هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#78

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۴
از hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
در همین هنگام نیکلاس وارد هتل می شود
غریبه : تا حالا کجا ودی
نیکلاس : خب سر کارم خب باید کجا باشم
غریبه با خود می گه شاید یک مرد این را نوشته تا همه را سر کار بگذارد
نیکلاس : غریبه چی شده رفتی تو فکر
غریبه : نیکلاس سری دستاتو بذار رو میز
نیکلاس : چی
غریبه داد می زنه : گفتم دستاتو بذار رو میز
در همین موقعارسی می اید انجا
ارسی : اینجا چه خبر
نیکل : بابا زده به سرش
غریبه : کار خودشه این نامه را نوشته
ارسی : ای خائن
نیکل : بابا من کاری نکردم
غریبه : زود دستاتو بذار رو میز
نیکل دستاشو میزاره رو میز
روی دست های نیکل لکه های خودکار دیده میشد
ارسی : ای ادم فروش
غریبه : زود اعتراف کن


:bigkiss: dostar
dostar to harry potter 2


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#77

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
غريبه : خوب ، پانسي ...!! بنويس !
پانسي : چي بنويسم ؟!
غريبه : بنويس ...!! بنويس بن دوست دارم !!!!!
پانسي : ماااااااااااااااااااا حالا نميشه يه چيزه ديگه بنويسم ؟!
غريبه : نــــه !!!
بعد داد ميزنه آرســـــــــــــي ، بن رو بيار اينجا ...!!
بعد آرسي و بن ميان تو اتاق !!
غريبه : نوشتي ؟؟؟
پانسي : هوم ... آره !!
غريبه نوشته ي پانسي رو برميداره بعد يه نگاهي بهش ميندازه و بعد نامه رو ميبينه
هوم.... نچ !!! فرق داره !
سيبل تو بنويس ...
سيبل : هوم ...باشه !!
بن : خوب نوشت ديگه ... خودش اعتراف کرد !!
سيبل : چرا چرت و پرت ميگي ؟! غريبه خودش گفت که اين جمله رو بنويسيم !!
بن : هوم ...!!! kk !
غريبه : نه ... اينم نيست !! سيبل ، به اين جن هاتم بگو بيان بنويسن !!
بن : اگه اينا باشن که من بايد برم بميرم !!!
غريبه : هيس !
بعد جن ها يکي يکي ميان و مينويسن !
بعضي هاشون بلد نيسن بعضي هاشون خط خي ميکنن !! بعضي هاشون .......
غريبه : هـــــوم !!! نه ... نيست ... هيچ کودومشون مثل اين نيست !!
بن : خب ... خدا رو شکر
آرسي : غريبه جان ساعت 4:27 مين (صبح) ... ميشه بخوابيم ؟!
غريبه : هوم ... شما بخوابيد ، سيبل اين جن هارو ببر بيرون مُردم !!!
سيبل : باشه ...!!
پانسي : غريبه جان پس با اجازت من هم برم بخوابم !!
غريبه : باشه ، برو ... !
پانسي : مــــــــــرســـــــــــي !!
بعد همه رفتن و خوابيدن !!
غريبه :يعني کي ميتونه باشه ؟!

=-=-=-=-=
ادامه دارد...
=-=-=-=-=


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۳:۳۲ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#76

