هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۴۲ سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
اسکوپیوس!
چرا اون هماهنگ نشدرو به هماهنگ شده، تغییر نمیدی؟
با زمانش موافقم! ( اگه نصف بشه و بر چهار تقسیم بشه. )
ممنون!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۱:۴۹ سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰

اسلیترین، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

اسکورپیوس مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۲:۱۹:۳۱ جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳
از دست حسودا و بدخواها!
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ایفای نقش
ناظر انجمن
پیام: 216
آفلاین
سلام بر ارباب و بقیه داوران!
درخواست دوئل دارم با کتی بل هماهنگ نشده و زمانشم یک ساله...




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
× پست نتیجه توسط لرد ولدمورت نوشته شده ×

نتیجه دوئل جرمی استرتون و کتی بل:

امتیازهای داور اول:
جرمی استرتون: صفر امتیاز( به دلیل ارسال پست بعد از مهلت قانونی) _ کتی بل: ۲۴ امتیاز

امتیازهای داور دوم:
جرمی استرتون: صفر امتیاز _ کتی بل: ۲۴ امتیاز

امتیازهای داور سوم:
جرمی استرتون: صفر امتیاز _ کتی بل: ۲۵.۵ امتیاز

امتیازهای نهایی:

جرمی استرتون: صفر امتیاز _ کتی بل: ۲۴.۵ امتیاز

برنده دوئل: کتی بل!

.............................


در اتاق نیمه باز بود و زنی در آستانه در ایستاده بود.
کتی در فضای اتاق با سرعتی غیر عادی قدم می زد. چوب دستی اش را محکم در دست گرفته بود.
- کشتمش... کشتمش... خودم دیدم که مرد‌. چشماش باز مونده بود.

مادرش با صدایی ضعیف جواب داد:
- خب دوئل یعنی همین. هر دوتون می دونستین ممکنه همچین اتفاقی بیفته. راستش نمی تونم ناراحت باشم که اونی که مرد تو نیستی. ولی برای اون بچه هم ناراحتم. شما دوتا برای دوئل کردن خیلی جوون بودین.

کتی صدای مادرش را می شنید ولی کلمات برایش مفهومی نداشت. جرمی مرده بود و دیگر هرگز باز نمی گشت.

تا شب مثل دیوانه ها در خانه چرخید.

مادرش نگران به نظر می رسید.
- بهتره سعی کنی بخوابی. اتفاق تلخی بود. ولی طبیعی بود. جادوگرا دوئل می کنن کتی. این یکی از رسم های ماست. کمی زمان بگذره فراموش می کنی.

با حالتی گیج و منگ به تختخواب رفت.

خواب به چشمش نمی آمد.

مدتی درگیر افکار پریشانش شد. چهره جرمی هنوز جلوی چشمش بود.

و بالاخره بیدار شد!
بیدار شد... چون اصلا نفهمیده بود کی خواب، موفق به تسخیرش شده بود.

نگاهی به ساعت انداخت.
هفت صبح بود.

احساس خستگی می کرد و اندوه شدیدش ذره ای کم نشده بود.


دو ضربه به در خورد و مادرش با چهره ای بشاش در را باز کرد.
- ظهر به خیر! بالاخره بیدار شدی؟

کتی اخم هایش را در هم کشید.
- کاش بیدار نمی شدم. بیدار شدن یعنی مواجه شدن با واقعیت. واقعیت هم اصلا قشنگ نیست.

چهره مادر متعجب شد.
- کدوم واقعیت؟

کتی داشت عصبانی می شد.
- واقعا فکر می کنین اگه وانمود کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده همه چی درست می شه؟ منظورم دوئل دیروزه. مرگ جرمی.

چهره مادرش هنوز متعجب بود.
- جرمی؟ اون که همین امروز صبح اومد دنبالت. ولی تو خواب بودی. گفتم بعد از ظهر بیاد.

