هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۰:۵۷ جمعه ۱۳ خرداد ۱۳۸۴
#21

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
کلوپ حسابی شلوغ بود.
همه در حال رقص بودن که یه دفعه زاخی آهنگو خاموش میکنه ومیگه:خب خانم ها و آقایون
با عرض خسته نباشید خدمت کسایی که هم میرقصیدند و هم ورزش میکردن باید بگم که به اصلاع من رسوندن که حاجی میخوان بیان اینجا یه بازدید آسلامی انجام بدن.برای همین از همتون خواهش میکنم که حجاب آسلامی رو رعایت کنید .در ضمن باید بگم که تا چند دقیقه دیگه اینجا کاملا تغییر دکوراسیون میده و به یه کلوپ سنتی تبدیل میشه.هر کی اعتراض داره میتونه بگه.
همه:من اعتراض دارم.
زاخی:خب خب خب لطفا چند لحظه صبر کنید.
زاخی میره پیش کتی.
مانیا هم پیش کتی بود.ولی اصلا زاخی بهش نگاه هم نمیکنه.
زاخی:کتی همه اعتراض دارن.
کتی:خب یه کاریش کن دیگه.
زاخی:چی کار کنم آخه؟؟
مانیا:مگه تو نمیگی اینقدر پولداری و نوه پولدارترین جادوگر یعنی اسکاوری و اینهمه رییس رییس میکنی خب نمیتونی یه کاری بکنی.بی عرضه.
و همون موقع میره رو صحنه.
مانیا به کتی:نظرت دربارش چیه؟؟
کتی:پسر خوبیه اینقدر اذیتش نکن مانیا گناه داره.
مانیا:خب اخه اونم شورشو درآورده دیگه.به نظرت الان باید باهاش چی کار کنم؟؟؟؟
کتی:خب.....
همون موقع تو سالن******
زاخی:خب حضار گرامی
اگر این کار انجام بشه بعد از بازدید حاجی یه قرعه کشی بین تمام افراد انجام میشه و به همه نفری 100 گالیون داده میشه.
کتی از پشت داد میزنه:خنگ خدا قرعه کشی بشه که نباید به همه جایزه بدیم.
زاخی:بله به اطلاع من رسوندن که قرعه کشی میشه و به سه نفر جایزه تعلق میگیره.
همه سریعا حجاب آسلامیشونو درست میکنن و فضای سنتی با تار هم آماده میشه.


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۱۹:۱۶


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۷:۳۳ پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
#20

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
مانیا رو صندلی میشینه و شروع میکنه:وای من اصلا حال و حوصله این زاخی رو ندارم تازه باهام قهر هم کرده که مثلا من برم منت کشی من هم که عمرا از این کارا بکنم من رودی هم باهام قهر کنه نمیرم منت کشی ولی اگه...باهام قهر کنه چرا میرم منت کشی
کتی:مانیا تو نرفتی به حاجی بگی که این کلوب رو آسلامی کنه؟
مانیا:نه ولی عکس های کلوب رو نشون الیور دادم
ملت:
کتی:چرا به الیور؟
مانیا:مگه نمیدونین؟
همه:نه
مانیا:آخه الیور بردار گمشده من بود که سال ها قبل گمش کرده بودم و تازه پیداش کردم
چشم های کتی درخشش شیطانی پیدا میکنه بعد به طرف مانیا میاد و تو گوشش یه چیزی میگه
مانیا:خیالت راحت
کتی:خب حالا همه زود باشین بزنین برقصین خوش باشین
مانیا:و صد البته غیر آسلامی باشید بن بکوب
همه با تعجب به کتی و مانیا نگاه میکنن
کتی:بن زود باش
بن شروع میکنه و همه مثل قبل میریزن وسط و شروع میکنن به تکنو زدن
الیور:اااااااااااااااااااااا
مانیا:تو یه لحظه اینجا وایسا من با سیبل کار دارم بعد میام حساب تو رو هم میرسم
مانیا میره پیش سیبل
سیبل:ااااااااا سلام مانیا
مانیا:
این صحنه به علت خشنی بیش از حد سانسور شد
الیور که صحنه های خشن برخورد مانیا و سیبل رو دیده بود با سرعت فرار کرد و در حالی که میدوید گفت:اصلا به من چه هر کاری میخواید بکنید تو اون کلوب بکنید
مانیا:اااا چه خوب...حالا کتی جون شما اینورا جاز ندارید؟
....


