هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۷ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۴

مورگان لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 105
آفلاین
[color=FF66FF]
الیشیا از انباری میاد بیرون تا لیلی رو میبینه عین شیر ژیانی که اماده حمله شده میگه : بفرمایید چیزی میخواستی؟
لیلی: .....



لیلی بعد از اینکه یه لیوان اب قند میخوره به الیشیا میگه خوب در حقیقت من اومدم که حقوق عقب افتاده ات رو بهت بدم
الیشیا :
لیلی:
الیشیا اول با خودش یه فکری میکنه بعد انگار که به جواب رسیده به لیلی نگاه میکنه میگه :مهربون ... عسلک . چرا تو زحمت کشیدی ؟
الیشیا دستش رو میاره جلو تا کیسه گالیون ها رو بگیره : میتونستی با جغد هم برام بفرستی....
لیلی :خوب میدونی ادم تو خونه حوصله اش سر میره .... ولی حالا که بر گشتم اینجا خوب .... من پشت دخل میایستم و تو هم تو انبار این طوری کارها سریع تر پیش میره
الیشیا:
در همین حین هری از در وارد میشه تا لیلی رو میبینه : مامان جون با ردا های نمید رو ندیدی همه شون با هم غیب شدن
لیلی کیسه گالبونها رو تودستش تکونی میده : از بس شلخته تشریف داره شما هم بهتره بجای گشتن دنبال رداهای نمید بیای یه کم اینجا رو راست و ردیف کنی
الیشیا:
هری : نه من باید برم برا نمید ردا بخرم
الیشیا:
لیلی در حالی که پشتش رو به هری میکنه و اینکار باعث میشه صدای گالیونها بیشتر به گوش برسه میگه : پسر بزرگ کردیم که عصای پیری بشه حالا شده مامور خرید خانوم. /color]
]




Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۶:۲۴ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴

بیرکا بورکاسنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۹ جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۸۶
از همه جا و هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
بیرکا به همراه رنیا میره جلوی پیشخون : لیلی .... هری کجایید ... آ... شما کی هستید.
دونفر که بیرکا تا حالا قیافشونو ندیده بود اومدن جلو : خانم شما آواتار میخواستید
رنیا : نه ... مرسی
بیرکا : هری ! لیلی! اونا کجان ؟؟
مرد : اونا همه دچار بلای خانمان سوز شدن .
رنیا : وای .... یعنی س رو میگن ش و ز رو میگن ژ ؟؟!
مرد : بله کاملا درستههری
رنیا غش میکنه بیرکا با عصبانیت گفت : یعنی آلیشیا هم نیست ؟
- کی منو صدا کرد ؟؟
بیرکا : اوه آلیشی عزیزم سلام
الیشیا : اوه باز این سریش پیداش شد .
رنیا که به هوش اومده : چی دختره ی پررو به شوهر من میگی سریش الان اواتارای اینجارو رو سرت پاره پاره میکنم
الیشیا : غ ... غلط کردم جون رنی
رنیا: این شد


خوب من هم برگشتم حرفي هست ؟

[IMG]http://i7.tinypic.com/2upefxf.gif[/IMG]

نقل قول:


I miss you ! jadoogaran



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۹:۰۶ شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۴

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
بن با خوشحالی وارد آواتر فروشی میشه.

دورگه : سلام بن داره آماده میشه.

بن : از اینکه ما رو سر کار گزاشتی ممنونم.دیگه لازم نیست دنبالش بگردی.

دورگه چرااااااا؟!!!!!!!!
بن : چون که پروفسور کوئیرل عزیز واسم پیدا کرد.خیلی زیاد ازش ممنونم و هر کار هم بخواد من نوکرشم.

دورگه :
بن : BBB => Ba Be Bye


::.::Newest Music::.::


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۵:۵۲ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
اقا منم تا چن وقته دیگه میخوام آواتار جدیدمو بسازم که همچین این زیبایی اندامم رو خوب نشون بده این عضله هایی که در کویدیچ ورزیده شدن بزنه از زیر لباس قلپی بیرون

آلیشیا وارد میشه و تکیه میده به میز آرنجشو میزاره روی میز دستاشو میزاره زیر چونش و به هری زل میزنه با لبخندی بر لب هری که پشتتش به الیشیاس همچنان داره حرف میزنه: آره بعدش یهو میام میپرم اینجا میگم هو ههه منم هری پاتر سلطان کویدیچ

