هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:  الستور مون    2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۲۹ چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱

جیانا ماریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۸:۱۲:۴۱ جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲
از ایران_اراک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 175
آفلاین
نام: جیانا گریس ماری

رتبه خون:اصیل زاده

گروه : گریفیندور

چوب دستی: ۱۱ اینچ طول دارد. جنس آن از چوب راج و دارای مغزی از پر ققنوس است. و انعطاف پذیر است

جارو: آذرخش 2021

جغد: هدویک

شغل: دانش آموز هاگوارتز و جستجوگر تیم کوییدیچ گریفیندور -کاراگاه مخفی .
.
پاترونوس: ققنوس.

خصوصیات ظاهری: موهای آشفته و بلند به رنگ قهوه ای تیره(فر)، زخمی عجیب در دست راستش دارد چشمانی آبی دارد .

علاقه مندی ها : تقریبا همه چیز مخصوصا گویدیچ و آلبوس پاتر.

تنفر: موجوداتی که آنها را به دلیل ویژگی های اخلاقی نامناسب رذل می خواند .

اخلاق: :او دختری شاد و سرزنده در عین حال بسیار شیطون ولی با محبت ولی شجاع است . استعدادی شیطانی هم دارد که از آن استفاده چندانی نمی کند .

بیوگرافی: جیانا دختر دو تن از ماهر ترین جادوگران زمان خودش بود ولی وقتی او پنج ساله بود حمله ای رخ داد که هیچ کس جز خودش از جزئیات آن خبر ندارد و هیولایی در درون او مهر شد و پدر و مدرش را از دست داد،در کودکی همه از او نفرت داشتند ولی با رفتنش به هاگوارتز همه چیز عوض شد. با بهترین دوستان خود یعنی آلبوس و رز و اسکورپیوس و لیلی و جیمز در قطار سال اول آشنا شد ولی در سال سوم تازه دوستی انها شکل گرفت.

تنها زندگی می کند و از ابتدا جادوگری ماهر بود گرچه طوری وانمود می کرد که انگار چیزی بلد نیست تا از او استفاده نشود. او در حل بسیاری از پرونده های ناتمام و راز ها با در خطر انداختن زندگی خودش برای محافظت از دوستانش شرکت داشته و زندگی او راز های زیادی دارد ، شاگردی نمونه و همچنین همکلاسی آلبوس نیز هست.رئیس ارتش نابودی دلفی، بهترین دوست آلبوس سوروس پاتر بعد از اسکورپیوس و بدون داشتم هیچ رگ وریشه ای از اسلیترین مار زبان که خود یک معما است.
زمان برگردانی دارد که همیشه همراهش است و زیاد در زمان سفر می کند. معمولا در خواب حرف می زند ولی کسی نمیفهمد که او چه می گوید.
از منتظر ماندن متنفر است زود عصبانی می شود و معمولا رک است گرچه به خوبی میتواند تمام احساساتش را مخفی کند.
عاشق خون است گرچه از هر چیز مرده ای کاملا وحشت دارد.

سلام تصحیح شود لطفا



انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۹ ۱۳:۵۶:۳۳

اکسپکتو پاترونوس


قدم به قدم تا روشنایی از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر!!
می جنگیم تا اخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!
برای گریفندور!!




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱

آگاتا تیمز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۵ دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۸:۰۰ سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱
از من بعید بود
گروه:
کاربران عضو
پیام: 7
آفلاین

نام : آگاتا تیمز

گروه : ریونکلا

پاترونوس : مار ماهی

نژاد : اصیل زاده

چوبدستی : ۴۰ سانت ، چوب آبنوس و مغز موی تک شاخ

ویژگی ها : آگاتا مرداد ماهی هست ، متولد شدن تو تابستون باعث شده که اون خیلی خونگرم و مهربون باشه ... همینطور اذیت کننده و خسته کننده .
موضوع مورد علاقه ش برای مطالعه زیست شناسی دریایی هست و همینطور غذا درست کردن از موجودات دریایی . همین باعث شد که ایده تاسیس کارخونه مارماهی به ذهنش بیاد .

