هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰

اسلیترین، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

اسکورپیوس مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۲:۱۹:۳۱ جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳
از دست حسودا و بدخواها!
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ایفای نقش
ناظر انجمن
پیام: 216
آفلاین
سلام. یه روز مونده به عیدتون مبارک.
جواب منم مثبته. دوئل رو می پذیرم. مهلت هم همونی که کتی گفت.




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۰۴ شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
سلام و عید مبارکی!
درخواست دوئل با اسکور، هفت هفته!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۳ سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
نتیجه دوئل کتی بل و جیانا ماری:

امتیازهای داور اول:
کتی بل: 26.5 امتیاز - جیانا ماری: 24.5 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
کتی بل: 26 امتیاز - جیانا ماری: 24 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
کتی بل: 26 امتیاز - جیانا ماری: 24 امتیاز


امتیازهای نهایی:
کتی بل: 26.16 امتیاز - جیانا ماری: 24.16 امتیاز

برنده دوئل: کتی بل!

........................

کتی در حالی که وسایلش رو داخل چمدون پرت میکرد، زیر لب مشغول غر زدن بود.
- چرا من؟ ها قاقارو؟ چرا من؟

قاقارو فقط در مقابل کفش پاشنه بلند کتی که به سمت چمدون پرت میشد جاخالی داد.

- بلا ک میدونست من قرار دوئل دارم با جیانا چرا باید منو میفرستاد برای این ماموریت؟ ها چرا؟ چرا؟
قاقارو برای دومین بار از دمپایی پشمی که به سمتش پرت شد جاخالی داد و غر غر کنون از تخت پایین پرید!

کتی که همچنان در حال غر غر کردن زیر لب بود، در چمدونش رو محکم بست و نقشه ای رو که روی میز بود برداشت.
- تو میخوای جام آرزو رو به ارباب بدی اونوقت من برم دنبالش؟ من برم دنبالش بعد به اسم تو تموم بشه؟ نمیییییییییییییییخواااااااااااااام!

****

کتی سه روز و نیم بود توی جنگل مشغول جست و جو بود. فقط پنج دقیقه وقت داشت تا خودشو به دوئلش برسونه. حسابی عصبانی و شاکی بود و دلش میخواست دونه دونه موهای فرفری بلا رو صاف و یکدست کنه.
- من دیگه نمیخوام بگر...

پـــــــــــــــاق!

- سلام کتی!

از کتی جوابی نیومد!

- هی کتی!

به نظر میومد کتی حسابی شوکه شده و نمیتونه حرفی بزنه!

- منم جیانا! دیدم نیومدی دوئل کنیم خودم اومدم پیشت!
- تو... منو... چجوری...؟
- چجوری پیدا کردم؟ پیدات نکردم، تمام مدت تو چمدونت بودم!

کتی کم کم داشت هشیاریش رو به دست میاورد.
- تو چمدون من؟ یعنی همه چیو شنیدی؟
- آره خب!
- همه چیو؟
- همه چیو!

کتی توی بد مخمصه ای افتاده بود. اگه کمی دیر میجنبید جام آرزو دست محفل میفتاد.

- اممم... خب تصمیم گرفتم همین الان دوئلمونو انجام بدیم.

کتی بعد گفتن این جمله بلافاصله چوبدستیش رو کشید و به طرف جیانا گرفت.

جیانا حسابی هول شده بود، انقدر که چند قدم عقب رفت و بعدش خورد زمین و سرش محکم به یک وسیله ی فلزی خورد.
- آخ!

در کسری از ثانیه جام آرزو ها توی دست جیانا بود و غول چراغ جادو رو به روش!

- غوغولی هستم در خدمت شما! اومدم تا یه آرزوی شما رو برآورده کنم.
جیانا و کتی به جناب غوغولی خیره شده بودن و نمیدونستن باید چی کار کنن!

- نمیخواید آرزو کنید؟ من رو تایمرما! تایمم تموم بشه میرم تا صد سال دیگه از چراغم بیام بیرون!

کتی نگاهی به غوغولی کرد و نگاهی به جیانا و جمله ی جیانا رو یادش اومد.

- تو چمدون من؟ یعنی همه چیو شنیدی؟
- آره خب!
- همه چیو؟
- همه چیو!


