هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۵۹ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
#65

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
در وصف شجاعت :

ما از صفت مرگ نترسیم دگر... کاین شجاعت صفتی بهتر باد!

ما از تب وحشت نهراسیم دگر...کاین سپیدی فرقه ای (1) برتر باد!

ما پلیدی و سیاهی نشناسیم دگر ... که شجاعیم و به رنگ احمر باد (2) !

ما ز تو قدرت و نیروی (3) ندانیم دگر...قدرتت یک موش را کمتر باد!

ما تو را لرد نخوانیم دگر ... لرد نبود (4) لقبت کاین لقبی دیگر باد!
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- فرقه : گروه ، تشکل!
2- رنگ احمر : رنگ سرخ در اینجا یعنی رنگ شجاعت قرمز است!
3- نیروی : نیرویی
4- نبود : با ساکن روی ب خوانده شود!
ــــــــــــــــــــــــــــ
نمونه ای از آرایه ها :
بیت دو : آرایه ایهام : سپیدی رنگ سفید ، سپیدی گروه سفید


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۴
#64

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
دوستان شعرم رو با كمي تغييرات به خاطر درخواست بيش از حد شما دوباره ارسال ميكنم از لطفتون ممنون

كوييرلم كوييرل........................ترسوو خيلي عاقل
زير امامم يه لرده....................سياهو زشتو گنده
وفادارم به ولدرمورت...............ندارم ترس از دامبلدور
يه وقت نشه كه سياه...........بجنگه با سفيده
منم بشم اين وسط................فداي يه حادثه
نكنه بگين ميترسه..................از ترس داره ميلرزه
درسته كه ميترسم................اما باهوشو فرزم
كوييرل داره يه مغازه..............كه هیچ جا نداره لنگه
ميفروشه توش مجيك وند......نكنه بگين خالي بند
از صبح تا شب ميفروشه.......چوبهاي جادوئيشو
سرش به كارش گرمه...........چوبهاش داره ميگنده
ارني و چو و پانسي...............سنتور و بن و هري
خريدن از مغازه.......................چوبهاي خوب و تازه
ندارم هيچ غصه اي................چون كه دارم مشتري
دلم ميخواست همگي...........بگين خسته نباشي
شايد يه وقت تو فردا.............سر بزني پيشه ما
اونوقت نگي كوييرل...............لکنت داري شدي لال
دره مغازم بازه...................... تا ابد و هميشه
کوییرل در انتظاره .................با تخفیفات ویژه
جالبه که بدونین...................کوییرل هستش اولین
نداره هیچ رقیبی..................تا که بشه دومی
تازه زده یه تایپیک................تو یه اتاق تاریک
تو اتاقه یه آینس...................بزرگو خیلی گندس
دامبل میگه اون آینه.............توش پر رازو رمزه
آینه میگه این ریسکه............هرکی جلوش به ایسته
اگه میخوای ببینی................حقیقتو بدونی
نترس بیا این جلو.................تا که بگم رازتو


ویرایش شده توسط چو چانگ (WHITE GIRL) در تاریخ ۱۳۸۴/۳/۲۷ ۱۷:۲۶:۴۹




Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۶ یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۴
#63

سام نجینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۴ چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۰۵ جمعه ۲ شهریور ۱۳۸۶
از قلعه ی سیاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 41
آفلاین
ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم
ماتقاص عشق را پس داده ايم
ما همان ايليم.ايل سربدار
ما همان قوميم .قوم مرگ خوار
سينه پر اهيم اما اهنيم
نسل يوسف هاي بي پيراهنيم
ما از اين بحريم .پاروها كجاست؟
اين نشان.پس نوشداروهاكجاست؟
-----------------------------------------------------------------
اي غروب خاك را اموخته
چوب ها.اي چوبدستي هاي سوخته
اي زمين.اي رمل.اي ماسه ها
اي تگرگ.تق تق تلماسه ها
جمعي از ما بارها سر داده ايم
جمعي از ما برادر داده ايم
ما همان مردان افسون خورده ايم
مرگ را خورديم. اما زنده ايم
دارك لرد را بندگي كرديم ما
مرگ ها را زندگي كرديم ما
من هبوط ارزو را ديده ام
من تمام مرگ را چرخيده ام
انكه اينجا چشم درچشم شماست
روزگاري خويشتن را مينواخت
من غرور اخرين پروانه ام
با تمام درد ها هم خانه ام
بال هاي پر پرم را بشنويد
لحظه اي خاكسترم را بشنويد
در كوير مرگ شرجي مانده ام
اي جماعت. من مرگخوار مانده ام
------------------------------------------------------------------
قطعه اي از يك شعر بلند..........اهاي بر و بچز اين امضاي اصلي منه كه فقط يه قسمتش تو سايت قرار گرفت.


ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۳ سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۴
#62

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
كوييرل داره يه مغازه.................كه هيشكي لنگشو نداره
ميفروشه توش مجيك وند...........نكنه بگين خالي بند
از صبح تا شب ميفروشه............چوبهاي جادوئيشو
سرش به كارش گرمه................چوبهاش داره ميگنده
ارني و چو و پانسي.................سنتور و بن و هري
خريدن از مغازه.......................چوبهاي خوب و تازه
ندارم هيچ غصه اي.................چون كه دارم مشتري
دلم ميخواست همگي..............بگين خسته نباشي
شايد يه وقت تو فردا................سر بزني پيشه ما
اونوقت نگي كوييرل.................بي زبونو بي حياست
دره مغازم بازه....................... تا ابد و هميشه
با چوبهاي جادوييم ..................منتظرتون هستم





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۴
#61

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
نبرد گیلدی و دومبول...

یکی پارتی بود، محلش سرسرای وروتی(1) ... تریپش ز بی ناموسی و به نام بی جامه پارتی

همی بودیم اندر آن پارتی خوشحال و مشغول .... که دیدیم به ناگه در آن جا، آن که را نام داشت دومبول

بدو گفتیم دوش مگی تا به صبح مینالید ... سرخ شد دومبول و دیدیم که دست چپش را به راستی میمالید

درنگی کرد دومبول و پاسخ بداد فریاد زنان ... که کیستی تو ای گیلدی که دست بلند میکنی بر روی زنان؟

خروشیدم ز خشم و خفن خاراندم سرم را ... در جواب بدو گفتم عوض نکن موضوع بحثمان را

بکوفت دامبل بر سر گیلدی چوب دستی و سپس مشتی ... سر کشید گیلدی ناله ای از درد و مستی

نثار دومبول کرد، گیلدی یک ناسزا ... همه انگشت به دهان شدند در سرسرا

دومبول که محیط را بس غیر اخلاقی یافت... ربان قرمز به سر بسته و به سوی گیلدی شتافت

بتاباند دومبول گیلدی را اندر هوا ... ولی گیلدی به زیبایی فرود آمد و به خویشتن گفت مرحبا

دویدند آن دو به زیبایی سمت هم ... ولی گیلدی نمیدانست که چرا دامبل کرده رم

چوب دستی بر سر آورد گیلدی با اکراه ... طلسم هایش گذاشتند دومبول را بر سر راه

بیامد یک مادر دل سوز و گمراه... جمع کرد دومبول را از سر راه

===========
پاورقی:
1- وروتی = ورودی با اندک مایه ای از لاتی
===========
خلاصه داستان: دومبول و گیلدی در یک بی جامه پارتی با یکدیگر ملاقات کرده و به دلیل تقریبا نامعلومی بر سر و کله یکدیگر کوبیدند! پس از اندکی جنگ و جدل دومبول به یک بچه سر راهی تبدیل گشته و توسط مادری دلسوز از سر راه جمع شد...
===========
آرایه های بسیار ادبی (از ذکر کردن آرایه های معمولی و یه خورده ادبی معذوریم):

بیت سوم ==> ایهام داره... منظور از به راستی هم میتونه دست راست دومبول باشه (دست چپشو میمالیده به دست راستش) و هم واقعا (دست چپو واقعا میمالید)

بیت چهارم ==> جناس تام داره... زنان اولی یعنی در حال زدن (!!!) و زنان دومی یعنی ساحره ها

بیت پنجم ==> واج آرایی داره

بیت نهم ==> بتاباند ایهام داره.... معنی اول: تبدیل به ماهی تابه کرد!!! معنی دوم: تابوند!!!!

=========
ویرایش ==> در متن شعر یه «ش» زیادی به چشم میخورد که یک مصرع از شعرو بسیار بسیار بی پی جی کرده بود!!! به کمک یکی از دوستان این ش شناسایی و از بیت سوم حذف گردید!!! از کسانی که قبل از ویرایش این شعر را خوانده بودند، طلب بخشش میکنیم!!!!


ویرایش شده توسط گیلیدی در تاریخ ۱۳۸۴/۳/۳ ۱۷:۴۰:۲۲


Re: اشعار جادويی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۷ یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۴
#60

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
هري اون تيكه اي كه راجب ترلاني نوشتي عالي بود كلا عالي بود خومنم براتون به شعر نو دارم
مي روم با پاي پياده تا هگزميد
ميبينم رون و هرميون رو چه پشتيز
گريگوري گويل و دراكو
ميخورن باهم نوچفسكو
دامبي و مگي چه خوشحال
كرلينوس ودلورس چه بد حال
هري داره واق واق ميكنه
اليور هم داره غدغد مي كنه


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: اشعار جادويی
پیام زده شده در: ۱۰:۰۶ یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۴
#59

