هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۸:۱۵ یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
حاجی جان لوگوی شما و گراپی روی چشمم!!!

در ضمن با فیلم باج سه خیلی حال کردم....عالی بود

دوستان اگر میخواهند لوگوی کمپانی طراحی کنن...سعی کنن 150*150 باشه...تا زود لود بشه


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۳

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
کریچر جان مشکل اینجاست که مرلین و کدخدا یک نفر هستند!!!!
========
کمپانی حاجی نیو لاینز درخواست یک لوگو دارد!
همینطور گراپی دریم ورکز!
========
به زودی از گراپی دریم ورکز:The JadoogaraniX II


!ASLAMIOUS Baby!


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۳

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
اول فیلم حاجی خودمون

موضوع فیلم خوب بود اما بر گرفته از یک فیلم واقعی
پردازش فیلم که سعی شده بود با فیلم اصلی تفاوت داشته باشه خوب بود
سانسور فیلم خیلی خوب بود
دکور رو هری عالی بازی کرده بود
تبلیغات در فیلم به وضوح مشاهده میشد
موسیقی فیلم خیلی متنوع بود
زیر نویس های فیلم گویای کل فیلم بود و بر و بچ زیر نویس نویس کلی حال داده بودن
حضور ممدی بلک و نیما بلک چشم گیر بود
به نظر من واحد عقیدتی هم باید به گراپی میدادن
انقدر شخصیت ها زیاده که وسط فیلم وقتی میگه مرلین این را گفت خواننده اصلا نمی دونه مرلین چی کاره هست
و یا وقتی میگه کد خدا طرف نمی دونه کدخدا کدومه و اصولا حسش هم نیست بری بالای صفحه بازیگرا رو دوباره بخونی
به فیلم امتیاز 4 داده میشه و کمی امتیاز به خاطر گیج کننده بودن فیلمه که آدم باید چند بار فیلم رو بخونه تا بفهمه و
سهل و ممتنع نیست
_____________________________
در مورد فیلم های دنباله دار همزاد هم چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است اما میدونم که بهتر میشه با ساختن فیلمهای بعدی
یک نکته هم من رو به شگفتی واداشت و اون نقش ابر فورث توی فیلم بود
در ضمن یک چیزه دیگه هم که من به شخصه خوشم نمی یاد این تیراژ آخر فیلمه که هی با یک شعر 2 خطی تموم میشه البته نمیگم شعر طولانی باشه میگم واسه هر فیلمی
شعر لازم نیست
در کل امتیاز فیلم 1 از 10 میشه


در آخر ببخشید اگه حرفی میزنم کرام عزیز خواسته و من هم نظرم رو میگم امیدوارم به کسی بر نخوره


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۳:۱۷ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۳

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
کمپانی حاجی نیو لاینز تقدیم می کند :



انتظار به پایان رسید!!!


باج قسمت سوم...!

کارگردان: داریوش فرهنگ - ویکتور کرام - حاجی دارک لرد
دستیار کارگردان: پیتر جکسون - جورج لوکاس - آلفرد هیچکاک
حراست: گراپی
واحد عقیدتی :نور ممد
گروه فیلم برداری: غضنفر- کل عباس - اوس جاسم
واحد تدارکات(همکاری جلوه های ویژه): رودی لسترج
خدمات پس از فروش: Mamad Electronics INC
بازیگران:
ویکتور کرام در نقش رام
ونوس در نقش دوس دختر رام
تانکس در نقش خواهر افسر انگلیسی
گیلدی در نقش مردی که میان جمعیت بود
چو در نقش زنی که همراه گیلدی در میان جمعیت بود
حاجی دارکی در نقش عابد ریش دار معبد
ابر فورس در نقش رامپال جی حاکم
پاتر در نقش دکور متحرک صحنه
مرلین در نقش کدخدا
سارا از دختری در برج در نقش افکت های صوتی و بصری
با حضور افتخار آمیز بیگانه در نقش افسر انگلیسی

بازیگران جدید:
نیما بلک در نقش کسی که ابرفورس را باد می زد
ممد بلک در نقش چش چرون کاخ بیگانه
وزیر شیکم: در نقش اون آقایی که سیاه پوست بود
آلبوس دامبلدور : در نقش مدیر تیم زوپیس و اون کسی که سایتش خیلی مهمان داشت...
====================
خلاصه ای از آنچه گذشت (دوستان جهت مطالعه قسمت های گذشته به شماره پست 100 و 104 مراجعه کنید....!)

