غـريبه : بــــــــــــــســـــــــــــــه ديـــــــــــــــگـــــــــــــه !!!
تامي :
سيبل :
ايني : ههوووومممم ... راست ميگه ديگه ... بسه ... جمع کنيد اين کاسه کوزتون رو ...!
نيکل :
الان گروه امداد 3 همراه با حاجي دارکي ميرسن اينجا !!!
ايني : خب ديگه ... بريد سر کارتون !!
" بعد همه ميرن سر کارشون "
غريبه داشت ميرفت سمت کتابخونه که ...!!
غريبه :
مثلآ قرار بود ايني برگشت جشن بگيريم !!!
بعد داشت ميرفت که يه دفعه يه خانواده اي که 4 نفر بودن وارد هتل ميشن ...!
نيکل : سلام ... خوش آمديد .... مي تونم کمکتون کنم !؟
اونا (يعني يکيشون ، بابا) : بله ما يه اتاق 4 نفره مي خواستيم ...
نيکل : بله ، اين فرم رو پر کنيد ...
اين دفترچه رو هم مي تونيد ببريد ( توش نوشته ، صبحانه ساعت 7 تا 10 ، ناهار 12 تا 2 ، شام 7 تا 10 )
(استخر از ساعت 9 تا 12 AM و 5 تا 7 PM )
( کتابخانه ، از ساعت 8 صبح تا 6 بعد از ظهر )
( مهد کودک ، از 8 صبح تا 7 بعد از ظهر يا همون شب !!! )
( سالن رقص 4 بعد از ظهر تا 9 شب )
( سينما ، فقط دو روز در هفته اونم دوشنبه ها و چهاشنبه ها از ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر)
و .....................
نيکل : اين هم کليد اتاقتون شماره ي 235 بفرماييد من راهنماييتون مي کنم !!
اون : خيلي ممنون ... ولي چمدونامون !
نيکل : ميگم بيارن براتون ...!
اون : خيلي ممنون !!!
نيکل : خواهش مي کنم ... از اين طرف !!
بعد داشتن مي رفتن که از جلو غريبه رد ميشن و نيکل بهش ميگه :
بگو دو تا از اون جن ها بيان اين چمدون ها رو بيارن ، اتاق شماره ي 235 !!
غريبه : باشه ...!
بعد ميگه ، من جن از کجا بيارم !!!
بعد ميره سمت آشپزخونه و ميبينه که سيبل دادو بيداد راه انداخته
سيبل : ااااااااااااااه ببين الان تو داري رو اعصاب من بندري ميزني !!! به ايني ميگم شوتت کنه بيرون ... با اين زبونت آخه چرا اومدي اينجا !! تو چيني هستيو از اين غذا ها ميخوري !! اصلآ کي به تو گفت که هشت پا درست کني ؟!؟!
جن : شين شان شون ....! (
)
غريبه : چي شده سيبل جان ؟؟
سيبل :
من ديگه نمي خوام اين جنه اينجا کار کنه !!کار نمي کنه که ، بد تر مشکل تراشي ميکنه !!
غريبه : اينکه عصبانيت نداره ... من اينو ميبرم اونور کار کنه !!
بعد يه دو نه ميزنه پس کله ي جنه و بهش سالن رو نشون ميده !!
جن :
سيبل : قربونت بيا اين دو تا رم ببر ، اينا هم کار بلد نيستن !!
غريبه : باشه
بعد به اون دوتاي ديگه که چيني نبودن ميگه :
شماها از اين به بعد مسئول حمل و نقلين ! الانم چمدوناي اينارو بايد ببريد به اتاق شماره ي 235
جن ها : OK
بعد بر ميدارن و ميرن !!
نيکل مياد و ميگه : بردن
غريبه : کــــيــــو ؟؟!
نيکل : نه ، منظورم اينه که چمدون ها رو بردن ؟
غريبه : آها ... آره !
بعد ميگه : نيکل .... ما قرار بود ايني برگشت جشن بگيريم !!
نيکل : هووومممم .... آره ...! خب امشب ميگيريم !
غريبه : بـــــاشـــــه !
=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=
---------------------------------------------------------------------------
بچه ها اين آخريا يه جوريي مينويسيد !! موضوع هايي که انتخاب ميکنيد سعي کنيد مثل اوايل به هتل مربوط باشه ...!
اوايل خيلي بهتر مي نوشتيد ...! راستي کاراگاه ققنوس ، با آمدن شما هم موافقت شد ...!
---------------------------------------------------------------------------