هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴

نامفادورا تانکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۱۷ سه شنبه ۲ تیر ۱۳۸۸
از همونجایی که دلبر خونه داره
گروه:
کاربران عضو
پیام: 149
آفلاین
دید هاگرید یک جوانی را به راه
کو همی گفت ای خدا و ای اله
تو کجایی کز ستم این وقت شب
رفته از ذهنم به کل شور و طرب
آن عمویم: چاق، گنده، غرغرو
بسته از پشت دست هر گونه عدو
این خپل زادش، بود عند ببو
شاس مخ و هیچی نفهم و عرعرو
ای چه شد آن رحمت و لطفت خدا
پس بکن این سر ز جسم من جدا

* * *

ناگهان از پشت در آمد صدا
روح دادلی گشت از جسمش جدا
در شکست و بر فِتُد در پای او
هیکلی در پشت آن همچون لولو
"تو کجایی ورنون گامبو، کدو
کی نهاده بر تو این نام عمو
من به دنبال هری اینجا شدم
خود برای این مهم حاضر بُدم
حال شمعی بیار و روشنی
بخش تا بر شوی بخشودنی"

* * *

گفت ورنون: کم کن از این زر و زار
من در آرم گنده بک از تو دمار
گفت هاگرید: حرف من گشته چرند
ای چه شد این نامه پر ففل و بند؟
پس در آورد نامه ای از شال خود
مهر آن از موم قدر یک نخود !!
گفت هستی آشنا با نامه ام
نامه ای از بهر این دردانه ام
ای هری گیر و بخوان این نامه را
بعد از آن بر تن نمایی جامه را

* * *

چون هری خواند و به پایانش رسید
دید ورنون لرز کرده همچو بید
گویی‌اش از محتوای آن ورق
بوده است آگاه، کاین سان شد دمغ
گفت هاگرید: لعنت بر حواس
این دوات و لیقه من پس کجاس !!
برنویسم نامه ای از بهر تو
تا شود آگاه دامبل از وضع تو
وقت رفتن گشته است دیگر کنون
حیف این در با چنین قفل و کلون !!

* * *

گشت ورنون یک قدم سوی جلو
گفتش او را گنده بک! وایسا، اوهو
تو که هستی کز برای این هری
می کنی همچون لله این مادری؟
گفت هاگرید: خوب دانی جان من
نیست انقدر این موضوع هم خفن !!
خود بدانی این هری جادوگر است
سرنوشتش این چنین بُر خورده است
گمشو حالی از جلو راهم کنار
ورنه وارد می کنم بر تو فشار !!

* * *

دادلیِ گاگول خنگولِ مشنگ
داد سوتی بد مدل شوت ملنگ
غول ما هم صبر خود از کف بداد
چتر خود برداشت، وردی سر بداد
ناگهان از انتهای چتر او
رفت نوری سوی آن تنبل کدو
خورد آن دم راست بر پشت او
آن واترپمپ !! دغل کارِ دو رو
دم درآورد پیچ خورده همچو کوک
یک دم کامل به فرم بچه خوک

* * *

بعد از آن هاگرید به همراه هری
هر دو رفتند سوی یللّی
شد هری همراه آن یار عجیب
گشت آغاز داستانی بس غریب
این که بعد آن چه رخ داد ای عزیز
نیست در بحث و تو هم مزه نریز
گر بماند قوتی در این لسان
خواهمش گفت و تو هم آن را بخوان
مر شده مختومه دیگر شعر ما
والسلام و رحمة اله بر شما


عا


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۵۲ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۴

مادام پامفري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۴ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۰۷ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
رفتیم هاگزمید صفایی بود جاتون خالی چه جایی بود
تو کوچه هاش خیابوناش همه پر از خوراکی بود
بیا با هم بریم سفر هاگزمید هاگزمید
من و با خودت ببر هاگزمید هاگزمید


امپول می خوای


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۹:۰۵ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۴

پروفسور اسپراوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۳ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۰ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
از تو لباسم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 20
آفلاین
آن يکی می گفت در عهد هافل
که وزير از من بسی ديدست عيب
چند ديد از من گناه و جرم ها
وز کرم مرلين نمی گيرد مرا
حق وزيری گفت در گوش هافل
در جواب او مرلين از راه غيب
که بگفتی چند من کردم گناه
وز کرم نگرفت مرلين دست تو
عکس گويی و مقلوب ای هافل
ای رها کرده ره و بگرفته تيه
رنگ تو بر آفتابه ٬ای ديگ سياه
کرد سيمای درونت را تباه
مرد وب مستر که او زنگی بود
پست را رويش همرنگی بود

دانه بی مغز کی گردد نهال
صورت بيجان نباشد جز خيال



hede of haffelpoff house

تصویر کوچک شده


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۶:۳۹ یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۴

