هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۸:۰۱ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#85

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
نزدیک اتاق سیبل میشن که میبینن صدای تق تق میاد بعد با ترس فراوان وارد اتاق میشن.
برق رو روشن میکنن.
بعد...

غریبه و بن:
غریبه:بابا ما رو تر سوندیا.بخاطر یه سوسک این همه سر قدا راه انداختی.
(صدای تق تق مال دمپایی بود. )
سیبل:آخه من از سوسک خیلی میترسم.(سوسک سایت نه.از سوسک سایت اصلا نمیترسم.اون از من میترسه. )
بن:پس یعنی الان کجان؟!!
سیبل:کیا؟!!
غریبه قضیرو توضیح میده.
سیبل:
بن:شجاع باش.
بعد صدای افتادن یه میله میاد بعدش صدای یه نفر که میگه ا چیکار میکنی؟!ساکت باش.الان بیدار میشن.
بعد اول از همه بن:
سیبل و غریبه:
بعد غریبه میگه بیایین دستامون رو بگیریم به هم بریم بیرون.(البته فقط به معنای اینکه نترسیما.فکرای انحرافی رو بزارید کنار. )

دست در دست هم از اتاق میان بیرون.
میخوان برن سمت اتاق پانسی که یکی میگه کجاااا؟!!!!!!!

همه:


=:=:=:=:=:=
ادامه دارد......
=:=:=:=:=:=

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اگه بد شد یا کسی رو ناراحت کرد ببخشید.

بعدش تکرار کنم که اینجا "نمایشنامس"پس هیچ چیز واقعی نیست.
منم ناراحت نمیشم اگه چیزی در موردم بنویسید.


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۳:۵۹ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#84

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
بن:غریبه....خب کدوم وری برم؟اتاق پانسی اون وریه...اتاق غریبه اونجاست .اونم اتاق سیبل...خب!کجا از اتا ق خودم نزدیکتر؟
بن می دومه می ره تو اتاق خودش و زیر پتو قایم می شه....
بن:نه الان جون غریبه در خطره بن...شجاع باش...
بعد میره و با خط لرزان می نویسه:غریبه از نزدیکترین جایییی که می تونی فرار کن...
بعد نامه رو می ده به جغدش که از ترس نوکش داره به هم می خورد...
و می ره به سمت پنجره که می بینه یکی داره محکم می زنه بهش...بن می دوه سمت تختش ولی صدای غریبه بلند می شه.
غریبه:بن رسما زدی رو دست خودم...
بن در رو باز می کند.....
بن:غریبه جونم!زنده ای؟
غریبه:دیدم دارن با یه جسد می یاند خودمو قایم کردم...
بن:نکنه برن جای دیگه....
غریبه:ننننننننننننننه....زبونتو گاز بگیر.نمی رن.....می رن؟
یه دفعه یه صدای جیغ از اتاق سیبل می یاد.
بن و غریبه:
غریبه:بن...دست همو بگیریم ببینیم چی شده...
بن:باشه....
بعد دو تایی با هم می رند بیرون...
------------------------------------
ادامه دارد
-------------------------


ویرایش شده توسط سیبل ایزابل دورست در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۳۰ ۴:۳۲:۴۰

از شما دعوت می شه تا در کلاس پیشگویی شرکت کنید .


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#83

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۴
از hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
اینی : سلام عزیزم
غریبه : زود امدی اتفاقی افتاده
اینی : نه دلم برات تنگ شده بود گفتم زود تر برگردم
بن که دوباره افسردگی گرفته بود می گه : هیشکی من را دوست نداره
اینی : ای بابا یادم رفت در سنت ماگوس یه وقت دکتر بگیرم
غریبه : خب چه خبر
اینی : هیچی تو چه خبر داری
غریبه : بن در را ببند
بن : قفلش هم بکنم
غریبه: نه
غریبه و اینی و بن می نشینند
غریبه : سیبل چرا نمی شینی
سیبل : من دارم نگهبانی می دهم
اینی : مگه چی شده
غریبه : الان بهت میگم
و غریبه شروع می کنه به شرح دادن موضوع
بعد از مدتی
اینی : امکان نداره
غریبه : چرا من مطمئنم
اینی : یعنی با مافیایی ها ئکار می کنه
غریبه : اره
اینی : الان که دیر وقته ولی از فردا صبح ان ها را زیر نظر می گیریم فعلا بهتر برویم و بخوابیم


