هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۵:۳۷ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#68

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
در همین وقت سیبل می زنه پشت فرد و با لحن مظلو مانه ای می پرسه.
سیبل:فرد رون چرا نیومد؟
فرد:می خواست با پاتریشیا بره بیرون.
سیبل بد بهش بر می خوره.و یکدفعه چوبدستیشو در می یاره و می گه.
سیبل:تکنو اندیوس دوبس.
همه که از قطع شدن یه دفعه ای اهنگ تعجب کردن بر می گردن و سیبل رو نگاه می کنند.
جملگی:
سیبل بی هیچ تزلزلی(معادلشو نمی دونم مجبور شدم همین رو بنویسم.)
سیبل:حضار محترم همین الان فرد به من خبر داد دو تا از دوستام به دیار عدم پیوستن به این مناسبت ازتون می خوام که وقت بیشتری رو با هم بگذرونید.و چون این اهنگ های جدید غربی ما رو از هم دور می کنند بیایید با اهنگ ملایمی که من الان می ذارم تانگو برقصید.
جملگی:
سیبل دوباره چوبدستیشو می گیره طرف دم و دستگاه و اهنگ ملایمی برا خودش شروع به نواختن می کنه.
پانسی:منظورت چیه به دیار عدم پیوستن .فرد که گفت با هم رفتن بیرون.
سیبل:با هام بیا تا ببینی.....
پانسی:پس قضیه اهنگ چیه؟
سیبل:می یای یا نه؟
بن:کجا می رید؟
سیبل: وای بن تو هم بیا.
بن:
-------------------------------------------------
این افراد به مدت نیم ساعت نا پدید می شند.(اتفاقاتی که توی مهمونی می افته رو خودتون دنبال کنید)
بعد یه دفعه بن و سیبل و پانسی اون وسط ظاهر می شند.صورت هر سه تاشون سرخ شده.دستهای سیبل هم خونیه.
بن: شیشکی .....
بعد غش می کنه.
پانسی:سیبل نه پای خودته ها ....
بعد اونم غش می کنه.
سیبل:(با فریاد):کشتم .... پس (رفتم بمیرم)
اونم غش می کنه.
جملگی:
غریبه هم می یاد:وای خدا .اینی کجایی الان به درد می خوردی؟
فلامل:چی شده؟
ارسی:اینی؟
فلامل:خون.....
-----------------------------
ادامه دارد
-----------------------



Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#67

james_potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۲ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 431
آفلاین
وقتی همه میرن کار های جشن رو اوستا کنن
آرسی باز ویروس هاش قل قل میکنه باز میخواد یه اذیتی کرده باشه

آرسی: همه چیز حاضره؟
تومی : آره .......من کارام تیریپ خفن شد
پانسی : اینجا خیلی خز بازیه

وبالاخره سالن یه مرحله حساس میرسه که همانا شروع جشن میباشد تا همانا همی رستگار شویم