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
در همین وقت یه حغد می یاد و یه نامه رو که روش با قلب های شکری پوشونده شده رو سرشون می اندازه.
بن:مااااااااااااااااااسم من روشه.
غریبه و ارسی:
بن نامه رو می خونه و قش می کنه .بغدش فریبه نامه رو بر می داره و می خونه.بغد از این که تمام شد...
غریبه: تمام افراد مونث این هتل باید امتحان دستخط بدن.حتا جن ها هم....
ارسی:غریبه می گم که اخه چیزه..تو که از این نامه ها برای بن نمی فرستی که بخوای امتحان بدی.جملت غلط دستوری داشت.
غریبه:جدی؟حالا که این طور شد خودم اولین نفری ام که امتحان می دم... یالا بن..پاشو هر چی می شه غش می کنی... بن!
غریبه می رود.
بن: :bigkiss: هر کی که بود بالاخره یکی منو دوست دارد....
پانسی که از اونجا رد می شد:خب .خوشبختانه بالاخره یکی پیدا شد تو رو دوست داشته باشه از دست شیشکی منو دوس نداره راحت شیم...
سیبل:فکر کنم غریبه می خواد بندازتمون بیرون...این قدر خوشحال نباش.
سیبل با خودش نیم کیلو جن اورده.
پانسی:اینجا دیگه از جن هات دل بکن.
سیبل:اخه اینهام مونثند.
غریبه:شما کجایید؟بقیه کجاند؟
سیبل: می یاند حالا.
غریبه:حالا فعلا شما دو تا بیان امتحان بدید.راستی سیبل دل بکن از جنات.
سیبل:اخه همشون مونثند.
غریبه:خب پس اونام بیاند...
پانسی:با هم تو یه اتاق جا نمی شویم.
سیبل:شاید جا شدیم
-----------------------------------
ادامه دارد
--------------------------------
اگر لوس شد ببخشید



Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷ دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
#75

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
آرسی:هوووووم؟!!!آهان فهمیدم چیکار کنم.
بعد میره موبایلشو بر میداره زنگ میزنه به اینی.
اینی:الو.
آرسی:الو.سلام.
اینی:سلام آرسی جان.خوبی؟!
آرسی:بله اینی جون چه خبر؟!
اینی:هیچی.از هتل چه خبر؟!
آرسی:واسه همین بهت زنگ زدم.
اینی
آرسی:غریبه حالش بده.ناراحته.
اینی:چرااااااا؟!
آرسی:ناراحته که چرا بهش زنگ نمیزنی.
اینی:هوووم.باشه بهش زنگ میزنم.آخه سرم خیلی شلوغه.
آرسی:باشه.پس من چیزی بهش نمیگم.
اینی:باشه.خوب دیگه کاری نداری؟!
آرسی:نچ.بابی.
اینی:بای.

بعد آرسی میره دم دفتر اینی که غریبه توشه گوش وای میسه.
بعد از چند دقیقه موبایل غریبه زنگ میزنه.
غریبه:واااااااااااااااااااای اینیه.سلام اینی ج.نم.
اینی:سلام عزیزم.خوبی؟!
غریبه:هووووم.راستشو بخایی نه.آخه دلم واست تنگ شده.
اینی:قربونه اون دلت برم نازنینم.
غریبه:
اینی:یه از پشت تلفن واست تا از دلتنگی در بیایی.
غریبه:
اینی:من تا هفته دیگه به احتمال زیاد میام.
غریبه:سعی کن زور بیایا.
اینی:باشه عزیزم.


بعد یه دفعه بن میاد میزنه پشت سر آرسی.
آرسی:چیه؟!
بن:گوش وایسادی؟!!!
آرسی:نه.من داشتم از اینجا رد میشدم.
بن:آره جون خودت.نترس به کسی نمیگم.
آرسی:اصلا برو بگو
بن:نمیترسی؟!!!!
آرسی: نچ.آخه من دو تا عاشق رو بهم نزدیک کردم.
بن:گفتی عشق و عاشقی.دلم گرفت.اخه شیشکی منو دوست نداره.
آرسی:از کجا فهمیدی؟!
بن:

غریبه میاد بیرون بعد
غریبه:شما دو تا گوش وایسادین؟!
آرسی:نه بابا.من داشتم رد میشدم بعد بن گفت بیا ببین چی میگن بعد منم اومدم بن رو دعوا کردم.
بن:
غریبه:میدونم باهات چیکار کنم بن.
بن:شیشکی منو دوست نداره.