دم در اتاق نیکلاس (در هین موقع بن اتفاقی از انجا میگذشت )
ارسی ارام ارام به طرف در اتاق نیکل رفت
تق تق تق
نیکل : کیه
ارسی : منم باز کن
در باز می شود و بن در تاریکی هنوز مخفی است
نیکل : خب ماموریت را انجام دادی
بن:
ارسی : اره ولی اودنش سخت بود
در همان موقع یک جسمی شبیه بدن انسان که با ملافه پوشانده شده بود از پشت ارسی نمایان شد
بن با خود گفت : وای یککککککککککککککک جسسسسسسد
ارسی هم به نیکلاس ملحق شده بعد بدون سرو صدا به سمت اتاق غریبه رفت
...................................................................
این مدت که نبودم مدم من خراب شده بود تا یکی دیگر بخرم طول کشید
ولی از این به بعد میتونی به عنوان یه پای ثابت رو من حساب کنی


:bigkiss: dostar
dostar to harry potter 2


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#82

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
در باز ميشه و پانسي ميپره وسط ...!!
همه :
پانسي : ريديکلس !!!!!
بعد نيکل خشک ميشه !!!!
همه :
پانسي : تشکر لازم نيست ...!! وظيفه بود !
آرسي : تو حالت خوبه ؟! چرا اينجوري شديد ؟! غريبه جان تو بگوو ( بعد ميره جلوتر ...!)
غريبه : ج ... جج ... جل.. جلو نيي...نيا !!! بعد ميره عقب !
آرسي : ميشه يکي توضيح بده ؟! غريبه تو ديگه چرا ؟!؟!!
پانسي : اِ اِ اِ اِ ... خوب وقتي ميگه جلو نيا يعني نيا ديگه !! برو عقب وگرنه ...
آرسي : مااااااا !!!
سيبل : حالا چي کار کنيم ؟!!!
غريبه : هوم ... آرسي ... پاشو برو تو دفترت !!
آرسي : چرا ؟!؟!؟ من تازه اومدم !!
غريبه : گفتم پاشو برو ... اينم بر دار ببر !(نيکل)
آرسي : خوب بابا ...!! حالا چرا ميزني !!؟!
نيکل رو ميکشه ميبره تو دفترش ، در رو ميبنده بعد يه نوري از اتاق مياد بيرون !!!
سيبل : احتمالآ نيکل رو به حالت اولش برگردونده !!
غريبه : همه ميريم تو انبار !!
پانسي ک حالا چرا اونجا ؟!!؟
غريبه : پس کجا ؟!
پانسي : ....!!
غريبه : فکر نميکنم تا حالا اونجا رفته باشن ... !
بن : خ ... خو .. خوب .. چرا وايسادين ؟! بريم ديگه !!
بعد غريبه ميدوه طرف انبار و بقيه هم دنبالش راه ميوفتن !!
غريبه به بن که آخرين نفر مياد تو انبار ميگه که :
بن ، در رو ببند !
بن : باشه ...!
بعد مياد ميشينه !
غريبه : نه ... پاشو برو قفلش کن !!!
بن : باشه !!!
غريبه : نه باز کن !! اگه بيان تابلو ميشه !! شک ميکنن !!
بن : .... باشه ... !!
غريبه : هوم ... نــــــه ... قفلش کن !
بن : اااااااااااااااااااااه !!
بعد قفل ميکنه و وايميسته همون جا !!
سيبل : نگهباني ميدي ؟!؟! خوب بيا بشين ديگه !!!
بن : ممکنه نظرش دوباره عوض شه !!
غريبه : هه هه !! بيا بشين بابا !!
بن : ... باشه ...!!!
غريبه : خـــــوب ! با اين کاري که پانسي کرد ، آرسي و نيکل که هيچ تمام نخود هاي دنيا هم به ما شک کردن !!
پانسي : حالا بيا و خوبي کن !! بابا داشت ميکشتتون !!
سيبل : بابا IQ اون ميخواست ميوه بخوره !!
پانسي : خوب ... حالا !! من از کجا مي دونستم ؟!
غريبه : اگه بياي پيش ما و هي غيبت نزنه ديگه از اين خراب کاريا نمي کني !!!
پانسي : ...!
بن : ولي خودمونيما !! چاقو تو جيب نيکل چي کار ميکرد ؟!
پانسي و سيبل و غريبه :
بعد يه صداي بــــــــــــــــــوم !!! مياد !!
بن و پانسي و سيبل :
غريبه : ايـــــــــــــــنـــــــــــــــي


=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=

<*><*><*><*><*><*><*><*><*><*><*><*><*><*>
نيکلاس بازگشتت رو تبريک ميگم !!! اميدوارم همينجوري ادامه بدي !!


