نقل قول:
میشه لطفا این پشمکو برام یه نقد کوچولو کنین؟
کتی، پشمک؟
پشمک آخه؟
پشمک؟
الان نصفه شبی ما رو یاد کی انداختی؟
الان حالات روحیمون نامساعد شد. کی پاسخگوئه؟
بررسی
پست شماره 681 باشگاه دوئل، کتی بل:
نقل قول:
کتی، مانده بود که چرا موضوع دوئلش به جای بدشانسی، ماموریت خورده است. بدشانسی اگر بود، داور ها نمره ای اضافه نیز، به او میدادند.
- بدشانسی... خوبه. بنویس لینی!
- قبلا داده شده!
- حذفش کن لینی!
نقل قول:
کتی، مانده بود که چرا موضوع دوئلش به جای بدشانسی، ماموریت خورده است.
جمله "کتی مانده بود" برای شروع پست تکی مناسب نیست. انگار موقعیت رو از وسطش داری توضیح می دی. اینجور شروع ها رو می تونی با دیالوگ انجام بدی. مثلا:
- این دیگه چه شانسیه من دارم! ماموریت؟ چرا بدشانسی نه و ماموریت؟
کتی، مانده بود که چرا موضوع دوئلش به جای بدشانسی، ماموریت خورده است.نقل قول:
کتی، مانده بود که چرا موضوع دوئلش به جای بدشانسی، ماموریت خورده است. بدشانسی اگر بود، داور ها نمره ای اضافه نیز، به او میدادند. اما کتی، کاجی نبود که با این باد ها بلرزد... یا بیدی نبود؟ مهم نیست. مهم این بود، که کتی، نا امید نشد و صبح روز بعد، با امید سرشار، از جا بلند شد.
بازی با کلمات کار سختیه. خیلی باید قوی باشه که تاثیر بذاره. یعنی حتی متوسطش هم جالب نمی شه. اینجا بازی با "بید" و " کاج" اینجوری بود. متوسط بود و تاثیر نمی ذاشت. اینجوری می شد کمی قوی ترش کرد که به جای کاج یه کلمه ای که شبیه بید باشه می نوشتی. هم اشتباه کتی رو توجیه می کرد و هم باعث می شد اشتباهش بامزه تر به نظر برسه. یا می شد به جای باد از یه چیز دیگه استفاده کرد.
نقل قول:
- صبح به خیر، قاقارو! امروز قراره ماموریت کوفیتیمو، به اتمام برسونم. برام آرزوی موفقیت کن. امیدوارم که سرم، در راه این ماموریت، قطع نشه.
اینجاش خوب بود. شکلک هم خوب بود.
نقل قول:
قاقارو، خواب و بیدار، چیزی زیر پوزه گفت و به زیر پتو ها خزید، و کتی، تنها کلمه ای که از حرف هایش فهمید، کلمه ی فامیل هایم بود. گرچه، کتی اهمیتی نداد و با کله به سمت یخچال رفت، تا صبحانه ای بیابد.
اینجا خواننده انتظار داره از همون یک کلمه ای که قاقارو گفت، متوجه حرفش بشه... ولی نمی شه! بعدا می شه. اینم باعث می شه ایرادش برطرف بشه.
"صبحانه بیابد" خوب بود.
نقل قول:
- ام... مثلی که قراره با شکم خالی، ماموریتمو انجام بدم.
و با حرص، در یخچال را برهم کوفت و پیغامی که درون یخچال یابیده بود را، جرواجر کرد و درون سطل زبانه انداخت. درون نامه نوشته بود:
- سلام. دیشب اومدم دزدی. وسط کار گشنم شد، گفتم یخچالتم بزنم. با عرض پوزش. بدرود!
این قسمت جابجا نوشته شده.
مثل این می مونه که کتی در یخچالو باز کرده. یهو یادش افتاده که نباید چیزی بخوره. بعد نامه رو پیدا کرده.
باید می نوشتی در یخچالو باز کرد ولی چیزی پیدا نکرد و نامه رو خوند و بعد عصبانی شد و جمله شو گفت.
اسم "کتی" رو خییلی زیاد تکرار کردی. اصلا لازم نبود. کل پست رو نمی تونم اصلاح کنم. ولی یه قسمتشو می ذارم:
گرچه، کتی اهمیتی نداد و با کله به سمت یخچال رفت، تا صبحانه ای بیابد.
- ام... مثلی که قراره با شکم خالی، ماموریتمو انجام بدم.
و با حرص، در یخچال را برهم کوفت و پیغامی که درون یخچال یابیده بود را، جرواجر کرد و درون سطل زبانه انداخت. درون نامه نوشته بود:
- سلام. دیشب اومدم دزدی. وسط کار گشنم شد، گفتم یخچالتم بزنم. با عرض پوزش. بدرود!
درون مبل فرو رفت و تلوزیون را، روشن کرد. آبنبات چوقی داخل دهانش گذاشت، و شروع کرد به جویدن.
- تلوزیون هیچی نداره. دزده هم سی دیامو دزدیده.