یه هو آرسی چوبشو در میاره و یه چیز عجیب میگه :
آرسی : تکنس میوزیکال
که دستاگ دیجی شروع می کنه به :
( با دو رکم ) اوپتس تس تس ،تس تس اوپتس تس ( توضیح : یه صدای بم اکه از حلق در میاد رو حرف پ باید گفته شود )
اوپتس تس تس ،تس تس اوپتس تس
(با دور نسبتا تند ) اوپتس اوپتس اوپتس اوپتس اوپتس اوپتس
she;s crazy like foooooooooooooooooooooooooolllllll
but my dady is coooooooooooooooooooooooooollllll
خلاصه . . .
همه شروع کردن به انجام حرکات موزون ( فرسی را پاس یداریم ) و هماهنگ با موسیقی و بقیه افراد
همین جا بود که آرسی یخو غیبش میزنه !!!
تومی : آرسی کوش؟؟
بن : هومک!!!!!!
__________________________________________
وریورویریوریورویورویورویرویورویوریورو( صحنه عوض شد )
__________________________________________
غریبه که تو جشن نبود میبینه آرسی اومد :
غریبه : اینجا چی کار میکنی؟
مگه کار وزندگی نداری؟
آرسی: خوب اومدم ببرمت تو جشن دیگه!!
غریبه :نه من نمیام . . . اینی نیست !!
آرسی: خوب زیاد اسرار نمیکنم !!
که یه جغد خوشگل میاد به آرسی سه نامه خوشگل تر میده!!
آرسی: ای ولونی!!
غریبه : هوم !!!!!...... باز چی شده ؟
آرسی : هیچی . . . . . باید چیزی بشه ؟
______________________________________________
وریورویریوریورویورویورویرویورویوریورو ( صحنه بر گشت به دنسینگ )
______________________________________________
بن : اوناهاش . . .. آرسی بر گشت
آرسی : خوبه !!! 1.................. 2.......................3
( بوووووووووووووووووووومممم!!! )
همه بیکار جماعت :
یه نور وسط میزنه و با صدای مهیب!!
آرسی: عالی و به موقع!!
تومی : چلنگر کجاست اینا رو معنی کنه ؟
آرسی : درود بر تو فردی!!!!!!!!
فرد ویزلی: به موقع بود دیگه !!!!
آرسی : Every think is ok ??????????
فرد : Exactly like you want!!
آرسی : خوب بچه ها دیگه بسه . .. . بیاین اینجا!!
آرسی : خوب بیاین یه کم کیک بزنیم!!
همه : هووووووررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااا
تومی: آرسی تو که شرمنده کردی !!
آرسی : خواهش میکنم وظیفه بود !!
بن یه قاچ گنده از کیک بر میداره و اول از همه واسه خودش میبره و به نوبت واسه بقیه!!
آرسی : خوب شروع کنیم!!
فردی : من خوردم ........ یه نوشیدنی بهم بدین!!!
تومی که خواست تست کنه یه تیکه کوچولو میندازه تو دهنش و بقیه هم پشبندش !!!
همین جاست که قیافه ها خوشگل میشه و طوفانی به پا میشه!!
بن : ایییییییییییین چیییییییییییییییههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آرسی : کیک با طکم همه چیز!!!!
تومی: مزه چیه ایییییییییییییییییییییییین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بن : فکر کنم فزله کربه!!!!!!
آرسی : ای ولونی ............... چه عشقی میکنم من!!!!!
فرد :
بچه هایی که از اون کیک خورده بودن تا صبح بیدار میمونن!!

ادامه دارد


از هری پاتریست بودن اعلام بازنشستگی می کنم
راه رو واسه جوونا باز کردم!


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۴
#66

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
بچه ها لطفآ هر کس که خواست ادامه ي نمايشي رو بنويسه ، نمايش هاي قبلي رو به دقت بخونه ...!
*****************************************************
غريبه : آخه سيبل باهوش ...!!! تو فکر نکردي که ايني رفته مسافرت و نيستش ...!؟
سيبل : هوم ... من نمي دونستم که تو مياي اينجا ...!! والا آرسي که چيزي نفهميد !!!
غريبه : آرسي هم از تو باهوش تر ...!! يکم فکر نميکنه که ايني نيست !!
آرسي : بابا ... من از کجا بدونم !! فکر کردم لابد برگشته !!
غريبه : ماشاالله !!
بعد غريبه ميره تو دفتر ايني ...!!
آرسي : سيبل ... بچه ها کجان ؟!؟!
سيبل : من چه ميدونم !!
آرسي : يه کاري ميکني ؟؟
سيبل : چي کار ؟؟!!
آرسي : برو به بچه ها بگو که يه چند دقيقه اي بيان تو دفتر من ، کارشون دارم ...!!
سيبل : چي کار ؟؟؟
آرسي : برو بگو بيان ... ميفهمي !
سيبل : ok !!
بعد آرسي ميره تو دفترش و منتظر اونا ميمونه ...!!
بعد از 2 مين ...
سيبل : اومديم ...!!
تومي : سولام !!
بن : سلام .. خبريه ؟!