ايگور كاركارف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۴ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۷:۴۰ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
از بلغارستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
اي يوزر ها اي يوزر ها من فروم را جنت كنم
اي ادمين ها اي ادمين ها كيس شما پر زر كنم
اي تشنگان اي تشنگان امروز صقايي كنم
اين زوپس خشك را جنت كنم جادو كنم
تو يوزر بودي ناظر شدي وانگه چنين موزون شدي
جادوگران اي آدمي تا زينتي كوته كنم
من قصه را شادي كنم
يوزر را ناظر كنم
من ناظر رو مدير كننم
اي جادو گران اي جادوگران بين شما راه گم كنم زيرا كه متلق ناظرم پست پاك كنم باز قفل كنم
اي جادو گران اي جادوگران بين شما راه گم كنم زيرا كه متلق ناظرم پست قفل كنم باز پاك كنم
اي بي كاران اي بي كاران جوهر فرج هر خسته غم ديده را ناظر كنم مدير كنم
اي استكبار اي استكبار در من نگر زيرا كه من پست را قفل كنم يوزر را بلاك كنم
تو يوزر بودي ناظر شدي وانگه چنين موزون شدي
جادوگران اي آدمي تا زينتي كوته كنم
من ظهر را شكر كنم
ناظر را مديز كنم
من ولدي را ويچ كينگ كنم
اي جادو گران اي جادوگران بين شما راه گم كنم زيرا كه متلق ناظرم پست پاك كنم باز قفل كنم
اي جادو گران اي جادوگران بين شما راه گم كنم زيرا كه متلق ناظرم قفل پاك كنم باز پاك كنم
I've got a picture in my head, in my head. 
It'
s me and jadoogaranwe are in bedwe are in bed
You've always been there when I type, when I type. 
You'
ve always been in adress bar bar bar


Those were the days my friend
We thought they
'd never end
We'
d sing and dance forever and a day
We
'd live the life we choose
We'
d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۴

لرد امیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۳ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۴۰ پنجشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۴
از جمهوری خودمختار غولاباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 175
آفلاین
همی دامبلی رفت پیش مک گونگل بدو گفت ای همره مثل گل....
که لردی که اسم ورا کم برند دوباره داره میشود هی تپل....
منو این هری نیزه بر او نهیم ورا چون مگس پشت پستو نهیم....
جوابش بداد آن یل مک مکی که من هم بیایم که بازو نهیم....


جاوید باد، کشورم...سرزمین علم و هنر...غولاباد...
www.deireno.mihanblog.com
تصویر کوچک شده


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۵ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۴

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
به یاد تابستان گذشته: (میدونم قافیه نداره ! موج نو که هست!!)

سرور خوب من چرا میل فروم نمیکند
همدم سیم نمیشود یاد هری نمیکند
دی گله ای ز سرعتش کردم و از سر فسوس
گفت که سایت به دست ما پیجی(page) را دان(done) نمیکند
تا دل هرزه گرد من رفت به لینک سایت او
زان اپنینگ پیج(opening page) خود میل فینیش(finish) نمیکند
پیش چراغ ماکسیما لابه همی کنم ولی
ویس کشیده است از آن گوش به من نمیکند
زین فایر فاکس موزیلا آیدم از پاتر عجب
با همه دانلود کردنش فرقی به ما نمیکند
چون بیکار گشته ام چون شبای دان شدنش
وه که دلم چه یاد از آن عهد کهن نمیکند
رم(مجاز از کامپیوتر) بامید سایت او سرچ گوگل نمیکند
رام به هوای پست او TXT باز نمیکند
آی ایِ (IE) عهد بوق من گر همه درد میدهد
کیست که سرویس پک 2 نثار من نمیکند(کیه که مسج نده بگه :سرویس پک 2 داری یا نه..> مربوط به زمانی که سرویس پک 2 نداشتم)
کشته ی اشعار تو شد هرمی ناشنیده بند
سیم سزاست هر که را درک سخن نمیکند


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۳:۳۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
#99

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
آهای آهای بچه ها بیان بهمراه ما
میخوام براتون بگم یه شعرخوب از خودم
این شعرو که میخوام بگم از زبون خودم بگم
درباره یه مرده که خیلی وقت پیش مرده
میگفتن اون قدیما یه مرده هست اونجاها
که میکنه کارهای عجیبو باورنکردنی
با یه تیکه چوب کوچیک همه رو میکرد کوچیک
هر کسی رو بدون حرف میکرد با چوبش علف
یه چیزی میگفت و اونوقت دیگه هیشکی هیچی نمیگفت
یه روزی از روزهای خوب که همه بودن دنبال توپ
یه اتفاقی افتاد ......





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۴
#98

پنه لوپه کلیرواتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۹ شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۰ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۹
از پشت دریاها!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 239
آفلاین
هری بهت میگم دوست دارم
بین جادوگرا فقط تورو دارم
ه...ری
بی تو من تنهایم
جز طلسمت :bigkiss: عشقی ندارم



Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۳۲ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۴
#97

دین توماس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۴۲ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
از خونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
سینیوریتا نترس از لرد ولدمورت بیا اون با من
سینیوریتا بیا تو لی لی بشو اون جیمز بامن


دین همیشه بهترین


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۴
#96

ايگور كاركارف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۴ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۷:۴۰ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
از بلغارستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
every body knows پاتر is admin

every body knows ممل is استكبار

every body knows گيلدي is پيچامه

every body knows  كاركارف is باقالي

every body knows that how its works

every body knows  ونوس is  بي جنبه

every body knows ولدي is بي كله

every body knows that how its works

every body knows داركي is emperor

every body knows ويكي is doctor

every body knows that how its works


Those were the days my friend
We thought they
'd never end
We'
d sing and dance forever and a day
We
'd live the life we choose
We'
d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.