هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۲ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
#95

شاهزاده خالص


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۵۲ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۵۷:۵۶ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 460
آفلاین
در وصف سوسك:


دويدم و دويدم
به قلّكم رسيدم

زدم اونو شيكستم
تا پول بياد تو دستم

هيچّي نبود تو قلّك
به جز يه سوسك كوچك

سوسكه بگم چي كار كرد؟
ترسيد و زود فرار كرد

خونه ی اون خراب شد
دلم واسش كباب شد

دويدم و دويدم
رفتم براي سوسكَم
قلّك نو خريدم


تصویر کوچک شده


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۶ پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۴
#94

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
هم همه در جادوگران **** نحوه ی برخورد به میان
هر طرفی که بنگری **** شناسه ها دوان دوان
یکی شکایت میکند ****یکی حمایت میکند
هر که به ادعای خود**** فضل در او چه بیکران
با گفتمان بی هدف **** ,با حرف های کذب و خف
هر کس تلاش میکند**** شاید برای این و آن؟
آخر مدیری خوش سخن **** در ازدحام من و من
دعوت به آرامش کند ****هم با خرد هم با زبان

معنی: در جادوگران دعوا و هم همه ای در مورد نحوه ی برخورد به وجود امده است
و همه برای زدن حرف خود دوان دوان به تاپیک مربوطه میرن
عده ای شکایت میکنند و عده ای حمایت
و هر کسی فکر میکند حق با اوست و اوست که حرف درست را میزند و برای موجه جلوه دادن خود هر دروغی را میگویند
اما در اخر مدیری فرهیخته و عاقل در حالی که هر کسی از خود تعریف میکند همه را دعوت به آرامش میکند و به قائله خاتمه میدهد

خف = خفن , حرفهای کذب و خف = دروغهای خیلی تابلو و خفن

شاید برای این و آن = در ظاهر دارد از دیگران دفاع میکند اما در واقع دارد حرف دل خود را میزند و ازخود دفاع میکند


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#93

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
که برد نزد مدیران ز من یوزر پیامی
که بکوی چت نشینان دو هزار تاپیک به لامی(منظور لام سلام است:دو هزار تاپیک به لام سلام من نمیارزد )
شده ام بلاک و بدنام و هنوز امیدوارم
که به همت آبرفورث بکنم بنده غلامی(غلامی کردن:فعالیت در سایت)
تو که خود فروم نویسی کمکی به حال ما کن
که مقاله ای نداریم و فکنده ایم دامی
عجب از وفای دامبل که حمایتی نفرمود(منظور آبرفورث دامبلدور است که حمایت قشر آسیب پذیر را به عهده دارد)
نه بنامه ای خطاری نه به دانه ای کلامی(خطار=اخطار..اشاره به استکبار آبر)
اگر این فروم خوابست اگر آن عضو فعال
به هزار بار بهتر ز هزار عضو ،خوابی
سر بخش رولو دارم بدهم به لطف،نقشی
که چو بنده کمتر آید که بماندش دوامی
بکجا برم شکایت بکه گویم این حکایت
که فروم از آن ما بود و نداشتی مرامی
بگشای تیر حذفت و بریز پست اعضا
که چنان نظارتی را نکند کس انتقامی


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#92

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۰ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 560
آفلاین
ناز كشيدن وب مستر

وقتي هري ناراحت باشه
جادوگران ما بي تابه
وقتي همه مهربون نباشن
وقت از بين رفتن سايته

وقتشه با هم ديگه خوب باشيم
كه خود خود خود دوست ماييم

وقتي رول از حس افتاده
وقتي بي سوژه ، كسي رول نوشته
وقتي كه همه با دشمني حرف ميزنن
وقتي دوستي ما خراب آباده

وقتشه كه هري جون ما برگرده
كه خود خود خود وب مستر سايته

دست بكش به شيشه هاي سايت
مشكلات پشت پنجره
هري ، با نيرو قد بكش
اي اي بهترين وب مستر ما
اي شكوه غايب هر منظره

وقتشه هري جون ناز نكنه
كه خود خود خود ناز كش منم


نوبت دوباره سر گرفتن سايته
فصل عوض شدن پوست سايته
وقته خنديدن به كاراي نميد
وقته ترك اعتياد آخر توست ،هري

وقتشه......

