نقل قول:
درود روشنایی کور کننده ی مورگانا بر چشمان همیشه بیدار و هشیار و ضد ضربه ی ارباب عمارت ریدل ها.
درود مورگانا! الان احساس می کنیم خیلی نامحسوس ما را کور نمودی.
بلاتریکس، عزیز خودمان است اصولا... و خوب است.
نقل قول:
راستی دخترتون اخیرا تو مزایده برای خرید تاکسیدرمی ترول با قیمت ۱۰۰۰۰ گالیون پیروز شد.بهتون تبریک میگم چقدر شما دست و دلباز هستید.خوشا به احوال دخترتون.اصلا آدم حض میکنه.
ما چنین پولی نخواهیم پرداخت! مگه سر گنج نشستیم. شما چرا بچه زیر سن قانونی رو تو مزایده شرکت می دین؟
نقل قول:
گاهی می ریم گرم می شیم. محفلی ای کباب می کنیم.
نقل قول:
هیچ قفلی توانایی مقاومت در برابر ما را ندارد.
اندازه این پست مناسبه حداقل! نفس راحتی کشیدیم!
بررسی
پست شماره 217 در بحبوحه سیاهی، مورگانا لی فای:
وقتی قصد داریم سوژه ای رو ادامه بدیم، اولین چیزی که باید بهش توجه کنیم، پایان پست قبلیه. اون پایان بهمون می گه که چه کاری باید انجام بدیم یا مجازیم چه راه هایی رو بریم. مثلا وسط یا در شروع یه صحنه هیجان انگیز، زیاد جالب نیست که برین درباره دار و درخت توضیح بدیم. یا وقتی سوالی مطرح شده، اگه دلیل خیلی خاصی نداره، باید با پاسخ به اون سوال شروع کنیم. آخر پست قبلی این بود:
نقل قول:
- بریم بالا؟
- پرواز می کنه و می ره خب. نباید بترسونیمش.
- آوادا بزنم؟
- نامه فوق محرمانه اس. کاغذش حساسه. جغد می میره. کاغذ می سوزه.
- راست می گه. اینا زیادی حساسن. من یه بار دیر بازش کردم دلش شکست. بعدش دیگه نصف نامه خونده نمی شد. دو ماه فرستادمش پیش مشاور تا نصف دیگش هم خوانا شد.
- لینی رو بدیم بخوره... وقتی سرگرم خوردنه و حواسش پرت شده نامه رو ازش بگیریم.
- باهاش مذاکره و صحبت کنیم؟
مرگخوارا توی یه موقعیتی گیر کردن و اینا پیشنهاد هستن. می شه راه دیگه ای رو هم رفت، ولی احتیاج به مقدمه چینی داره. و شروع شما:
نقل قول:
مورگانا که هم یک مورد تاکسیدرمی جدید و هم فرصت را مناسب میدید، یک پس گردنی به جاناتان زد:
تو نمیخوای هیج غلطی بکنی؟
مورگانا از کجا پیداش شد؟ تو چه موقعیتیه؟ این باید توضیح داده می شد. شما طوری شروع کردین که انگار مورگانا از قبل توی سوژه بوده و دربارش اطلاع داریم.
مورد بعدی جاناتانه... تا وقتی خوب جا نیفتاده، به نظر من بهتره در موردش توضیح داده بشه. یه توضیح کوچولو. مثل: جاناتان، کلاغ سفیدش...
یه مورد دیگه و مهم تر در مورد تاکسیدرمیه!
سوژه بدی نیست... ولی کمی داره اشتباه پیاده می شه.
این توضیح رو بخونین.
شما هم کلمه تاکسیدرمی رو خیلی زیاد دارین تکرار می کنین. بهترین سوژه دنیا هم در صورت تکرار بیش از حد، بی مزه می شه.
انرژی خیلی خوبی دارین. هم زیاده و هم مثبت. نمی دونم قبلا اینجا بودین یا نه(مهم هم نیست) ولی طوری رفتار می کنین که انگار همه رو می شناسین و با همه راحتین. این خیلی خوبه.
بریم سراغ جمله:
نقل قول:
مورگانا که هم یک مورد تاکسیدرمی جدید و هم فرصت را مناسب میدید
جمله ها رو از هم جدا کنیم:
مورگانا که یک مورد تاکسیدرمی جدید را مناسب می دید. مورگانا که فرصت را مناسب میدید.دومی درسته... ولی اولی نه. مثلا شاید می شد اینجوری نوشت:
مورگانا که موقعیت را برای یک مورد تاکسیدرمی جدید، و همچنین، فرصت را مناسب می دید...
جمله های اشتباه، ذهن خواننده رو درگیر خودشون می کنن.
مورگانا رو وارد سوژه ها کنین. این هیچ اشکالی نداره. خوب هم هست. ولی دقت کنین که یا سوژه برای ورودش مناسب باشه، یا قبل از ورودش مقدمه چینی کنین که سوژه برای ورودش مناسب بشه.
مثلا اینجا تو فضای آزاد بودن. اشکالی نداشت که مورگانا وارد بشه. ولی چرا می خواد نامه رو از جغد بگیره؟ مرگخوارا دنبال نامه هستن... مورگانا مرگخوار نیست.
این مشکل رو می شد اینجوری حل کرد که یه دلیلی برای مورگانا پیدا کنیم. مثلا این که می خواد مرگخوار بشه. یا نامه رو بدست بیاره و در مقابلش از مرگخوارا باج بگیره. یا خیلی ساده بگه که قصد داره به مرگخوارا کمک کنه.
نقل قول:
جغد سفید زیبا پر و بال خود را تکانی داد.با چشمان طلایی خود نگاهی به جاناتان انداخت و بعد با صدای مردانه ی جغدی شروع به صحبت کرد:
به به میبینم که یه نمونه خاص از کلاغ ها به تورم خورده....
حرف زدن جغد، ایده خوبی بود. به سوژه کمک می کنه. خیلی وقتا نویسنده های سایت فراموش می کنن که اینجا دنیای جادوییه و اتفاق های عجیب و غریب می تونه بیفته؛ حتی عجیب تر از کتاب؛ چون خیلی از سوژه هامون طنزن.
نقل قول:
مغز کوچک جاناتان به سرعت چرخ دنده های ساعت کار میکرد.به نامه ی بسته شده به پای جغد پیر نگاه کرد.باید راهی برای کش رفتن نامه پیدا میکرد.
سوژه از مرگخوارا به سمت جاناتان برگشته.
ولی اینجا این اتفاق بدی نبود. چون اولا سوژه جالب پیش رفته و دوما شما چیزی رو تموم نکردین. در حالت عادی بهتره مشکلات و موانع سوژه ها رو خیلی ساده برطرف نکنیم. تا جایی که می شه ازشون استفاده کنیم. شما هم تمومش نکردین. الان جاناتان می تونه موفق بشه یا نشه... بعدش بازم مرگخوارا می تونن تلاش کنن.
سوژه جاناتان بامزه اس. بهتره برای خودش اخلاق و رفتار خاصی داشته باشه. می تونه به عنوان یه شخصیت جا بیفته. قبلا هم نمونه هاش رو توی ایفای نقش داشتیم. وقتی خوب پیاده بشن، خیلی کمک کننده می شن.
درباره شخصیت ها چیزی نوشته نشده که نظر بدم.
سوژه خوب پیش رفته.
جمله بندی و توضیحات به اندازه کافی و خوبن.
ورود مورگانا و کلاغش احتیاج به توضیح و مقدمه داشت.
تمام شد!