====================

صدای کلاغ.... صدای باد..... صدای مشکوک! (دوربین از بالا یه نفر رو نشون میده که داره فکر می کنه که البته اونم از توی یه حباب که فکراش بالای سرش تویه اون دیده میشه مشخص میشه)
کرام(توی فکرش!) : هی هی ....! ونوس...... .... نهی نهی! چی می شد خونه ما در داشت اونوقت من با ونوس پشت درب های بسته صحبت می کردم!( کرام همچنان داره حرف می زده که ظاهرا دوبله با متن اصلی کمی تفاوت داره!)
...دوربین وارد فکر کرام میشه ... کرام در حالی که لباس رزم بر تن داره با یدونه بیل می زنه بیگانه از اسب می یوفته بعدا از پشت اسب در ها رو باز می کنه : ما آزاد شدیم! از ستم بیگانه آزاد شدیم!
کالین: برادر تو باعث افتخار مایی...!
حاجی: می دونستم تو آسلام رو سر بلند می کنی! اون دره که طرح چوبه رو برای من کنار می ذاری.....!
یه آهنگ هندی عاشقانه پخش میشه و کرام همینطور که داره درها رو بین مردم پخش می کنه از توی سوراخ یکی از درها که شکل قلبه ونوس رو می بینه ... به سمت خونش میره درو اینستال می کنه دوربین از توی سوراخ در وارد اتاق میشه...
مشترک گرامی بر اساس قوانین آسلام دسترسی به فکر مورد نظر مقدور نمی باشد!!!!
ملت توی سینما: هووووووووووووووووء هوووووووووووووو!
.... دو تا اسب سوار وارد کادر میشن : آهای ملت جمع شوید! پیغامه شیخ ابرفوووورسه! جمع شوید!
کرام همچنان داره فکر می کنه که یکی از اسبا میاد از روش رد میشه!
مرلین: ها...... چیه ؟؟؟ چی شده؟!
کالین: کدخدا آفتابه دستته بذار بیا مهم از طرف ارباب ابرفووورسه!
کرام: آخ.....
حاجی از بالای معبد میاد: سلام برادران آسلامی ! برادر این اسبی که شما سوارید از خواهران اسب آسلامی هستش! شما صیغه محرمیت دارید؟!
جارچی : بر اساس حکم ارباب رامپال جی ابرفوررسس امسال مالیات در دوبرابر باید پرداخت کنید!
ملت : ماااااااااااااااااااااااااا
مرلین: صاحب جارچی ما یک برابرش رو هم نمی تونیم بدیم چه برسه به دوبرابر!
جارچی: به من مربوط نیست بریم!...
کرام: آخ موهام خراب شد!! (همراه یه حرکت گردن):جریان چیه!
اسب سوارها از روی کرام به طرف قصر بر می گردند!
مرلین: نه بیچاره شدیم! دیگه حتی در دستشویی ها رو هم رحم نکردن امسال!
حاجی: ای بی آسلام ها! هر چی می کشید از دست این جوان جاهل کرامه! همین الان همراه من راهی بشین تا بریم زیارت شیخ عبدلی و اونجا دعا کنیم! بریم....
کرام: اوخ...
(ملت به سمت کاخ آبرفوررسسس میرن!)
.......... منم میام!
دوربین بر میگرده روی کرام! منتهی چون کرام ظاهرا کمی له شده دوربین دوباره یه دور می زنه و روی صورت گیلدی متوقف میشه!
پاتر اینجا در نقش یه بک گراند خورشید توی آب وارد صحنه میشه!
ملت:
ملت به سمت کاخ ابرفورسسس میرن در کنار کاخ یک بازی عجیب در حال جریانه که ملت مثل کلنگ اونجا وای می ایستن اون رو نگا می کنن...
شیخ ابرفوررس مشغول خوردن چای با تانکس می باشند و بیگانه در حالی انجام آن بازی عجیب!
تانکس: تنکس فور د تی!
ابرفورسسسس: یس! ای آم ا گود من! ........ هوووووم شماها.... ها شماها ... آره شماها بیایین اینجا ....
مرلین: عرض ادب ارباب...
ملت: عرض ادب ارباب...
مرلین: ارباب حاکم شما که این همه پیری می دونی ما نمی تونیم مالیات در دو برابر بدیم! یه کاریش بکن به جان ریش همین حاجی جبران می کنم!
حاجی: از ماله خودت مایه بذار!
( در همین لحظه کرام که مقدار زیادی گرد و خاکی شده وارد میشه)
حاجی: بازم این جووان جاهل اومد! این اسب سوارا هم بلد نیستن چطوری له کنن!
ابرفووووورس : من تلاشم رو کردم! فایده ای نداشت!
کرام: ای دست نشانده استکبار! مزدور نامرد! ما خودمون را از دست این استکبار رها می کنیم!
(در همین موقع کاخ ناگهان کج میشه و یهو می یوفته روی زمین!)
دوربین آسمون رو نشون میده ...!
... من به تو پس برای چی پول میدم آخه!
... بابا این دکور کاخ خیلی سنگیه من چی کاره بیدم!
دوربین بر میگرده روی زمین...!
بیگانه که توجه هش جلب شده از روی چوب جاروش پیاده میشه میاد سمت ملت
بیگانه: :ylash:
ملت: عرض ادب ارباب!
حاجی: این چرا همچین نگا می کنه؟
بیگانه: :ylash:
مرلین: ارباب بیگانه خواهش می کنم مالیات مارو ببخش! امسال بارون نیومده! ما بیچاره هستیم! واحد های بهداشتی خشک کن الکتریک ندارن بهمون رحم کن!!
بیگانه: یه شرط داره! :ylash: می پذیرین؟!
ملت : ...........
کرام : می پذیریم! آخ اوخ وای............(مورد لطف و مرحمت ملت قرار می گیره!)
بیگانه: پس قبوله! :ylash:
مرلین: یعنی چی قبوله! این جوان خنگه ! احمقه! مرفه بی درده! این حالیش نیست!
بیگانه: مهم نیست یکی از شماست! اینم شرط من! شما باید تیم زوپیس رو توی مسابقه کوییدیچ که سه ماه بعد برگزار میشه شکست بدید! در این صورت از مالیات در معاف میشین! ولی اگه نشید باید چهار برابر بپردازید!
یه آهنگ بسیار سوزناک هندی پخش میشه.... دوربین روی تمام آفراد می چرخه.... صدا فید میشه ...
حاجی داره یه ذکر می خونه زیر لب...
مرلین با ناراحتی دنبال دستشویی می گرده...
کرام در حال کتک خوردنه...
کالین مشغول هک کردن نرم افزار دوربین دیجیتالشه...!
بیگانه نگاهی پیروزمندانه به همه می اندازه و دست آخر دوربین میاد روی تانکس که داره نگاهی حاجیانه به کرام می اندازه!
از پشت عکس یه تپه که پاتر اون رو نگه داشته یه کله سیاه اسموت مشکوکانه این وقایع رو داره نگا می کنه....
==================
تصویر فید میشه میاد توی دهات....
همه یاس فلسفی گرفتن و ناراحت هستن... کرام وسط ده نشسته روی زمین و با یه چندین عدد گردن رو به دوربین میگه: من دهکده رو سربلند می کنم و بعدش به خونه ونوس اینا نگا می کنه و یه چیزایی میگه که جاش موسیقی فیلم میژن امپاسیبل پخش میشه!
کرام مرتبا میره و بازی کوییدیچ تیم زوپیس رو تماشا می کنه ولی چیزی سر درنمیاره!