علاقه ها : مطالعه کتاب های جادویی و درست کردن پوره مارماهی



معرفی شخصیتت خیلی خیلی کوتاهه. لطفا بعدا حتما برگرد و تکمیلش کن.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۲۸ ۱۳:۴۰:۰۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۱ یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۱۷:۲۶ شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
نام : رونا ریونکلاو

سن : بیشتر از هزار سال

ویژگی های ظاهری : قد تقریبا بلند که با کفش های پاشنه دارش حتی بلند تر هم میشه . موهای بند و موج دار با پوست سفید و رنگ پریده و چشماس قهوهای که به روونا زیبایی خاصی میبخشه . اون همیشه با لباس ابی بلند و نیم تاج دیهیم جلوی دیگران ظاهر میشد که ظاهرشو زیبا ولی یخورده ترسناک میکنه

چوبدستی : چوبدستی روونا از چوب چنار و هسته ای ناشناخته درست شده که بسیار انعطاف پذیر و خوشدسته .

ویژگی های اخلاقی : از اونجایی که روونا از یه خانواده ی سلطنتی اومده بود خیلی روی نظم و انظباط حساسه و همیشه همه چیز باید سرجای خودش باشه . به ظاهرخیلی اهمیت میده و همیشه اراسته و تمیز بین مرئدم ظاهر میشه .
عطر های روونا عطر تند بو هستن که وقتی از کنارت رد میشه تو دماغت بوش میمونه روونا خیلی باهوش و خلاقه این رو از اونجایی که طاحی پله های هاگوارتز با روونا بود میشه فهمید .
روونا خیلی ادم جدی ایه و باهیچکس شوخی نداره اما در مواقع مورد نیاز خیلی دلرحم ومهربون میشه و این شخصیتش روی علاقهی بچه ها نسبت بهش تاثیر خوبی داشت. (روونا الان دیگه تدریس نمیکنه و داره استراحت میکنه اما گاهی به هاگوارتز سر میزنه )
دوست خیلی صمیمی روونا هلگا هافلپافه و اون رو خیلی نزدیک خودش میدونه .روونا یخورده ناخن خشکه و هرچیزی رو به هرکسی قرض نمیده . همیشه سعی داره تو مصرف پول صرفه جویی کنه ولی امان از وقتی که لباس ها یا کفشایی که یذره یه کوچولو حتی اندازه ی یه نقطه ی ابی هم توش داسته باشه نممیتونه جلو خودشو بگیره .
بهترین قشمت شخصیت روونا این بود که خیلی سنجیده و مادرانه سخت گیر ما بسیار مهربون و دلسوزه .
روونا همیشه سعی داشت طوری رفتار کنه که دانش اموزا در عین حال که ازش حساب میبرن و دوستش هم باشن و خودشون رو نزدیک بهش بدونن . بعضی از ادما روونا از رو دخترش یعنی بانوی خاکستر ی هلنا ریونکلاو قضاوت میکردن اما روونا دوست نداشت نه خودشو و. نه دخترشو قضاوت کنن چون تو اون سال هایی که روونا و هلنا باهم زندگی میکردن هلنا بزرگترین دلخوشی روونا بود و اما هلن همونطور که هممون میئونیم دیهیم رو دزدید و با اینکه خب دیهیم دوباره به دست صاحبش رسیده اما روونا تصمیم گرفت دخترش رو برای همیسشه گوشه ای از قلبش نگه داره .
روونا الان توقلعه ی ابی رنگش در یکی از دره های دور افتاده ی اسکاتلند ینی زادگاهش جایی که رود ها از کنار قلعه میگذرن و درختان حتی در پاییز و زمستانبسیار سرحال هستند جایی که ابر ها اسمان جدیدی برای قلعه ساختند و خوردشید جدید بر فراز این قلعه می تابد . روونا هنوزم گاهی اوقات با دوستاش توی هاگوارتز قرار میزاره میبینتشون و یه نوشیدنی باهم میزنن


تایید شد!
خوش اومدی.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۲۳ ۱۴:۰۷:۲۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱

جسیکا ترینگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۶ پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۱:۴۵ جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
نام : جسیکا هستم
نام خانوادگی : ترینگ
چوبدستی : چوب درخت بلوط و موی تک شاخ
سن : 12 سال
سال دوم هاگوارتز
گروه : هافلپاف ( همون بهترین گروه دنیا دیگه! )
جارو : آذرخش
ویژگی ها : او یک دختر دگرگون نما ست و همیشه با چشم ها و موهایی به قرمزی خون ظاهر می شود و معمولا اکثرا از اون می ترسند اما در واقع او اصلا خطرناک نیست فقط کمی شیطون است و کارهای غیر قانونی انجام می دهد و خب... یکم با دوستانش دردسر درست می کنند و البته که هیچ وقت لو نمی رود . گفتم ترسناک نیست ؟ فکر کنم یکم کلی گفتم... بستگی به خودتون داره خطایی سر بزنه یهو دیدی یه کرم شدی داری تو آشغالا سیب گندیده می خوری.
راجب زندگی او : مادر و دو خواهر و یک برادرش مشنگ هستند ولی او و پدرش و برادر بزرگترش جادوگر هستند . برادر بزرگترش فارغ التحصیل شده و در وزارت سحر و جادو کار می کند . وقتی نامه هاگوارتز به جسیکا رسید لوستر منفجر شدددد جادوی او بسیار زیاد و تا حدودی غیر قابل کنترل هست و به این دلیل پنهان کردنش از مشنگ ها کمی سخت است ولی خب پدرش همیشه می تواند به راحتی یک ورد فراموشی روی کسی اجرا کند . او از مرگ خوار ها متنفر است و جنگیدن را دوست دارد . همینطور خوب جارو سواری می کند و بسیار بازی کوییدیچ را دوست دارد و بشدت علاقه دارد مهاجم باشد .
--------------------------------------------
میخواستم اگه میشه دسترسیم برگرده


تایید شد.
خوش برگشتی!


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۹ ۱۹:۰۴:۳۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۳ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۱

بندن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۴ پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۱۰:۴۱ پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 33
آفلاین
نام : بندن

سن: چند صد قرن ناقابل

تاریخ تولد:

جنسیت: اهم خب چیزه... جنسیت دیگه چه کوفتیه؟ خنثی....؟

رنگ چشم: بسیار خوش رنگ...

قیافه: خیلی جذاب و خوش قیافه و ساحره کش در حدی که اگر ماسکمو در بیارم نصف جمعیت جامعه جادوگری به سوی مرلین می شتابند!

گروه : زیر سایه ارباب، اسلیترین

شغل: پیک مرگ... اهم یعنی چیز...چیزه... دریافت روح به صورت سانتریفیوژی و انتقال آن به دنیای مردگان

مو : بی مو! اصن مگه موجود فانی دونپایه ای هستم که نیاز به مو داشته باشم؟

ظاهر کلی :
خیلی خوف و خفن و ترسناک در حدی که اصلا منو از دور میبینن روحشون خود به خود از بدنشون در میاد !

چوبدستی: به جای چوبدستی از عصام استفاده میکنم! بسیار بلند و تیز...

علاقه ها: استراحت کردن،و باز هم استراحت کردن.

توانمندیها : قبض روح با سرعت بالا - خدمت به ارباب تاریکی- آشپزیمم خوبه- مسابقات شمشیر بازی با چنگک - دارای عنوان قهرمانی برای ورزش پرش از روی مانع با ویلچر- توانایی گفت و گو با حیوانات و انسان ها