کتی گیج شده بود. جمله بعدی مادر همه چیز را برایش روشن کرد.
- خواب دیدی؟ باید از قیافه عصبانیت حدس می‌زدم. می بینی که گاهی بیدار شدن و مواجه شدن با واقعیت می تونه خیلی قشنگ باشه. مثل یه فرصت دوباره. حالا زودتر بیا پایین. صبحانه آماده اس.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۵:۱۸ یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
× پست نتیجه توسط لرد ولدمورت نوشته شده ×

نتیجه دوئل آلانیس شپلی و لاوندر براون:


امتیازهای داور اول:
آلانیس شپلی: 23 امتیاز – لاوندر براون: 25 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
آلانیس شپلی: 23 امتیاز – لاوندر براون: 25 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
آلانیس شپلی:22.5 امتیاز – لاوندر براون: 27 امتیاز

امتیازهای نهایی:
آلانیس شپلی: 22.83 امتیاز – لاوندر براون: 25.66 امتیاز


برنده دوئل: لاوندر براون!

.............................


- بازش نمی کنم. خواهش می کنم اصرار نکنین.

آلانیس بسته کادو پیچی شده را با ناراحتی کنار گذاشت.
- وقتی حاضر نمی شه نیم ساعت از وقتشو به من اختصاص بده و توی جشن تولدم شرکت کنه، دلیلی نداره که کادوشو قبول کنم.

خانم شپلی تردید داشت که چیزی بگوید یا نه. نمی خواست دخترش را در روز تولدش غمگین ببیند.
بالاخره تصمیم گرفت فعلا چیزی نگوید. بسته را برداشت و جایی دورتر از هدایای دیگر قرار داد.

در پایان جشن، همانطور که حدس می زد، آلانیس کم کم به بسته نزدیک شد.
- کاغذ کادوشو... رنگ مورد علاقمه. یعنی... بازش کنم؟

مادر از فرصت استفاده کرد.
- البته که بازش کن. لاوندر دوست توئه.

و آلانیس هدیه را باز کرد.
دفترچه ای با جلد چرمی و نسبتا کهنه.
دفترچه را ورق زد.

خالی بود.

کمی ناامید شد.
- همین؟ نه پیامی... نه تولدت مبارکی... چیزی! لاوندر همیشه همینجوری بوده. بی احساس!

برخلاف آلانیس، خانم شپلی با دیدن دفترچه هیجان زده شد.
- صبر کن. این که یه دفترچه عادی نیست. پناه بر سر تا پای مرلین. آخرین باری که یکی از اینا دیدم، دوازده سالم بود. این خیلی خاصه!

آلانیس دفترچه را با دو انگشت گرفت و طوری که انگار شیء کثیفی است، بالا گرفت.
- چه خاصیتی داره دقیقا؟ حتی قشنگ هم نیست.

خانم شپلی با همان هیجان شروع به توضیح دادن کرد.
-این... راستش... تا جایی که یادمه، باید یه داستان توش بنویسی. هر چی که خواستی. و فقط برای یه بار می تونی واردش بشی. فکرشو بکن. یه دنیا خلق کنی و واردش بشی... عالی نیست؟

عالی بود!

حتی آلانیس هم نتوانست به بی نظیر بودن این ایده، اعتراف نکند.
- خب... جالبه... چطوری واردش می شم؟ کله مو بکنم لای صفحه هاش؟
و با انگشتانش شروع به ضربه زدن به جلد کتاب کرد.

خانم شپلی کمی فکر کرد.
- صبر کن... چطوری بود؟... آهان... مادربزرگم می گفت باید به تعداد سال های تولدت روی جلد... کتاب... ضربه... خدای من! آلانیس...

و آلانیس درست در عدد سیزده، ناپدید شد.

مادر، کتاب را ورق زد. خودش هم نمی دانست به دنبال چه چیزی می گردد. سعی می کرد گفته های مادر بزرگش در مورد خطر ورود به کتاب خالی را به خاطر بیاورد.

- باید مواظب باشی. همین که داستان معمولی تموم بشه، از کتاب میای بیرون... ولی کتاب خالی هیچوقت تموم نمی شه. فکرشو بکن... کتاب، دنیای واقعی نیست. توش نه خسته می شی و نه گرسنه و نه حتی پیر. تا ابد توی یه فضای خالی گیر می کنی... تا ابد از این صفحه به اون صفحه... و هیچی جز خلاء وجود نداره. هیچی!

چشمان مادر پر از اشک شد. ضربان سریع قلبش را احساس می کرد. کاش اجازه نمی داد هدیه را باز کند.
سعی کرد خودش را آرام کند. با این فکر که دفترچه را تا روز تولد خودش نگه می دارد... و در روز تولدش، داستانی نجات بخش برای دخترش می نویسد.