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۱۴:۴۸

تصویر کوچک شده


كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۲۳:۱۵ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#19

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
خب بعد از ده دقیقه که الیور میره همه دور هم جمع میشن.
زاخی:خب ما باید خاین رو پیدا کنیم.هیچکس از جاش تکون نخوره همه باید محلول حقیقت سنج رو بخورن تا معلوم بشه کی خاینه.
همه:نه
زاخی:یه چیزی رو بدونین که هز کی میگه نه یعنی اون خاینه.خب حالا کی موافقه؟؟
همه:من.
زاخی:خوبه.خب برای اینکه شک نکنید محلول فاسد نشده اولین نفر خودمم.
بعد یه نگاه به مانیا میکنه و میره وسط سالن رو صندلی میشینه و همه دورش جمع میشن.
بعد کتی محلول رو میخورونه به زاخی:
کتی:خب حقیقت رو بگو زاخاریاس اسمیت.
زاخی:به جون مادرم من مانیا رو دوست دارم.من عاشقشم.من نمیتونم بدون اون زندگی کنم.من خیانت نکردم.امروز دوبار دروغ گفتم.اولین بار به یه مغازه دار بود که رفته بودم ازش سی دی ....
کتی:خب بسته.بعد طلسم ضد محلولو به کار میبره.
زاخی:چی شد من چی گفتم؟؟
کتی:زاخی من از همون اولم میدونستم تو خاین نیستی.
همه دران به مانیا نگاه میکنن و مانیا سرخ شده.
کتی:خب نفر بعدی کیه؟؟
مانیا:من میام.
کتی:خب بیا بشین.
یه لحظه مانیا از بقل زاخاریاس رد میشه و نگاهشون به هم گره میخوره.....
مانیا میشنه رو صندلی
کتی محلولو توی دهن مانیا میریزه و مانیا شروع میکنه به گفتن:.............................


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۰۲:۰۰
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۰۷:۱۲


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#18

اليور هورنبايold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۸:۴۳ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۱
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 180
آفلاین
جغد حاجی میاد تو :
به نام آنکه آسلام رو آفرید تا جادوگران و ساحره ها حدود خود را بشناسند.
دیشب از طریق یکی از برادران مسلمان و ضد ارزشی به من اطلاع داده شد که کلوپی با مدیریت خواهر بل دایر گشته..که در آن جادوگران و ساحره ها به صورت مخلوط و درهم ( استغفرالله و ربی و اتوب و الیه ) به انجام حرکات موزون پرداخته و با گوش جان سپردن به تعدادی چند از موسیقی های غربی آسلام را به معنای واقعی زیر پای نهاده و آسلامیوس را به سخره گرفته اند. فلذا اینجانب به دلیل دوری از مکان مذکور و مشغله ی بیش از حد کاری در ولایت برادر هورنبای را نماینده ی خود معرفی کرده به دست اندرکاران آن کلوپ ضد آسلامیوس گوشزد میکنم که بنده اصولا با خود کلوپ مشکلی ندارم و آن را مکانی بس مناسب برای گذراندن اوقاتی خوش برای جادوگران و ساحره های عزیز میدانم.منتها کلوپ آسلامی.
در ادامه نکاتی چند در زمینه ی شرایط کلوپ آسلامی آورده شده :

