزه با مرگ‌خوارها پرداخت.

الیور مرد جوانی است که در زمان ثبت نام هری پاتر در مدرسه جادوگری در پنجمین سال تحصیل خود بود. این شخصیت در سال 1976 متولد شد. او یک جادوگر خون خالص است و اصیل است و از خانواده ای نه چندان ثروتمند است

الیور همچنین عاشق کوییدیچ است و در زمان کتاب اول می خواهد با تمام وجود به قهرمانی برسد ، اما این کار را فقط در سال سوم آموزش هری پاتر انجام می دهد. در آخرین مسابقه پایانی خود ، الیور از پیروزی تیمش آنقدر خوشحال بود که از شدت خوشحالی اشک ریخت. او بسیار قوی است و استادانه می داند چگونه روی جارو پرواز کند.

ویژگی ظاهری:چشم های قهوه ای تیره ، موی بور تیره،هیکل متراکم
ویژگی اخلاقی:عاشق کوئیدیچ،بسیار شجاع،با عزم و پشتکار
چوبدستی:چوب درخت راش
علایق:بازی در کوئیدیچ و پیروزی گریفیندور و بدست آوردن جام کوئیدیچ

---
تایید شد، خوش اومدی.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۹ ۲۳:۳۳:۳۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۲۴ دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۲۳:۴۱ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱
از سایه‌ها نترس، تو فانوسی بابا جان!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 18
آفلاین
نام: آلبوس دامبلدور
جبهه: بابا جان...؟

سلام فرزندِ بابا. من آلبوسم. پدرت. بله، پدرت. در ناحیه شونه ها و بین ابروهات کمی تنش میبینم فرزندم، اگر شل کنی برات توضیح میدم منظورم چیه. حتا تو تام، ابرو نداری ولی شونه که داری. منظورم اینه که من بابای محفلم، جایی که از درهای کوچک و نمورش قهرمانان زیادی قدم به داخل گذاشتن. و به بیرون. زیادم این کارو میکردن. آخه دس به آب تو حیاطه.
شعار اصلی من پیروی همه جوره از عشق و دوستیه، عشق بورز تا دنیا به روت عشق بورزه! باور کن فرزندِ بابا، زمانی که شیلنگ عشقو وا کنی دنیا شیلنگ های زیادیو به روت وا میکنه. در های زیادی هم به سمتت گشوده خواهند شد، ولی مهم نیست چون تو محفل ما فقط یه در داریم و اونم درهای رحمت الهیه. تو محفل پیاز میخوریم، عشق میورزیم و نور الهی رو در آغوش میگیریم. حتا تو تام. برای تو هم پیاز هست، خجالت نکش.
اهم. کجا بودیم. قرار بود خودمو معرفی کنم. بذار فرزند بابا، اول از همه با رد کردن شایعاتی که درموردم دست به دست میشه شروع کنم، و بگم اتفاقا من بابای لطیف و مهربانی هستم و با بچها میانه ی خوبی دارم. دروغ میگن. در برابر ناجوانمردی و بی عدالتی نمیتونم سکوت کنم، برای همینه که اکثر مواقع نمیتونم سکوت کنم. برخورد پیش میاد گاها، اما بی عدالتی ریشه کن میشه بجاش. البته اکثر مواقع همینم نمیشه. دائما بدنبال گسترش آرمان های عشق و نیکی ام، و بجز تهدید از هر روشی برای افزودن اعضای ارتش پاکِ دوستی استفاده میکنم. حتا تطمیع.
عاشق آبنبات لیمویی و جوراب های گرمم، پیاز و هری رو هم خیلی دوست دارم. ما هر شب تو محفل سر این مسئله بحث میکنیم که پیاز سبزیِ برگزیده ست یا میوه ی برگزیده، اما بر همگان آشکاره که هری پسرِ برگزیده ست.
الانم بیشتر از این دم در واینستا بابا جان. بیا تو که سرده.

---
تایید شد. خوش اومدین.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۴۰۰/۱/۲ ۱۸:۱۷:۵۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۹

پیوزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۰:۳۵ یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2
آفلاین
او که بود؟

قضیه همین است. اگر بخواهیم دقیق بیان کنیم بدعنق هیچ وقت روح نبوده پس نمی‌توانیم مطمئن باشیم. به یک خرابکار با تمایل به تحرکات قانون شکنانه فکر کنید. ما می‌دانیم که او طبیعتش را بازتاب می‌کند، ترکیب یک پارچه ای از طنز و
کینه توزی.


گروه=
اسلایترین




چگونه مرد؟

چه کسی میداند؟ ما حتی مطمئن نیستیم که او روزی مثل بقیه روح های گروه ها زنده بوده باشد ولی تلاش های زیادی برای بیرون کردن بدعنق از هاگوارتز انجام شده. یکی از این تلاش های در سال ۱۸۷۶ به طرز وحشتناکی بد پیش رفت و باعث تخلیه کل مدرسه شد.

حقیقتی وحشتناک جالب

دلیل نامگذاری بدعنق این بود که مایه‌ی بدعنقی تک تک مدیران هاگوارتز بود. علاوه بر آن ”poltergeist” به آلمانی چیزی به معنای روح پرسروصدا می‌شود. (Peeves the poltergeist)

شناسه قبل =دراکو مالفوی

تایید شد!


ویرایش شده توسط پیوز. در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۲۹ ۱۲:۴۴:۵۴
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۲۹ ۲۱:۲۲:۵۰


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۰ پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹

X___sara___x


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۰ یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۵:۱۹ دوشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام: مری

نام خانواد دورکنیز

گروه: ریونکلاو

نژاد: اصیل زاده

چوبدستی: چوب درخت کاج با مغز پر ققنوس و انعطاف پذیر

جارو: آذرخش

حیوان: جغد برفی

پاترونوس: اسب

ویژگی های ظاهری: دختر زیبا و بلند قامت، با موهای قهوه ای صاف و بلند ، چشمان سبز و پوست رنگ پریده

مهارت ها : ماهر در مقابله با جادوی سیاه و مهارت در درس معجون ها

درس مورد علاقه: دفاع در برابر جادو های سیاه


خلاصه زندگی: در خانواده ای اصیل زاده متولد شدم. از بچگی کنجکاو و باهوش بودم . درون گرا، خیال پرداز، باهوش ، کمی شوخ طبع، مهربان، رک و شجاع بودن از ویژگی هایم است . کلاه گروهبندی اول میخواست که در گریفیندور باشم اما بعد ریونکلاو را ترجیح داد . زیاد به کتاب خواندن علاقه دارم . اول که به هاگوارتز آمده بودم کمی خجالتی بودم اما بعد که با هنری و آلیس آشنا شدم و بهترین دوست های هم شدیم ، کم کم شروع به ماجراجویی های زیادی کردیم .

---
تایید شد؛ خوش اومدی.


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۲۸ ۱۸:۵۱:۴۷







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.