پانسي : چيزي شده ؟!؟!
آرسي : بابا يه دقيقه صبر کنيد ... ميگم ! بشينيد ...!! و سکوت !
همه :
آرسي : قضيه ي اون سيستم ديجي رو که همه ميدونيد ؟!؟!؟
همه :
تومي : اِي بي معرفت ... پس چرا ما رو خبر نکردي ؟!
آرسي : همين ديگه ... اتفاقآ مي خواييم تازه شروع کنيم ..!
پانسي : نـــــه ...! جوابه غريبه رو کي ميده ؟!
آرسي : هوم ... اون موقع که فهميد چيزي نگفت ...!
بن : ولي اينو بفهمه حتمآ مخالفت ميکنه !!
بعد غريبه مياد تو دفتر ...!
غريبه : راستي آرسي .... اينجا چه خبره ؟!؟!
همه :مااااااااااااا
غريبه : گفتم اينجا چه خبره ؟! چرا همتون اينجا جمع شدين ؟! مگه شما ها کار ندارين ؟! الکي فقط حقوق ميگيرن...
آرسي : بابا غريبه جان انقدر تند نرو ... چيزي نشده که ...!!
غريبه : اِ اِ اِ اِ... پس بفرمايين اينجا چه خبره ؟!؟!
آرسي : راستش ... خوب ميخواستيم امشب يه جشن کوچيک بگيريم !!!
غريبه : جشن ...؟!!؟ جشن برا چي ؟!
آرسي : جشن ... خوب ... واسه ... جشن واسه ... خوب همينجوري ...!!
غريبه : آها ... همينجوري جشن بگيرين ...
آرسي : آره ديگه ... واسه بچه ها هم خوبه ...! اين چند روزه حسابي مشغول بودن ، خوب خسته شدن ...!!
بن و تومي و سيبل و پانسي : :angel:
غريبه :
همه : ppppppppppppppllllllllllllllllllllllllzzzzzzzzzzzzzzzz
غريبه: آخه شماها چه جوري دلتون مياد وقتي ايني نيست جشن بيگيرين ؟!
آرسي : اِي بابا ... خوب قول ميديم وقتي ايني برگشت يه جشن حسابي هم اون موقع بگيريم ...!!
غريبه : باشه ... !!
همه : مــــــــــــــــررررررررررررســـــــــــــــــــي :bigkiss:
بعد غريبه از اتاق مياد بيرون و ميره تو دفتر ... !!
آرسي : خوب سيبل تو برو به جن ها بگو که واسه امشب حسابي تدارک ببينن ...
پانسي تو هم برو سالن رقص رو مرتب کن ...
بن و تومي شما ها هم به اينا کمک کنين ..!
تومي : داش آرسي ... خووودت چي کار ميکني ؟!
آرسي : هوم ... منم کلي کار دارم ... !!
همه :
آرسي : اِ اِ اِ ... خوب بريد ديگه ...!
همه : OK !!
بعد هر کي ميدوه يه طرف ......................

=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=


ویرایش شده توسط غریبه در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۳ ۱۶:۲۰:۲۴

تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۸:۰۰ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
#65

james_potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۲ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 431
آفلاین
همون طور که غریبه عزیز هم گفتن اینایی که اینجا نوشته میشه فقط جنبه نمایش نامه داره و در هیچ جای دیگه قابل استفاده نمی باشد
و در صورت مشاهده تخلف طبق قوانین مولفین قابل پی گیری قانونی از طریق وزارت جادوگری میباشد
( به کسی بر نخوره و ضد کسی نشیم )
____________________________________________________
آرسی که این همه بد بختی سرش اومده بود به یه بهونه ای غریبه جونش رو میفرسته دنبال نخود سیاه که یه کار های میخواد بکنه!!!!
آرسی : اینی بیا . . . .
اینی : چی شده باز ؟
آرسی : هیششششششششششششششششششششش
اینی : باز چی کار میخوای بکنی ؟
آرسی : هیچی بابا !!!
اینی : سر قضیه چهار شنبه سوری و بازداشت شدنت آدم نشده ؟
آرسی : نه بابا !!
من ؟
من آدم بشم ؟
خواب دیدی خیر باشه
اینی : باز چی تو کله گندیدته؟؟
آرسی : چوبت اینجاست ؟
اینی : ؟؟؟؟
آرسی : فقط بگو اینجاست یا نه؟
اینی : مال خودت کجاست ؟
تا اونجا که من میدونم از تقویت خونه خیلی داری در میاری!!
چوبت هم از مال من بهتر بود!!!
آرسی : مال من مونده تو تقویت خونه !!!
اینی : آره فقط زیاد شر درست نکنی ها !!
غریبه پوست کلمونو میکنه
جادومون میکنه که دیگه نتونیم تکون بخوریم!!
یه هو بن از راه میرسه
بن : چی کار دارین میکنید؟
آرسی : هیچی اختلاط میکنیم . . . . خیلی وقته همدیگرو ندیدم !!
:bigkiss:
اینی : نه بابا . . . بن از خودمونه
آرسی: پس حل شد !!

