ایوا فکر کرد. چرا باید اصلا به کتی کمک میکرد. اون الان باید به فروشگاه های سرتاسر لندن حمله میکرد و شیر، مرغ تا جون آدمیزاد رو یک جا میبلعید. البته به این هم فکر کرد که لرد سیاه روی مرگخوارانش حساس است و اگر میدید کتی ناقص شده و ایوا که همراهش بوده هیچ کاری نکرده عصبانی می شد و آن وقت ایوا باید بیخیال هر چی غذا و فروشگاه میشد.
- گفتی مگس؟ مگس تو لونه ی زنبور ها؟
- آره، به همراه کلی تله و سیستم های دزدگیر که خیلی پیشرفته و مرگبارن و از کندو محافظت می کنند.
- اونوقت چرا یه کندو باید همچین سیستم های دفاعی ای داشته باشه؟
- زنبور ها و مگس ها بخاطر رعایت نشدن حقوقشون توسط آدم ها به لینی شکایت کردن و لینی براشون اینا رو تهیه کرده!
یک ایوا میدانست نباید جانش را بخاطر کسی به خطر بندازد .پس باز هم فکر کرد. یادش آمد روزی که در شهر در حال گردش بود و به فروشگاه ها و خوراکی های مردم حمله میکرد پوستری را دید که بجای اینکه آن را بخواند قورتش داد اما بخاطر مزه ی بدش بالایش آورد و سپس محتوای آن را خواند و حالا بخاطر مزه ی بد آن یادش بود چه چیزی روی پوستر نوشته.
نقل قول:
هر چی میخواین فقط زنگ بزنید.
شماره:7777777
چند دقیقه بعد- به سامانه اس پیوس خوش آمدید .جهت درخواست عدد ۱ و سپس یک سکه را در درون تلفن بیندازید و سپس دکمه را فشار دهید و درصورت انتقاد لطفا قطع کنید.
ایوا بدون توجه به رفتار های کتی سکه ای از جیب کتی در آورد و در درون تلفن انداخت و سپس دکمه را فشار داد.
- مشترک گرامی لطفا صبر کنید تا تماس شما وصل شود.
ایوا منتظر ماند و سپس تلفن بوقی خورد و ایوا فهمید وقت شروع درخواستش است.
- سلام شما اب دهن مگس دارید؟
- گفتی آب دهن مگس؟
آره داشتم...ولی چند دقیقه پیش یه حشره آبی اومد و یه ذره در مورد حقوق حشرات ویز ویز کرد و بعدش کل آب دهن مگس رو پیش خرید کرد و رفت!
...ولی حالا برای شما اب دهن تسترال داریم میخوای؟
- نه ممنون!
- وقت ما رو گرفتی؟
سپس تلفن قطع شد. ایوا انتظار نتایج بهتری را داشت.
- بهتره همون راه عملی رو انجام بدیم!
ویرایش شده توسط اسکورپیوس مالفوی در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۲۶ ۱۴:۵۹:۱۲