بن:چی شد غریبه خوشحال شدی!
غریبه وندشو در می یاره می بره تا نزدیکی سرش .بعد پشیمون می شه و می گه
غریبه:سازمانیا فردا اینجا جلسه گذاشتن....
سیبل:خب عیبش چیه با جادوگر های جدیدم اشنا می شیم.
بن:چرا گفتی جادوگر نگفتی ساحره.
سیبل:بی خود چرا روی من غیرتی می شی؟من که جی اف تو نیستم.
غریبه:سازمانیا رو در یابید.
سیبل:خب
غریبه:بچه ها شاید اونها می خواستن از هتل ما این جوری هم بازدید کنن.پس سیبل بن پانسی ارسی نیکل بدوین کارهاتونو راس و رس کنید. فرض کنید من سازمانیم.
-------------
غریبه می رسه به سیبل که نشسته و داره ناخوناشو لاک می زنه و با تلفن هم حرف می زنه.
سیبل:اره...قراره یه عده سازمانی بیان وای اره
غریبه:
سیبل:جدی؟نه نه بهش نمی اید.حب.ااا.روشو کم کن.خب ببین بهش بگو که سیبل بهت سلام رسوند خودش اره...ولی نه من هنوز تو کف همین ش موندم.فکر کن...
نیم ساعت بعد
سیبل:اره غریبه اینجاست.بعدا بهت زنگ میزنم.خداحافظ.
غریبه:خوبین شما؟
سیبل:انگا ر شما بهترین.اقای سازمانی عزیز به چه حقی از یه خانوم نامحرم می پرسید حالش خوبه.
غریبه:
سیبل:اه غریبه .لاکم خراب شد برو دوباره بیا.
غریبه:
سیبل:به خدا من از اونها نیستم روزی سه ساعت پای تلفنن.اینم نقشی بود که می خواستم جلو سازمانیا اجرا کنم.
غریبه:این جوری که هتل رسما کله پا می شد...
سیبل:نه دیگه.
غریبه می ره بیرون بعد یادش می افته سازمانیا فقط از جنبه بیرونی به کار هتل نیگا می کنند و این بار دیگه بازدید نیست.پس بر می گرده ولی در لاک ها بستست و سیبل نیست.
غریبه از یه جن:سییبل کجاست؟
جنه:چین چون کوانگ دونگ دی سانگ
غریبه:عزیزم تو به کارت برس.
جن:چوانگ؟
غریبه:من چه گناهی کردم گیر این جن چینیه افتادم.
بعداز یه جن دیگه می پرسه.
غریبه:بگو ببینم سیبل کجاست.
جنه:گفت اگه کسی پرسید بگیم رفتن یه ردای مناسب برای استقبال از سازمانیا بخرن و یه خانوم باید همیشه اراسته باشه.اگه غریبه پرسید اینم بهش اضافه کنیم که
اگه بن یا پانسی پرسید هم یه جواب در گوشی باید می دادیم.
غریبه:سیبل
جنه:دختر خوبیه و در هر کاری ابتکار به خرج می ده(
)گفت اگه دود از گوشاتون اومد بیرون نشون بدیم برای فردا چی کار کردیم و در ضمن بگیم سیبل همه چیزو درست می کنه...
بعد بازدید.
غریبه:خوب بود فقط سیبل این وسط چی کاره بود نفهمیدم.به هر حال .....من رفتم بقیه رو ببینم.
---------------------------------
ادامه دارد
-------------------------