چوبتو در آر
اینی : چوبشو در میاره و منتظره
آرسی سریع رو کاغذ یه چیزی مینویسه
آرسی : این ورد رو بخون و به یه جای خلوت تو اتاق رقص بزن!!
اینی : این دیگه چه وردیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آرسی: تو دانشگاه هوایی یاد گرفتم !!
بن : هومک
اینی : اوکی . . . میوزیکسیوس پلیرسیوس دیجیس
اینی :
بن :
آرسی: آخ جون!!!!!!!!!!! :banana: :banana:

Lets dance
که دستگاه دیجی(DJ ) شروع میکنه به نواختن آهنگ های تکنو
آرسی : که تازه سر حال اومده بود همه رو صدا میکنه بیان یه پک زده باشن
بقیش به دلیل های امنیتی ( پی جی 18 ) سانسور شد

وقتی غریبه میاد داخل هتل میبینه همه سر فرم اومدن و حالی به حولی!!!
وقتی تومی میره یه سری تو هتل بزنه ببینه دنیا دست کیه :
( به دلیل طولانی شدن نمایش همه هتل رو بیخیال میشم )
وقتی میرسه به اتاق رقص و برمیگرده به غریبه میگه :
تومی : بابا غریبه عجب سیستم دیجی خفنی خریدین!!
غریبه : بهت حق میدم خیلی خسته ای
برو بخواب
تومی : بابا چی میگی ؟ دستگاه خیلی خفنه!!
غریبه که شاکی میشه میره به اتق رقص :
غریبه :ایییییییییییییییییییییییین چیییییییییییهههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

آرسی: به اینی میگه مگه دیجی رو از اون منطقه حذف نکردی؟؟
اینی : مگه حذف هم میشه ؟ چطوری؟

غریبه : میدونم این کار کی میتونه باشه!!!
هیچ کی مثل آرسی کله خراب نیست!!
آرسی که اونجا بود یه نگاه به غریبه میندازه و میگه :
آرسی : اینو کی خریدین ؟
من که داشتم میرفتم این اینجا نبود !
غریبه : آرسی دیگه بس کن
تو چقدر شرررررررررییی؟
آرسی : مگه چی شده ؟
غریبه : این چیه ؟
آرسی : من که رفته بودم هوایی ، میدونی که اونجا خیلی اشرافیه ، دیدم تمام هتل ها از این جور چیز ها دارن
غریبه : خوب !!!!!
آرسی: گفتم ما هم داشته باشیم!!
غریبه : برای اولین بار میبینم که شرری که ریختی به نفع مون تموم شد!!
آرسی داشت میرفت پی کارش که :
آرسی :
غریبه : چی شده ؟
آرسی : پشتتو نگاه !!!
غریبه :
آرسی : سیبل چرا خودتو شبیه اینی کردی ؟
سیبل : خوب دیگه ......... خواستم یه شوخی باهات کرده باشم !!
آرسی : واقعا گل کاشتی
که آرسی میره پی کارش


ادامه دارد . . .


ویرایش شده توسط آرسنیوس جیگر در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۲ ۲۰:۳۷:۴۶

از هری پاتریست بودن اعلام بازنشستگی می کنم
راه رو واسه جوونا باز کردم!