1992 laguna beach



Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#91

استار


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۸ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۴
از nowhereland
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
جنگ گیلدی و رودی:
دلیری کجا نام او لسترنج پاشد داد زد همسان یک مشت برنج
*******
بیامد که جوید ز سفیدان نبرد یهو عطسه کرد دید هوا گشته سر
*******
بشد تیز Amus با خود و واند رفن جلو و رودی را زود براند(چه ربطی داشت؟)
*******

پاشد گیلدی و همی سرفه کرد خداییش هوا گشته بود خیلی سرد
*******

سوار دسته جاروی سپیدش بشد(رخش) چنان رفت با سرعت که نمفهمیدمی من چه شد
*******

بگفتا گیلدی کی لستنج بخواهم که جنگم با تو till the last range
*******

بخندید رودی و بگفت ببخشید شما؟ برو و بیا به همراه مامان و بابا(برو با بزرگترت بیا)
*******

سپس بگفتش رودی بیشین بینیمیوس الان میفرستمت من پیش سیریوس
*******


بگفتا گیلدی کی رودی خان اسی را دوست دارد جی کی همچو جان
*******

نخواهد که نابود کن دوست خود پس بشین بکن از سرت پوست خود
*******

سپس با یه نفرین عالی و خوب بینداخت دسته جارویش تو جوب
*******

پاشد رودی و گفت ایمپریو بخندید لشکر سیاه و بگفتند همه گیلدیوhammer::
*******

ز جا خاست گیلدی و بشد خمشگین فرستاد نفرینی از روی کین
*******

بگفتا آوادا... که آمد کسی بیامد سوی آن دو فریاد رسی
*******

و او کسی جز استار نبود کسی جز همان فرد بی کار نبود
*******

بگفتا استار کین دعوا چیست؟ زود باشید و بگویید که تقصیر کیست
*******

شدند گیلدی و رودی هر دو رنگ رنگ بدانستند کینحاست پایان جنگ
*******

بگفت گیلدی کین رودی بود که پاشد و داد زد ز بالای رود
*******

بزد لبخندی استار و بگفت بود تقصیر شما ها! هر دو! جفت!
*******

لیک اینک نیست جای دعوا و فغان آمدم من که آرم دوستی را ارمغان
*******

بگیرید دست یکدگر تند و زود کز اول همین بهترین کار بود
*******

و اینگونه رودی و گیلدی خوب و نیک شدند دوست هم خیلی خوب و شیک
*******

قهر هم در همان لحظه جان در بداد چنان شد که رفتش همانند باد


انقدر از دست جمله های قشنگ خسته ام که نخوام توی امضام ازشون استفاده کنم!


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴
#90

ساتانيكا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۲۴ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 105
آفلاین
نميد بعد از ينكه هري رو با كتك از ستاد انتخاباتيش برده
روبه هري :اگه تو رو با كتك بردم از ستاد منو ببخش
اگه زير آبت رو زدم پيش استاد منو ببخش
منو ببخش من نمي خوام به تو يه لقمه نون بدم
منو ببخش كه تورو ميخوام فقط برا كتك زدن
اگه ازت بدم مياد خيلي زياد منو ببخش


ارادتمند-ساتانيكا ملوني


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۹:۵۰ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴
#89

لونا لاوگودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۵ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷
از اون ورا چه خبر؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 339
آفلاین
هری واسه ی عکس مامان و باباش می خونه (سیاوش قمیشی):
صورت عکس تو آلبوم خیسه
دوباره خاطرتو بوسیدم
...
من تشنه مثل خون اشام
بی سرزمین تر از باد
تهی تر از لولوخورخوره
بی پرده مثل سیریوس
تنها تر از لو پینم
روشن تر از دامبلدور
عاشق تر از لی لی و جیمز ...




Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۲۵ دوشنبه ۶ تیر ۱۳۸۴
#88

استار


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۸ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۴
از nowhereland
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
بگفتم دیده ای زیباتر از نوای آشتی؟ بگفتا کی استار منو کشتی
بگفتم دوستی را باید ماندنی ساخت بگفتا قیمت آن را که پرداخت؟
بگفتم استار در خدمت آشتی خبردار بگفتا هستمی از تو طلبکار
بگفتم آخر چرا هستی طلبکار؟ بگفتا چون تویی یک فرد بیکار
بگفتم اینک چه ربطی داشت آخر؟ بکفتا قایف باید هم شود سر(سر هم شود)
بگفتم anywayآشتی سرلوحه ی ماست بگفتا کین بانگ از تو چه برخاست؟*
نخواهم کنم آشتی کره باید ببینم؟ چقدر میگیری که دیگر تو را هرگز نبینم؟
بگفتم تنها راه تو آشتیست! بگفتا یعنی هیچ راه دگر نیست؟
بگفتم نی(ney) تنها راهت همینست بگفتا کز حرفت نتوان رست
بشد تسلیم و به زور آشتی نمودش چنان شد که گفتی از اول هم قهر نبودش
اینک تو ای یوزر خوب گوش کن بمان آشتی تا از دست ندهی بُن
با زبان خوش بمان با همگان دوست وگرنه نخواهی داشت بر سرت پوست
تمام حرف من این بوده و هست که تو از آشتی کردن نتوان رَست!
* کی= که + ای و چه = چرا


انقدر از دست جمله های قشنگ خسته ام که نخوام توی امضام ازشون استفاده کنم!


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#87

شاهزاده خالص


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۵۲ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۵۷:۵۶ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 460
آفلاین
با اجازه نميد و هري تقديم ميكنم:

بيايد به نام نميد پهلوان
چو(1) از سيمِ سِرور بيابد امان
هري بارِ اوّل چنان زد وِِِ(2) را
كه قهر كرد و رفتش به سوي مامان
گهي سنگ و چوب است و سيم سرور است
گهي توپ و خمپاره و تيركمان
هري چون بيد اندر دل هاگِوارتز
زند هركسي راكتك او نهان
صفات هري گر بگويي بسي
نيابي تو در هيچ كجا مهربان
فرار مي كند هركسي از برش
حتي(3)آن كله(4) اژدري ناودان



1) مخفف چون
2)/ve/"و" كسره دارد: او
3)/hata/"ت" تشديد ندارد
4)/kale/"ك" تشديد ندارد


تصویر کوچک شده


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۸ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۴
#86

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 523
آفلاین
زدشت آمد اندر یكی ولدمورت در آنجا همی چوبدستی می فروخت
بیامد هری را خفته دید به ناگه برو چوب دستی كشید
همی گفت ای پاتر جنگجوی كه از نامت روان شد آب جوی
چرا خفته ای كینك اندر این دشت سرنوشت من و تو را دادد دست
هری چو از خواب بیدار شد سر پر خرد پر ز پیكار شد

بگشت دشت و همی بنگرید شد آن ولدمورت بیخرد ناپدید
دگر باره شد بخواب اندرون ز تاریكی آن ولدمورت شد برون
دگر باره بیدار شد خفته مرد بر آشفتو و شلوار كرد زرد
سریعا به دنبال آفتابه گشت اما آفتابه پیدا نمیشد در آن دشت مشت
در آن حال خراب هری شتابان شد به سوی جاروی كتی
كه ناگه بیامد از آن سوی لرد سیاه شتابان بگفت آدواكدورا
بدان تیرگی هری آن را بدید سبك چوب دستی از نیام بركشید
بدان ولدمورت گفت بر گوی نام كز این پس نبینی تو گیتی به كام
چنین گفت بدو لرد سیاه كه از چنگ من كس نیابد رها
بدو گفت نام تو چیست كه زاینده را بر تو باید گریست
هری گفت نامم هریست مادرم نیز هرگز نگریست
چرا فحش خوارومادر میدهی مگر خودت ناموس ندارهی
برآشفت ولدمورت زین سخن دگر باره كرد شلوارش را تر
بگفت لرد سیاه كه ما هم غمیم دگر بس است جنگ و ستیز و گریز
بیا تا به دنبال آفتابه رویم كه زین پس نباشد به كارم تیرگی
كنون عمر نزدیك هشتاد شد امیدم به یكباره بر باد شد(دامبلدور)


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.