..... من موفق نمی شم... ما حتی وسایلش رو هم نداریم.....
کالین: نا امید نشو برادر راحش رو پیدا می کنیم!
کرام چشمش به یه تیکه چوب بلند می یوفته و اونو ور میداره! اورکا اورکا! (زمین شروع می کنه به لرزیدن!....)
کرام: ای وای چه خبره!
(دستشویی شروع می کنه به ریزش!)
مرلین: اون بیرون چه خبره؟! شپلخ! بادامبومب ! تلنگ!
حاجی: اینجا چه خبره؟! ببینم اون صدای آخری هم ماله ریزش دیوار بود!؟ ای جوان جاهل! آدم تیر داربست دستشویی رو از جا می کنه! ای .....( صدای حاجی فید میشه!)
دوربین زوم می کنه روی کرام که داره چوب رو بررسی می کنه!
کرام: اورکا اورکا! خودشه! کدخدا یه لحظه بیا...!
مرلین: هووووووم؟ چیه جوان کرام!
کرام: کدخدا من ریشت رو نگه میدارم تو یه گردن بیا!
مرلین: کرتاهه؟! بیا......! ای هواااررررررررررررررر( ریشش کنده میشه!)
کرام: اینم می بندم ته این چوب! همدهاتی های من گوش کنین! ما وسایل اون بازی عجیب کله پیچ رو ساختیم! مستقل شدیم!
(آهنگ هندی با زمینه تکنو)
... یه چمنزار یا تن درخت ...
کرام( به صورت رگباری گردن میاد!) : کیا تری نهی بابوچی رامبی نصفته دستشویی!
زیر نویس فیلم : می سازیم با هم زین دستشویی ها چوب می کنیم میهن خویش را آباد!
(... ونوس از پشت درخت میاد بیرون این در حال هستش که درختی که ونوس از اون گرفته بنا به دلایلی هی جابه جا میشه!...)
ونوس: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ(جیغ هندی با فرکانس 88 KHZ خارج از فرکانس صوتی گوش انسان!) : کرامی... قلبی کبکبی رامبانی! لا و یو کرامی! ساختی چوبی رامپا کنی ریشی!
زیرنویس: ای کرام ! قلب من درد می کند! با ریش مرلین آن را مداوا کن!
ملت توی سینما: هووووووووووووووووووء! زیرنویسش عوض شده!!!!!!

کرام و ونوس به سمت هم حرکت می کنند که فیلم یهویی از وسط مسابقه کوییدیچ تمرینی تیم زوپیس در میاره...
دوربین در حالی که داره پروازهای فوق العاده بیگانه رو با در پرنده خودش دنبال می کنه یهویی از اون بالا پرت میشه می یوفته روی زمین لنزش می شکنه!...
.... اااا
... سیس صدا وصله!
.... کات بدم؟!
.... نه بابا خرج این صحنه زیاده بعدا اونا دو کادرن دیگه!
.... سیس........!

ملت:
دوربین همچنان از کرام اینا فیلمبرداری می کنه! کرام و کالین نشستن دارن بازی رو نگا می کنن...
کرام : بازی اینطوریه... اون سه تا حلقه که هستن باید سعی کنی از توشون رد بشی هر کی بیشتر رد بشه بیشتر امتیاز می گیره!
مرلین در حالی که آفتابش رو می ذاره زمین: پس چرا هیچ کس از توش رد نمیشه!
کرام: ها! آهان .... چون اون توپای دیگه هواسشونو پرت کرده!
حاجی: یعنی اونا دکورن؟
کرام: یحتمل از کوچه افتادن تو حیاط اینا وسط بازی اینا!
کالین: از اون لحاظ؟
یه مرد سیاه پوست کچل از پشت بوته ها داره کرام اینا رو نگا می کنه که یهو بوته ها جابه جا میشه و فیلم سریعا فید میشه!

فیلم فید اوت میشه...
همینطور که کرام داره بازی رو برای ملت توضیح میده دوربین به جایگاه تماشاچی ها میره... تانکس با یه دوربین شکاری با زوم 600 ایکس اوپتیکال داره جوش های روی صورت کرام رو آنالیز می کنه و بهش نگاه پروانه ای می کنه : هی ایز سو نایس!
زیرنویس: خوب است او قدری کرم ضد آفتاب استفاده کند!

