هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ سه شنبه ۹ شهریور ۱۴۰۰

کروینوس گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۶ پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱
از عمارت پر شکوه گندزاده کش گانت!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 19
آفلاین
نتــــــــیـــــجه!
اینو نقد می کنی؟ (با معیار های مرگخواری)
یه سوالم دارم: با این روال کی می تونم بیام تو خونه‌ات؟ (منظور اینه که کی مرگخوار می تونم بشم؟)




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ سه شنبه ۹ شهریور ۱۴۰۰

ریونکلاو، مرگخواران

دیزی کران


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۹ سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
دیروز ۸:۲۱:۲۲
از کنار خیابون رد شو. ಠ_ಠ
گروه:
مرگخوار
ریونکلاو
کاربران عضو
ایفای نقش
ناظر انجمن
پیام: 235
آفلاین
سلام ارباب
خوبید؟ نجینی خوبه؟
لطف می کنید این رو نقد کنید.
بنظرتون خلاصه و توصیف ها خوب شده؟
پیشاپیش خیلی ممنان.


تصویر کوچک شده

بیکار ترین مرگخوار اربــــــــــــــاب

~ only Raven ~


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۵ یکشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰

آلانیس شپلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۹ چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 128
آفلاین
ارباب!

نقد میکنید؟

پیشاپیش باتشکر.


آلانیس!

نقد شما را نوشتیم. ولی ناگهان سه تا گربه پریده و از دستمان قاپیده و فرار کردند.
امیدواریم برای شما آورده باشند!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۷ ۲۳:۱۴:۲۱


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ جمعه ۵ شهریور ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
کت!

سلام کت!


بررسی پست شماره 666 باشگاه دوئل کتی بل:


نقل قول:
کتی، با سردرگمی، به نامه ای که توسط عنکبوتی پشمالو برایش فرستاده شده بود، نگاه میکرد.
عنکبوت پشمالو انتخاب خوبی بود.
ولی "نگاه کردن" برای شروع این پست، خیلی مناسب نیست. بد نیست. ولی می شد کمی عقب تر رفت. صحنه رو کلی تر شروع کرد. می شد از همین عنکبوت کمک گرفت.


نقل قول:
کتی، نامه ای که پایینش مهر مرگخوار نمونه خورده بود را، جلوی صورت قاقارو تکان داد، که عینکش را کمی پایین آورده بود و داشت، با آن پز میداد.
جمله اشتباهه. این اشتباه بودن باعث می شه خواننده ای که داره اینو می خونه یه لحظه گیج بشه. برگرده و از اول بخونه. درستش این می شد:
کتی، نامه ای که پایینش مهر مرگخوار نمونه خورده بود را، جلوی صورت قاقارو که عینکش را کمی پایین آورده بود و داشت با آن پز میداد، تکان داد.


ویرگول اضافه می ذاری. بعد از "داشت" ویرگول لازم نیست. اونجا مکث نمی کنیم. یا مثلا اینجا رو ببین:
نقل قول:
در این چند روزه، بنظر می آمد، کتی حیوان است و قاقارو صاحبش.
بعد از به نظر می آمد هم ویرگول نمی ذاریم. و اینجا:
نقل قول:
قاقارو، آهی کشید. هیچ وقت، تا این اندازه، خسته و درمانده، نبود.
هیچکدوم از ویرگولا لازم نبود!
قاقارو آهی کشید. هیچ وقت تا این اندازه خسته و درمانده نبود.


نقل قول:
کتی، دستش را زیر چانه اش زد.
- تو میدونی ترور کردن اصلا یعنی چی؟
این که کتی ندونه ترور کردن یعنی چی، ایده جالب و بامزه ای بود.


نقل قول:
تمام سعیش را میکرد که اضظرابش را، پنهان کرده، و بسیار خونسرد نشان داده شود
بسیار خونسرد به نظر برسد.


نقل قول:
- مصدر کلمه ترور، از تروریدنه. او ترورید، پس تو هم بترور، ترور!
این جاش عالی بود. خیلی خوب بود. این هم همینطور:
نقل قول:
- چونکه بهمون دستور دادن ترورش کنیم. نه اینکه بکشیمش!



نقل قول:
چند روز بعد، موقع شام، دامبلدور تهدید کرده بود که اگر، بار دیگر بخواهند اذیتش کنند، از مدرسه اخراجشان میکنند؛ و وقتی که کتی، پرسیده بود، میدانی چه کسی، پشت این قضایا است؟ یا همه این حرف ها، قمپز در کردن است؟ به او، مشکوک شده بود.
اینجا کمی سریع پیش رفته. ولی ایرادش این نیست. ایرادش چیزیه که دامبلدور گفته (که به شخصیتش نمیاد) و جواب کتیه( که اصلا شبیه حرف زدن یه دانش آموز با مدیر نیست.).