=:=:=:=:=:=
ادامه دارد......
=:=:=:=:=:=

====================================

اگه به کسی بر میخوره بگه دیگه اینجوری نمایشنامه نمینویسم.
اگه خوشتون نمیاد من نمایشنامه بنویسم خوب بگید.


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#74

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
غريبه : بابا مگه شما ها کارو زندگي ندارين ؟!
آرسي و فلامل : چطور ؟!
غريبه : آخه چرا هي خودتون رو ميذاريد جاي ايني ؟!؟!
آرسي : آخه تقصير من نيست که غريبه جان ...!! همش تقصير اينه ... -------> ( فلامل)
غريبه : ديگه نبينم از اين کارا بکيند ...
آرسي و فلامل : چشم !!
بعد غريبه ميرو تو دفتر ايني ...!!
آرسي : تو مگه مريضي ؟!؟!
فلامل : واسه چـــــي ؟!
آرسي : اِي مرگ ...! واسه چي انقدر مارو ميذاري سر کار ؟!
فلامل : ااااوووووهههههه ... ! حالا انگار چي شده !!
آرسي : برو پي کارت بابا ...!!
بعد آرسي ميره تو دفتر ايني ( که غريبه اونجاست )...!
آرسي : چرا ناراحتي غريبه ؟!
غريبه : هوم ... چرا ايني زنگ نميزنه ؟!؟!
آرسي : هوم ...
بعد فرد مياد تو اتاق ...
فرد : خب ... بچه ها ديگه کاري ندارين من دارم ميرم...
آرسي : اِ اِ اِ اِ... کجا فرد جان ؟! حالا بودي ...!
بعد از دفتر ميان بيرون !
فرد : نه ديگه ... برم ! کلي کار دارم
آرسي : هوم ...! باز به سرت نزنه يه دسته گلي به آب بدي ..! لااقل ما رو هم خبر کن
فرد : راستي ...! غريبه چرا ناراحته ؟!
آرسي : هوم ... نمي دونم ، ايني بهش زنگ نزده اينم بهم ريخته !!
فرد : خوب يه کاري بکن !!
آرسي : چي کار کنم ؟!؟!
فرد : نمي دونم ! ولي بالاخره يه کاري بايد بکني ديگه !!
آرسي : هوم ...!
فرد : من برم ديگه کاري داشتي حتمآ خبر بده !! فعلآ
آرسي : باشه ... خدافظ! بعد با خودش ميگه ، چي کار کنم من ؟!؟!


<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
بچه ها اگه بد شد ببخشيد ،راستش نه وقتش رو داشتم نه ميدونستم که چه جوري ادامش بدم نه حوصله ش رو داشتم !!! ( الان ميگن خوب نمينوشتي !!!)
به هر حال بخ بخ شيد !!
<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۸:۳۷ یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#73

james_potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۲ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 431
آفلاین
اینجاست که آرسی باید بره و به تمام مشکلات پایان بده

اول از همه میره سر فرد که ببینه دوستش در چه وضعیه !!

آرسی : Fred!!!!.... wake up......wake up Fred
( آرسی و فرد فقط با هم انگلیسی حرف میزنن
زحمت معنی کردنش با خودتون )
فرد : yeah ..............yeah .................. what happend
فرد :I was not ourselves!!!
آرسی : yes..........did you see dream ??
فردی ؟ I do not remember at all
آرسی : try!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فردی : yeah yeah ..............I remember!!
It was a Dream!!
a terrible dream
آرسی : Go on........What happend in dream ?
فردی : It was a dark area!!
very dark
آرسی : did you see somebody ????
everybody
فرد : Im not Sure!!!
no no ........... no body!!
آینجاست که آرسی یه نفس راحت میکشه و قلبش و جمع می کنه!
غریبه ( که در این حالت بود : : :ysurp ) : آرسی به ما هم بگو چی شده!!
آرسی: غریبه جون تو خودتو ناراحت نکن!!
همه چی حل شد!!
غربیه : هومک
سیبل : آرسی بگو داریم میترکیم!!
آرسی : من فکر کردم که طلسم سیاه به خورد اینا دادن!!
( تو هوایی یاد گرفتم )
غریبه : بیشتر توضیح بده!!
آرسی : اگه اینا که غشیدن حتی یک نفر رو تو خواب میدیدن
هومن ولدمورت می بود
و اونا خون خوار میشدن!!!
غریبه و سیبل :