یک ) تمام نوشیدنی ها اعم از کره ای و غیر کره ای نباید حتی یک میلیونیوم در صد الکل در آنها یافت شود.
دو ) حجاب آسلامی رعایت شود. حجاب آسلامی بدین معنا که پوشش ساحره ها مناسب باشد. و دستها تا آرنج بیشتر بیرون نباشد ( البته در اسلام تا مچ است ولی در آسلام تا آرنچ لامشکل ) و پوشیدن شلوارهای برمودا مانعی ندارد به شرطی که جوراب را از یاد نبرده باشید.
سه ) تا حد امکان از موسیقی سنتی استفاده شود. دی جی حق ندارد در هنگام ترکوندن هد بزند. هد زدن برای بقیه مشکلی ندارد .
چهار ) از مخلوط شدن جدا بپرهیزید. در صورت مشاهده ی هرگونه اختلاط به شدت برخورد میشود تا جایی که کار به حضور والدین و تعهد و تعهدگیری کشیده میشود.
پنج ) از انجام حرکات موزون غربی جدا خود داری کنید . حرکات موزون سنتی ( رقص ایرانی ) مشکلی ندارد. در صورت مشاهده ی هرگونه حرکات موزون غربی از قبیل تکنو ..بریک و غیره..فرد خاطی تا یک هفته از حضور در کلوپ محروم است .
شش ) ورود افردا زیر 16 سال ( البته صحیح 18 سال است ولی وقتی خواهر بل 16 سال بیشتر ندارد به بقیه ارفاق شده است ..هی بگید حاجی بده !
هفت ) پوشیدن رداهای رنگی مشکلی ندارد.
هشت )جادوگران و ساحره های متاهل توجه داشته باشند که در صورتی که مشاهده شود با کس دیگری جز همسر خود مشغول هستید مستقیما به منکرات فرستاده میشوید و در دادگاه رسیدگی به جرائم آسلامی به جرم شما رسیدگی خواهد شد .
=====================================
تبصره ی یک ) به دلیل اهمیت مورد چهار بنده فردی آسلامی را در بین شما قرار داده ام تا در صورت مشاهده سریعا به من اطلاع دهد. پس مصلحت آن است که فکر اختلاط را از سر بیرون کنید.
تبصره ی دو ) در خصوص مورد شش شایان ذکر است که به کار بردن طلسم افزایش سن بی فایده است چرا که برادر الیور ضد طلسمی قرار خواهند داد که زحمت شمارا در این خصوص هدر میدهد. پس وقت خود را بیهوده تلف نکنید .
تبصره ی سه : همچینین دادن و گرفتن تنفس مصنوعی جرم محسوب شده و در صورت گزارش برخورد میشود.
تبصره ی چهار ) رودی و دورانین و مانیاو پاتریشیا سیبل و چن نفر دیگه حواسشون رو خیلی خیلی جمع کنن که در مورد هشت به مشکلی بر نخورن.
هرگونه سرپیچی از قوانین فوق به منزله ی توهین به آسلام و آسلامیوس تلقی شده و در موارد حاد ( مورد هشت مخصوصا )حتی به تخته شدن کلوپ می انجامد. بنابراین خواهر بل سعی کنید در اجرای قوانین حد اکثر تلاش خود را به کار برید.

امید است که در چارچوپ آسلامیوس لحظات خوشی را در " کلوپ جادوگران" سپری کنید.

با تشکر حاجی .

کتی : کی رفته به حاجی گزارش داده؟
الیور : هرکی بوده نیتش خیر بوده تازه حاجی که اصلا سخت نگرفته به نظرمن . فقط یه کم آسلامیوس تر شده همین !

یکی از جادوگران روشن فکر : من که فکر نمیکنم مشکلی باشه... همه چیز عین قبله منتها در چارچوب آسلام و این خیلی خوبه .

ملت : shut up plz !