نقل قول:
کتی، اخمی کرد. در این چند روزه، بنظر می آمد، کتی حیوان است و قاقارو صاحبش. پس، با خودش قسم خورده بود. اگر در برابر فکر ها و رفتار های قاقارو، احساس خنگ بودن بکند، عینکش را زیر پا، له میکند.
اینجاش کمی ضعیف بود. در مورد قسمش باید یه حرکت جالب تر یا عجیب تر پیدا می کردی. مثلا حتی خوردن عینک هم می تونست جالب تر از له کردنش باشه.


موقع نوشتن به موقعیت دقت کن. مثلا برای بخشی که کتی داره داخل دفتر خاطراتش می نویسه کلی شکلک گذاشتی. اونجا نمی تونه شکلک داشته باشه. یه یادداشته. صحنه نیست. ما حالت کتی رو می تونیم تصور کنیم ولی حالت نوشته ها رو نه.


قسمت فرار توی کتابخونه خوب بود. استفاده از لوموس به جای طلسم دفاعی هم خوب بود.
صحبت های کتی با قاقارو خوبه... ولی بهتر بود کمی خلاصه می شد. خوباش می موند و معمولیاش حذف می شد.


ایده خوبی داشتی. این که کتی ندونه ترور یعنی چی، خیلی دوست داشتنی و معصومانه بود.
این که فکر کنه ترور یعنی اذیت کردن، کمی کلی بود. به نظر من اگه جزئی ترش می کردی کارت راحت تر می شد. مثلا ترور یعنی ریششو به یه جایی گره بزنیم. یا ترور یعنی پرتش کنیم توی یه چاله آب!
و بعد نقشه کشیدن برای این کار.

در مورد این پست هر سه تا داور یه نظر داشتن.
خوب بود... ولی خیلی خیلی کشش دادی! همون کش دادن، به ضررت تموم شد.

ویرگولات رو خییییلی کمتر کن. بعد از یه مدت واقعا خوندن پست رو دچار اختلال می کنه!

ارتباط کتی و قاقارو خوبه. ولی گاهی زیادی حرف می زنن. سعی کن وقتی برای سراغ ارتباطشون که واقعا حرف جالبی برای گفتن داشته باشن.

طنزت ساده و قشنگه.

صحنه ها رو تقریبا خوب توضیح می دی. هنوز برای بهتر شدن جا داره ولی به هر حال خوبه.

همین پست اگه خیلی خلاصه تر می شد و کمی هم جمله ها و علامت هاش اصلاح می شدن، امتیازش خیلی بیشتر می شد.

...........................................

کروینوس!

نقل قول:
معیار مگـــــ... چی‌چی هم تاثیر بده!
ما نفهمیدیم معیار چی رو باید تاثیر بدیم! چون مرگخوار شدن که نیست!


بررسی پست شماره 109 خورندگان مرگ، کروینوس گانت:


پستتون خیلی طولانیه. توی سوژه های عادی، اگه لازم نیست به جای خاصی از داستان برسیم، بهتره کوتاه تر بنویسیم. سوژه ای که پست های کوتاه تر می خوره زنده تر می مونه. حتی خیلی جاها دیدم چهار تا پست کوتاه یا متوسط رو می خونن ولی یه جایی که یه پست طولانی زده شده رو حوصله ندارن بخونن و ادامه ندادن.


نقل قول:
-عه، ارباب... چیز شد، تفاهم سوء!
شروع بدون قطع ارتباط با آخر پست قبلی شروع خوبی بود. آخر پست قبلی احتیاج به عکس العمل داشت که شما هم این عکس العمل رو نشون دادین.


نقل قول:
لرد سیاه یک دستش را به زیر چانه اش گرفت و با صدایی خشمگین تر از پیش، گفت:
-ما را چه فرض کردی هکتورمان؟ تو بلد نیستی دست و پات رو جمع کنی!
لرد، توی دیالوگاش نمی گه هکتورمان! اینو من می گم. فقط هم توی تاپیک های غیر ایفای نقشی.


نقل قول:
-کراب! چرا وسط حرف اربابی به بزرگی ما می پری؟
این جمله خوب بود. برای لرد مناسب بود.