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
اگر دیدی خری در گل فتاده *** دو دست خویش را بر هم نهاده
حذر کن از ترحم بر خرِ خر *** که در دامش نیفتی سهل و ساده
مصراع اول و دوم ضرب المثل
خر اول ایهام دارد 1) الاق 2) شکل جانور نمایی گیلدی
سهل و ساده : مراعات نظیر
مصراع دوم تشخیص دارد
خر و خر : جناس تام
معنی: : اگر دیدی خری توی گل گیر کرده و برای آزادیش هیچ تلاشی نمیکنه هرگز دلت برایش نسوزه چون ممکنه اون خر گیلدی باشه و دامی برای تو گسترده باشه

در بعضی نسخ این گونه نیز آمده
اگر دیدی خری در گل فتاده *** اگر از تیره ی نسوان نبودی
به دیدارش برو آسوده خاطر *** نداری تو برایش هیچ سودی

معنی: اگر دیدی یک خری توی گل گیر کرده و اگر تو مونث نبودی به کمک او برو زیرا تو برای او هیچ سودی نداری
خر ایهام داره 1) الاق 2) شکل جانور نمایی گیلدی
مصراع اول ضرب المثله


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: اشعار جادويی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۶ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#58

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
دوستان زین پس این مکان بس ادبی خواهد بود :
هر شعری را که مینویسید آرایه های ادبی و گاهی معنیش را هم بزنید جالب میشه !

پیغوم شخصی زدی جانُم فدایت
به قربون آواتاره سیاهت
نیم در سایت تا بینُم پیامت
توی رومُم ، دهم بعدا" جوابت

پرویز طاهر نوه ی بابا طاهر

آرایه : پیغوم شخصی سایت روم :مراعات و نظیر.
پیام : ایهام تناسب : 1- پیغام 2- پیام(رودی) که با روم تناسب دارد
معنی : مشترک گرامی در سایت موجود نمی باشد ، در میخونه ی مسنجر مشغول چت هستند ! لطفا" برای دریافت جواب روی مسنجر کلیک کنید !

-------------------------------
یک روز ز بند دات کام آزاد نیم
یک دم زدن از نقش خودم شاد نیم
شاگردی ماکسیما کردم بسیار
در کار فروم هنوز استاد نیم
امین خیام پور

آرایه : ماکسیما: استعاره از پاتر
دات کام : مجاز از اینترنت
معنی : من اعتراف میکنم که معتاد شدم ، از ایفای نقش خودم راضی نیستم چند بار خواستم ماکسیمای پاتر را پنچر کنم ، ولی پاتر مچمو گرفت .
--------------------------------------
هر یک چندی عضوی برآید که منم
با یوزر و با اکونت و رول آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه آبر از کمین بر آید که منم
امین خیام پور

آرایه : یوزر اکونت و رول : مراعات نظیر
معنی : هر از چند گاهی یکی تو چت سلام میکنه هر چند یوزر و اکونت و رول داره ولی نمیدونه آبر در کمینه !

----------------------------------
در سایت بدیدم شده آنلاین دلروس
در پیش نهاده پستی از کرنلیوس
با پست همی گفت که افسوس افسوس
کو وزارت تام و کجا سیل فلوس*
همین شاعر قبلیه
*به دلایل قافیه ای فلوص فلوس تایپ شده و این وفاداری شاعر را به دامبل میرسونه!
آرایه ها: واج آرایی س
سایت آنلاین پست مراعات و نظیر
دلروس کرنلیوس وزارت : مراعات و نظیر
تشبیه فلوص به سیل
تام : ایهام : 1- تام ریدل 2- کامل
دلروس استعاره از انسان عبرت بین
کرنلیوس استعاره از ظلم و قدرت
شعر اشاره به ناپایداری ظلم و قدرت دارد
قرابت معنایی با بیت زیر:
هان ساحر ِ عبرت بین از ولدی عبر کن هان
وین قلعه ی هاربی را آینه ی عبرت دان

معنی: ای انسان عبرت بین بدان که ظلم بدون حمایت حاجی پایدار نمیماند . و اگر میخواهی که پایدار و پولدار بمانی باید به حاجی از زیر میز خود یاری بدی.


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


بدون نام
به قول حسینی:
اسرار خدا لایق هر بی سر و پا نیست
هر بی سر و پا لایق اسرار خدا نیست



Re: اشعار جادويی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۸ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۸۳
#56

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
من به یادت خوابیدم خواب دیدم
هر چی داشتم رفته بر باد دیدم
بس که غصه خوردم از خواب پريدم
واسه عشقت دلو بی تاب دیدم
اومدم سر کوچتون , دم خونتون خونه نبودی !
بگو بگو راست بگو بگو با کی کجا رفته بودی ؟
نکنه که بشکنی شیشه دلمو !
یا که بر دنیا نیاری اسممو !
تو به من زندگی رو نشون دادی
به من عشق و رگ و خون و جون دادی !
تويی تنها گل سرخ باغ من !
نکنه بری و نیای سراغ من !



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.