اطلاعات شخصینام: آماندا
نام خانوادگی: ویلیامز
نام کامل: آماندا مورفئوس ویلیامز
تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۲۰۰۴
محل تولد: نامعلوم
ملیت: بریتانیایی
محل زندگی: لندن - انگلیس
تایپ شخصیتی: INTP یا منطقدان
دنیای جادوییگروه هاگوارتز: ریونکلاو
جبهه: مرگخواران
ردهی خونی: اصیل زاده (به گفته بانو الیزابت)
پاترونوس: نهنگ ۵۲ هرتزی
چوب دستی: چوب درخت مانگرو، رگ هیولای کراکن، ۱۴ اینچ و انعطاف پذیر.
حیوان خانگی: گربه مشکی با چشمان طلایی رنگ.
ظاهر و اخلاقیاتچهره: موهای کوتاه، لخت و مشکی. چشمان طوسی. پوست سفید یا رنگپریده. قد ۱۷۵ سانتیمتر و وزن ۵۲ کیلوگرم.
ظاهر: تو سه حالت دیده میشه! لباس ریونکلاو تنشه، یا هودی
آبی/
مشکی پوشیده. بین ماگلها هم لباس
طوسی میپوشه. کلا نمیخواد تو دید باشه!
اخلاقیات: ساکت و عاشق کتاب و موزیک. خوابالو و آنتیسوشال. فراموشی داره؛ فقط آهنگا و کتاباش یادش میمونن و حتی اسم آدما رو هم فراموش میکنه. همیشه خوابه؛ سر کلاس، سر غذا، سر کوییدیچ. به طور خلاصه همه جا خوابه، همه چی رو هم سریع فراموش میکنه!
علایق و تنفراتعلایق: پتو، هندزفری، پلیلیست آهنگاش، همهی کتابها
تنفرات: ورزش کردن، بازی کردن و ماجراجویی
عادتها: خوابیدن، آهنگ گوش دادن و درس/کتاب خوندن
زندگی شخصیوالدین: آماندا نمیدونه خانوادش یا حتی والدینش کی هستن.
توضیح کوتاه از گذشته: آماندا یه دختر عجیب و غریبه. اون هیچی از دنیای قبل از ده سالگیش یادش نمیاد. تنها چیزی که آماندا به خاطر داره اینه که یه روز از خواب بیدار شد و روز تولد ده سالگیش بود پیش آدمایی که نمیشناخت. شاید یه اتفاقی اون موقع افتاده که آماندا همین الان هم فراموشی داره. آهنگها و کتابهاش هستن که هرگز فراموششون نمیکنه. اون اکثر اوقات اسم آدما رو هم فراموش میکنه و به خاطر همین به دردسر میوفته.
آماندا از بچگی تو یه یتیم خونه تو همراسمیت زندگی میکرد. بانوی یتیم خونهی مجیک (
Magick) که اسمش مادر لیزی یا بانو الیزابته، بهش درباره زندگی گذشته آماندا یه چیزایی گفته.
اینا چیزایین که آماندا یادش مونده و روی یه کاغذ نوشته تا یادش نره.
از هرچی و هرکس متنفره. به خاطر همین همش تو اتاقشه و باعث شد خوابآلو به نظر بیاد. البته اون خوابآلو هست. به قدری که کل اوقات در حال گوش دادن به موزیک خوابش می بره. میپرسین کی آهنگ گوش میده؟ اگه اونو بدون آهنگ و کتاب پیداش کردین، تبریک میگم، شما نادرترین لحظه عمرتون رو دیدین! اینکه عجیب هست رو انکار نمیکنه. بر خلاف شخصیتی که داره، میشه گفت این تنها چیزیه که انکارش نمیکنه.
نکات تکمیلیوقتی دارین حرف میزنین و میفهمین اون به شما خیره شده، دیگه حرف نزنین. اون یا خوابه (با احتمال ۸۰٪) یا داره فکر میکنه. باهاش جاهای عجیب قرار ندارین. یادش میره. اون به صورت پیشفرض فقط نیزه کتابخونه. با آهنگ، کتاب و پتو میشه مخشو زد تا باهاتون دوست بشه. از حرفای تکراری یا سوالاتی که به مسخره کردنش برگرده، متنفره. مثلا نپرسین منو یادته؟ چون دقیقاً همون لحظه یادش میاد! لطفا اگه گفت خوابش میاد، از اطرافش دور بشین، چون روی سر یا شونه شما خوابش میبره و خب... خواب آماندا انقدر عمیقه که جنگ غولهای دستشویی هم بیدارش نمیکنه!
در کل این دختر عجیب و غریب رو تنها بذارین؛ میخواد بخوابه!
----------------------------------------
سلام!
یادم نمیاد چرا ولی فکر کنم قرار بود اینو بذارمش اینجا.
حالا میشه بگین الان که فرستادمش چی میشه؟
تایید میشه دیگه.
تایید شد.