بررسی
پست شماره ۴۲۸ مرگخواران دریایی، لوسی ویزلی:
لوسی عزیز تو آخرین نقدی که برات انجام دادم، در مورد سوژهها و نحوه پیشبردشون باهات صحبت کردم و ازت خواستم رو این موضوع تمرکز کنی و سعی کنی بدون اینکه تغییری تو سوژه پیش بیاد، پست بزنی. تو پست قبلی که درخواست نقد دادی و لرد زحمت نقدش رو کشیدن، به این موضوع توجه کرده بودی، یعنی به جای جلو بردن سوژه، از موقعیت استفاده کرده بودی. اما بیا ببینیم در مورد این پست هم این کار رو کردی یا نه.
نقل قول:
-یه کاری بکنین منو خورد!
-چیکار کنیم؟
اما دیگر دیر شده بود،کوسه در یک حرکت بلاتریکس رو نوش جان کرد و دور شد.
شروع پستت قابل قبول بود.
همینجا دو تا نکته بهت بگم... اول اینکه وقتی میگیم به سوژه شخصیتها توجه کنین، منظورمون چیه؟
مثلا همین بلاتریکس... شخصیت جدی و خشنی داره. همچین شخصیتی وقتی یه کوسه داره میاد سمتش بخورتش، به نظرت چیکار میکنه؟ جیغ میکشه و از بقیه کمک میخواد؟ اگر این پست من بود، بلاتریکس پستم شروع میکرد به تهدید کردن کوسه و زمین و زمان که حق نداری من رو بخوری و من فلانیام و از این حرف ها.
نکته دوم این که استفاده از موقعیت رو اینجا میشد انجام داد. میشد یه پست کامل راجع به بحث کوسه و بلاتریکس نوشت. اینجا دنیای جادوییه... کوسه میتونه حرف بزنه، درخواست داشته باشه، لج کنه. یا اصلا با اینا دوست بشه!
برگردیم سراغ کاری که شما کردی. اشتباه نبود، بخاطر همین گفتم شروع پست قابل قبوله. میتونست قویتر باشه، اما همین که نوشتی هم مشکلی نداره.
نقل قول:
-خب بلا رو خورد راحت شدیم دیگه...میشه برگردیم پیش وحشی های باکمالات؟
همه نگاه زهر آلودی به رودولف انداختند و پیتر که احساس مسئولیت می کرد، به جای بلا کروشیویی رو به سمت رودولف روانه کرد.
دیالوگ رودولف عالی بود. دقیقا بهترین استفاده رو از شخصیت رودولف کردی. آفرین. اما برای شکلکش انتخاب های بهتری هم وجود داشت.
پیترت هم خیلی خوب بود. برای من دقیقا یادآور پیتر چت باکس بود. به نظر من این بخش، نقطه قوت پستت بود. توصیف شخصیتهای خیلی خوب و طنز کافی! اما یه مشکلی داشت که اسمش مشکل هم نیست البته... یه ایراد کوچیک.
یادت باشه وقتی میخوای بعد دیالوگ، توضیح و توصیفی بنویسی، بینشون یه خط فاصله بذاری که از هم جدا بشن.
-خب بلا رو خورد راحت شدیم دیگه...میشه برگردیم پیش وحشی های باکمالات؟
همه نگاه زهر آلودی به رودولف انداختند و پیتر که احساس مسئولیت می کرد، به جای بلا کروشیویی رو به سمت رودولف روانه کرد.البته این کار رو تو تمام پست انجام دادی، اینجا احتمالا از دستت در رفته که انجام ندادی.
نقل قول:
رودولف همانطور از درد بندری می رفت داد زد:
-بلا جانشین انتخاب کرده؟ ای بگم مرلین چیکارت نکنه...آآآآآآآآآآ
اگر این پستت پست دوئل بود یا قرار بود به هر دلیلی امتیاز دهی بشه، به نظر من امتیازی که میگرفت برای بخش اول پستت که میشه تا قبل این تیکه میبود.
جملهای که در مورد رودولف نوشتی، یه «که» کم داشت و این بخش «از درد بندری میرفت» هم خوب نبود. میتونستی خیلی قشنگ تر توصیفش کنی. اما بخش اول دیالوگ رودولف خوب بود.
نقل قول:
مرگخوران به دور و بر نگاه کردند،شب بود و دریا ترسناک بود. جلبک های بلند خش و خش می کردند،ماهی مثل لکه های سیاهی از زیر پایشان رد می شدند،صخره ها مثل هیولا بودند،دریا نه سری داشت و نه تهی و ...
اینجا یه صحنه توصیف کردی، صحنهای که میتونست به یکی از نقاط قوت پستت تبدیل بشه، اما نشده.
نقل قول:
مرگخوران به دور و بر نگاه کردند،شب بود و دریا ترسناک بود.
«شب بود و دریا ترسناک بود» یه جوریه... میشد نوشت: دریا در شب ترسناک بود.
نقل قول:
جلبک های بلند خش و خش می کردند،
جلبک مگه خش خش میکنه؟!
وقتی یه صحنه داری توصیف میکنی که قراره حسی رو به خواننده القا کنه، باید بهش زمان بدی تا خواننده بتونه تاثیر هر جمله رو حس کنه و اون صحنه جلوی چشمش شکل بگیره. این خیلی کار راحتیه. کافیه فقط بین جمله ها فاصله بذاری.
مرگخوران به دور و برشان نگاه کردند.
شب بود و دریا ترسناک بود.
جلبک های بلند خش و خش می کردند.
ماهیها مثل لکه های سیاهی از زیر پایشان رد می شدند.
صخره ها مثل هیولا بودند.
دریا نه سری داشت و نه تهی و ...من الان فقط جملههات رو جدا کردم از هم تا منظور حرفم رو بهتر متوجه بشی. اما خب کلا باید برای این بخش وقت بیشتری میذاشتی تا توصیف بهتری انجام بدی. اگر من بودم اینجوری مینوشتم:
مرگخوران به دور و برشان نگاه کردند.
در تاریکی شب، دریا ترسناک تر از هروقت دیگری بود.
شاخه درختان با هر وزش باد خش خش میکردند.
ماهیها مثل لکه های سیاهی از زیر پایشان رد میشدند.
صخره ها همچون هیولاهای غول پیکر دور تا دورشان را احاطه کرده بودند.
این اولین چیزی بود که ذهن من رسید. قطعا شما اگر وقت بذاری و بشینی فکر کنی بهتر این این رو میتونی بنویسی.
به نسبت قبل خیلی بهتر سوژه رو کنترل کردی.
توجهت به شخصیتها و سوژههاشون بیشتر شده و طنزت هم پیشرفت خوبی داشته.
سعی کن برای انتخاب کلمات و افعالت وقت بذاری. اولش ممکنه کمی سخت باشه برات، اما بعد یه مدت به طور خودکار این کار رو انجام میدی و دیگه لازم نیست براش وقت بذاری.
موفق باشی.