همین کافی بود تا کتی تصمیمش رو بگیره!

- آرزو میکنم این که اینجاست دیگه نباشه!

و با انگشت به جیانا که با دهانی باز کنارش ایستاده بود اشاره کرد.

غوغولی بشکنی زد و جیانا دود شد و به هوا رفت و خاکسترش روی لباس کتی فرود اومد!

کتی لبخند شیرینی زد و خاکستر رو از روی لباسش تکون داد.

اون برنده ی دوئل شده بود!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۲۸:۲۸
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
پیام: 1504
آفلاین
سوژه دوئل کتی بل و جیانا ماری: جام آرزو!

توضیح:

از طرف گروهتون(سفید و سیاه) به شما ماموریت داده شده که یک چراغ جادوی عتیقه رو پیدا کنین.
بعد از پیدا کردنش متوجه می شین که اون چراغ جادو فقط می تونه یک آرزو رو برآورده کنه. شما باید تصمیم بگیرین که چراغ رو به گروهتون تحویل بدین یا خودتون ازش استفاده کنین.

تمرکزتون می تونه روی هر کدوم از مراحل( پیدا کردن جام آرزو، تصمیم گرفتن، آرزو کردن یا بعدش) باشه.
اشتباه هم می تونین بکنین. هر جور اشتباهی.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، چهار هفته( تا 23:59 دوشنبه 9 اسفند) فرصت دارید.

زنده بمانید، اگر نه، ایستاده بمیرید!


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۰:۵۸ شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰

جیانا ماریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۸:۱۲:۴۱ جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲
از ایران_اراک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 175
آفلاین
سلام در خواست دوئل با کتی بل رو دارم هماهنگ نشده و به مدت سه هفته


اکسپکتو پاترونوس


قدم به قدم تا روشنایی از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر!!
می جنگیم تا اخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!
برای گریفندور!!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
نتیجه دوئل لادیسلاو زاموژسلی و نیکلاس فلامل:


امتیازهای داور اول:
لادیسلاو زاموژسلی: 27 امتیاز - نیکلاس فلامل: 25 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
لادیسلاو زاموژسلی: 28 امتیاز - نیکلاس فلامل: 25.5 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
لادیسلاو زاموژسلی: 27.5 امتیاز - نیکلاس فلامل: 26 امتیاز


امتیازهای نهایی:
لادیسلاو زاموژسلی: 27.5 امتیاز - نیکلاس فلامل: 25.5 امتیاز


برنده دوئل: لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکپت جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی!

***********

هوا گرم و آفتابی بود و حسابی از سر و کله ی لادیسلاو دود بلند میشد.
- هوا بسی ناجوانمردانه گرم میباشد!
- کوفت! خب برو کلاه بخر آفتاب نخوره تو مغزت. چرا آرامش ما رو میریزی به هم؟

اینو شپش های توی جیب لادیسلاو گفته بودن.

- اگه پول داشتم که تو خود خویشن در جیبمان معلق نمیزدی!

شپش مورد نظر قصد داشت خودش رو توی دماغ لادیسلاو بندازه تا اون دیگه هوس نکنه مسخره اش کنه ولی گلوله ی پشمالویی که مستقیم توی صورت لادیسلاو فرود اومد، انتقام لازم رو میگیره.

لادیسلاو در حالی که دم یک جغد رو گرفته بود تلاش میکرد کله ی اونو از دماغش بیرون بکشه و بلاخره بعد از تلاش های زیاد جغد خیس خورده و نامه ای که به پاش بسته شده بود رو در دست میگیره.

جغد مورد نظر که اصلا از وضعیت راضی نبود، نامه رو تو صورتش انداخت و پرواز کنون رفت. انگار نه انگار اون بود که با سر توی صورت لادیسلاو فرود اومده بود.

لادیسلاو نامه رو برداشت و در حالی که سرشو تکون میداد اون رو باز کرد.

با هر خط که نامه رو میخوند لبخند روی صورتش گسترده تر میشد.

- با این شغل دیگر خود خویشتن میتوانم به جای کلاه یه نفر را استخدام کرده تا برایمان سایه بیندازد.