معرفی کوتاه ( خیلی خیلی بلند!):
بندن پیک مرگ بسیار خوشتیپ و دلربا، حدود چند صد قرن پیش در خانواده تنگدست... یعنی چیزه، بسیار پولدار چشم به جهان گشود. پدر او بندن بزرگ، پیک مرگ بسیار مشهور و متبحری است!
وی کار خود را ازسال 156039860403034 قبل از میلاد به عنوان جاروبرقی روح (پیک مرگ) شروع کرده و با سابقه درخشان قبض روح افراد مشهوری مانند: مرلین،سالازاراسلیترین، هلگا هافلپاف، ژولیوس سزار، اسحاق نیوتن، گودریک گریفندور و ....
کار خود در بخش مکش و انتقال روح را ادامه می دهد.
در دوران کاری بینظیر خویش ،او بار ها برای گرفتن جان ولدمورت راهی نقاط مختلف شد. اما هر بار برای این کار آماده می شد، هورکراکسی از نا کجا آباد پیدا شده و کار او را به تعویق می انداخت. بنابراین وی تصمیم گرفت تا کمتر فشار و استرس این وظیفه خطیر را بر دوش بکشد، او نام ارباب تاریکی را از لیست خود خط زد و در زمره خدمت گزاران او وارد شد.
چندین سال بعد فرد بزهکاری بنام گیلدروی لاکهارت با بیان داستان ساختگی، از این قرار که او توانسته است تا با لبخند، از شر بندن خلاص شود، قصد خدشه وارد کردن به کارنامه ی سیاه و لجنی این پیک مرگ زحمتکش را داشت. که با اقدامات به موقع مسئولین به خاک سیاه نشسته شد تا درسی باشد برای تمام افراد سودجو!
بندن جهت تفریح و کار فوق برنامه هفته پیش نامه ای جعلی از طرف هاگوارتز برای خودش ارسال کرد و وارد هاگوارتز شد. باشد که افتخار آفرینی های وی در عرصه های مختلف و مثال زدیم ادامه یابد...

تایید شد!
خوش اومدی.


ویرایش شده توسط nox در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۴ ۲۰:۰۴:۵۱
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۵ ۱۴:۲۹:۱۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱

میوکی سوجی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۳:۰۸ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱
از تو کتابا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 100
آفلاین
چیزه.. یادم رفت بگم اینو
من تو محفل عضو بودم، دسترسی محفلو ندادین بهم
الان باید از اول عضو بشم دوباره؟


بله. برای عضویت تو محفل ققنوس باید به تاپیک در جستجوی راز ققنوس مراجعه کنی و مجددا درخواست ورود به این جبهه رو بدی و با تایید دامبلدور دسترسیش رو بگیری.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۱ ۱۷:۰۱:۴۷

حالا امضا به چه دردی می‌خوره؟


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱

میوکی سوجی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۳:۰۸ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱
از تو کتابا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 100
آفلاین
نام:میوکی سوجی

گروه: ریونکلاو

پاترونوس: اسب بالدار

نژاد:دورگه

چوبدستی:
طول چوب: 23 سانت و 12 میلی متر
مغز: یک پر ققنوس، مقداری پودر شاخ تک شاخ و موی تک شاخ، موی زبان اژدهای شاخدم مجارستانی و خون زبان آن
چوب:
چوب های بلوط، افرای آلمانی و گردوی فرانسوی
با انعطاف کم و بسیار سفت

ویژگی های ظاهری: موهای خاکستری و بلند
چشمایی تقریبا کوچک و بادامی به رنگ آبی و پوست جو گندمی و با قد بلند

ویژگی های اخلاقی:نسبتا آروم و کم حرف، دست و پاچلفتی و شوخ طبع، به یادگیری زبان های مختلف علاقه زیادی داره و سرگرمی های مورد علاقش اسب سواری و کتاب خوندنه.
با اینکه درونگرا و کم حرفه، دوست های زیادی داره و هرکسی رو که ببینه باهاش حرف میزنه. خیلی مهربونه از حیوانات بدش میاد. کرم کتابه و از هرچی که به کتاب مربوط بشه خیلی خوشش میاد

توضیحات:
تو کشور ژاپن به دنیا اومده ولی در لندن بزرگ شده مادرش جادوگر بود و پدرش ماگل، همچنین یه برادر کوچک تر از خودش داره.
از بچگی علاقه زیادی به کتاب داشت... باهوش بود و همیشه نمرات خیلی خوبی تو مدرسه ماگلی کسب می‌کرد.
وقتی که فهمید مادرش جادوگره به دنبال یادگیری جادو رفت تا چیز های بیشتری در مورد مادرش و خودش بفهمه
نام مادرش یوکو هاتاوی و نام پدرش هیرو سوجی، و برادرش هیدئو سوجی است.
بیشتر مواقع خیلی دست و پاچلفتی می‌شه و نصف وقت خودش رو در کتابخانه می‌گذراند از حیوانات، مخصوصا گربه متنفره و شاید تنها حیوانی که دوست دارد اسب است.
دوستانش لقب میکی رو بهش دادن
تقریبا از هیچ چیز به غیر حیوانات بدش نمیاد

----
سلام.. دسترسی های منو برگردونین لطفا


انجام شد!