آرسی : ولی فعلا همه چیز به خیر و خوشی تموم شد!!
_____________________________________________
حالا بریم سر اینی
_____________________________________________
آرسی : ایییینییییییییییییییییییی
غریبه :
آرسی : یه نگاه به غریبه میندازه بهش میگه همه چیز به عهده من!!
غریبه :
آرسی میاد تو لابی میبینه هیچ بیکاری اونجا نیست!!
آرسی : فلاااااااااااملللللللللللللللللللللل
آرسی : کوشیییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فلامل : اینجام ( )
آرسی : اینی کوش ؟
فلامل : نیومده!!
آرسی : پس تلفن ؟؟؟
فلامل : خودم بودم :-D
آرسی : ای بر ذات پلیدت !!!!!
فلامل : اینی هنوز کیبوردش تو روغن سوزیه !!!!!
آرسی : اوکی !!!




ادامه دارد . . .


از هری پاتریست بودن اعلام بازنشستگی می کنم
راه رو واسه جوونا باز کردم!


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۳:۵۳ یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#72

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
ارسی: حالا هی ملایمت به خرج بده.غریبه رو کشت.

فلامل:پاشو بریم ببینیم غریبه کجاست کشتی تو منو گریه نکن.
ارسی:دوباره که اسمشو صدا زدی
فلامل :خب پس چی صداش کنم؟ بگو دیگه...
ارسی:چیزه هر چی دلت می خواد .مرد غریبه .بریم ما الان.
دوباره یه صدای جیغ بد تر می یاد.
ارسی: غریبه.....
در این قسمت فلامل ارسی رو به طرز فجیعی می کشه چون گویا قصد تکون خوردن نداره.هر دوشون این ورو بگرد اون ور رو بگرد سیبل و غریبه رو تو اشپزخونه پیدا می کنند.
غریبه:مطمئنی این یکی دیگه اب قنده.
سیبل:اره دیگه هر چی نمک و فلفل و ...داشتیم تو خوردی.
غریبه یه قلپ می خوره و یه جیغ جانخراش می زنه.
غریبه:اینم که اخه اب سیمان بود.
سیبل:به علت تعمیرات.
در همین وقت ارسی و فلامل می پرند وسط.
ارسی:غریبه تا من تو رو پوشش می دم بیا این ور.
سیبل یه لیوان دیگه می ده دست غریبه و اونم بالاخره جیغ نمی زنه.
غریبه:اوه تازه بهم اب قند داده.
فلامل:پس قتل و همه اینها...
غریبه:سیبل همه چی رو برای من تعریف کرد الان فقط بهتره بگم که یه گروه جن دنبالمون اند....
فلامل و ارسی:جن؟
غریبه:اره قصش مفصله که چطوری افتادن دنبال سیبل و پانسی.فقط بگم جز این جا هیچ جا امن نیست.برین همه رو بیارید اینجا تا من وسیبل بگیم چی شده.
ارسی:من....
غریبه:پس خودم می رم.
ارسی:نه مگه فلامل مرده.؟
ولی فلامل طوری غش کرده که گویا هیچ وقت زنده نبوده.
سیبل:من میرم دنبالشون.
غریبه:نه سیبل تو بشین .من و ارسی می ریم.
ارسی:چیزه غریبه...
در همین وقت یه صدای کلفت می گه :اینی الان پیش ماست....این قدر به هم تعارف نکنید.
غریبه:اینی...
به رگ غیرت ارسی بر می خوره:
ارسی:می رم بقیه رو بیارم.



Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#71

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
آرسی گوشی رو قطع میکنه.
دردیردردریییدرررررریییییررنگ دردررریییردرردییدریدریردینگ.
آرسی:حالا چیکار کنم؟!!!!!!
فلامل:خوب گوشی رو جواب بده.
آرسی:بد بخت میشم اینجوری که.
فلامل:نه بگو که غریبه رفته بیرون گوشیش رو جا گذاشته.K?
آرسی:KK.
بعد گوشی رو جواب میده.
آرسی:بفرمایید.
اینی:آرسی تویی؟!!!!!!!!!
آرسی:آره.
اینی:غریبه کو؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آرسی:چیزه...میدونی چیه؟!!..یعنی چیزه....
اینی:بگوووووووووووووو.
آرسی:غریبه رفته بیرون گوشیش رو جا گذاشته.
اینی:ولی من نگرانششششششششششششم.نکنه بلایی سرش آوردی؟!!!!!!!!!!!
آرسی:مننننننن.مننننن.من آزارم به یه مورچه هم نمیرسه.(آره جونه خودم. )
اینی:من نگرانم.بهش بگو من امروز برمیگردم.
آرسی:مااااااااااااااااااااااااااا
اینی:چیه؟!!!!!!مگه اشگالی داره؟!!!!!
آرسی:نه بابا چه اشگالی داره؟!!!ولی مگه قرار نبود 1 هفته دیگه هم بمونی؟!!!!!!!
اینی:چرا.
آرسی:پس چرا داری میایی؟!!!!
اینی:چون نگران غریبه ام.
آرسی:نه نه نیا.من مواظب غریبه هستم.
اینی:اصلا به تو چه؟!!!!!!!!!حتما چیزی شده.من حتما امروز میام.خداحافظ.
آرسی:الو الو.الووووووووووو.
فلامل:چی شد؟!
آرسی:اینی امروز داره میاد!!!!
فلامل:ماااااااااااااااا
آرسی:حالا چیکار کنیم؟!!!!!!!!!
فلامل:نمی.....

حرفش تموم نشده بود که یه دفعه صدای جیغی میاد.

فلامل از ترس میپره بغل آرسی.
آرسی:

~:~:~:~:~:~
ادامه دارد......
~:~:~:~:~:~
====================================
اگه یه خورده ضایع شد ببخشید.
====================================