دقایقی بعد- مغازه زمان برگردان فروشی

لادیسلاو که بهش پیشنهاد شده بود موقتا مسئول مغازه بشه و کار فروش رو بر عهده بگیره، در کسری از ثانیه خودش رو به اونجا رسونده بود.
- دینگی که دنگ خطابش میکنیم، به زودی مقدار زیادی غذای خوشمزه برایت خواهیم خرید. با اولین حقوقمان میخوایم یک عدد تسترال بریانی به همراه سس...

دینــــگ!

صدای زنگوله ی بالای در مغازه که نشان از ورود یه نفر بود، اون رو از حال و هوای رویاییش بیرون کشید.
- درود و دو صد بدرود بر خود خویشنتان باد!

مشتری مورد نظر که کسی نبود جز نیکلاس فلامل، با شنیدن صدای لادیسلاو نیم متری به هوا پرید. از قرار معلوم انتظار حضور کسی در مغازه رو نداشت.
- عه تو اینجایی؟
- البه که بودن یا نبودن، مسئله همواره این بوده می باشد. اما باید بگوییم در حال حاضر ما خود در اینجا حاضر بوده می باشیم. بنابراین باید در پاسخ به این سوال گفت که خودمان در اینجا حاضر بوده می باشیم.

نیکلاس که حتی یک کلمه از حرف های لادیسلاو رو هم نفهمیده بود تلاش میکرد که حواسش رو پرت کنه.
- اممم... آره خب. میگم که زمان برگردان رو به جلو هم دارید؟
- زمان همواره یک چیز نسبی بودن می باشد. در واقعا آینده گذشته ای بودن میباشد که هنوز اومدن نشده. بنابراین زمان برگردانی برای زمان رو به جلو در واقع همین ها می باشد که در زمانی دیگر استفاده میشود...

در طول همین سخنرانی کوتاه لادیسلاو، نیکلاس حداقل سه تا زمان برگردان جیبی و دو عدد دیواری اون رو در جیب های مختلفش جا سازی کرده بود و داشت میرفت سراغ یکی دیگه که حرف های لادیسلاو تموم شد و متوجه دست نیکلاسی شد که به سمت یک گردنبند زمانبرگردان میرفت.
- اکنون که شما خود این را خواسته اید، من به همراه دینگی که دنگ خطابش میکنم این رو از نزدیک به شما نشان خواهم داد.

لادیسلاو زنجیر گردنبند رو به گردن نیکلاس انداخت و میخواست کیفیت زنجیر و شیشه رو از نزدیک در چشمان نیکلاس فرو کنه.

- اممم میگم ژاموس...

همین برای لادیسلاو کافی بود. اون روی اسمش خیلی حساس بود.
- ما خود لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکپت جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی هستیم نه ژاموس!

اسم لادیسلاو به اندازه کافی طولانی بود که تعداد چرخش های زمان برگردانی که توی دستش بود بیش از حد لازم بشه. البه فقط کمی بیشتر از حد مورد نیاز!

در کسری از ثانیه مغازه و کل دنیا دور سر نیکلاس شروع به چرخیدن میکنه و اون صاف وسط یک جنگل متوقف میشه.
- اینجا دیگه کجاست من اومدم؟

نیکلاس نگاهی به اطرافش میندازه و البته که با دیدن تخم اژدهایی که دو برابر قد خودش بود چشم هاش برق میزنه. با فروش اون میتونست پول حسابی به جیب بزنه. بنابراین بدون ذره ای تردید تخم رو روی زمین قل میده و کشون کشون با خودش میبره. هنوز دو سه متر بیشتر پیش نرفته بود که سنگ بزرگی رو پیش روش میبینه. با لگدی محکم لاش میکنه تا اون رو از سر راهش برداره که...
- بدبخت شدم!

در واقع سنگی که نیکلاس به اون لگد زده بود چشم چپ مادر تخم اژدهایی بود که داشت میدزدید.

- اممم... میگم بیا با هم کنار بیایم... من فقط داشتم میبردم گرمش کن...

خــــــــــــــــــرچ!