دوربین میره سمت بالا : دو نفر ردیف بعدی نشستن سرشون رو انداختن پایینن میارن بالا معلوم یشه چو و گیلدی هستن!
گیلدی: عزیزم برای اینکه پوست صورتت نسوزه از کرم بس!(دوربین یه زوم بسیار بزرگ از کرم میگیره!) استفاده کن! و بعد به صورت چو کرم می زنه
ملت:
:
love: :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss:
فید اوت..................
فید این از توی دماغ کرام..... (آهنگ کوهستان وحشی روی فیلمه همه دارن حرکات موزون از خوشحالی انجام میدن و یه چیزایی میگن ولی موسیقی متن ادامه داره!)
کرام: حالا که تمام قوانین بازی رو یاد گرفتیم باید شروع کنیم! اول برای اینکه گرم بشین با این چوبا بزنین تو سر و کله همدیگه این مدلی!
یکی از ملت دهات: کدخدا مرلین! یکی داره با اسب میاد!
ونوس: همون خانم خارجیس! خواهر ارباب بیگانه!
حاجی: عجب ارزشمنده!
همه ملت :
حاجی: منظور ما اسبش بود!
تانکس: تو بلد بود زبون ما؟
کرام: تو که داری به زبون ما حرف می زنی! ایول بابا دمت گرم! (یدونه می زنه پشت تانکس!)
تانکس: هو! چایی نخورده پسر خاله شدی؟! ... آها! یو لسن کرد تو می! من داشت با تو کار؟
کرام: چی رفت تو می؟!
.... آخ ملاجم!
حاجی: ای بی آسلام! جوان جاهل!
تانکس: من کرد به شما کمک در برابر تیم زوپیس!
حاجی: شما تونست کرد کمک به من هم؟!
کالین: برادر این خانم چی میگه؟! چرا می خواد به ما کمک کنه نقشه نباشه!
کرام:نهی بابا اتفاقا اونقدر خوبه به ما کمک کنه!
ونوس با نگاه بدی به تانکس نگا می کنه...
دوربین میره بالا و پاتر در نقش بک گراند تقویم دیده میشه که نشان از گذشت روز ها داره و ملت همینطور تمرین می کنند. یه روز به مسابقه مونده
تانکس: شما کم داشت یک نفر!
کرام: می دونم ما یه بار نداریم نمی تونیم بازی کنیم!
(آهنگ هیجانی پخش میشه... ماله فیلم Speed!)
یه گردباد سیاه از دور دیده میشه... گرد باده از دور میاد وسط جمعیت می چرخه و یه ضربه می خواد به یکی از بلوجرها بزنه که خطا میره ! گرد باد می ایسته و معلوم میشه که شیکمه که داره هلی کوپتری می زنه!
شیکم: Call me Smooth!
کرام: هوووووووم؟
شیکم : ا ببخشید ماله این فیلم نبود! عرض ادب صاحب کرام!
کرام: تو کی هستی؟! چقدر کلت صافه!
شیکم: من پیا کی جی کی رو شیکمکا از دهات همسایه هستم!
کرام: خوب به من چه!
شیکم: هووووو درس صحبت کن! اهان یعنی نه! ارباب من این بازی رو بلدم! تو محل به من شیکم کله بلوجر شکون می گفتن!
تانکس: ای میشناسم این اسموت رو!
کرام: پس تیم ما تکمیل شد!روبه رو آماده باش!
(آهنگ پیروزی با تم هندی پخش میشه و فیلم فید اوت میشه!)
صدای راوی: روز مسابقه ......................... مسابقه................. مسابقه! مسابقه! مسابقه! حالا آ آ آ مسابقه!

ملت: هوووووووووووو بسه دیگه!!!!!

دوربین توی آفتاب فید اوت میشه و بعد پایین رو نشون میده میدون کوییدیچ هستش تیم کرام با حاجی و شیکم و کالین و مرلین در یک سمت و در سمت دیگه بیگانه و بروبچز استکباریش قرار دارن!
بیگانه: :ylash:
مرلین:
حاجی:
کرام:
شیکم:
کالین:

دوربین بین تماشاچیا می چرخه و هی روی گیلدی و چو که بین جمعیتن عمدا سرعتش رو کم می کنه! ولی کسی متوجه نمیشه! بعد میاد پایین یه کسی با یه عالمه درجه و نشان نشسته و رو لباسش نوشته: زوپیس قحرمانه!
مرلین: اون رو می بینی؟ استکبار اصلی اونه!
حاجی: مواظب باش جوون جاهل! دست کمش نگیر من شنیدم یه جایی داره که نصف شبم هم کلی مهمان داره!
بیگانه: خوب شروع می کنیم!!!! درب پرنده به پیش!
کالین: این ماله کارتون ماسک نبود! آخ ملاجم!!!! پس تو چی کاره ای شیکم بلوجر خفه کن؟!
بیگانه با حرکات آکروباتیک خودش با در پرنده دنبال گوی زرینه... کرام هم به دنبالش!
در طرف دیگه زمین حاجی سوار بر 110 نسخه کتاب تذکرالگراپی که بهم لینک شدن در حال تعقیب سرخگون هستش!

