همه :
بن : چــــــــــــيـــــــــــــــه ؟! اومدم تصفيه حساب !
غريبه :
آقاي بن ميشه صداتون رو بياريد پايين اينجا که مهد کودک نيست داد ميزنيد !
بن : نــــــه خــيـــر ... نـــــــــمــــــــــيــــــــــــشـــــــــه ...! اصلآ شما چي کاره اي؟! اينجا مدير نداره مگه ؟!؟! من با هيچ کس هيچ کاري ندارم ... فقط اومدم با مدير اينجا تصفيه حساب کنم و برم .... ديگه حــــــــالــــــم از اينجا بهم ميخوره !!
ايني ميره جلو و يه دونه مي خوابونه زير گوش بن و ميگه : شما چي کاره اي يعني چي ؟! درست حرف بزن مـ.... ( سانسور ) !
بن ايني رو حل ميده عقب و ميگه : بيشين بابا حوصله ندارم !!
ايني که حسابي جوش آورده بود چوبش رو درمياره و ...
که زاخي مياد و ميگه بابا بي خيال !!! چه کاريه ؟!! لااقل بيا با اين چماق بزن نصفش کن!!! اون خلال دندون که کاري نميکنه !!
همه :
زاخي : هوووم ... !!! هيچي آقا به کارت برس !!
بن : ببنيد ، من واسه دعوا نيومدم !!! اومدم حقم رو بگيرم و برم !
غريبه : خـــب ... همگي ميريم تو دفتر ايني ... اونجا تصفيه حساب ميکنيم !
بن : باز اين ...
که ايني ميگه : ميزنم نصفت ميکنما !! غريبه مشاور منم هست ! تو حق نداري اينجوري صحبت کني ! نه با من نه با غريبه و نه با هيچ کس ديگه ... !!
بن : بــــاشــــه !! بريم !!
بعد همگي ميرن تو دفتر ايني ...
غريبه : خب آقاي بن ... شما ميدونيد که ، از کي هتل نيومديد ؟؟؟
بن : نه ... اصلآ هم برام مهم نيست !!
همه :
غريبه : خب ... تو اين مدت کجا بوديد ؟؟؟
بن : يعني چي ؟! اينا چيه که مي پرسي ؟! من اومدم تصفيه حساب کنم و برم !
غريبه : لطفآ انقدر چرت و پرت نگين و فقط به سوالات جواب بدين !
بن : جاي خاصي نبودم !! اگر هم منظورتون اينه که جايي شغل پيدا کردم و به خاطر اون اينجا نيومدم ... بايد بگم که من شغل ديگه اي پيدا نکرم ! فقط ديگه از اينجا خوشم نمي ياد !!
غريبه : خـــب ... چرا اون موقع که مي خواستين اينجا رو ترک کنين خبر ندادين ؟؟؟
بن : خب ... نشد !!!
غريبه : خب پس شما خيلي وقته که اينجا رو ترک کرديد ! و قبلش هم اطلاع ندادين ! که اين خودش جريمه داره !! و حالا ... شما نه تنها چيزي بهتون تعلق نمي گيره ... بلکه بايد جريمه هم بدين !!
همه :
بن : اِ اِ اِ اِ ... يعني چي ؟!!!
=-=-=-=-=
ادامه دارد...
=-=-=-=-=