مادر اژدها اهل معامله نبود و از قرار معلوم نیکلاس هم در شکم مادر اژدها ها فرصت چندانی برای معامله پیدا نمیکرد.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
نتیجه دوئل گروهی(!) جرمی استرتون - کتی بل - پلاکس بلک - دیزی کران:


از کتی خیلی تشکر می کنم که پستش رو ارسال کرده.

چهار نفری درخواست دوئل می کنین... که پیدا کردن سوژه ای که برای هر چهار نفر و یه دوئل گروهی مناسب باشه خیلی کار ساده ای نیست. بعدش وقتتون تموم می شه و درخواست وقت اضافه می کنین و بر خلاف قوانین، برای شما استثنا قائل می شیم و بهتون فرصت اضافه می دیم و از چهار نفر، فقط یه نفر پستش رو می زنه؟

دو ماه هم که وقت داشتین.

با این میزان از احساس مسئولیت، برای خودتون اسپند دود کنین چشمتون نزنن.. حیفین واقعا!


فقط امتیاز های کتی رو اعلام می کنم. چون این دوئل، ارزش انجام دادن کار دیگه ای نداره. نه نوشتن اسم بقیه و نه پست نتیجه.

امتیاز داور اول:
کتی بل: 25 امتیاز

امتیاز داور دوم:
کتی بل: 25 امتیاز

امتیاز داور سوم:
کتی بل: 25 امتیاز


کتی عزیز

لطفا به سوژه ها دقت کن. پستت بی ربط به سوژه بود و فقط به این دلیل که حریفی نداشتی، امتیاز کم نکردیم. در حالت عادی برای همچین اشتباهی خیلی امتیاز از دست می دادی. توی توضیح سوژه گفته شده بود که برای نجات هم گروهیتون باید به گذشته یا آینده برین.






پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۲۸:۲۸
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
پیام: 1504
آفلاین
نقل قول:
اگر مصونیت تازه واردان برداشته شده دعوت دوئل ده روزه از زاموژسلی
حالا لادیسلاو که تازه وارد نیست. ولی در مورد تازه واردا هم همچین مصونیتی وجود نداره. تازه واردا می تونن دوئل کنن؛ به شرطی که بدونن دوئل چیه و چطوری برگزار می شه. چون گاهی یکی میاد شخصی رو که دیروز عضو شده دعوت می کنه. طرف هم قبول می کنه. بعد تازه می گه خب... دوئل چیه؟ چطوری دوئل کنیم؟ شرایط دوئل هم ممکنه براش مناسب نباشه و بعدش بگه من نمی دونستم اینجوریه. اگه تازه واردی رو دعوت می کنین، فقط مطمئن بشین که می دونه شرایط و روش دوئل کردن چیه.


...................................

سوژه دوئل لادیسلاو زاموژسلی و نیکلاس فلامل: زمان!


توضیح:

به علت یه حادثه، مسول بخش زمان برگردان های وزارتخونه مصدوم شده. به صورت موقت برای یک شب از شما به عنوان نگهبان استفاده می کنن. شما هم وسوسه می شین که از زمان برگردان(برای حل مشکل شخصی یا هر کار دیگه ای) استفاده کنین. توضیح بدین که چطور پیش می ره.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز (تا 23:59 شنبه 4 دی) فرصت دارید.


در تلاش برای زنده ماندن کشته نشوید!


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ سه شنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰

هافلپاف

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۳ دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
امروز ۱۵:۲۲:۳۹
از تارتاروس
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
هافلپاف
ناظر انجمن
پیام: 214
آفلاین
اگر مصونیت تازه واردان برداشته شده دعوت دوئل ده روزه از زاموژسلی


تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱:۱۲ جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
نتیجه دوئل جیانا ماری و جسیکا ترینگ:


امتیازهای داور اول:
جیانا ماری: 21 امتیاز - جسیکا ترینگی که خودش دعوت کرد و خودش شرکت نکرد: صفر امتیاز!

امتیازهای داور دوم:
جیانا ماری: 21 امتیاز - جسیکا ترینگی که خودش دعوت کرد و خودش شرکت نکرد: صفر امتیاز!

امتیازهای داور سوم:
جیانا ماری: 22 امتیاز - جسیکا ترینگی که خودش دعوت کرد و خودش شرکت نکرد: صفر امتیاز!