در پشت اون مرلین سوار بر آفتابه پرنده خودش از دروازه دفاع می کنه و کالین هم با هک کردن یک عدد کلنگ موفق به به پرواز درآوردن اون شده و با اون با حاجی پاس کاری می کنند....!
کرام و بیگانه به سختی با هم مبارزه می کنن و بازی ادامه داره!!!
سووووووووووتتتتتتتت
ملت:
داور: نیمه اول به پایان رسید!
کرام: این بازی که نیمه نداره!
بیگانه: :ylash:
تعدادی خانم مهربان با توپ هایی از پرهای رنگی میان وسط زمین! و تصویر به قدری کش میاد که کرام به یک خط تبدیل میشه!
تیم کرام: مااااااااااا
کالین: من شنیده بودم وسط بازی بسکت از این کارا می کنن ولی مثل اینکه اینجا امکاناتش بهتره!
.... در همین موقع صدای ندای قلبی کرام میاد: نه اینا نقشس نباید گول بخوریم! به ونوس فکر کن! ( در همین لحظه چشمش به دامبل می یوفته که داره حریصانه درهای دهات رو نگاه می کنه در مورد اینکه چطور از این فاصله می دیده هم چون فیلم علمی - تخیلی هستش نیاز به توضیح نیستش!)
کرام: نهههههههههههههه! گول اینا رو نخورید!
تصویر از حالت کشی درمیادو به اندازه طبیعی بر میرگرده!
سوووووووووووتتتتتت!
کرام: به خاطر دهاتمون! به خاطر سرزمین آزاد! به خاطر امکانات! به خاطر اینکه من خوشتیپم! حمله!!!!!!!
( آهنگ انقلاب ماتریکس صحنه مبارزه اسمیت و نیو با خواننده هندی ! پخش میشه!)
شیکم با دو تا کله قوی بلوجر ها رو دور می کنه! حاجی در یک اقدام شهادت طلبانه میره توی دل مدافعان تیم دشمن و سه تایی سقوط می کنن!
دوربین بر می گیرده طرف کرام و بیگانه...
چیزی نمونده دست بیگانه برسه به گوی زرین! کرام از پایین دنبالش می کنه! دست بیگانه همینطور نزدیکتر و نزدیکتر میشه و هی نزدیکتر میشه .... کرام هنوز زیر بیگانه دار پرواز می کنه!
فیلم سفیدو سیاه میشه و برمی گرده اهد شاه وزو!
ملت: هوووووووووووووو! مگه فوتبالیستاست فلش بک می زنین؟!
پدربزرگ کرام که هنرپیشش خود کرامه فقط یه تار موش سفید شده داره به دوربین یعنی کرام میگه: پسرم ام ام ام (اکوی مدل فیلم تاریخی!) از مغزت استفاده کن!
فیلم رنگی میشه!
کرام : چشم پدر بزرگ! کرام یدونه کله می زنه به دری که بیگانه سوارشه در باز میشه بیگانه پرت میشه پایین! و کرام گوی زرین رو می گیره!
( آهنگ کوهستان برفی پخش میشه! و ملت هی بالا و پایین می پرن و بی صدا آواز می خونن!)
========
یه فید طولانی.........
فید اوت.......
راوی: بعد از آن بازی دهات جادوگرکیاچی مستقل شده و دیگر هیچ گاه مالیات در پرداخت نکرد...
حاجی این مرد خدا به معبد شیخ دومبول رفته و در آنجا در یک پارتی شرکت کرده و موفق شد سارای دختری در برج را معتاد کرده و باعث آمادن مقدار متناومبی باران شود...
مرلین شعب توالت های زنجیره ای خود را با نام توالت های آزاد آسلامی در سرتاسر دنیا افتتاح کرد...
پاچاچی دامبل در اثر از دست دادن مهمانان خود سکته کرده و دار فانی رو وداع گفت...
دوربین بیگانه رو نشون میده: بازم همدیگه رو می بینیم گجت!!! ا یعنی کرام!
فیلم می پره داخل دهات...
تانکس داره با کرام حرف می زنه که یهو فیلم می پره و ونوس یهو توی صحنه بعدی ظاهر میشه که بهت زدس!
تانکس: من کرد اشتباه! من فکر کرد یو لا می!
کرام: هر چی تو بگی!
تانکس: امیدوارم دارک بخت بشین به پای هم!
کرام: چاکرم! داره تعریف می کنه ازمون!
دوربین تانکس رو نشون میده که داره سوار بر کالسکه دور میشه! ....
کرام ونوس رو نگا می کنه: کاپی کیا تر هی قلبی!
زیرنویس: بالاخره برای مریضی قلبت یه چیزی پیدا می کنم!

فیلم می پره! ونوس و کرام رو نشون میده و وارد خونه میشن و دوباره می پره و یهو یدونه The End که تصویر تو تصویره کجو و کله میاد روی تصویر !!!!


ویرایش شده توسط حاجی دارک لرد در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۱۵ ۱۸:۵۹:۱۰

!ASLAMIOUS Baby!


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۰:۰۲ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۳

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۶
از برزخ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
عنوان : مصائب کرام 2

بازیگران : بیگانه _ غریبه_کرام _ ایلیمینتور _ همزاد هری

کارگردان : کرام

تدوین : حاجی دارک لرد

باتشکر از هالی ویزارد و دست اندر کاران

نویسنده : همزاد





بیگانه در دستشویی است

دو دقیقه بعد :

بیگانه : ااا در دستشویی چرا قفله ... کی قفلش کرده... کار ایلیمینتوره ... کمممممممممممک کمممممک ... حالا که تو خونه تنهام چی کار کنم؟ ...... کمک یکی به دادم برسه...




5 ساعت بعد

غریبه : بیگی کجایی؟ ... بیگ ؟...

غریبه به دنبال بیگانه...