درون جعبه سی دی هایش، پیغام دیگری، با عنوان ببخشید، سی دیات جالب بود. گفتم بدزدمشون، اما تلوزیونت خیلی مدل پایین بود، مال خودت، نیز یافت.اینجا و خیلی جاهای دیگه "کتی" ها رو می شد حذف کرد. همینجوری که من حذف کردم و اتفاقی نیفتاد. تکرارش خوب نیست.
نقل قول:
- سلام. دیشب اومدم دزدی. وسط کار گشنم شد، گفتم یخچالتم بزنم. با عرض پوزش. بدرود!
توی نامه می شه شکلک متحرک گذاشت؟ نمی شه!
- تلوزیون هیچی نداره. دزده هم سی دیامو دزدیده.
کتی، درون جعبه سی دی هایش، پیغام دیگری، با عنوان ببخشید، سی دیات جالب بود. گفتم بدزدمشون، اما تلوزیونت خیلی مدل پایین بود، مال خودت، نیز یافت.
اینجاش هم جابجا بود. اول باید صحنه گشتن جعبه سی دی ها و نامه نوشته می شد.
نقل قول:
- کتی! کودوم گوری هستی؟ ماموریتتو انجام دادی؟ دوماهه عقبش انداختی!
کتی، با سر از روی مبل، پایین افتاد و با تمام سرعت، پیغام گیر تلفنش را قطع کرد.
- چهل بار زنگ زده. جوری تنظیم کرده بودم که نره رو پیغام گیر. کاش برا دادن حقوقمم اینقدر کنه بود.
به جای این همه حرکت مشنگی چرا از جغد و نامه عربده کش استفاده نکردی؟ جادویی تر نمی شد؟
نقل قول:
به زور، از روی مبل بلند شد و به سمت کمدش رفت. بعد از پوشیدن لباس هایش، با تهدید و سرزنش، قاقارو را به عنوان کلاه روی سرش گذاشت و به سمت در رفت، و هنگامی که در راه باز کرد، با صد ها صد ها قاقارو رو به رو شد، که مانند کوه روی یکدیگر سوار شده بودند و داشتند میلرزیدند.
این جاش خیلی خنده دار بود. هم این که قاقارو رو به عنوان کلاه گذاشت رو سرش و هم صحنه بعدش.
نقل قول:
سرها، دندان های دو متریشان را مخفی کرده، و صندلی پادشاهی پشمالو طوری، برای قاقارو ساختند.
این صحنه هم خوب بود.
نقل قول:
- و شاید اونقدر خنگی که نمیدونی بلاتریکس، شبیه یه دیوار دفاعی عمل میکنه.
این جاش هم خوب بود. طنزت خوشگله!
نقل قول:
- بیا یه معامله. پشمالو ها، میرن اربابتو میدزدن و به وزارت میبرن. هیچ کسم، حریفشون نمیشه. اینو مطمئن باش. تازشم... اربابتم، نمیفمه تو اینکارو کردی.
تا این جای پست داشتم فکر می کردم فک و فامیلای قاقارو جالبن... ولی چرا کتی وارد سوژه دوئل نمی شه!
که این جا به درد خوردن.
نقل قول:
کتی، خنده ای ساختگی سر داد.
- تحویل بدم؟ من؟ چرا باید...
- فک کردی اونقدر خنگم این کاغذرو تو دستت نبینم؟
کتی، کاغذی که دستش بود را، داخل جیبش چپاند. عنوان کاغذ این بود:
- اگر حیوان جادویی مزاحمتان شد، تنها به ما مراجعه کنید.
این صحنه جالب، ولی کمی خام بود.
چطوری پخته می شد؟
اینجوری که کتی حین حرف زدن با قاقارو، نامه(درخواست کمک از همین سازمان یا گروه) می نوشت و به پای جغد می بست. لحظه آخر، قاقارو می گفت اون نامه رو باز کن.
نقل قول:
قاقارو، چراغ را خاموش کرد و هزاران چشم قرمز، شروع به درخشیدن کرد.
- میدونی اگه به عهدت عمل نکنی، سر نوشت بدی در انتظارته!
کتی، چراغ را روشن کرد، و با انبوه پشمالو هایی مواجه شد، که دو آلبالو روی چشمانشان، گرفته بودند.
- ام... پس برا همین بود که وقتی چراغارو خاموش کردی، چشاشون قرمز شد؟
قاقارو، پس کله ای، نثار کتی کرد.
صحنه خاموش کردن چراغ خیلی خوب بود. این که اینا سعی می کنن با ابهت به نظر برسن.
توضیح بعدش به نظر من لازم نبود. توی تاریکی، آلبالو قرمز به نظر نمی رسه. کلا دیده نمی شه. می ذاشتی چشماشون تو تاریکی می درخشید. چه اشکالی داشت!
به نظر من توی این سوژه نباید لرد کلا کنار گذاشته می شد. قسمت بزرگی از سوژه رو به انتخاب خودت پس زدی.
کتی می تونست تغییر قیافه بده و سعی کنه لرد اونو نشناسه.
می تونست به شکل خودش لرد رو ببره و سعی کنه لرد متوجه موضوع نشه.
اینا خیلی سوژه داشتن.
تمرکز پست روی قاقارو و فامیلاش بود و اصل سوژه سریع سر هم بندی شده بود.
نوشته ها و طنزت دارن بهتر و قوی تر می شن.