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۸:۰۰ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#81

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۴
از hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
نیکل : غریبه مگه نخود سیاه هم وجود داره که ما را می فرستی دنبالش
غریبه در حالی که صداش می لرزه : چطور مگه ؟
نیکل : ما رفتیم مغازه و........
ارسی : گفتیم نخود سیاه می خواهیم و اونا به ما خندیدند
نیکل کمی نزدیکتر شد
غریبه سریع خودش را عقب کشید
بن : جلو نیا برو عقب
ارسی و نیکل : شما ها امروز چرا این شدید
سیبل : ما اا تغییری نکردیم
نیکل روی صندلی می شیند
و یه میوه ور میدارد بعدش چاقویی از توی جیبش بیرون می اورد
بن : ای وای
سیبل ارام به غریبه می گه : الان ما را می کشه و جرم را می اندازد تقصیر بن
غریبه : تاذ سه می شمارم 3 را که گفتم می دویم میرویم مهد کودک و انجا جلسه می گذاریم
1 2
در همین موقع در باز میشود


:bigkiss: dostar
dostar to harry potter 2


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۳:۲۶ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#80

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
ارسی:غریبه؟بن برات از این شعر ها می فرسته؟به اینی می گم....
غریبه: می خوام به اینی بگی ارسی اونوقت ازت نیمرو درست می کنم... نه این که خودت خیلی بلدی از این کارها بکنی...خب نیکلاس این کاغذو بگیر روش بنویس بن دوست دارم .
نیکل:غریبه جان من از خیرش بگذر...
ارسی :یه ثانیه استپ بهم بر خورد منم می تونم...
غریبه ....از اون روز که چشام...
غریبه:یا می نویسی یا ازت تمام رو درست می کنم.... ارسی تو هم نخون سرم رفت....
نیکل:ما این حرف ها رو با هم نداریم...
بعد می نویسه "من بن دوست دارم"
ارسی و نیکل:
غریبه:اه....جفتتون برید حالمو بد کردید ...صد رحمت به بن...برید دهن و اینا تونو بشورید بعدشم برید دنبال بن...
بعدش دستخت رو نگاه می کنه
غریبه: :no: :no: یکدفعه....ااااااااااااااا
ارسی:
غریبه:پاشید برید ارسی چشمک نزن...
نیکل:
غریبه:چیه..چرا دارید منو نیگا می کنید؟
نیکل:به اون جغده که پشت سرته نیگا می کنیم....
غریبه:جغد؟
بعد بر می گرده یه جغد که یه پاکت رو که روش پوشیده از گل سرخ های شکریه رو حمل می کند پشت سرشه(جمله رو...)
غریبه:نمی رید دنبال بن؟
ارسی:من که رفتم ....
نیکل:منم اومدم...
7 مین بعد....
ارسی: ما اومدیم....
غریبه:ارسی می گم نخود سیاها که سفارش داده بودم هنوز نیاوردن...می ری اونجا با نیکل ببینی چی شده؟
ارسی:حالا یه شب نخود سیاه نداشته باشیم نمی شه؟
غریبه:نه چیزه...اهان سیبل تو سوپ هاش نخود سیاه می ریزه...
ارسی:خب یه بار سوپ نپزه مردیم اونقدر سوپ خوردیم...
سیبل و پانسی همون موقع رسیده بودند...
سیبل:چشمم روشن.... خوب بود من نمی اومدم تو هم مثل اینی خرج رستورانو پیاده می شدی؟
ارسی:نه...... من می رم برات نخود سیاه بیارم...
غریبه:نیکلاس تو هم برو.
نیکل:من چرا؟
غریبه:یه کار مفید بکن باشه؟
نیکل:............
غریبه:
نیکل:
غریبه:
نیکل:
بعد می ره....
بن و سیبل و پانسی و غریبه تنها می مونند....
غریبه:خب حالا که اون دو تا رفتند می تونم راز قضیه رو براتون فاش کنم.... البته نه به طور کامل ولی من از دستخط نیکلاس یه چیزهایی دستگیرم شد.... به نظر شما نیکلاس تو این مدت که نبوده چی کار می کرده؟
سیبل:خوش گذرونی...
پانسی:حتما مریض بوده....
بن:شاید حتی از بی اینترنتی داشته می مرده....
غریبه:وای که شما چقدر خنگید.... اون عضو مافیا شده بوده....
بن: یعنی نامه رو اون فرستاده بوده؟
غریبه:نه ولی تا اونجا که من فهمیدم بن یا تو رو می خوان ترورت کنند یا این که قربانی یه جنایت شی و جای قاتل اصلی جات بزنند.
بن: یعنی هیچ ساحره ای برای من....؟
غریبه:من یه چیز دیگه هم فهمیدم و اونم این که نامه توسط یه ساحره ارسال شده....خب بن سیبل پانسی ما از این به بعدباید مثل یه گروه کاراگاهی عمل کنیم و بدون این که ضایع شیم تمام افراد هتل رو زیر نظر بگیریم چون قاتل معمولا به محل جنایت بر می گرده....قبل از این که ربطشو بپرسید بگم که یعنی از اونجا که بن قراره یا ترور بشه با مترور(قشنگه؟ یعنی ترور کننده ) یه ربطی داره.... ارسی و نیکلاس اومدن ضایع نباشید....
ارسی و نیکلاس می یاند....
------------------------------------------
ادامه دارد
--------------------------------
راستی من سر امتحان زیست تقلب نکنم تجدید می شم....یه راه حل عملی در این رابطه بهم ارائه کنید.....