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#70

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
آرسي : حالا چي کار کنيم ؟!
فلامل : بيا فرار کنيم ، سيبل بياد ما رو هم ميکشه !!
آرسي : هوم ... . نـــــه ، اگه بياد غريبه جونه منو ميکشه !!
فلامل : اِ اِ اِ اِ ... خوب بهوش نيومدن ديگه ...!!
آرسي : جونه آرسي بذار يه بار ديگه امتحان کنم
فلامل : بابا آرسي !! اِ اِ اِ ... ايني مياد بدبختمون ميکنه ها !!
آرسي : تا کسي بهش چيزي نگه که اونم نميفهمه !!
فلامل : اصلآ اومديمو غريبه ايني رو دوست داشت ...!! ديدي که ... ! ايني هم مخ غريبه رو زده... ! نصف هتل رو به نام اون کرده ...!! بهش زنگ ميزنه ...!! تازه اونو مدير کرده !!
آرسي : کاري نداره که ...!! منم مي تونم مخ اينو بزنم !! کارش فقط يه ورده !!
فلامل :
آرسي : ولي من که اين کارو نمي کنم !!
فلامل : حالا بيا بريم ببينيم اينارو چي کار ميتونيم بکنيم ...!
آرسي : kk np !!
فلامل و آرسي همه رو ميکشن ميبرن تو دفتر آرسي ...
آرسي : هوم ... يکي کمه ...!!
فلامل : هوم ...
بعد از 5 مين فکر کردن ...
فلامل و آرسي : مااااااااااااااااااااااااااااا غـــــــــريـــــــــــبـــــــــــــــه !!!!!!!!
آرسي :
فلامل : يعني بردتش ؟!؟!
آرسي : خودم ميکشمت
فلامل : اِ اِ اِ اِ ... به من چه ؟!؟!
آرسي : اگه گذاشته بودي من .... الان غريبه پيش خودم بود !!
فلامل : بابا تو که امتحان کردي ...!! ديدي که ، بهوش نيومد !
آرسي : ... حالا چي کار کنيم؟!؟!
بعد ميرن تو سالن رقص ....!!
فلامل : غريبه ... ... کجايي ؟!؟!
آرسي : با ناموس مردم چي کار داري ؟!؟!
فلامل : اِي بابا .... تو هم که همش جنگ داري ...!!
آرسي : غريبه ...!!
بعد يه صدايي مياد ...
دريييييييييييننننننننگگگگگگگ ددددررررررييييننننننننگگگگ...
فلامل از ترسش ميپره بغل آرسي !!
فلامل : صداي چيه ؟!
آرسي : هوم .... صداي موبايل غريبست !!
بعد ميدوه طرف تلفن ...
آرسي : الو .... !!
ايني : الو ... !! غريبه !!
آرسي : ماااااااااااااااااااااااااااااا


=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
ببخشيد يه کم تابلو بازي شد !!!
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۲:۱۹ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#69

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
همه:ااااااااااااااا
غریبه:چیچیچیچیچی شده؟!!!!!!!قش میکنه.
آزسی:غریبه جونم چرا قش رفتی؟!!!!!!!(اینی بفهمه من این حرفارو زدم منو میکشه. )
فرد:ای ای ای ای این دیگه چه وعضه شه؟!!!!قش میکنه.
فلامل:آرسی بیا بریم یه خورده آب بیاریم و بریزیم روشون تا بهوش بیان.
آرسی:فقط غریبه جونم رو باید بهوش بیاریم.
فلامل:
آرسی:باشه باب حالا چرا میزنی؟!!!!!!
فلامل:بابا گریه نکن حالا بیا کمک.
بعد دونفری میرن آب بیارن.

*** بر میگردن ***

اول رو فرد آب میریزن.
بهوش نمیاد.
فلامل:خیلی بد قش کردنا.
آرسی:آره.بیا رو بقیه آب بریزیم.
فلامل:باشه.
بعد میرن رو غریبه آب بریزن.
فلامل میاد آب بریزه که آرسی: پارچ رو بده من.تو محرم نیستی.
فلامل:حتما تو محرمی.
آرسی:حرف نباشه.
فلامل:باباباباباباباشه.
آرسی آروم آروم آب میریزه روی صورت غریبه و غریبه بهوش نمیاد و بعد ..........(سانسور )
فلامل: اگه اینی بفهمه.
آرسی:به خدا اگه اینی بفهمه بلایی به سرت میارم که سوسک های جادوگران به حالت کل کل کنن.
فلامل:من که نمیگگگگگگگگگگگگگم.
آرسی:با این کارمم بهوش نیومد.چشونه؟!!!!!!!
فلامل نمیدونم.
آرسی:حالا بیا رو بقیه هم آب بریزیم.
فلامل:باشه.
رو همه آب میریزن تا اینکه میرسن به سیبل.
بعد: میترسن.

سیبل سر جاش نیست.

فلامل:این که الان همینجا بود.
آرسی:نکنه بیاد ما رو بکشه.
فلامل:بیا زنگ بزنیم پلیس.
آرسی میره تلفن رو بر میداره بعد
آرسی:تلفن قطه.
فلامل:
=:=:=:=:=:=:=
ادامه دارد.........
=:=:=:=:=:=:=


::.::Newest Music::.::







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.