نقل قول:
هکتور هنوز هم مشغول جر و بحث با لرد سیاه بود، که ناگهان صدایی همه را به خود آورد.
جرو بحث عبارت مناسبی برای این جا نبود. مرگخوار نمی تونه با لرد جرو بحث کنه. هکتور می تونه مشغول توجیه کار خودش باشه. می تونه سرگرم آوردن عذر و بهانه باشه.


نقل قول:
-ای ماگل پست فطرت! به چه حق به خادممان دست می زنی!
این جا لرد گفته خادممان. این برخلاف "هکتورمان" بالایی قابل قبوله. چون اولا خادم، اون مالکیت رو کمی متعادل می کنه و دوما لرد داره از مرگخوارش جلوی یه غریبه ماگل، طرفداری می کنه. هم کلمه و هم موقعیت، برای ملایم تر شدن لرد، مناسبه.


نقل قول:
ماموران با تعجب به لرد سیاه زل زده بودند. باید هم تعجب می کردند، چرا که یک فرد که پوست سبز دارد و دماغ ندارد، به قطع در میانشان وجود نداشته است!
سبز چرا! مگه فضاییه!


نقل قول:
و بعد لرد چوبدستی اش را در آورد و با صدایی خشمگین ورد «آوداکداوارا» را گفت و مامور که به لرد و مرگخواران دلقک گفته بود، جسد بی جانش بر زمین افتاد و سپس سی جسد دیگر هم پایین افتاد...
جمله آخر زیادی اغراق آمیزه. برای افتادن سی جسد، باید یه درگیری درست و حسابی بین جادوگرا و پلیس دربگیره. اگه قرار باشه اینو بنویسیم، باید یه اشاره ای هم به اون بکنیم.


نقل قول:
که ناگهان صدایی پیر از بالای یکی از ساختمان ها آمد...

-سلام نتیجه!

پیرمردی که موهای نامرتب و لباس بلند و سیاهی بر تن داشت در بالای ساختمان پا هایش را تکان می داد...
ورود کروینوس بامزه بود. جالب بود. شخصیتش هم با وجود این که زیاد حضور نداشت جالب بود.


مواظب صحنه ها باشین. گاهی تلاش برای طنز شدنشون از خود شخصیتا جلو می زنه.


می رسیم به مهم ترین بخش. سوژه!

توی پست شما یه درگیری ایجاد شده. بین پلیس و جادوگرا. اینجور درگیریا و شلوغیا، وقتی ارتباط مستقیم به سوژه نداشته باشه، بهتره زودتر جمع بشه. شما هم جمعش کردین. این ک پلیسا از سوژه خارج بشن خوب بود.

نکته بعدی استفاده از موقعیت بود.
سوژه اصلی اینه که اینا دنبال یه ماشین می گشتن... اون همه ماشین پلیس اونجاست. می شه ازشون استفاده کرد. بهتر بود یه اشاره ای به این موضوع می شد.

نکته سوم ورود کروینوس بود که همونطور که گفتم جالب بود. ولی زمانش خیلی مناسب نبود. آخر پست بهتر بود اینجوری تموم نمی شد. این جا سوژه بعد از درگیری با پلیس، کمی از اصل خودش دور شده. کروینوس می تونست وارد بشه، ولی بعدش بهتر بود یه اشاره ای به اصل سوژه و این که الان کجاست یا بعد از این می شه چیکار کرد می کردیم.


موفق باشید!




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰

کروینوس گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۶ پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱
از عمارت پر شکوه گندزاده کش گانت!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 19
آفلاین
نتیجــــــه!
برای همه رو نقد می کنی، برای ما رو نه؟
این بود از آرمان های سالازار؟

حالا اگه می خوای نفرین سالازاری‌م نگیرتت اینو نقد کن!
معیار مگـــــ... چی‌چی هم تاثیر بده!




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۸:۳۷ چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
سلام بر ارباب بزرگان!
میشه لطفا این چیز رو نقد کنید؟ سپاس فراوان!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ سه شنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰

اسلیترین، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

اسکورپیوس مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
امروز ۶:۴۲:۰۲
از دست حسودا و بدخواها!
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ایفای نقش
ناظر انجمن
پیام: 216
آفلاین
ارباب! این پست دوئل رو می بینید؟ اگه میشه نقدش کنید.
همراهش یه پیتزا و نوشابه هم اوردیم! برای شما نه! برای نجینی. برای شما ساندویچ قیمه و کرفس همراه با عسل اوردم.
اگه میشه نقد پیام شخصی باشه.


الان چرا قدرت بینایی ما رو زیر سوال بردی؟

ما کرفس و عسل نمی خواهیم. پیتزا هم نمی خواهیم. برای ما چیزهای خوشمزه تری بیاورید.

شد... نقد، پیام شخصی شد.