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۸:۴۴:۰۵
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۸:۴۴:۴۷
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۰۱:۳۶

[img alig


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۳:۰۶ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#17

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
ققتون درو میشکونه میاد تو :
ققنوس:هي زاخي شنديم كتي رو بوس كردي
زاخي:اه...من كه گفتم قصد بدي نداشتم
ققنوس:بهت گفته باشم اينجا جامعه آثلاميه حواست جمع باشه
زاخي:آثلام چيه ديگه
ققنوس:ورژن جديد دين سايت سرويس پك 2
زاخي: آسلام شنده بوديم تازه جديدا آصلام هم شنيديم آما ديگه آثلام...
ققنوس:بحث به بيراهه نكشون فهميدي چي گفتم ديگه دورو وره كتي نبينمتا
زاخي: باشه قول ميديم ديگه اصلا نگاش نكنم
ققنوس:چرا جو گيرز مي شي كي گفت نگاش نكن گفتم حركات ضد آثلامي انجام نده
زاخي:باشه از امروزآدم ميشم
ققنوس:كي گفت آدم شي بابا تو هم مارو گرفتي
---------------------------------------------
ادامه دارد...


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۸:۴۱:۵۶

[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#16

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
دیگه کلوپ کم کم داشت به اوج شلوغی میرسید که بن میاد.
بن : سلام کتی.
کتی : Hi DJ.
همه :
بن : Sh..............
همه ساکت میشن.
بن : Ladies And Gentelman Please Listen To The My NEW Music.
همه : هـــــــــــــــــــــــــــــــی-هــــــــــــــــــوراااااااااااااااا.
بن :
Listen=> Prutect your ears
همه : :banana:
بن : If the base two deep your two week
همه : :banana:
بن : If this is two round you two old ....................
همه : :banana:

*** بعد از 10 مین ***

بن : Plz Sh...............
سکوتی پر از تعجب پدید میاد.
بن : من امشب یه سری از ریفیقام که Sprit Dancer هستند رو دعوت کردم بیان و شما رو خوشحال کنن.
همه : Sprit Dancer؟!!!!!!!!
بن : اوووهوووووومک===> یه درجه بالاتر از Break Dancer.
همه : :banana:


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۸:۱۷:۵۶

::.::Newest Music::.::


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۰:۳۱ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#15

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۸ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
سيبل عزيزم..صبر كن بهت توضيح بدم..
-اوه نه كتي واسه من بسه..تو نشون دادي
-اما سيبل شما جزو اونايي بودين كه تو اولين روزاي شروع كلوپ كمكم كردين من هيچ وقت يادم نميره شغل شما پا برجاست
پاتريشيا:دروغ مي گه..خائن ..زاخي به تو رشوه ميده..
-من هيچ وقت رشوه نمي گيريم..پولشم مال خودش!چون شما مدت طولاني بود نيومده بودين من زاخي و مانيا رو قبول كردم..اما شما كه هستين..حالا هم بياين كه يه عالم كار داريم...


آن روز همايون كه به عالم قفسي نيست..
اي مرغ گرفتار بماني و ببيني...


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#14

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
سیبل می یاد تو داد می زنه
سیبل:کتی...کتی
کتی:چیه؟
سیبل:مگه من فرار نبود که این کارو داشته باشم بی وفا!الان مانیا و زاخاریاس دارند رسما چه غلطی انجام می دند؟
کتی:اولا مودب باش ثانیا به تو چه اخه...
سیبل:می بینی...پاتریشیا بیا اینجا....
کتی:می خواید چی کار کنید.
اون دو تا وند هاشون رو در می یاند...
پاتریشیا:حالا می بینی
ادامه دارد


از شما دعوت می شه تا در کلاس پیشگویی شرکت کنید .