غریبه : الو کرام زود باش با هرمیون و همزاد و بقیه بیاین اینجا ... بیگانه گم شده
کرام : چی ... گم شده ... ای خدااااا من چه گناهی کردم که تا اخر عمر باید جور این یارو رو بکشم؟... باشه میایم


کرام همزاد و هرمیون در خانه ی بیگانه


کرام : اخه کجا می تونه رفته باشه ... گیجیه ها
همزاد: از این جور ادما این کار ها بعید نیست
هرمیون : نکنه تو دستشویی گیر کرده باشه؟

کرام غریبه ابرفورث : نهههههههههه ( نه )

کرام : تق تق تق تق بیگانه اون تویی؟... تق تق تق تق در رو باز کنم؟

غریبه : نکنه اون تو مرده؟

کرام : این در که قفله !!!!

همزاد: پس کلیدش کجاست؟!!



همگی به دنبال کلید دستشویی



پس کجاست؟



همزاد هری: من به ایلیمینتور شک دارم!

کرام : کار خودشه



غریبه : گوگول مامان بگو دیگه ... کلید کجاست؟

هرمیون : بگو دیگه !!

غریبه : اوی به بچه ی من بی احترامی نکن ها می دم هیپوتالاموس تیکه تیکت کنه ها!!

ایلیمینتور : قورتش دادم!!!!!!!!!!

کرام : کلید رو خوردی؟

ایلیمینتور : اره ... خوش.. خوشمزه بود !!!!!!!!



تیتراژ:

ایلیمینتور می خوره کلید

ایلیمینتور دوست داره کلید

تخصصش قفل های زیبا

وضعیتش بهتر ز بابا


توضیحات :

بقیه ی داستان رو خودتون باید حتس زده باشید

تا برنامه ی بعد خدانگهدار


شک نکن!


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۷:۵۹ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۳

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
حالا که اختیاراتم بیشتر شد بگذار تا بگویم از خویش از انتهای حنجره اِ...... چیزه..... یعنی چند تا نکته در مورد فیلما

اول فیلم سیریوس
این فیلم موضو ع قشنگی داشت اما از نظر دوربین و فیلم بر داری حرفی برای گفتن نداشت انتخاب بازیگرا همگی خوب بود به جز کریچر چون کریچر کجا و حاجی کجا که بخوان با هم دوئل کنن پس مثلا میشد گفت کریچر درنقش فلانی تا از کریچر یک نقشی خارج از شخصیت جنیش داشته باشیم
یک جاهایی فیلم مبهم بود (البته برای من) مثل دوئل کریچر و حاجی و سیریوس و بلا که منجر به مرگ حاجی شد
در کل فیلم بدی نبود و اگر بخوایم ارزش یابی کرده باشیم 4 قسمت اول 4 از 10 و قسمت دوم 3 از 10 رو میگیره
___________________________________

فیلم بیگانه
که در واقع نمیشه اسم فیلم رو روش گذاشت چون روابط جا افتاده ی کرام و بیگانه رو به تصویر کشیده و میشه اسم سریال رو بهش داد از نظر موضوع زیاد جالب نبود اما طنز کار و پروروندن موضوع خوب بود
سکانس آغازی فیلم(تریپ رو حال کنید) خیلی باحال بود اصولا از این نوع حرکت دوربین و استپ شدن دوربین و سیاه شدن صفحه و ... حال میکنم
شعر پایانی هم خوب بود و حداقلش این بود که قافیه داشت
در آخر امتیاز 4 از 10 رو بهش میدم
---------------------------------------------------------------
فیلم خودم هم از روی فیلم کرام ننوشتم سو تفاهم نشه من اون رو سر کلاس زمین نوشتم پس انتظار بیشتر از این هم نداشته باشید


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: مصائب کرام
پیام زده شده در: ۷:۱۱ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
مکان:ساختمان اصلي هالي ويزارد
زمان:10 صبح
موضوع:خانواده بيگانه
افراد حاضر در جلسه!!!
کرام
بيگانه
و خانواده محترمش!!!

تهيه کننده:بخش زايمان بيمارستان سنت مانگو!!!!
تدارکات:پرسنل زحمتکش هالي ويزارد!!
------------------------------------------------
تق..تق..تق((صداي در!!))
درينگ..درينگ((صداي زنگ!!))
بوووووووووووق((صداي درام!!))
ترق...ترق((صداي پنجره!!))
گرومب..گرومب((صدا از کانال کولر!!))
رررررر..ددددرررر((صداي دريل بر روي ديوار!!))

کرام:نهههههههههه....بسسسسسسهه.....تحمل ندارم!!!
ميدوه طرف در...درو باز ميکنه...ميره طرف پنجره پنجره رو باز ميکنه...ميره طرف کولر کانال کولر رو باز ميکنه
يهو ميبينه ديوار سوراخ شد ويکي از ديوار وارد اتاق شد!!!!
کرام:
چند لحظه بعد!!!!

تصویر کوچک شده

کرام:مگه من چه هيزم تري به تو فروختم!!!..که بايد اين بلاها سرم بياد؟!!
خودت کم بودي!!...رفتي زن گرفتي!!..بازم هيچي نگفتم!!...حالا چهارتا!!...بچه دارا شدي..يکي بعدتر از اون يکي!!
حالا اگه آروم بودن يه چيزي!!..هر کدوم از يه چيز خوشش مياد!!
يکي از در!!...يکي از پنجره!!..يکي از زنگ..يکي از درام!!..يکي از کولر!!..يکي از ديوار!!..اين وسط من چه گناهي کردم؟

بيگانه: :ylash:
کرام:خب...قبول دارم همشون دوست داشتنين!!..و من همشونو دوست دارم!!..ولي ملاحظه منم بکن!!..من دارم سرسام ميگيرم!!اصلا چرا زن وبچتو اوردي محل کارت؟

بيگانه:خب ديدم تنهان!!..منم پيششون نيستم!!..خب نگرانشون ميشم!!..اينجا جلوي چشمم هستنو من مواظبشونم!!