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۱/۷/۱۱ ۱۱:۵۹:۵۶

حالا امضا به چه دردی می‌خوره؟


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱

مارکوس فنویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۲:۴۰:۰۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
از صومعه ی سند رینگ رومانی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
سیلام بر برابچ گودرتمند !!!
این دسترسیای ما رو بدین بزنیم بریم !!!
آخه گناه دارم خب .


انجام شد.
خوش برگشتی!


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۲ ۲۰:۱۱:۲۰

Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۰۸ دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱

هافلپاف، مرگخواران

جیمز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۶ جمعه ۱۱ شهریور ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۴۵ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
هافلپاف
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 14
آفلاین
نام: جیمز.
لقب: اُزگَل.
گروه: هافلپاف.
جبهه: در خدمت لرد سیاه.

می‌دانید، بازیگری سخت است. شغل معدن هم سخت است، اما بازیگری سخت‌تر است. بازیگری مهارت می‌خواهد؛ قدرت، اعصاب و آرامش می‌خواهد. اما شغل معدن چطور؟ آن فقط یک دسته بیل می‌خواهد.
این بازیگری هنگامی سخت تر می‌شود که شما خنگ، بی‌اعصاب و بددهن باشید. و همچنین کانادایی بودن بی‌تاثیر نیست.
بگذارید همین جیمز را مورد بررسی قرار دهیم. جیمز کانادایی است، بی‌اعصاب است، مغرور، بی‌استعداد، خنگ و بددهن نیز است. البته او بازیگر نیز هست، اما سرانجام چنین ویژگی‌هایی هم باید بازی نقش‌های اُزگَل با حالاتی اُزگَل‌تر باشد. آری، جیمز درس عبرتی‌ست که هر اُزگَلی که می‌خواهد بازیگر شود، باید او را بررسی کند و اگر یک درصد هم یکی از ویژگی‌های او را داشت، از شعاع ده کیلومتری بازیگری هم رد نشود.

- اون دهن کثیفتو ببند اُزگَل!

آه، بله. جیمز نمونه‌ی کاملی از یک بازیگر شکست‌خورده، نابود، خنگ و ابله است.
جیمز در تاریخ ده ژوین سال ۱۹۷۶ به‌دنیا آمد. او از همان ابتدا مردم آزار نیز بود. جیمز در سال‌های اولیه زندگی‌اش بر روی مردم تف می‌انداخت. در سال‌هایی که وارد مدرسه‌ی مشنگی شد، تف‌اندازی به بددهنی تبدیل شد. پس از آن جیمز که در تحصیل شکست‌خورده بود، تصمیم گرفت تا در حرفه‌ی دیگری اشتغال کند. او تصمیم گرفت تا بازیگر شود. پس از آن‌که بازیگر شد، در فیلمی لوگان، او را کشت و او از آن پس کینه به دل گرفت.
پس از آن، جیمز اولین فیلم اختصاصی خودش را بازی کرد و موفق شد تا کم‌فروش‌ترین فیلم جهان شود. سری دوم فیلمش نیز، رکورد سری اول را شکست.
جیمز پس از آن که از سوی کارگردانش تحقیر شد، سر به جنگل گذاشت و توسط پیری به نام دامبلدور به مدرسه‌ی هاگوارتز رفت و در گروه هافلپاف جای برگزید.

- نویسنده‌ی ما رو باش. کتاب تاریخ می‌نوشتی بیشتر خواننده داشتی.

جیمز، لطفاً ساکت شو، کانادایی بی‌اعصابِ بددهن.