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
#64

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
غریبه:بحث نباشه.زود برو فلامل.
فلامل:چچچچچشم.
آرسنیوس:
فلامل:

بعد فلامل و داش تومی میرن.
آرسنیوس:غریبه جا.......غریبه میایی تو دفترم.

غریبه:
بن:
غریبه:بتوچه.
بن: شیشکی منو دوست نداره.
غریبه:اگه بفهمم اینی چیزی فهمیده اخراااااجیییییییی.
بن:شیشیشیشیشیشکی منو دوست ندا اا ا ا ا ره
پانسی:از کجا فهمیدی:
سیبل:بدبخت حقیر رو انقدر اذیت نکنید.
بن:شیشکی منو دوست نداره. (انقدر گفتم زبونم مو در آورد )
بن میره سراغ جن ها.

*** 10 مین بعد ***

غریبه از اتاق آرسنیوس میاد بیرون.بعد بع آرسنیوس میزنه.
آرسنیوس:
پانسی:
سیبل:
غریبه:به شماها چه؟اگه بفهمم اینی فهمیده اخراجیییییین.
پانسی و سیبل:شیشکی ما رو دوست نداره جز 2 نفر........
بن:اونا کین؟!!!!
پانسی و سیبل:به تو چه؟
بن:شیشکی منو دوست نداره. (موهای زبونم رو با تیغ زدم. )

*** 1 ساعت بعد ***

تومی و فلامل میان.
تومی:بابا آبجی غریبه حن پویدا نمیشه که.
فلامل:راست میگه.
غریبه: جن میخوااااااام.
فلامل و تومی:باشه. تا فردا گیر میاریم.
غریبه:
بن:شیشکی شما ها رو دوست نداره.
تومی و فلامل:
بن:شیشکی منو دوست نداره.

®©®©®©®©®
ادامه دارد...........
®©®©®©®©®

====================================
نچ من که ناراحت نمیشم. شما ناراحت نشین.
نمایشنامه=شوخی------------->


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۵:۵۸ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#63