از شما دعوت می شه تا در کلاس پیشگویی شرکت کنید .


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#79

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
نیکل:به خدا من کاری نکردم.
غریبه:آره جون خودت.
آرسی:بدو بگو چی شده؟!چرا دستات خودکاریه؟
نیکل:چون باهاشون نامه نوشتم.
غریبه:پس کار خودته.
نیکل:بابا باهاشون واسه اداره آب نامه نوشتم.به خدا راست میگم.
آرسی:هوووووم.پس کار کی میتونه باشه؟!!!
غریبه:هومممممممممک ...... راستی تریمبل کجاس؟!!!!
آرسی:بگو همه مردهای اینجا بیان؟!
غریبه:آرهههههههههه.زود بگو بیان.
بن:اااااا چرا حسودی میکنین دوست ندارین کسی منو دوست داشته باشه؟!!!!!!شیشکی منو دوست نداره جز یه نفر که نمیگم کیه.
غریبه:هوووووووومک.کیههههههه؟!(الان میگه فزول )
بن:فزووووووووووول.
غریبه:میگم کیه؟!!!!!وگرنه اخراج.
بن:اخراج کن من دیگه نمیترسم چون گرمای عشق تو وجودم شعله ور.
غریبه: اخرااااااااج.
بن:خداحافظ اگه کسی رو اذیت کردم. (ولی تو دلش دلش واسه غریبه تنگ میشه. )

یه نامه واسه غریبه مینویسه بعد میده بهش میگه بعد از رفتنم اینو بخون.

غریبه:ببینم چی میشه زود بروووووو.
ین:با بی بای.
همه:خدافظ==>آخیش از دستش راحت شدیما.

بعد غریبه نامرو باز میکنه و بلند میخونه.
غریبه غریبه.من که دل به تو دادم چرا بردی ز یادم بگو با من عاشق چرا برات زیادم.(از فریدون)

غریبه:عجب شعری چه تحولی در من ایجاد کرد.چرا اخراجش کردم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!


=:=:=:=:=:=:=
ادامه دارد.........
=:=:=:=:=:=:=

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

اگه به کسی بر خورد معذرت.


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#78

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۴
از hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
در همین هنگام نیکلاس وارد هتل می شود
غریبه : تا حالا کجا ودی
نیکلاس : خب سر کارم خب باید کجا باشم
غریبه با خود می گه شاید یک مرد این را نوشته تا همه را سر کار بگذارد
نیکلاس : غریبه چی شده رفتی تو فکر
غریبه : نیکلاس سری دستاتو بذار رو میز
نیکلاس : چی
غریبه داد می زنه : گفتم دستاتو بذار رو میز
در همین موقعارسی می اید انجا
ارسی : اینجا چه خبر
نیکل : بابا زده به سرش
غریبه : کار خودشه این نامه را نوشته
ارسی : ای خائن
نیکل : بابا من کاری نکردم
غریبه : زود دستاتو بذار رو میز
نیکل دستاشو میزاره رو میز
روی دست های نیکل لکه های خودکار دیده میشد
ارسی : ای ادم فروش
غریبه : زود اعتراف کن


