منم با هگرید موافق نیستم، هر چند نظر جالبی بود و باید مطرح میشد؛ علت مخالفتم هم اینه:
به عنوان مثال همون فصل اول از کتاب اول، که پاورقی رو در مورد هگرید خوندیم، چون خود مادام رولینگ این پاورقی رو نذاشته بوده و ما مفهوم اخراج شدن هگرید رو از جمع خدایان متوجه شدیم، ذهنمون کمی تا قسمتی منحرف میشه، یا مثلا در مورد ماگل، اگه همون صفحه یا آخر فصل بیاد پاورقی بخوره که آره: ماگل ریشه ش فلانه و به این جور افراد میگن، اون موقع وقتی هری وسطای کتاب می فهمه که ماگل یعنی چی؛ و در واقع اصلش هم همون بوده، برای ما لوس و بی مزه خواهد بود.
بازم مثال؟ کلمه اسکویب (طوبی یکتایی:تردست؛ ویدا اسلامیه: فشفشه!!!
) اگه همون جا مثه کتاب طوبی پاورقی میخورد که آره؛ افرادی که از نژاد ساحر ها هستن ولی جادو نمی تونن بکنن، اون موقع وقتی که رون برای هری توضیح میداد برای ما از قبل مشخص شده بود.
پس بهتره موارد پاورقی به نظر من! اینا باشه:
کلیه کلمات و اصطلاحات انگلیسی که با حروف بزرگ شروع شدن(اسامی خاص، وردها، محل ها)
نکات و طنزهای لطیفی که نویسنده در متن به کار برده، ضرب المثلهایی که استفاده شده و...
و چیزهایی که استفاده نشه بهتره اینا باشه:
نتیجه گیری مترجم؛ (مثلا این کلمه طنز لطیفی با فلان معنا دارد که در ادامه می خوانیم؛ این جمله باعث میشه منتظر اون باشیم همیشه)
دخالت در امور نویسنده؛
یه چیزی که باعث میشه من انقدر با مترجم راحت از اون چیزی که میخوام صحبت کنم اینه که میدونم گوش شنوایی هست، وگرنه انتشارات دیگه ای مثه تندیس که اصلا اهل پاورقی اینا نیستن! یه ترجمه میدن بیرون و ملت می خرن!