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
سيبل : اِ اِ اِ اِ اِ ...من چرا ؟!!
غريبه : اي بابا ... پس يه دقيقه سکوت ... من زنگ بزنم به تومي ...!!
الو ... سلام تومي ...کجايي تو ؟!
تومي : اِ اِ اِ ... سولام آبجي غريبه ... راستش ووسم کار پيش اومده بود يه چند روزي درگير بودم ...!
غريبه : خوب ... پاشو بيا اينجا کارت دارم !!
تومي : چي کار ؟!
غريبه : بحث نکن ... زود بيا....
تومي : باشه ... حالا چرا ميزني ...؟! من تا 15 مين ديگه اونجام !
غريبه : اينم از اين ...! الان تومي مياد ميريم جن ميخريم !!
سيبل : مرسي ... !
غريبه : خواهش ... بعد موبايل غريبه زنگ ميزنه ...!!
الو .. بله ... الـــــــــــــــو ... صدات نمي ياد .... الــــــــــــــــــــو ... چرا حرف نميزني مرتيکه ( ببخشيدا ... ) ...
همه :
ايني : الو ... غريبه جان .. منم ايني ... خوبي ؟
غريبه : مااااااااااااااا ... تويي ايني ... رسيدي ؟!
همه :
غريبه : يه لحظه گوشي ... ( به بقيه ميگه ) اِي درد ... نيشتونو ببنديد !!
بعد ميره تو دفتر ...!!
همه :
بن : مووووهاهاهاهاها.... حال کردم ...! بيچاره ايني ...!!
پانسي : وااا... خوب حالا مثلآ چي شده ؟!
سيبل : راست ميگه اصلآ به تو چه ؟!
پانسي : به تو چي ميرسه ؟!
بن : هوم ... بابا حالا چرا ميزنيد ...!!
سيبل : بن .. اگه مي خواي به غريبه نگم ، بايد ظرفهارو جمع کني !
بن : مااااااااااااااا ... مگه من چي گفتم ..؟!
پانسي و سيبل : جمع نمي کني ؟! غــــــــــــــــــريـــــــــــبــــــــــــه !!!
بن : خوب بابا ... !! اِ اِ اِ اِ ... الان ميرم جمع ميکنم !!
بعد ميره تو آشپز خونه يه دونه ميزنه تو سر جنه بعد ميگه برو ميز رو جمع کن !!
جن :
بن : ببين من نمي فهمم چي ميگي ...!! برو ظرف هارو جمع کن...!!
فلامل مياد : آخه IQ تو نمي فهمي اينم زبونه تو رو نمي فهمه !!!
بن : هوم... راست ميگه ها ...! ( بعد واسه اينکه ضايع نشه ميگه ) پس واسه چي اومده اينجا ، وقتي نه ما زبونه اينو ميفهميم نه اين زبونه مارو ؟!
فلامل : هوم ...از بيکاري ...!!
بن : خوب پس چه جوري بهش بگم بره ظرف ها رو جمع کنه ؟!
فلامل : اينجوري ... بعد ميزنه تو سر جنه ... و ميز رو نشونش ميده !!!
بن : ماااااااااااااااااااااا ... خوب منم که همين کارو.....
فلامل : بحث نکن ... برو کمکش !!
بن : شيشکي منو دوست نداره !!
بعد تومي مياد ...!
تومي : سووووووووووووووولاممممممممممم به همه ...!
بعد غريبه از دفتر ايني مياد بيرون و ميگه : چه خبره ؟! کيه داره داد ميزنه ؟!
تومي: منم آبجي غريبه ... !! کارم داشتي ؟!
غريبه : هوم ... نبينم ديگه داد بزني ...! آره ... کارت داشتم ! بايد بريم يه چند تا جن بخريم !!
تومي : بهع ...! منم گوفتم حالا چي ميخواد بگه ...! خوب حالا چرا به من ميگي ؟!
غريبه : يعني چي ؟! خوب تو بايد بياي که حساب کني ..!
تومي : ميگم آبجي غريبه يه وقت دست به اون پولاي تو صندوق ايني نزني ها ...!
غريبه : بحث نکن ... اينجا باش تا من بيام !
بعد ميره تو دفتر آرسي
غريبه : آرسي حواست به هتل باشه ... من برم با تومي يه چند تا جن بخرم و بيام !
آرسي : تو چرا ميري ؟!
غريبه : يعني چي ؟! پس کي بره ؟!
آرسي : خوب نيست شما با تومي بري ... به بن بگو باهاش بره !!
غريبه : هوم.... !
بعد مياد بيرون و ميره که به بن بگه ... ميبينه بن با اين جن و ظرف ها درگيره و بيخيال ميشه و ميره به تومي ميگه ... :
تومي خودت با فلامل برو و بخر و بيا ...!
تومي : چشم ...! فلامل بيا بريم ...!
فلامل :
بعد ميرن ...!

=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
من منظوري نداشتم ، لطفآ به کسي برنخوره ...! چون همش نمايشه !!
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


ویرایش شده توسط غریبه در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۱ ۶:۴۲:۵۹

تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۷:۴۴ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#62