روش هم کمی قیمه ریخته. یه نفر که نمی دونست قیمه رو نباید ساندویچ کرد، برامون ساندویچ قیمه فرستاده بود.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۲ ۲۲:۳۶:۰۷



پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰

رابرت هیلیارد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۲ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۷:۲۲ یکشنبه ۲ آبان ۱۴۰۰
از بغل ریش بابا دامبلدور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 80
آفلاین
سلام ارباب!
میشه اینو نقد کنید؟

ممنون!


نقد پست شما ارسال شد.






ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۲۲ ۲۱:۳۶:۰۳

بابا دامبلدور!

یه ریونی خفن...

Only Raven


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام کتی!

چرا نوشته هاتو می کنی تو چشم ما کتی؟ اونی که عینکی شده ما نیستیم! ما خوب می بینیم!

پلید و سیاهیم کتی!


نقل قول:
در فکر اینم به عینک قاقارو چسب دوقلو بزنم نتونه برش داره.
فکر خوبیه. روی همه کسایی که عینکشونو نمی زنن اجرا می کنیم.



بررسی پست شماره 607 خاطرات مرگخواران، کتی بل:


نقل قول:
-هوی، کتی! مواظب باش.
شروعت قشنگه. کوتاه و ساده اس و به خواننده می گه که با یه پست سرگرم کننده طرفه. گذشته از این درباره شخصیت کتی هم کمی سرنخ بهمون می ده.


نقل قول:
گومپ!
به طور متوالی، کتی، در طی دو روز، چهل و نه بار جلویش را ندید، و با وسایل مختلفی برخورد کرد. اعم از دیوار، تیر چراغ برق، در خانه ی ریدل ها، کله ی دیزی، و تابلوی خیس رنگ و وارنگ پلاکس.


گومپ!

در طی دو روز گذشته، کتی چهل و نه بار جلویش را ندیده بود و بطور متوالی با وسایل مختلفی برخورد کرده بود. وسایلی مثل دیوار، تیر چراغ برق، در خانه ریدل ها، کله دیزی و تابلوی رنگارنگ و هنوز خیس پلاکس.


چیزی که خودت نوشتی هم کاملا قابل فهم بود. ولی بهترین شکلش نبود. اینجوری کمی بهتر و رساتر شد. این فقط در مورد ظاهر و جمله هاست.
در مورد مفهومش:
توی دو خط کتی رو برامون توصیف کردی. خیلی هم خوب این کار رو انجام دادی.
موقع توضیح دادن فرصت های کوچیکی برامون پیش میاد که می تونیم ازشون استفاده کنیم و نوشته هامون رو جالب تر و متفاوت کنیم. این جا وقتی قرار شد از وسایلی که کتی باهاشون برخورد کرده اسم ببری، این فرصت پیش اومد. یکی دو مورد اولی( دیوار و تیر و در) عادی بودن. فکر کردم این فرصت رو از دست دادی... ولی خوشبختانه بعدش رسیدی به چیزای غیر عادی و جالب. همین کارو باید بکنی. وقتی قراره اینجوری مثال بزنی، یادت باشه که اینحا دنیای جادوییه. پر از چیزای عجیب و غریب. بهتره به جای وسایل عادی، از اونا استفاده کنیم.


نقل قول:
- قسم میخورم، این بار پنجاهمی بود که رفتی تو دیوار، کتی!

کتی، کله ی قلمبه قلمبه شده و پر از باند اش را، به سمت قاقارو چرخاند.
- برای بار ده هزارم... چشمام خوب میبینه و ضعیف نیست!
این جاش خوب بود. هم دیالوگ و هم توضیح. می شد قبل از جواب کتی اشاره ای به ضعف چشماش کرد. مثلا قاقارو بهش می گفت قبول کن که خوب نمی بینی. یا خود کتی می گفت که : "می دونم چی می خوای بگی. چشمای من ضعیف نیست." ولی به همین شکلی که نوشتی هم خوبه.