صدای مادر بزرگ ناخواسته در گوشش زنگ می زند.
- کتاب فقط برای یه نفره. وقتی یکی واردش شد، دیگه نمی شه ازش استفاده کرد. وسیله جالبیه. ولی خطرناک هم هست.

دو کلمه "خلاء" و "تا ابد" هنوز در ذهن مادر می چرخیدند...


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نتیجه دوئل آلانیس شپلی و لوسی ویزلی:


امتیازهای داور اول:
آلانیس شپلی: ۲۳.۵ امتیاز _ لوسی ویزلی: ۲۳ امتیاز

امتیازهای داور دوم:
آلانیس شپلی: ۲۲ امتیاز _ لوسی ویزلی: ۲۳ امتیاز

امتیازهای داور سوم:
آلانیس شپلی: ۲۳.۵ امتیاز _ لوسی ویزلی: ۲۴ امتیاز


امتیازهای نهایی:
آلانیس شپلی:۲۳ امتیاز _ لوسی ویزلی: ۲۳.۳۳ امتیاز


برنده دوئل: لوسی ویزلی!

..............................................

همزمان با طلوع آفتاب، آلانیس، کتری برقی را روشن کرد.

ولی کتری روشن نشد.

چون در دنیای جادویی برق در کار نبود. آلانیس سری به نشانه تاسف تکان داد و چوب دستی اش را به کتری چسباند. مشنگ ها هرگز چیز به درد بخوری درست نمی کردند.

با شنیدن صدای ضربه‌ای که به پنجره خورد از جا پرید.
جغد بود!
مسلما‏ یک جغد ویزلی!
جغد های ویزلی همیشه به پنجره می خوردند.

ولی این یکی کمی فرق میکرد.

بعد از برخورد به پنجره از جا بلند شد. یکی از پاهایش را مشت کرد و با عصبانیت به پنجره کوبید، در حالی که همزمان بال هایش را باز و بسته می کرد و جیغ می کشید.

آلانیس با دیدن این صحنه کمی ترسید. جغد بسیار طلبکار و پررو به نظر می رسید.

به خودش جرات داد و پنجره را باز کرد.

هیچ نامه‌ای به پای جغد بسته نشده بود. آلانیس تعجب کرد.
- تو که چیزی نیاوردی. چته پس؟

جغد جلو رفت و دست آلانیس را با خشونت گرفت و کشان کشان به طرف پنجره برد.

- هی، داری چیکار می کنی؟ منو کجا می بری؟

جغد گوش نمی کرد. پنجره را باز کرد و پنجه هایش را محکم دور دست های آلانیس پیچید.


فلش بک...دو روز قبل


صدای لوسی در فضای خانه پیچیده بود.
- بله بله از همونا می خوام. جغد مخصوص. با قابلیت حمل حداقل پنجاه کیلوگرم. لطفاً هوشمند باشه. قرار بره بسته رو تحویل بگیره و به جای دیگه ای منتقل کنه.

ساعاتی بعد، لوسی در حال صحبت با جغد بود.
- آلانیس شپلی‌. فهمیدی؟ اینم عکسشه. بذار تو جیبت گم نکنی. می بریش دره گودریک. تحویل رودخونه می دی. نزدیک رودخونه هم نشو. از بالا بنداز.

جغد فهمیده بود. او بهترین جغد اداره پست بود. نشان پست طلایی روی پرهای سینه اش برق می زد.


پایان فلش بک!


و حالا بسته در چنگش بود!

بسته پنجاه کیلویی معترض و پر سرو صدا را به دقت تحویل گرفت و به سمت دره گودریک پرواز کرد.





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ جمعه ۴ تیر ۱۴۰۰

اركوارت راكارو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۴ سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۲:۱۶ پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۲
از سی سی جی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 128
آفلاین
کنیچیوا ولدمورت ساما و دیگر داوران!

درخواست یه دوئل با این روباه نارنجیه یوان، رو داشتم و البته هماهنگ نشده ست.


چیوا آرکو!
ما خود، هماهنگ کننده هستیم.

