هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#11

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
وييييژ...
مرلين با سرعت كوافلو پيش ميبره...
من :‌ زاخارياس...بگيرش...بزنش داره ميره...
تق...زاخارياس توپشو ميزنه كه يهو مرلين با يه جادو توپو برميگردونه يكدفعه يه صدايي مياد...سوووووووووووت!
يكي از پايين ميگه : خطا بود! طبق قانون 7 تبصره 5 استفاده از جادو براي پيش بردن بازي خطاست...پنالتي براي گودريك اينا!
همه :
من :‌دنيس تو اينجا چي كار ميكني؟
دنيس :‌منم اومدم داور بشم...هري باشه كويديچ درس ميدما!
اندرو ميره پنالتي رو بزنه : هووم...بگير كه اومد!
اليور سريع توپو ميگيره...
همه :
دو دقيقه بعد :
من : اندرو پاس بده پاس!
اندروميدا پاس ميده اما توپ از دست گودريك ميفته...
اندرو :‌ اين چي بود چرا اينجوري كردي؟
من :‌ ببخشيد حدودا 200 ساله كويديچ بازي نكردم...
اونور زمين سيريوس داره سريع ميره و از توپ زاخارياس جا خالي ميده
من :‌ كاراگاه نذار گل بشه...اي واي گل خورديم!
سيريوس دور افتخار مييزنه كه يكدفعه مرلين ميگه :‌ بچه ها چو و هري رو نگاه كنين!
چو :‌ هري! عمرا بذارم بگيريش...برو با همون نميد بگرد....خائن!
هري :‌برو بابا...دلت خوشه...
چو و هري به سرعت استيچ رو تعقيب ميكنن!
ــــــــ
ويرايش:
راستي يادم رفت بگم...7 امتياز به هافلپاف ، چون اولين تيمي بود كه اعلام آمادگي كرد و تيمش تكميل بود...نشان از نظم گروهه!


ویرایش شده توسط پروفسور گودریک گریفندور در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۷ ۱۱:۱۷:۵۸

وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۷:۰۲ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#10

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
تق! مرلین کبیر ظاهر میشه...
الیور: اوه سلام جناب مرلین حال شما خوبه؟
مرلین: ممنان... به موجب این که من از آن بالا شما را مشغول به بازی دیدم تصمیم گرفتم که یک مسابقه تمرینی راه بیندازیم.. مخالفتی که ندارید؟
چو: اما تعدادمون نمیرسه ها!
مرلین: نگران نباشید. .جناب گریفیندور نیز به ما خواهند پیوست.
تق! گریفیندور ظاهر میشه...
گودریک: درود بر شما... من هم آمدم.. بهتره به دو تیم بشویم...
مرلین: خیلی خوب. من و سیریوس و الیور و گمنام و هری
گودریک: من هم با زاخاریاس و چو و ققنوس و اندرومیدا
مرلین: میتوانیم بازی را آغاز کنیم.. سیریوس و من مهاجم هستیم.. گمنام تو ضربه زن، الیور شما دروازه بان، هری شما هم جستجوگر
گودریک: خیلی خوب.. من و اندرومیدا حمله... ققنوس دروازه بان.. زاخاریاس ضربه زن و چو هم جستجوگر

هری و چو:

گودریک: بازی رو شروع کنیم؟
مرلین: بله بفرمایید.. به نظر شما بهتر نیست یک بلوجر داشته باشیم؟
گودریک: بله...
بازی شروع میشه...
همه:


امضا چی باشه خوبه؟!


زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۶:۴۳ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#9

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
زاخاریاس:یه لحظه وایستین همه.کیا میخوان با سیریوس باشن؟؟هر کی میخواد بره پشت سیریوس وایسته.
همه میرن پشت سیریوس.به غیر از هری که داره اون وسط گریه میکنه.
زاخی:هری تو چرا گریه میکنی؟؟
هری:سیریوس جارومو گرفته نمیده.
زاخی:سیریوس جاروشو بده.
سیریوس:نمیدونم اصلا به تو چه؟؟؟
زاخی:به من چه؟؟الان بهت میگم.بزار من یه تیم میکشم.تا ببینی چی کارت میکنم.بیا تیم کشی کنیم.
سیریوس:باشه.حسابتو میرسم.هنوز بچه ای.
زاخی:من تو بازی حرفامو میزنم.
======================
خفن شد.یکی منو نجات بده.در ضمن سیریوس جان نمیخواد شما بنویسی.چون مینویسی و از خودت دفاع میکنی بزار یکی دیگه بنویسه.



Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#8

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس آذرخش هری زیر بغلش. به طرف زمین کویئدیچ حرکت میکنه هری هم مثل این بچه پرو ها ته آذرخش گرفته ول نمیکنه
سیریوس:اصلا خودم خریدم.ولش کن
هری:میخواستی بهم هدیه ندی
سیریوس:واسه ببینم اینا کوشن
نیم ساعت بعد
هری:آذرخش رو بده.میرم به بابام میگم
سیریوس:برو بوگو.اصلا مگه خودت پدر مادر نداری به اونا بگو برات بخرن.زر نزن دارن میان
ققنوس:خوب شروع کنیم
سیریوس:پس یار کشی کنید
_منو اینو میخوام
_من این میخوایم باهم باشیم
_چرا این یار من.این اصلا بازی بلد نیست
سیریوس:نخیر نمیشه با اینا یه دست کویئدیچ مشتی زد


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۲۷ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#7

