اسم:سومین
فامیلی:کیم
قد:170
سن:15
چوب دستی:35 سانتی، موی پریزاد،چوب گردو
حیوان خانگی:موش سفیدی به اسم«یوکی»
پاترونوس:اهو
جارو:نیمبوس2000
خصوصیات ظاهری:قد بلند اندام خوب و کشیده،موی خرمایی روشن،چشمای قهوه ای روشن، پوست گندمی
خصوصیات اخلاقی:مهربون، کمی خجالتی، قوی، شجاع، با اعتماد بنفس، خونگرم،اجتماعی، باهوش،شیطون، کیوت، دوست داشتنی،همیشه لبخند به لب داره،خشن
بیوگرافی:{توی یه خانواده ثروتمند در کره بدنیا اومده در 10 سالگی پدر و مادرشو از دست میده و تا قبل از اینکه وارد هاگوارتز بشه با برادر بزرگترش( جونگهیون )زندگی میکرده در سال سوم به همراه جئون یونگ درخواست یکی از کمپپانی های کره ای برای کار اموزی را قبول کرد و تا الان که وارد سال پنجم میشود در دوران تعطیلات کار اموزی ان کمپانی میباشد}
یه روز در اواخر تابستون که روز تولدش هم بود( 13 سپتامبر)به همراه برادرش به خرید رفتن وقتی از مغازه کیک فروشی بیرون میان همونطور که مشغول گفتن و خندیدن با جونگهیون بود از کوچه ای باریک رد شدن اما یه صدایی از اون کوچه میمومد یه صدایی مثل یه جیغ دختر بود سومین کنجکاو شد و به جونگهیون گفت و با هم به سمت کوچه رفتن
وقتی نزدیک وارد کوچه شدن دوتا پسر رو دیدن که محکم دختر حدودا 16 ساله ای را میزدند سومین و جونگهیون با دیدن اون صحنه فوری وسایلی که خریده بودن رو روی زمین گذاشتن و به سمت اون دختر رفتن تا کمکش کنن بعد از یه درگیری اون دو پسر رفتن سومین خونی رو که از لبش میومد رو پاک کرد و به سمت دختر رفت جونگهیون هم که به دنبال اون دوتا پسر رفته بود از سر کوچه دوان دوان به سمت سومین و اون دختر اومد
سومین:حالت خوبه چیزیت نشده؟؟ میخوای بریم دکتر؟؟
دختر:حالم خوبه اسیب جدیی ندیدم نه ممنونم نیازی نیست
جونگهیون:مطمئنی؟؟اخه پات اسیب دیده
دختر:بله، ممنونم که کمکم کردید
سومین با لبخند گفت:خواهش میکنم کار خاصی نکردیم راستی من سومینم اینم برادر بزرگترم جونگهیونه اسم تو چیه؟
دختر:خوشبختم من می سونگ هستم
جونگهیون و سومین:همچنین می سونگ
وقتی به همراه می سونگ خانه رفتن نامه ای را هنگام باز کردن در نامه ای از لای در افتاد جونگهیون اون رو برداشت و متوجه شد که سومین در هاگوارتز قبول شده(جونگهیون سال ششم هاگوارتزه)بدون هیچ حرفی او نامه رو به سومین داد
سومین بعد خوندن نامه خیلی هیجان زده و خوشحال شدو پریدو جونگهیونو بغل کرد طوری که جونگهیون احساس میکرد مهر های کمرش الاناس که خورد بشه
وقتی وارد هاگوارتز شد خیلی زود با کل بچه ها اشنا شد و با همه دوست شد به جز جئون یونگ که خواهر دوست برادرش بود چون اون دختر زیاد با کسی گرم نمیگرفت اما اون دختر بشدت باهوشی بود و به نظر سومین خیلی هم مهربون بود اما نشون نمیداد بعد از یه مدت از طریق برادراشون اونا بیشتر باهم اشنا شدن و این باعث شد به دوستای صمیمی هم تبدیل شن
متاسفانه اسامی ساختگی تایید نمیشن. شما باید از بین لیست اسامی شخصیتهای گرفته نشده که با رنگ مشکی هستن یک شخصیت رو انتخاب کنین.
تایید نشد.