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
سیبل به زحمت در حالی که تلو تلو می خوره خودشو به اتاق ارسنیوس می رسونه.
فلامل:ااا.تو خوب شدی.
سیبل:پانسی جان عزیزم ما 37 کیلو شکر وقند داشتیم چرا برای من اب نمک اوردی؟
پانسی:
سیبل:بعدشم یه چیز دیگه هم جن ها الان برشته شدن جز یه دونشون که چینی حرف می زنه و من نمی فهمم چی می گه .
بن:مترجمی چیزی...
سیبل:گفتم که همه شون برشته شدن.اونم برای این زنده موند که داشتش سوپ جو رو می برد بیرون.غریبه اگه به وعده غذای بعدیت علاقه داری پاشو بریم چهار تا جن بخریم.
غریبه: سیبل.راستش ما به بحران اقتصادی بر خوردیم و....
بن:خب حالا سوپ جو به اندازه همه هست؟
سیبل:البته.اصولا از اونجا که سوپ تمام موادی رو که بدن لازم دارد در خودش دارد من به جن ها گفتم خیلی زیاد درستش کنن.
فلامل:خب بریم بخوریم دیگه
سیبل:راستی این مامورهای اتشنشانی چی شدند؟
پانسی:یکم بگذره بهشون عادت می کنی.
10 مین بعد سر میز غذا .
سیبل اولین قاشق رو می خوره :وای چه دسپختم خوبه خودم خبر نداشتم.
همه خیالشون راحت می شه ولی همین که اولین قاشق رو می خورند جملگی جز ارسنیوس
همه:وای چه شوره
ارسنیوس:وای چه خوب...
همهه می دوند تا نزدیکترین دستشویی را اشغال کنند.ده مین بعد
ارسنیوس::sick:
سیبل نه....یعنی من دستپختم بده؟
بن:نه...
سیبل:پس بخورید دیگه.
همه زورکی می خورند.اخرش
غریبه:فقط از این به بعد لطفا یکم کم نمک تر.
سیبل:باشه از این به بعد هر چه قدر تو کتاب اشپزی نوشته نمک می ریزم.
پانسی:افرین .مام به جاش برای تولدت چند تا جن می گیریم.
سیبل:نههههه تا تولد من 6 ماه مونده.
غریبه:خب تو این مدت تو می تونی خودت غذا بپزی.
سیبل:
ادامه دارد
--------------------



Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۵:۲۳ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#61

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
همه میرن اتاق آرسنیوس.
آرسنیوس بیهوش افتاده و میزش برگشته.
مثل اینکه صدای میز بوده که افتاده.
همه: چی شده؟!!!!!!
بن:تو دلش( آخ جون)
غریبه:یکیتون بره آب قند بیاره.بی زحمت پانسی نره. اصلا بن تو برو.
بن:چرا من؟!!!!!این همه آدم اینجاس.
غریبه:بهت میگم تو برو.
بن:شیشکی منو دوست نداره.
پانسی:الان وقت روانپزشک میگیرم.
بن:شیشکی منو دوست نداره.
غریبه:زور باااااااااااااااش.
بن:باباباباباشه.
فلامل:دیوونس.
بن با آب قند میاد.
غریبه میخواد آب قند رو بده آرسنیوس که بن میگه:ااااااااااا......چرا تو میخوایی آب قند رو بدی بهش؟!!!!!!!
غریبه:چرا میزنی؟!!!!!!
بن:ببخشید من کی زدم؟!!
فلامل:خدایا من از دست اینا چیکار کنم؟!!!
بن:گریه کن.
بن آب قند رو میده به آرسنیوس.
آرسنیوس یهو میپره و تف میکنه.
آرسنیوس:این چی بود؟!!!!!!!تلخه.
بن:چیزه.قند و شکر و نمک نداشتیم منم (البته از قصد )........ آوردم.(سانسور)(راهنمایی:به جای سوپ آب بزارید==> سوپ جو )
آرسنیوس:
بن:

~:~:~:~:~:~
ادامه دارد......
~:~:~:~:~:~

----------------------------------------------------------------------
ببخشیدا.من منظوری ندارم.فقط طنزه.


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۵:۰۲ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#60

پانسی پارکینسون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۶ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۴۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹
از برج تاریکی _طبقه ی 13 _واحد نفرین شدگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 24
آفلاین
غریبه:یک یکی اینو به هوش بیاره من هم می رم ببینم این امبولانسیه چرا اینقدر دیر اومد
بن:شیشکی منو دوست نداره
پانسی:با اینکه خیلی ...........(سانسور) دارم ولی یک کاری نکن که کاری کنم این جمله از یادت بره
فلامل : خوبه که تومی اینجا نیست
پانسی میره اب قند بیاره
بن
فلامل :چرا آه میکشی
بن :چون شیشکی منو.........
فلامل
بن
پانسی با اب قند بر میگرده
پانسی : سیبل اب قند اوردم
فلامل اب قند رو به سیبل میده
سیبل
بن سیبل این چه کاریه
سیبل شوره!!
ملت
بن یک سوال دارم پانسی ! تو این اب قند چی ریختی
پانسی خوب اگه دقت کنید قندمون + شکر=تموم شده بعدشم نمک با شکر چه فرقی داره دیدی که به هوش امد فوقش یک کمی خیلی کم شوره
بن
غریبه :با عصبانیت: هنوز نیومده پول میخواد چی شد حال سیبل چه طوره؟؟
بن عالیه مخصوصا با کار پانسی
پانسی مر30 بن
بن شیشکی منو دوست نداره
پانسی من یک فکری دارم بیا فردا من برات وقت بگیرم بریم پیش روانشناس چطوره؟؟؟
ملت
بن
پانسی
غریبه اگه دعواتون تموم شد بیرد سر کارتون
ناگهان صدای عجیبی از طرف اتاق (دفتر)ارسینیوس میاد
غریبه باز چی شد؟؟ ای خدا
***************************************
ادامه دارد$$$
************************************
اگه به کسی برخورد معذرت میخوام