آلیشیا: هی بن جون بپر اون تزریقاتو آماده کن مث که زیادی بالا زده داره هذیون میگه

هری: تو تو اینجا چی کار داری از مغاژه من برو بیرون

آلیشیا: هه چی شد چرا لهجت عوض شد باید بهت عرض کنم اینجا قبلنا مغاژه تو بود یعنی مغاژه شما بود الان دیگه مغازه من می باشد

هری: تو تو خود تو منو نابود کردی میدونید میدونید من چی بودم جستجو گر بودم اقا جستجو گر

آلیشیا: اه باز شروع شد برو بیرون همه مشتریا رو کسل کردی ناراحتم میکنی برو برو کیش کیش


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۵:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴
#99

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
بن میاد تو.
بن:سلام روماسلا.
روماسلا :سلام.
بن:آخه آی کیو جان من نوشتم چی میخوام دیگه
روماسلا:هوووووووم؟!!!!!!
بن:یه آواتر از بن(سانتور).
کارتونی نباشه.
خوشگل باشه.
حرکتی یا ثابت فرق نداره.

ممنون


::.::Newest Music::.::


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۳ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#98

آلیشا اسپینت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۳۳ پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 186
آفلاین
آلیشیا:ببین دو روز نبودما...!!!دوباره همه میان اینهو ....اینهوو...بگذریم میان سفارش میدن میرن...یه بار دیگه بیام ببینم نمایشنامه کسی ننوشته این مغازه با تمام آواتوراش با این دورگه ی بدترکیب رو آتیش میزنم!
دورگه:اااا!!!من چرا؟!!!!
آلیشیا:همین جوری! از ریختت خوشم نمیاد

................
آلی به بن:تو اینجا چیکاره ای؟اومدی اینجا با این لباسای پاره پوره مشتریای مارم فراری میدی. پول آواتورم که نداری.بیا این آواتورا بگیر(در حالی که آواتور پاره وکثیفی رو به بن میده)و دیگه این ورا نیا
بن(در حالی که اشک شوق در چشماش حلقه زده):وای چه جوری میتونم ازت تشکر کنم.
آلیشیا:هیج جوری.آقا اینجا مملکت اسلامی برو عقب....

(به بن(ربطی به موضوع نداره)بابا این عکس بکام رو ترتیبشو بده !میره رو اعصاب. آخه این یارو چه ربطی به این سایت داره!)
.............
به روماسلا:اصلا هر جوری میخوای حرف بزن بابا!از نظر من مشکل نداره.به این بن توجهی نکن...عقل و شعور درس حسابی که نداره بنده خدا... اصلا شما برو دم در با زبان شیرینت واسمون مشتری جمع کن. تو رو سر دورگه جا داری....
................
به دورگه :
ببین این غریبه رو فراری دادی.آواتور به این جیگری رو از دست داد. سریع میری گیرش میای این آواتورو به زور میکنی تو جیبش...

بعدم بابا من عکس رو درس میفرستم(پیوست میکنم)چرا نمیاد)دقیقا بگو آدرس چی رو باید وارد کنم



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۲ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#97

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
آقا این جا ماله کیه؟
لی لی؟آلیشیا؟دورگه تقلبی؟روماسلا؟
هومممم
دورگه فردا؟
ببخشید فردا کی میشه؟


تصویر کوچک شده


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#96

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
باشه روماسلا جان.
من آواتر ازت میخوام.
البته کارتونی نباشه.
آسلامی باشه.
خوشگل باشه.
از بن.


::.::Newest Music::.::


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#95

سرژ تانکیان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۰۹ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 526
آفلاین
من قربونه اون بن عزيزم برم.باشه ببخشين.هر كسي يه جور ديد داره ديگه.حالا من شوخيانه گفته بودم نميدونم چرا كسي متوجه نشد بماند.ولي بازم قربونت برم.ولي بازم ميگم كه آواتار هايه شما 1شاي ارزش نداره.يوها ها ها ها ها .اگه كسي آواتاره باحال ميخواد به خودم بگه.يه خورده گرونه .در ضمن كاملا اسلامي كه اينقدر اسلامي ميشه گفت اصلا ميه يا اثلاميه



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#94

شاهزادۀ دورگه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۷ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۷ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 187
آفلاین
آواتار غریبه توسط آلیشیا حاضر شد!

تصویر کوچک شده

با تشکر:

حاج خانم آلیشیا و حاج آقا دورگه


ویرایش شده توسط شاهزادۀ دورگه (White Guy) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۲۴ ۲۰:۰۴:۱۵

Head of Detection and Confiscation of Counterfeit Pants Office
Emperor's Spokesman







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.