امتیازهای نهایی:
جیانا ماری: 21.33 امتیاز - جسیکا ترینگی که خودش دعوت کرد و خودش شرکت نکرد: صفر امتیاز!


برنده دوئل: جیانا ماری!

...........................................................


در تاریکی نیمه شب، جیانا بی سرو صدا از میان مغازه های تعطیل شده ناکترن عبور می کرد.

چند قدم از نفرین فروشی تضمینی اسکورپیوس عبور کرده بود که صدایی او را به سمت خود خواند.
- پیست... پیست... جی!

جیانا بدون تردید به سمت صدا رفت و خودش را در میان سایه ها پنهان کرد.

- دیر کردی!
- امروز همه جا شلوغ بود.مجبور بودم کمی صبر کنم که خلوت بشه. نمی تونستم ریسک کنم که.
- همه رو آوردی؟

جسیکا دستش را داخل جیب مخفی شنلش کرد و کیسه ای را خارج کرد و تحویل قورباغه داد.
- همش اینجاست. هشتاد و سه تا مگس تازه. همین دیروز گرفتمشون. درشت و آبدار.

قورباغه با چشمانی حریص مگس ها را بررسی کرد.
- عالیه. نگران چیزی نباش. عکس جسیکا رو آوردی؟

جیانا عکس را به قورباغه تحویل داد.
- اینه. البته کمی زشت تره. به محض دیدنش، می پری روی گردنش. از هیچی به اندازه قورباغه نمی ترسه. مطمئنم یا فرار می کنه و یا بیهوش می شه. اینجوری دوئل عقب میفته و فرصت تمرین پیدا می کنم.

قورباغه موافقت کرد و برای صرف شام مجللش به داخل برکه قابل حملی که همیشه همراهش داشت، پرید.

روز بعد جیانا، به موقع در باشگاه حاضر شده بود.

از گوشه چشمش رنگ سبز قورباغه را می دید که گهگاهی از زیر میز داوری سرک می کشید. عکس جسیکا را هم در دست گرفته بود.

دقایق سپری شدند و اثری از جسیکا نبود.

جیانا داشت خوشحال می شد. اگر تا پنج دقیقه دیگر جسیکا سر نمی رسید، دوئل به نفع او تمام می شد. تصمیم گرفت از این پنج دقیقه برای نشان دادن شجاعتش استفاده کند.

- به کسی که جسیکا ترینگ رو طی پنج دقیقه پیدا کنه حدود یک ملیون گالیون جایزه میدم.

جیانا حساب پول هایش را نداشت و وعده هایش هم "حدودی" بود!

در باز شد و قوی ترین، ماهر ترین، بزرگ ترین، با عظمت ترین و سرور داوران دوئل، وارد سالن شد.
ولی ورودش کمی بی نتیجه بود. چرا که شیء نوار مانند صورتی رنگی به سرعت به طرف این داور باشکوه رفت و ثانیه ای بعد، او دیگر سر جایش نبود!

لینی وارنر با ابهت، ناپدید شده بود.

در یک پست آمدیم ازش تعریف کنیم... آن جا هم به باد رفت.

هیاهویی باشگاه دوئل را فرا گرفت.

- چی شد؟
- چرا غیب شد؟
- چرا اینجوری غیب شد؟
- چقدر زشت غیب شد!

جیانا که از عصبانیت، لب هایش را روی هم می فشرد نگاهی به زیر میز انداخت.
قورباغه داشت دور دهانش را می لیسید.
- نتونستم طاقت بیارم. به اون شکلی که داشت آزاد و بی خیال، نزدیک زمین پرواز می کرد، واقعا نمی تونستم شکارش نکنم. چقدر هم خوشمزه بود. ولی نترس. الان جسیکا میاد و می پرم روش!

جسیکا نیامد!

ولی قبل از این که دوئل، به دلیل نیامدن جسیکا، به نفع جیانا به پایان برسد، به دلیل غیبت عجیب و نابهنگام و دلخراش داور اعظم، کنسل شد و تیم داوری بیخودی یک داور از دست داد و جیانا هم بیخودی برنده نشد.

همش هم تقصیر قورباغه خلافکار بود که با شکمی سیر و خیالی راحت، به داخل برکه همراهش پرید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.