:bigkiss: dostar
dostar to harry potter 2


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#77

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
غريبه : خوب ، پانسي ...!! بنويس !
پانسي : چي بنويسم ؟!
غريبه : بنويس ...!! بنويس بن دوست دارم !!!!!
پانسي : ماااااااااااااااااااا حالا نميشه يه چيزه ديگه بنويسم ؟!
غريبه : نــــه !!!
بعد داد ميزنه آرســـــــــــــي ، بن رو بيار اينجا ...!!
بعد آرسي و بن ميان تو اتاق !!
غريبه : نوشتي ؟؟؟
پانسي : هوم ... آره !!
غريبه نوشته ي پانسي رو برميداره بعد يه نگاهي بهش ميندازه و بعد نامه رو ميبينه
هوم.... نچ !!! فرق داره !
سيبل تو بنويس ...
سيبل : هوم ...باشه !!
بن : خوب نوشت ديگه ... خودش اعتراف کرد !!
سيبل : چرا چرت و پرت ميگي ؟! غريبه خودش گفت که اين جمله رو بنويسيم !!
بن : هوم ...!!! kk !
غريبه : نه ... اينم نيست !! سيبل ، به اين جن هاتم بگو بيان بنويسن !!
بن : اگه اينا باشن که من بايد برم بميرم !!!
غريبه : هيس !
بعد جن ها يکي يکي ميان و مينويسن !
بعضي هاشون بلد نيسن بعضي هاشون خط خي ميکنن !! بعضي هاشون .......
غريبه : هـــــوم !!! نه ... نيست ... هيچ کودومشون مثل اين نيست !!
بن : خب ... خدا رو شکر
آرسي : غريبه جان ساعت 4:27 مين (صبح) ... ميشه بخوابيم ؟!
غريبه : هوم ... شما بخوابيد ، سيبل اين جن هارو ببر بيرون مُردم !!!
سيبل : باشه ...!!
پانسي : غريبه جان پس با اجازت من هم برم بخوابم !!
غريبه : باشه ، برو ... !
پانسي : مــــــــــرســـــــــــي !!
بعد همه رفتن و خوابيدن !!
غريبه :يعني کي ميتونه باشه ؟!

=-=-=-=-=
ادامه دارد...
=-=-=-=-=


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۳:۳۲ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#76

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
در همین وقت یه حغد می یاد و یه نامه رو که روش با قلب های شکری پوشونده شده رو سرشون می اندازه.
بن:مااااااااااااااااااسم من روشه.
غریبه و ارسی:
بن نامه رو می خونه و قش می کنه .بغدش فریبه نامه رو بر می داره و می خونه.بغد از این که تمام شد...
غریبه: تمام افراد مونث این هتل باید امتحان دستخط بدن.حتا جن ها هم....
ارسی:غریبه می گم که اخه چیزه..تو که از این نامه ها برای بن نمی فرستی که بخوای امتحان بدی.جملت غلط دستوری داشت.
غریبه:جدی؟حالا که این طور شد خودم اولین نفری ام که امتحان می دم... یالا بن..پاشو هر چی می شه غش می کنی... بن!
غریبه می رود.
بن: :bigkiss: هر کی که بود بالاخره یکی منو دوست دارد....
پانسی که از اونجا رد می شد:خب .خوشبختانه بالاخره یکی پیدا شد تو رو دوست داشته باشه از دست شیشکی منو دوس نداره راحت شیم...
سیبل:فکر کنم غریبه می خواد بندازتمون بیرون...این قدر خوشحال نباش.
سیبل با خودش نیم کیلو جن اورده.
پانسی:اینجا دیگه از جن هات دل بکن.
سیبل:اخه اینهام مونثند.
غریبه:شما کجایید؟بقیه کجاند؟
سیبل: می یاند حالا.
غریبه:حالا فعلا شما دو تا بیان امتحان بدید.راستی سیبل دل بکن از جنات.
سیبل:اخه همشون مونثند.
غریبه:خب پس اونام بیاند...
پانسی:با هم تو یه اتاق جا نمی شویم.
سیبل:شاید جا شدیم
-----------------------------------
ادامه دارد
--------------------------------
اگر لوس شد ببخشید








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.