با هری موافقم بعد ار اون همه مشکل البته بهتره بگی
چرا هری انتظار داشت که اسنیپ در حضور آمبريج جواب هری را بدهد؟
چون اسنیپ حتما می فهمید اما هری انتظار داشت که اسنیپ به او کمک کند و بگوید که چه کار کند
البته هری عجله کرد
برای شادی روح اسنیپ

نقل قول:
من بازم سوالم رو تکرار میکنم کدوم یک از شما وقتی برای اولین بار داشتید اون قسمت رو میخوندید به یاد آینه سیریوس افتادید؟
شما روی رختخواب لم داده بودید و داشتید آب پرتغال میخوردید ولی هری دو سه روز درست نخوابیده بود و بعد از یه امتحان و یه خواب وحشتناک داشت فکر میکرد
به نظر من کار هری طبیعی ترین و واقعی ترین کاری بود که هر آدمی با هوش متوسط انجام میده
مطمانا ما در این کتاب با سوپر من و نابغه روبرو نیستیم اصلا اگه هری اونجا آینه رو یادش میومد من یکی کتابو پرت میکردم تو سطل اشغال
اگه شما از آرتمیس فاول که همیشه فکر هاش مثل افراد نابغه میمونه و اصلا تصوری از وجود اون در این دنیا وجود نداره خوشتون میاد در نتیجه شما باید سوپر من بخونید نه داستان های واقعی
در حالی که ما همه وقتی کتاب هری پاتر رو میخونیم میتونیم یه هری باشیم

باید بگم نظر من در واقع جمع نظرات (رونالد ویزلی واندرومیداو
Milad) است با این نکته که هری از اینکه اسنیپ مثل خنگولا نگاش می کرده حرصش در آمده بوده!

به نظر من هری هول شده بود و اون نگران سیریوس بود و به دنبال کسی میگشت که تو محفل باشه تا بتونه به اون خبر بده که سیریوس رو ولدمورت گرفته و بعد اگه مطمئن بشه که سیریوس رو گرفتن بره بهش کمک کنه

البته هری نباید انتظار داشته باشه که اسنیپ جلوی آمبریج
بهش بگه که حرفشو فهمیده

ای بابا.هری می خواسته اسنیپ با چفت شدگی در اون موقع به قول مشنگا ذهن خونی منظورشو بفهمه!!!
تازههری به جواب اون احتیاجی نداشت!!چون می خواست سیریوس رو نجات بده.

اين مطلب را از چند ديدگاه ميشه بررسي كرد:
1 - هري خره خره‌ (بلا نسبت شما) كه توقع داشت سيوروس جلوي آمبريج و مالفوي جوابي به اون بدهد.(البته در اين لحطه چند فكر به ذهن هري مي رسد:
1-1 اسنيپ نمي فهمه من چي مي گم.
1-2 اگه مي فهمه داره منو آذار مي ده.
1-3 حرف منو باور نمي كنه
1-4 و....)
2- هري يادش نبود بوسيله آينه مي تونه با سيريوس ارتباط برقرار كنه !

ولي در كل شايد اسنيپ ميتونست حركتي كنه يا جوابي بده كه حداقل هري بفهمه كه اسنيپ فهميده!

طفلکی هری ...
آقای ایلیدان ... نمیدونم چی چی ... تو فکر کن پدر مادرتو ولدمورت کشته ... بعد اون لحظه هم میدونی که پدر نا تنیت که خیلی دوسش داری تو دام ولدمورت اسیره ... مطمئنا هول میشی و یه خورده گیج میزنی درسته؟؟حالا اگه تو بودی که احتمالا از درخت آویزون میشدی میگفتی من گیلاسم
منم یه بار معلم زیستم داشتم پرسش کلاسی میکرد خیلی نخونده بودم ولی وقتی دیدم چطوری برا یکی از بچه ها 0 گذاشت انقدر هول شدم که حتی سوالای تابلویی که 5 دقیقه پیش از یه نفر دیگه پرسیده بود یادم رفت
نتیجه:منم صفر شدم البته معلممون افتخار داد یه فحشم بهم داد

پس میفهمیم که هری هم هول شده بود (دیدی چطوری سر هرمیون داد میزد؟؟)
احتمالا هرمیونو با چو اشتباه گرفته بوده

من همون هری احمقه رو بیشتر از همه قبول دارم همیشه گفتم دیونه است ولی همش شخص سوم میگفت تهمته خل چل بازی هاش زیادن خوب معلوم به این ادم ها میگن خل چل و خل چل هم میگن دیونه

ديدگاه اول:
هری احمقه که همچين انتظاری داشت و نفهميد اسنيپ نقش بازی ميکنه
ديدگاه دوم:
هری فکر کرده اسنيپ احمقه که منظورشو نفهميده
ديدگاه سوم:
هری فکر کرده آمبريج احمقه که با عکس العمل اسنپ شکش نبره

1- که هری از رو لجبازی اصلا نمیدونست که سیریوس بهش یه ایینه ی دو طرفه داده
2- هری احتمالا قصد نداشته که از اسنیپ جواب بگیره فقط میخواسته اسنیپ رو اگاه کنه
3-اسنیپ نمیتونسته جلوی مالفوی به هری جواب بده نه امبریج چون اون وقت مالفوی می فهمیده که اسنیپ عضو محفله و جاسوس دامبلدور
4-البته هری یه وقتا بد گیج بازی در میاره و از رو غروری که داره از کسی کمک نمیخواد دریت مثل جیمز