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۸:۱۹ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#13

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۸ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
كتي از پشت بار به طرف زاخارياس ميره
-اوي زاخي بيا اينجا

-ببين من جلوي آمبريج نخواستم هيچي بهت بگم..كارت اينجا تثبيت شده اس تا زماني كه من بهت حقوق بدم..
فكركردي من گدا شدم؟؟
-زاخي:اگه مي دونستم بهت بر مي خوره چيزي نمي گفتم..
-آره مشكل شما جادورگرا اينه كه تا يه ساحره رو مي بينين خودتونو گم مي كنين...
خب حالا شروع كن مردم مي خوان برقصن
بعد از اينكه كتي رفت مانيا به طرف زاخي رفت
-ام.كتي چيكارت داشت..؟
هيچي اينجا كار پيدا كردم
-شوخي مي كني... يعني ما با هميم؟


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۸:۳۷:۵۳

آن روز همايون كه به عالم قفسي نيست..
اي مرغ گرفتار بماني و ببيني...


كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱:۱۸ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#12

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
همین جور که آمبریج داشت کتی رو نصیحت میکرد یه دفعه در کافه باز میشه.
کتی بدون توجه به حرفهایی که آمبریج داشت میزد میره سمت زاخاریاس و یه ماچ گنده ازش میگیره(البته منظوی از این حرفم ندارم!!)
کتی:اوه زاخاریاس نمیدونی چقدر از دیدنت خوشحالم.بیا بشین کنار ما.
زاخایاس:سلامت کجاست؟ من اومدم دنبال مانیا.اینجا نیست؟؟
کتی:نه.چطور مگه؟؟
زاخی:از موقعی که بهش محل نمیزارم از دوستاش شنیدم خیلی ناراحته و حتی به دوستاش گفته خودکشی میکنه.
کتی:نه بابا.اون که دیروز اینجا بود داشت میخوند و میرقصید.
زاخی:چی داداش!!!!میرقصید؟؟با کی؟؟
کتی:هیچکس.با خودش.
زاخی:آهان خیالم راحت شد.من میرم در ضمن اگر دیدیش بهش بگو اگر خسته شده بیاد بگه چرا این دست اون دست میکنه.باشه؟
کتی:باشه.ولی چرا به این زودی میخوای بری؟؟
زاخی:آخه خبری نیست.خب باشه یه میلک میکس به من بده.
کتی:گارسون یه میلک میکس بده آقا.
زاخی:مرسی کتی.خب اینجا چی کار میکنی؟؟
کتی:هیچی کلوپ راه انداختیم.
زاخی:برای من یه کار وچیک نداری؟؟میخوام به هوای کار بیام اینجا مانیا رو ببینم.
کتی:خب.بزار ببینم.چرا.یه کسی رو میخوایم که.....
زاخی:فهمیدم.الان مانیا اینجا میخونه؟؟
کتی:آره چطور مگه؟؟
زاخی:خب منم خواننده دوم.پول خوبی هم بهت میدم کتی.
کتی:پول میدی؟؟؟
زاخی:عشقه دیگه کاریش نمیشه کرد.
کتی:خب....
زاخی:هر چقدر بخوای بهت میدم.هر روز که میام 100 گالیون بهت میدم خوبه؟؟؟
کتی:صد گالیون.تو مطمینی مغز خر نخوردی.
زاخی:آره مطمینم.قبوله؟؟
کتی:قبوله حتی اگر مانیا رو بیرون کنم هم تو خواننده ای.
زاخی:یه موقع این کارو نکنی که.....بهت یه هشدارم بدم.هر چی خواست مجانی بهش میدی با هم حساب میکنیم.در ضمن اگر بشنوم باهاش بد رفتاری شده من میدونم با تو.مهمتر از همه یه ماموریت برات دارم.نمیزاری هیچ پسری طرفش بره.اگر این کارا رو هم درست انجام بدی 100 گالیون دیگه در روز بهت میدم.و اگر نکنی.اون موقع است که....
کتی:باشه.باشه.مطمین باش.
زاخی:خب پس این میلک میکس من چی شد؟؟
کتی:الان میاره.حالا مهمون ما باش بمون فعلا.
زاخی:باشه چون اصرار میکنی حوصلمم سر رفته.
یه دفعه مانیا از در میاد تو.
زاخی:
........
......
....
...
..
=====
بقیشو یکی از شماها بنویسه.منظورم کتی و مانیا هستش.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.