نقل قول:
آخ و اوخی کرد و پای گچ گرفته اش را، روی زمین کشید و بلند شد. در طی این چند روز، قاقارو، چندین روش مختلف را برای بردن کتی، به چشم پزشکی، امتحان کرده بود. گاز گرفتن، خبر کردن دوستان تشنه ی خونش، ( در هر حال این روش هم جواب نداد. کتی، آنقدر مشت و لگد پراند، که دست پلاکس شکست و پای دیزی، ناکار شد. جرمی هم فرار کرد تا این ضربات، شامل حالش نشود. ) زدن پس کله ای با ضربات نینجایی و رشوه دادن خوراکی و پول! ولی، هیچ کدام، نه تنها جواب نداده، بلکه کتی را هم ناکار کرده بود.
اسم های توی پست هات همیشه یکسان نباشه. مواظب این مورد باش. حساسیت ایجاد می کنه. هممون دوستایی داریم که دوست داریم ازشون توی نوشته ها استفاده کنیم. ولی خودتو محدود به سه نفر نکن. ممکنه یکی دیگه سوژه و شخصیتی داشته باشه که بیشتر به درد داستانت بخوره. دوستات می تونن مرکز خیلی از نوشته هات باشن ولی بقیه رو هم فراموش نکن. به سوژه های بقیه هم دقت کن و بشناسشون.

کتیت خوب شده. این سوژه خیلی بهش میاد. خوب هم می نویسیش. توی سوژه های مختلف خوب می شه ازش استفاده کرد. بجز خوردن به در و دیوار می تونه اشیا رو اشتباه بگیره و خرابکاری کنه. مثلا از نقشه های مهم مرگخوارا به جای دستمال سفره استفاده کنه. آدما رو با هم عوضی بگیره و مثلا به جای پلاکس، بپره رو سر لرد.


نقل قول:
کتی، دست شکسته اش را در هوا تکانی داد و روی صندلی کنار در نشست.
فرصت!
می تونست اشتباه ببینه و در حالی که داره توضیح می ده چشماش مثل عقاب می بینن، نقش زمین بشه.

نقل قول:
کتی، جیغی کشید و به گوشه ی اتاق، فرار کرد.
- عین کله زخمی؟

تمام فکر و ذهن کتی، همین شده بود. خودش، میدانست چشمانش ضعیف است. اما، نمیخواست عین کله زخمی شود. از این افکار خسته شده بود.
اینجاش خوب بود.


نقل قول:
قاقارو، بعد از اینکه سوپی آماده درست کرد و به زور، داخل حلقوم کتی کرد، روی صندلی پایه بلندی نشست و با تلفن ماگلی، با جایی تماس گرفت.
- غر... غر میغرایر...
- سلام! از عینک فروشی حرف میزنم. فکر میکنم مشکل برای تلفنتونه. چون صدای حیوون میاد.
این جاش هم خوب بود. خنده دار بود.


نقل قول:
قاقارو اخمی کرد. گوشی اپلی درآورد و صفحه ی گوگل ترنسلیت را باز کرد. قسمت اول را گزینه ی زبان پشمالو ها انتخاب کرد، و قسمت دوم را زبان ماگل ها.
- سلام! قاقارو نیستم. میشه یه لیوان با فرم سفید سفارش ندم؟

قطعا، ترنسلیت دقیق حرف نمیزد. فرد پشت تلفن، من منی کرد.
این جاش خیلی خوب بود. سوژه خوبی پیدا کردی. خیلی هم خوب ازش استفاده کردی.


نقل قول:
- اَ... قاقارو! شبیه دانشمندا شدی!
عکس العملش بامزه بود.


داشتم فکر می کردم کتی چرا راضی شد بره پیش چشم پزشک! که نرفت. البته می تونه بره. کافیه بعدش مقاوت کنه و عینکش رو نزنه. ولی به هر حال این سوژه خیلی به کتی میاد. خوب می نویسیش و خوب ازش استفاده می کنی. تو موقعیت های دیگه هم می تونی خوب استفاده کنی. همونطور که اول پست سر نخ داده بودی، جالب و سرگرم کننده بود. طنزش خوب بود. شخصیت کتی خوب بود. اینجوری خیلی زود تبدیل به شخصیتی می شه که توی سوژه ها خیلی به درد می خوره و می شه از وضعیتش استفاده کرد.
توضیحات عالی نبودن، ولی خوب بودن. با تغییرات خیلی جزئی می تونن عالی بشن.
شکلک ها خوب و به جا بودن. ولی مثلا برای کسی که پشت تلفن داره حرف می زنه بهتره شکلک بغل کردن نزنیم! نمی تونه بغل کنه. فوقش می شه شکلک لبخند زد که فکر کنیم از لحنش می شه لبخندش رو تشخیص داد. ولی به هر حال خیلی هم مهم نیست.


ایرادات خیلی ریز و جزئی بودن. پستت خوب بود. آفرین. کتی خوب.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
سلام اربابا!
خوب و پلید هستید؟


در فکر اینم به عینک قاقارو چسب دوقلو بزنم نتونه برش داره. اما حالا که فعلا خوشش اومده از این موجود دو چشم سفید!
میشه لطفا، اینوبرام نقد کنید؟
ممنان!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.