- اٍاٍاٍاٍاٍاٍ... خب دقیق نمی دونم الان کجام ولی خیلی پیچ در پیچه. یه مقدارم لزجه! دو تا راه هم هست اینجا. یکی می ره بالا یکی هم می ره پایین. باید از کدوم یکی برم؟
مروپ فهمید که سدریک توی معده ایوا گیر افتاده ولی چطوری باید اون رو راهنمایی می کرد؟
- خب سدریک جان راهی که به سمت پایین میره قطعا به مغز می رسه ادامه بده.
- بانو مگه مغز بالا نیست؟
- چرا شلیل مامان ولی ایوای مامان مغزش پایینه. وزیره مثلا.
- چشم بانو الان از پایین میرم.
درست توی همون لحظه سدریک سر خورد و به دیواره معده ایوا برخورد کرد. برخورد کردن همانا و قلقلک ایوا هم همانا.
- ووای انقد تکون نخور سدریک قلقلکم میاد.
ایوا همونطور که داشت از خنده ریسه می رفت مشتی روونه شکمش کرد تا از سدریک انتقام بگیره.
سدریک یک دفعه متوجه نکته عجیبی شد.
- بانو راه پایینی بسته شده.
ایوا با مشتی که به خودش زده بود راه پایین رو بسته بود.
صدای سدریک اومد که گفت.
- عیب نداره حالا فعلا از بالا میرم.