این دعوت، پذیرفته نشد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۵ ۲۲:۵۰:۵۸



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ چهارشنبه ۲ تیر ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
توضیح دوئلی:

یکی از داورهای دوئل در روزهای آینده ممکنه حاضر نباشه. جایی که نتونه بیاد به جاش از ایوان روزیه که مدتها داور دوئل و یکی از بنیانگذاران اعظم تاپیک دوئل بوده استفاده ابزاری می کنیم.

.................

سوژه دوئل لاوندر براون و آلانیس شپلی: داستان جادویی!


توضیح:

شما به طور اتفاقی کتابی پیدا می کنین(یا به هر شکلی به دستتون می رسه)... این کتاب جادوییه و وقتی بازش می کنین ناخواسته وارد داستانش می شین! باید سعی کنین از کتاب خارج بشین.
توضیح بدین چه داستانیه(می تونه داستان معروفی باشه یا داستانی که خودتون ساختین)... به چه عنوانی واردش می شین و چطوری قراره ازش خارج بشین(می تونه شرط یا راه حلی برای خروج گذاشته بشه). این که موفق می شین یا نه به عهده خودتونه.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل ده روز( تا 23:59 شنبه 12 تیر) فرصت دارید.


جان سالم به در ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ سه شنبه ۱ تیر ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه دوئل کتی بل و جرمی آسترتون: بیداری!


توضیح:

شما یک روز صبح از خواب بیدار می شین. ولی در زمان یا مکانی که اصلا انتظارش رو ندارین.
توضیح بدین که کی یا کجاست و بعدش چی می شه.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، سه هفته ( تا 23:59 سه شنبه 22 تیر) فرصت دارید.
(جرمی با ده روز موافقت کرد. کتی سه هفته خواست. سه هفته رو دادیم. اگه اعتراض دارین برین جایی دور از سایت همدیگه رو بزنین. ما مخالف خشونتیم.)


جان سالم به در ببرید.

.................................

سوژه دوئل لوسی ویزلی و آلانیس شپلی: تبلیغ!


توضیح:

از شما دعوت می شه به عنوان مدل تبلیغاتی توی جادوگر تی وی(یا هر جایی) کار کنین.
شما فکر می کنین قراره چیز جالبی رو تبلیغ کنین. ولی وقتی کار شروع می شه می فهمین که یه چیز مسخره یا خلاف جبهه یا عقایدتون رو باید تبلیغ کنین و درباره اش حرف بزنین. طبق قرارداد هم نمی تونین انصراف بدین(می تونین بنویسین که اگه انصراف بدین چی می شه).
لازم نیست حتما یه جنس باشه. می تونه یه گروه یا مکان یا کلاس آموزشی یا هر چیزی باشه.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز ( تا 23:59 پنجشنبه 10 تیر) فرصت دارید.


مهلت دوئل بعد از اعلام سوژه قابل تغییر نیست.


جان سالم به در ببرید.




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ سه شنبه ۱ تیر ۱۴۰۰

لاوندر براون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۲۴:۵۴ سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲
از عشق من دور شو!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 263
آفلاین
سلام درخواست دوئل دارم با آلانیس شپلی. هماهنگ شده قبلا


تصویر کوچک شده

دختری تنها در میان باد و طوفان...

آیا او را رهایی خواهد بود از این شب غربت؟

یا مامانش دوباره او را به خانه راه خواهد داد؟

او در کوچه ی سرد قدم برمیدارد ومی اندیشد:

آیا ریختن آبلیمو در قهوه ی مادر کار درستیست؟


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۵ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
سوژه دوئل آمانو یوکاتا و ایزابلا سامربای: پینوکیو!

توضیح:

پینوکیو یه عروسک چوبی بود که هر بار که دروغ می گفت دماغش کمی دراز می شد. یک روز شما متوجه می شین که مشابه این اتفاق برای شما هم میفته.
با هر دروغتون، یه اتفاق یا تغییر جسمی یا روحی براتون پیش میاد.
توضیح بدین که چه اتفاقی میفته و نتیجه چی می شه و اون روز(یا دوره) رو که می تونه روز خاصی براتون باشه چطوری می گذرونین.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل ده روز(تا 23:59 چهارشنبه 9 تیر) فرصت دارید.


مهلت دوئل ها بعد از اعلام سوژه، قابل تغییر نیست.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.