کرام:اگه مزاحم کارمون بشن چي؟!!..هرچي اتفاق بيفته از چشم تو ميبينما!!!

بيگانه:قبول!!!

کرام:خدا رحم کنه به من
----------------------------------------
کرام:نور صدا دوربين..اکشن!!!

ابرفورث:ديگه کاري از دست من بر نمياد!!..مشکل از هيپوتالاموس مغزشه!!!
هري:نه!!..ميد من نبايد از دستم بره!!!
يهو بيگانه ميپره وسط صحنه و حمله ميکنه به ابرفورث:مردک!!....مشکل از جد وآبادته!!
کرام:چي شد باز بيگي؟!!!
بيگانه:به بچم توهين ميکنه!!!...ميگه مشکل از بچمه!!!
کرام:اي خدا!!...هيپو تالاموس يه عضوي از نخاع و مغزه!!!..حالا بر حسب اتفاق اسم بچه تو هم هيپو تالاموسه!!!
بيگانه:جدا!!؟..نميدونستم!!
کرام:حالا بدون!!!
----------
کرام:نور صدا دوربين حرکت!!!

حاجي:از دارک به گيلدي..از دارک به گيلدي!!
گيلدي:گيلدي به گوشم!!
حاجي:اف 12 تلف شد!!..اف12 تلف شد..مفهوم شد؟
گيلدي:پيام مفهومه!!!
بيگانه:حاجي!!از شما توقع نداشتم!!....بچه من تلف شد؟
حاجي:بيگانه جان!!...چرا متوجه نيستي؟!!..اف 12 يه هواپيماي جنگيه!!..حالا من نميدونم چرا اسم بچتو مدل يه هواپيما گذاشتي!!!
----------------------------------------
دکتر:آقای کرام اینقدر خودتونو اذیت نکنید!!...شما باید استراحت کنید!!!
کرام:به نظر شما با بودن اینا میشه؟!!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خب آرم شرکت کرام پیکچرز ساخته شد و از این به بعد فیلمهای من با این آرم خواهد بود

تصویر کوچک شده

به زودی اولین فیلم تمام حرفه ای هالی ویزارد با نام ((چهارشنبه سوری جادوگران)) اکران خواهد شد..این فیلم با صدای دالبی دیجیتال ضبط شده...و اولین فیلم با جلوه های ویژه است


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


مصائب کرام
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۳

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۶
از برزخ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
عنوان : مصائب کرام

نویسنده : همزاد هری

کارگردان : هری

بازیگران : کرام _ بیگانه_ غریبه_ هیپو تالاموس( یکی از بچه های بیگانه )_ هرمیون گرنجر _ عمه مارج

تدوین : حاجی دارک لرد

باتشکر از هالی ویزارد و دست اندر کاران دیگر که برای تهیه ی این فیلم زحمت زیادی کشیدند




بیگانه در دفتر کرام

بیگانه : سلام عزیزم_ نفس من_ گل باقالی من_ من خاک زیر پاتم _ هیپوتالاموس نوکر شماست_ هاپو کومار من …
کرام : چیه بگو دیگه باز پول می خوای ؟ چه دست گلی به اب دادی؟
بیگانه : راستش برای هیپوتالاموس … اا… برای هیپوتالاموس … یه اتفاقی افتاده و ما ازت پول می خوایم
کرام : نگفتم تو عادت داری حالا برای هیتالو… نمی دونم چیه اسمش؟…
بیگانه : اخهههههه هیپوتالاموس
کرام : حالا همون خب چه اتفاقی افتاده ؟
بیگانه : هیچی فکر کنم ساعتی حدود یک متر قد می کشه و الان تقریبا پنج برابر من شده
کرام : چی ! ؟ شوخی میکنی ؟!
بیگانه : نه بابا شوخیم کجا بوده ؟ راست می گم
کرام : خب؟
بیگانه : هیچی دیگه ما هم پول نداریم ساعتی یک لباس بخریم … حالا هم دیگه لباسی تو سایز اون وجود ندارد
کرام : بیا !!!! خودت کم بودی بچه هات هم به مشکلا ت ما ا ضافه شد
بیگانه : حالا ولش کن بیا بریم با هرمیون بریم خونه ی ما که الان غریبه از ترس سکته می کنه
کرام : باشه الان غریبه و خونه تنهاست؟
بیگانه : نه بابا عمه مارج هم پیششه ولی خوب اون رفته تو دست شویی و از ترس در رو رو خودش قفل کرده




در خانه ی بیگانه و غریبه


کرام: خب بچه کو؟
غریبه : هیچی تو خونه جا نمی شد بردمش تو حیاط
کرام با ترس : مگه چه قدری شده؟
غریبه : قدد یک قول قار نشین
کرام : نه بابا
غریبه : جون شما
کرام : خب بریم ببینیمش




در حیاط ؛ کنار هیپوتالاموس


کرام : اووووووو ااااااا این دیگه چیه ؟ !!!!!!!!!
غریبه : الاهی بمیرم براش بچم یخ زد تو این هوای سرد بدون لباس
هرمیون : اینجوری که نمی شه باید براش لباس تهیه کنیم
بیگانه :اا راست می گی هاچرا خودم یادش نبودم ؟!!! … خب کرام زود باش یه 100 هزار تومان بذه که بچم یخ زد
کرام : ای خدا منو بکشو از دست این دیوونه نجات بده … بیا بگیر