زندگي باور لحظه هاست
زندگي غØ


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#59

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
بعد که غریبه گوشی رو قطع میکنه پیش خودش میگه:بابا مدیر بودن عجب حالی دلره ها .اینی بد جنس عجب حالی میکرده.
بعد از چند دقیقه استراحت یه دفعه ==> بومببببببببببببب.
یه صدای بلندی میاد.
همه از سر کاراشون دست میکشن و میرن طرف صدا.
اول ار همه فلامل که نزدیکتر به صدا بوده میرسه.
فلامل:کممممممممک.....کمممممممممک....آشپزخونه منفجر شده و آتیش گرفته.
بعد غریبه میرسه.
غریبه:فلامل برو زنگ بزن آتش نشانی.بچه ها بیایید کممممممک.
بعد با یه طلسم یک عالمه آب میاره تا آتیش رو خاموش کنه.ولی آتیش خاموش نمیشه.
در این موقع تریمبل میرسه و اونم کمک میکنه.
فلامل بر میگرده و میگه:زنگ زدم آتش نشانی.ولی تا وقتی که آتش نشانی بیاد چه جوری جن ها و سیبل رو نجات بدیم؟!!!!
در همون موقع بن میرسه.
غریبه:معلومه کجایی.....(یه فحش رکیک میده. )
بن: بابا داشتم اون بچه هرو میبردم تو مهد کودک.
غریبه:حالا بدو کمک کن.
بن:شیشکی منو دوست نداره.اصلا منم میرم تو آتیش بمیرم.
بن میدوه میره تو آتیش.
غریبه:حق دارن که دوست نداشته باشن با این کارات. .
پانسی هم میاد و با طلسم یه خورده از آتیش رو خاموش میکنه.

*** 2 مین بعد ***

غریبه:پس چرا آتش نشانی نمیاد؟!!!!!!!!! حالا یه روز مدیریما باید اولین کسی که استخدام کردیم بسوزه.
تریمبل: الان میان بابا.
یه دفعه بن که رو کولش سیبله سرفه کنان میاد بیرون و میفته رو زمین.
همه:
غریبه:عجب کاره شجاعانه ای. نه چیز.... چرا سیبلو بیهوش آورده؟!!!!!چقدر بی عرضس.
پانسی:اینکه چیزی نیست اگه داش تومی بود یک کارایی میکرد.
فلامل:به جای این کارا کمک کنید بهوش بیاد.

ببو..ببو..ببو..یه دفعه یه صدای انفحار و ترمز خفنی میاد.

غریبه:بازم که آتش نشانی اینجوری اومد.


~:~:~:~:~:~:~
ادامه دارد.........
~:~:~:~:~:~:~
------------------------------------------------------------------------
من نمیدونستم 3 تامون 15 هستیم.چه جالب.
آرسنیوس جان اگه دوست نداری یا فکر میکنی ما بچه ایم خودت بزرگی یا فکر میکنی نمایشنامه ها بچه گونس زودتر اعلام استفا بده که غریبه یکی دیگرو به جات بیاره. ممنون میشم.
------------------------------------------------------------------------
راستی این عکس امضای من میاد یا نه؟
اگه نمیاد یکی با پیام شخصی به من یاد بده که چجوری میاد؟!!!!

خیلی متشکرم


::.::Newest Music::.::







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.