- حالیت باشه چی از اون دهن کثیفت درمیاد، عوضی!

آه، امان از این خیارشوریِ جیمز.
بله، جیمز در ذهنش آرزوهایی را می‌پرواند، یکی از آن‌ها این است که بتواند بر یک ملت خنگ‌تر از خودش حکمرانی کند، به احتمال زیاد هم کانادا باشد آن ملت.

- خفه بابا!

دیگر آرزویش این است که بتواند روزی نام مادر یکی از دشمنانش با نام مادر او یکی باشد، به احتمال زیاد هم نام مادرش مارتا است.

- مگه خودت ناموس نداری، بی‌نام و نشان؟

آه، خسته شدم جیمز.
و در آخر هم باید گفت... جیمز یک بددهن و بی‌اعصاب واقعی‌ست، پس از او دوری کنید.


تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط Jameslogan در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۴ ۹:۵۰:۰۳
ویرایش شده توسط Jameslogan در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۵ ۷:۵۲:۰۶
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۵ ۱۲:۱۱:۴۰

او نیست با خودش،

او رفته با صدایش اما،

خواندن نمی تواند.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۰۹ پنجشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۱

آگاتا تراسینگتون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۴ یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۵ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱
از کتابخونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
نام:آگاتا تراسینگتون - دوستام آگی صدام میکنن-

گروه:از قیافه مهربونم مشخصه! هافلپاف.

پاترونوس:اسب.

چوبدستی:چوب آبنوس ،انعطلاف پذیر،14 اینچ،مغز ریسه ی قلب اژدها.

در یکی از روز های بارانی پاییز در ماه نوامبر وقتی خورشید داشت روز رو به ماه می سپرد قدم به این دنیا گذاشتم.
وقتی دو سالم بود با مامانم و بابام(رزتا و والتر جونز) سوار ماشین داشتیم می رفتیم مسافرت که تصادف سنگینی کردیم و مامانم عمرشو داد به شما.
دو سال بعد پدربزرگ مادربزرگم فوت کردن و ما هم از آمریکا به انگلستان مهاجرت کردیم.
سال های سختی بود...پدرم در نبود مادرم و پدر و والدینش که فوت شده بودن به شدت عصبی شده بود و اوضاع خونه اصلا خوب نبود.

ولی بالاخره وقتی که کلاس دوم بودم یعنی 4 سال بعد از مهاجرتمون پدرم دوباره ازدواج کرد.
ازدواج موفقی بود، اما من راضی نبودم.
می تونم از کارهای عجیبم مثال بزنم که،وقتی عصبانی می شم موهام قرمز می شه و یا می تونم با حیوانات صحبت کنم و این برای بابام عادی بود اما برای مادر خوانده ام نه!
یک روز وقتی که از دست مادرخوانده ام بسیار بسیار عصبانی بودم و از شدت خشم تمام اتاقم را بهم ریخته بودم نامه ای از هاگوارتز دریافت کردم،وقتی نامه به دستم رسید فکرکردم مثل بقیه نامه های بدردنخوریه که میاد،نامه رو گذاشتم روی میزم.پدرم وارد اتاق شد تا درباره ی کار اشتباهم با مادر خوانده ام با من صحبت کند که نامه رو دید،انگار روی ابرا بود.خودش جادوگر نبود،اما مادر واقعی خودم چرا.

وقتی قرار شد بیام هاگوارتز رفتیم کوچه دایاگون تا وسایل رو بگیریم،ردا در اندام بلند و کشیده من قشنگ ایستاده بود.موهامو که تازه آبی کرده بودم تا روی شونه م بود و پوستم سفید بود.یونیفرم های مدرسه خودمون اصلا قابل مقایسه نیست با این.

هنر و کتاب و شکلات و بستنی از عناصر جداناپذیر از من هستند.یعنی این 4 تا کنار هم به همراه جادو برای من دقیقا خود بهشت ه.


تایید شد.
خوش برگشتی آگاتا!


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۴ ۰:۱۶:۳۷

نذار مشنگ ها روزت رو خراب کنن :)

هافلپاف عشقه







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.