یک ساعت بعد…


بیگانه : بیا خب خریدم بیا عزیزم بپوش پسر بابا… بگو قسطنطنیه … بگو … قسطنطنیه … افرین گوگولی بابا
کرام: کلمه از این اسان تر نداشتی بگی؟
هرمیون : این که براش کوچیکه چرا بزرگ تر نخریدی!؟
بیگانه : اااا عجیبه ها من همین الان اینو اندازه گرفتم دقیقا اندازه ی خودش رو خریدم ؟!... خب عیبی نداره … غریبه این مترو بده … خب کرام من لطف کن و صد تومان دیگه هم بده
کرام : فقط اگه این دفه کوچک بخری اول خودمو می کشم بعد تو رو
بیگانه : باشه باشه … دستت دررد نکنه


دوساعت بعد …

بیگانه : خب هیپوتالاموس من کجاست ؟… بیا عزیزم برات خریدم کوچولویه ی بابا
کرام : اخه این غول قار نشین کوچولواه ؟
بیگانه :اگه یک بار دیگه به هیپوتالاموس من بی احترامی کنی بهش می گم تیکه پارت کنه
هرمیون : نه تو رو جون این بچه نکن… ترو خدا ترو خدا
غریبه : ااااا این که باز کوچیکه
بیگانه : راست می گی ها … ااا عمه مارج بالاخره اومدی بیرون
عمه مارج : او مدم بهتون بگمم که این بچه در هر ساعت یک متر رشد می کنه
بیگانه : ااا راست می گی ها چرا به فکر خودم نرسید



تیتراژ :

نی نی من شده قد یک قول قار نشین
روزی یک متر میکنه رشد مثل قول قار نشین
قد وو بالاش درازه و لباس براش گیر نمی یاد
اسمش هیپاتالاموسه و قربون اون قد و بالاش


شک نکن!


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۳

پروفسور اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵
از کارخانه ی روغن سازی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 191
آفلاین
پشت صحنه فیلم هالی ویزارد

جاسم:عجب فیلمه تیمیسی شد..نه نورممد!!؟؟!؟

نوممد:آره خیلی خوب شد!

شاغلام:اگه به من نقش نیکول رو میدادن خیلی خوب بود!

جاسم:حالا من با کرام صحبت میکنم تا به من هم یک نقشه عابری چیزی بده!

نورممد:منم میخوام آرتیست شم!

شاغلام:بیشینید بین با حال نریم!!
شاغلام:شما رو به چه آرتیست!خودم از همتون بهترم!
جاسم:
نوممد:
((بین جاسم..نورممد..شاغلام...دعوا راه میفته))

کرام از راه میرسه!

کرام: چه خبره!
کرام:از تو انتظار نداشتم جاسم!
جاسم:این شاغلام دو روزه اومده پر رو شده!
شاغلام:خب داشتم میگفتم که اگه منم بتونم یک نقشی رو در فیلمات بگیرم بد نیست!

کرام:
کرام:سرتو بالا کن ببینم!
کرام:نه زیاد هم بد نیستی!
شاغلام:
نورممد:پس ما چی!
جاسم:
کرام: !واسه شما هم یک فکری میکنم!
دوباره دعوا بین جاسم نورممد و شاغلام راه میفته که کرام میگه:
کرام:آقا جون اصلا یک فیلم برای شما میسازم که بازیگرای نقش اولش شما ها باشد!
شاغلام: :bigkiss:
جاسم:
نورممد: :bigkiss:
------------------------------------
((((((((((به زودی فیلم جاسم هم عاشق میشود وارد بازار میشود))))))))))


برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳

عمه مارج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۴ پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۴
از لندن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
Belch!,aun!t.Belch!

با شرکت:غریبه،عمه مارج،ایلیمینتور!

عمه مارج و غریبه روبروی هم سر یه میز غذا نشستن که صدای زنگ چشای غریبه رو هوشیار میکنه!
عمه مارج:عمه جان!تو حالا دیگه یه مادر شدی!این کارا ازتو بعیده...
سکووت
...

غریبه:صدای چی بوود؟!
عمه:چی صدای چی بوود؟
غریبه:راستشو بگوو عمه!کارتو بوود؟!
عمه:خووبه به این بچتم که اینجا داره قفل کیف منو میخووره یه نگاهی بندازی!
غریبه(در اووج احساسات مادرانه):الهی دردو بلای این بچه بخووره توو سر باباش!مادر قربوووووووووون اون چشای بادوومیت!مادر قربوون اوون پت و پیله ی ور چرقیدت!تو کی این کارا رو یاد گرفتی مادر؟!(عمه لیوان نووشابه رو سر میکشه)عمه!ولی بچه ام حسابی مرد شده!خیلی بلند بوودا!
عمه :من که گفتم ....ه...کار ایلیمینتوره...
غریبه:عمه!دیگه این یکی که کاره خوودت بوود من داشتم ایلی رو نگاه میکردم...اما دهنش...تکوون...
عمه:هه...ه..یعنی چی؟...هیچی..
غریبه با سوظن:عمه!راستی خاستگاری استرجسو چه جووری رد کردی؟!


میخوام بگم یه طرفداری دارم از خوودم؛اوونم اینکه من هیچ وقت طنز ننوشتم،و میدوونم که به اندازه ی تمام علامت تعجب هایی که وسطش بوود بی مزه بوود


چرا بعضی وقتا هیچ چیز اتفاق نمی افته؟؟؟







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.