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
ققنوس و راجر وارد زمين خالي مي شن
راجر:آخ دلم لك زده واسه كوييدچ
ققنوس:منم آخ خدا كنه زود تر جام شروع شه خدا كنه جام امسال براي ما باشه
راجر:هووم بزن قدش ما قهرمانيم
ققنوس:بيا تا اونور زمين مسابقه بديم
راجر:پايتم
ققنوس:اونور زمين راجر تو كه فردا هم نمي رسي
راجر:قبول نيست تو پرواز كردي
ققنوس: ...اين خونا ماله كيه
راجر:حتما يه تيم داشته تمرين ميكرده تلفات داده
ققنوس:بريم ناهار دارم ميميرم
راجر:تا اونر زمين مسابقه
پاي ققنوس رو ميگيره شوتش مي كنه تو ديوار
توراه قلعه
راجر:ديدي من تند تر ميدوم


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#6

گمنام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۵ دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از جنگل ممنوع
گروه:
کاربران عضو
پیام: 427
آفلاین
در همون موقع گمنام وارد زمین بازی میشه....
گمنام: هی بچها منم اومدم
اندرو: داریم می بینیم!
گمنام: چون زاخی رفته درمانگاه من جاش می رم تو دروازه.
و بازی ادامه پیدا می کنه....


رخنه ای نیست در این تاریکی
در و دیوار به هم پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی ست ز بندی بسته.



1.618


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۳:۵۹ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#5

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
اندرومیدا میاد توی زمین.چو و زاخاریاس دارن با هم بازی می کنن.سوار اذرخش می شه :
اندرو : هی!بچه ها منم هستم.
چو : خب حالا بهتر شد.من و زاخاریاس به نوبت دروازبان می شیم.اندرو تو هم نذار مهاجم به سمت دروازه بیاد.
اندرو : باشه.
چو دروازه بان می شه و زاخاریاس از اون سمت زمین به سرعت به سمت دروازه میاد که بنگ.اندرو بلاجرو با یک نشانه گیری دقیق می زنه به دسته ی جاروی زاخاریاس و سرخگون از دست اون میفته ولی زاخاریاس به سرعت دوباره به سمت اون شیرجه می ره که دیگه .......
چو : اندرو!
زاخاریاس پرت می شه و میفته روی زمین و در حالی که دستشو محکم گرفته به اندرو چپ چپ نیگا میکنه.
اندرو : وای!تحمل ضربه ی بلاجرو نداری چرا کوییدیچ بازی می کنی؟
زاخاریاس : ما هنوز در مورد این ضربات تمرین نکرده بودیم.
چو : حالا فعلا بسه.باید ببریمت درمانگاه.


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۳:۳۶ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#4

الیور وود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۶ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 325
آفلاین
الیور به خودش میگه: حالا من چیکار کنم هم عضو تیم کوئیدیچ هافلپافم هم دوست دارم عضو گریفندور بشم. آخه این تیم گریفندور که بدون من نمیشه
...........................
الیور میره به زمین تا از تعطیلات برای کوئیدیچ استفاده کنه
میبینه هیچکس تو زمین نیست برای همین سوار جارو میشه و میره سمت دروازه و کوافلها رو جادو میکنه که به سمتش بیان.
بالآخره میبینه چو داره وارد زمین میشه صداش میزنه: آهای چو میای بازی کنیم. چو هم قبول میکنه و میره.



زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۳:۱۴ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#3

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
زاخاریاس:پروفسور ما تیممون تقریبا تکمیله.کاپیتانمون هم ارنی مک میلانه البته خیلی وقته آن نشده برای همین اگر نیومد من یا یکی دیگه کاپیتان میشیم.
پروفسور:اشکالی نداری حالا اسامی تیمتونو بده.
زاخی:
جستجوگر و کاپیتان:ارنی مک میلان
مهاجمین:زاخاریاس اسمیت-الیور وود-سدریک دیگوری
دروازه بان:سیبل ایزابل دورست
مدافعین:عمه مارج-پاتریشیا وینبرتون
مربی تیم:پروفسور ویلیام ادوارد
البته مکنه تیم یه کمی تغییر کنه.
پروفسور:باشه.
********تو زمین:********
زاخی:چو جان بیا من یه دونه سرخگون دارم.
چو:بالاخره یک نفر پیداش شد اینجا.سرخگونو از کجا آوردی؟؟
زاخی:چی کار داری.بیا یه ذره تمرین کنیم.
چر:باشه.



Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۲:۴۳ جمعه ۳ تیر ۱۳۸۴
#2

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
چو وارد زمين ميشه...هيچكي تو زمين نيست!!!!

چو: چي ميشد يكي ميومد اينجا من باهاش تمرين ميكردم!
چو يه كم صبر ميكنه....هيچكي خيلا نداره بياد به زمين!

چو: ديگه چاره اي ندارم خودم بايد بازي كنم!

چو: اكسيو نيمبوس! ( چو جديدا نيمبوس گرفته )

نيمبوس چو مياد و چو سوارش ميشه.
چو: حالا من سرخگون و بلاجر لازم دارم اخه! اكسيو سرخگون! اكسيو بلاجر!

چو:
هيچ توپي نمياد!!!!

چو: اينجا ديگه چه زمينيه...يعني چي هيچ توپي كه اينجا نيست! من با چي تمرين كنم! بهتره برم به پرفسور گريفيندور بگم....نه بابا اونو چه به كوييديچ! اهين فهميدم پروفسور كريوي!!!!

----------
چو ميره دفتر معلما دنيسو پيدا ميكنه!

چو: پروفسور هيچ توپي تو زمين نيست!!!!

دنيس: يعني چي؟

چو: يعني هيچ توپي تو زمين نيست كه ما باهاش تمرين كنيم!
دنيس: نگران نباشيد هنوز زمين آماده نيست! بعد از اولين جلسه كوييديچمون كه شنبه باشه توپارو مياريم تو زمين!ن گران نباشيد!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.